به کوشش: دکتر علی نصیری
یکی از مسائل جنجالی و اختلاف برانگیز، شُبهه ی « تحریف » است که اخیراً، به وسیله ی حادثه جویان، مطرح، و میان مسلمانان اختلاف ایجاد کرده است.
این شبهه، سابقه ی طولانی دارد، و به روایات افسانه ای که « حشویه » فراهم کردند، مرتبط می شود.
حشویه گروهی از اهل حدیث می باشند که جز جمع و نقل حدیث به چیزی نمی اندیشیدند، از هر کس و از هر کجا، بدون رعایت محتوا، و اینکه آیا با اصول شریعت وفق می دهد یا نه؟ حدیث نقل می کردند. از این رو در فرآورده های اینان، رطب و یابس فراوان یافت می شود.
از آن جمله است روایات افسانه مانندی که در رابطه با تحریف قرآن نقل کرده اند (1)، و به اختلافی که میان پیشینیان (سلف صالح) در جمع و تألیف و نیز در قرائت و کتابت قرآن رخ داده، مرتبط می شود. آنان این اختلاف لفظی و ظاهری را – که بیشتر بر حدس و گمان استوار است – به حساب قرآن و اصالت آن گذارده اند. متأسفانه این گونه روایات – که لا به لای کتاب های حدیثی از دید همگان پنهان بود – اخیراً به دست حادثه جویان بر ملا و مایه اختلاف شده است. نمونه هایی از این دست روایات چنین است:
1. حدیث رجم شیخ و شیخه:
الشیخ و الشیخه اذا زنیا فارجموهما البته نکالاً من الله… (2)
در صحیح بخاری و صحیح مسلم از عمر نقل شده که این آیه جزء آیات قرآنی بود.
2. حدیث رضعات خَمس (3):
اینکه حدیث خمس که ناسخ رضعات بود و ناسخ و منسوخ یک جا از قرآن اسقاط شده است. (پنج بار مکیدن) نسخ کرد (ده بار مکیدن) را. در صحیح مسلم (4) و تنویر الحوالک (5) شرح موطّا، نوشته ی جلال الدین سیوطی، آمده است: گمان بر آن بوده که جزء آیات قرآن بود، ولی موقع وفات پیغمبر اکرم از آن غفلت شد و گوسفند آن را خورد!
3. برابر بودن سوره ی احزاب با سوره ی بقره (6):
که در مسند امام احمد بن حنبل آمده است.
4. حذف ثلث قرآن:
در کتاب احتجاج منسوب به طبرسی آمده است: بیش از ثلث قرآن (قریب دو هزار آیه و اندی) از خلال یک آیه (آیه ی سوم سوره ی نساء) ساقط گردیده است.
نظایر این روایات بسیار است که در صیانه القرآن من التحریف ذکر کرده ایم (7)!
متأسفانه، این گونه روایات افسانه وار، مورد نظر برخی از کوته اندیشان قرار گرفته، به استناد به آن مطالبی گفته اند که مایه ی تعجب شده است و بر خلاف اصول معتقدات ملت مسلمان می باشد. البته دست اجنبی را، در دامن زدن به این آتش اختلاف، نباید نادیده گرفت!
ناگفته نماند، که این گونه افراد، همیشه منفور جامعه اسلامی بوده اند، و مسلمانان، آنان را پیوسته از خود دور کرده اند، و از نظریات منحرف آنان تبری جسته اند.
حاجی نوری که در سال 1292 ه کتاب فصل الخطاب را نوشت، و آن را از این گونه روایات بی اعتبار انباشت، در محیط خود – حوزه ی علمیه سامرا – کاملاً مورد نفرت عموم قرار گرفت. مرحوم سید هبه الدین شهرستانی، که در آن روزگار از محصلین جوان حوزه بود، در این باره می انگارد:
می دیدم سامرا را موجب از نفرت فراگرفته، و بر محدث نوری می خروشند، و هیچ مجلس و محفلی وارد نمی شدم مگر آن که نسبت به کتاب فصل الخطاب و نویسنده آن، سبّ و شتم نمی شنیدم، فریادها علیه مؤلف و ناشر بلند می بود، و با زبان هایی بس تند، آن را مورد ملامت و عتاب قرار می دادند. (8)
بالأخره، حاجی نوری، ناچار شد، نسخه های کتاب خود را جمع آوری، و رساله ای در نقض آن به رشته تحریر درآورد. (9)
بر همین منوال، استاد محمد محمد عبداللطیف، معروف به ابن الخطیب (در سال 1367 ه و 1948 م) در مصر کتابی به نام الفرقان نوشت، که روایات فوق الذکر را جمع بندی کرده، آن را مورد استناد قرار داد. که موجب اعتراض شدید جامعه الازهر قرار گرفت.
