نویسنده: جواد سحرخیز
حضرت زینب کبری(س) در سال ششم هجری پس از صلح حدیبیه و دو سال پس از تولد حماسه ساز نهضت عاشورا؛ حضرت امام حسین (ع) در روز پنجم جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
این در گرانبهای نبوی و علوی پس از مادرش، مظهر وجودی پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) گردید، و به حق ایشان را زینب یعنی زینت پدر نامیدند.
او در خانواده ای که به طهارت و پاکی شهرت داشت، دیده به جهان گشود؛ همان محفلی که آیه «انما یرید ا… لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» همواره بر عصمتش صحه می گذارد، خانواده ای که ملائکه غبار در و دیوارش را به تبرک بر دیدگان می نهند و بر آن مباهات می کنند. او را ام کلثوم کبری و صدیقه صغری می خواندند ضمن آنکه نسب نبوی ، تربیت علوی و لطف خداوندی از او فردی با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، به گونه ای که با عنوان «عقیله بنی هاشم» نیز خطاب می گردید.
تولد عقیله بنی هاشم با سفر پیامبر(ص) همزمان شده بود، از این روی مادرش فاطمه(س) از علی(ع) خواست نامی برای این نوزاد تعیین کند، اما پدر این امر را به بازگشت پیامبر(ص) واگذار کرد. وقتی پیامبر از سفر برگشت ضمن ابراز خشنودی و خرسندی فرمود: «فرزندان فاطمه فرزندان من هستند،اما خداوند، خود درباره آن تصمیم می گیرد». جبرییل امین الهی نازل شد و سلام خداوند را به رسول پاکش ابلاغ کرد و گفت : باری تعالی می فرماید: «نام این دختر را زینب بگذار که این نام را در لوح محفوظ نوشته ام» آن گاه رسول خدا زینب را در آغوش گرفت ، بوسید و فرمود: «به همه سفارش می کنم این دختر را احترام کنید که او نیزهمچون خدیجه است ».
*زینب(س)؛ اسوه صبر
و دیری نپایید که زینب بسان خدیجه کبری در راه اعتلا و سرافرازی اسلام تمامی مصایب و بلایا را تحمل کرد و با صبر و استقامت و ایثار زمینه رشد و تعالی این دین مقدس را بیش از پیش فراهم ساخت. در روزگاری که امیرمؤمنان(ع) در کوفه به سر می برد، حضرت برای زنان مجلس برپا می کرد و برای آنها تفسیر قرآن می گفت. یکی از روزها تفسیر « کهیعص» (حروف مقطعه ابتدای سوره مریم) را می فرمود. در این بین علی(ع) وارد شده و فرمود: ای نور دیده!شنیده ام تفسیر «کهیعص» را برای زنان بیان می نمودی. عرض کرد: بلی، فدایت شوم. امیرمؤمنان فرمود: دخترم!این رمزی است در مصیبت شما عترت پیامبر، و سپس مصیبتهایی را که بر آنها وارد می شد برای آن بانو بیان فرمود که ناگاه ناله و گریه آن مظلومه بلند شد.
ایشان در دوران عمر با برکت خویش، مشکلات و رنجهای زیادی را از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخی چون اسارت و… را تحمل کرد و همین سختی ها از او فردی صبور و بردبار ساخته بود.
صبر زینب؛ صبری خداپسندانه ، هدفدار و اندیشمندانه بود. او از پدرش علی(ع) شنیده بود که: «انسان، حقیقت ایمان را درک نمی کند مگر آنکه سه ویژگی در او باشد: آگاهی به دین، صبر بر دشواری ها و تدبیری نیکو در امور زندگی.»
شخصیت ذاتی زینب کبری از بدو تولد تا لحظه رحلت عامل مهمی است که حیات سراسر افتخار این بانوی عزیز نبوت و امامت را از دیگر بانوان جدا ساخته و در تمامی فراز و نشیبها فطرت خداشناسی و اوصاف رحمانی در وجودش تبلور یافته است و از این رو در صبر و مقاومت، پاکدامنی و عفاف، پشتکار و ایمان، زهد و پارسایی و… زبانزد خاص و عام شده است.
جلال الدین سیوطی در رساله «زینبیه» خویش در خصوص ایشان می نویسد: «زینب در زمان جدش رسول خدا پا به عرصه جهان گشود و در دامن وی پرورش یافت. او هوشمندی توانا و دوراندیش و دارای قلبی پرقوت و پرصلابت بود».
محمد غالب شافعی مصری از نویسندگان مقتدر مصری در مجله «الاسلام» سال اول شماره27 علاقه و عشق خود را به زینب چنین می نگارد: «یکی از بزرگترین زنان اهل بیت از نظر حسب و نسب و از بهترین بانوان طاهره که دارای روحی بزرگ و مقام تقوی و آیینه سر تا پا نمای رسالت و ولایت بوده، حضرت سیده زینب دختر علی بن ابیطالب می باشد که به نحو کامل او را تربیت کرده بودند… به حدی که در فصاحت و بلاغت یکی از آیات بزرگ الهی شد و در حلم، کرم، بینایی، بصیرت و تدبیر کارها در میان خاندان بنی هاشم و بلکه عرب مشهور شد و میان جمال، جلال، سیرت، صورت، اخلاق و فضیلت را جمع کرده بود. شبها در حال عبادت و روزها را روزه داشت و به تقوی و پرهیزگاری معروف بود.»
زینب(س) 6 سال بیشتر نداشت که رسول رحمت دعوت حق را لبیک گفت. پیامبر(ص) در این دوره کوتاه از هر مجالی برای تعلیم و پرورش او بهره می جست و علاوه بر آشنا کردن او با مباحث اعتقادی و خداشناسی و عبادت و تقوا، به او چگونگی ایستادگی در برابر مصایب را می آموخت و چنانچه فرصتی فراهم می گشت او را از حوادث ناگواری که برای او اتفاق می افتاد، آگاه می کرد.
*زهد و بندگی
زینب کبری(ع) را باید نمونه بارز زاهد کامل دانست. او هرچند همسرش از ثروتمندان کم نظیرعرب به شمار می آمد، اما از همه زیباییهای دنیا چشم پوشید و برای رضای خدا و یاری نهضت مقدس برادر ، راه کربلا را در پیش گرفت و در این راه چون کوهی استوار و پا برجا پناهگاه امن خاندان عصمت و طهارت شد.
زینب(ع) ازشیفتگان عبادت و شب زنده داران عاشق بود و هیچ مصیبتی او را از عبادت باز نداشت. امام سجاد(ع) در توصیف این خلوص پر معنا می فرمود:«عمه ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه می کرد و در بعضی منازل از شدت گرسنگی و ضعف ، نشسته نماز می گزارد.»
جلوه ارزشمند این عبادت خالصانه به گونه ای است که امام حسین(ع) هنگام وداع به خواهر عابده اش خطاب به ایشان می فرماید:«خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مکن!»
فاطمه دختر امام حسین(ع) نیز در این باره می گوید: «عمه ام زینب در شب عاشورا همواره در محراب عبادتش ایستاده بود و با خدای خویش مناجات می کرد».
*علم و دانش الهی
زینب(س) در خانه ای پرورش یافت که اهل آن همگی از علم و دانش الهی بهره داشتند و مسلماً پرورش یافتن در چنین خانواده ای – که همگی اولوالعلم و راسخان در علم هستند- ابواب دانش را به رویش گشوده و او را جرعه نوش چشمه علم خدایی کرده است. او از لحاظ علمی به درجه ای رسید که امام زین العابدین(ع) درباره اش می فرماید: «عمه جان تو به حمدا… زن دانشمندی هستی که رنج معلم و مدرسه را نچشیده ای و فهمیده ای می باشی که به تو علم و درایت نیاموختند.»
و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت کرده و از آن حضرت به عقیله تعبیر می کند. چنانچه ابوالفرج اصفهانی در مقاتل می نویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه(س) را از حضرت زینب(س) روایت کرده و می گوید: «حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی علیه السلام..»
حضرت زینب(ع) با اینکه دختری خردسال بود، این خطبه عجیب و غراء را که حاوی معارف اسلامی و فلسفه احکام و مطالب زیادی است، با یک بار شنیدن حفظ کرده و خود یکی از راویان این خطبه بلیغه و غراء می باشد.
روزی زینب از پدر خویش، حضرت علی(ع) سؤال کرد، آیا مرا دوست داری؟ حضرت به ایشان فرمود : آری، آنگاه خطاب به پدر گفت : دو محبت(محبت خدا و محبت فرزندان) در قلب مؤمن نمی گنجد. پس سر و اساس این دوستی و محبت به این دلیل است که محبت خالص و واقعی از آن خدا و شفقت و دلسوزی از آن فرزندان باشد و این علاقه و محبت به خاطر خدا می باشد. امیرالمومنین(ع) نیز در پاسخ، ایشان را تأیید کرده و ستود.
*فصاحت مثال زدنی
شاید بارزترین ویژگی زینب(س) که دوست و دشمن او را به آن می ستایند درست گویی و شیوا سخنی است. زیبا سخن گفتن و روانی عبارتها و الفاظ چنان در زینب(س) ملکه شده بود که در سختترین و بحرانیترین لحظه با موازین ادبی سخن می گفت. نیشابوری در این باره می گوید: «زینب در فصاحت و بلاغت در پارسایی و عبادت مانند پدرش علی(ع) و همانند مادرش زهرا بود.»
همچنین علامه مامقانی با استناد به خطبه های زینب(س) می نویسد: «او در فصاحت و بلاغت چنان بود که گویی زبان علی در کام داشت.»
بیان سخنان و خطبه های عالمانه و همراه با استدلال به آیات قرآن کریم، در کربلا، بازار کوفه، مجلس عبیدا… بن زیاد و دربار یزید از سوی زینب(س)، نیز هر یک شاهد گویایی بر توانایی علمی ودانش ایشان است.
*فداکاری و جهاد
بهترین مجال برای شناخت شخصیت وجودی حضرت زینب(س) ، عرصه عاشورا و اسارت خاندان پیامبر(ص) است. برخورد باستمگران زمان که تاریخ جزییات آن را نیز ثبت کرده، بزرگی دختر امیرمؤمنان را شهادت می دهد.
او با اجازه همسرش که به دلیل بیماری و ناتوانی نتوانست در این مصاف امام حسین(ع) را همراهی کند، به یاری امام خویش شتافت و حتی برای حفظ جان امام سجاد(ع) ، به مقام وصایت و نیابت ظاهری نایل گردید.
امام سجاد(ع) می فرماید : در شب عاشورا، در خیمه ام بودم و عمه ام زینب از من پرستاری می کرد. پدرم امام حسین(ع) در خیمه خودش مشغول خواندن اشعاری در مذمت دنیا و بیان بی وفایی آن بود و آن اشعار را چندین بار تکرار کرد و من مقصودش را از خواندن این اشعار دانستم، اما هر گونه بود جلو ترکیدن بغضم را گرفتم. ناگهان عمه ام زینب با شنیدن این شعرها بی تاب شد و نزد برادرش دوید و گفت: «آه از این مصیبت! ای کاش مرگ من فرا می رسید». امام حسین(ع) خواهرش را دلداری می داد و ضمن سفارش به بردباری ، او را برای مواجهه با مصیبتهای بزرگ آماده می کرد.
زینب(س) آیینه حسین و آیینه دار آیین رسول خدا(ص) بود. دیدارش، تماشای حسین را به دیدگان مضطرب هدیه می داد و او شعله عشق حسین را در میان دلهای مشتعل کربلا تقسیم می کرد تا هیچ کس بی نور حسین گام درراه نگذارد.او صبر و شکیبایی و همه سرمایه غریبی ها و بی پناهی ها بود. زینب و حسین دو تصویرند در کربلا و کوفه؛ بلکه در همیشه و همه جا برای همه آنان که بخواهند یک حقیقت را در دو جلوه ببینند.
آری زینب(س) زبان علی(ع) در کام و ذوالفقار علی(ع) در نیام است. او آفتاب عفت زهرا(س) در حجاب و حلم حسن(ع) در سینه است. کلامش یادآور فصاحت جاری بر زبان رسول خداست. ردای وصله خورده و قد خمیده اش، مظلومیت فاطمه(ع) را و چشمهای مضطربش از سر بریده برادر بر نیزه حکایت می کند. به راستی کیست که چون او از آغاز تا پایان زندگی، در دامان مصیبت و صبر آن زندگی کند و کیست که چون او این چنین در برابر آماج سختی ها شکیبایی از خود نشان دهد؟!
منابع :
1- خصایص زینبیه، صفحه 225، تالیف مرحوم آیه ا… سید نور الدین جزائری.
2-زینب کبری فریادی بر اعصار ، دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی
3- علی قائمی زندگانی حضرت زینب، ص 385(انتشارات امیری، چاپ دوم).
4- بانوی زینب کبری، ص10 و 84؛ زندگانی حضرت زینب، ص 10؛ بطله کربلا، ص 17.
منبع : روزنامه قدس