شیخ محمد محمد مدنی (عمید کلیه الشریعه جامع الازهر) چنین می نویسد: این کتاب (الفرقان) انباشته از روایات ضعیف و فاقد اعتبار است که از نظر محققین مردود شناخته شده، گرچه از منابع معتبر نزد اهل سنت نقل کرده است. لذا جامعه الازهر از دولت مصر خواست تا آن را مصادره کند، دولت به این خواسته جواب مثبت داد، و آن را مصادره نمود. و مؤلف کتاب، بر اثر آن، درخواست خسارت نمود، که مورد موافقت مراجعه قضایی قرار نگرفت. (10)
این کتاب، علی رغم مصادره ی آن، در بیشتر کتابخانه ها موجود است.
این ها فجایعی دردناک است که بر سر این امت آمده و دست خائن استعمار در پشت این گونه حوادث اختلاف انگیز – که مایه ی توهین به کرامت مقدسات اسلامی می شود – آشکار است. لذا بزرگان و اندیشمندان دلسوز اسلام با عمق نظر به این گونه حوادث نگریسته، و در پس علاج فوری و قاطع آن برآمده اند، و همواره به مسلمانان هشدار داده اند که مبادا فریب این گونه نیرنگ ها را بخورند. و به آنان گوشزد کرده اند:
یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا بِطَانَهً مِن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِن أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِیْ صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ. (11)
ای مؤمنین، در پنهان با دیگران (خارج ملت) منشینید، و آنان را محرم اسرار خود ندانید، و آنان را طرف مشورت خود قرار ندهید. اینان (افراد خارج از ملت) هرگز از دشمنی و خیانت نسبت به شما مسلمانان چشم نمی پوشند و از کارشکنی و تضعیف شما دست برنمی دارند، پیوسته در کوششند که شما را ناتوان و دار بیچارگی و درماندگی سازند. بغض و عداوت آنان، بر لبان آنان آشکار، و آنچه در سینه ها از کینه ها انباشته اند، افزون تر است. ما، دلایل آن را برایتان کاملاً روشن ساختیم. باشد و در اندیشه روید.
در این نوشته به معرفی دو نمونه ی شایسته از علما و اندیشمندان اسلامی می پردازیم، که در این راستا، کوشش فراوان کرده، پیوسته در راه وحدت کلمه و کلمه ی توحید کوشیدند و موفق هم شدند.
نخست: علامه ی والاقدر شیخ رحمت الله هندی دهلوی (1306 ه 1889 م) که به مقابله ی با استعمار انگلیس در شبه قاره ی هند برخاست، و با شیوه های شیطانی آن مبارزه کرد، و کاملاً موفق شد.
دوم: علامه مجاهد سید شرف الدین عاملی که با استعمار فرانسه در حوزه ی شامات مبارزه کرد، و در این راه فداکاری های فراوانی کرد. او هرچه داشت در راه این مبارزه از دست داد، ولی بر استعمارگر پیروز شد.
این دو بزرگوار گام های بلندی در راه وحدت اسلامی، برداشته اند و اثر جاوید آنان پیوسته سرمشق اندیشمندان اسلامی است.
شیخ رحمت الله هندی
علامه هُمام و قدوه ی امام، شیخ رحمت الله هندی، تبلیغات دشمن و حملات گسترده ی او را با بیانات شافی و دلایل کافی در هم کوبید و با تألیف کتاب پر ارج اظهار الحق (12) پنج مسأله مورد اختلاف اسلام و مسیحیت را کاملاً بررسی کرد. این مسائل عبارتند از:
1. تحریف 2. نسخ 3. تثلیث 4. حقیقت قرآن 5. صدق رسالت اسلام.
شیخ هندی در این کتاب آنچه را حقیقت بود، با کمال صراحت و صدق و امانت، آشکار و با کمال شهامت از حریم قرآن و اسلام دفاع کرد. وی در مسیر ایجاد وحدت و هماهنگی میان مسلمانان، کوشش ها کرد و با یاری پروردگار به موفقیت هم رسید.
وی در کتاب مذکور، مسأله ی تحریف قرآن را، مطرح کرده و به خوبی از آن دفاع کرد، نسبت پندار تحریف به شیعه ی امامیه ی اثناعشریه، را به دقت رد کرد و آن را نسبتی ظالمانه و بی اساس دانست. شیخ در این راستا کلمات بزرگان شیعه را آورد و دلایل رد این نسبت را روشن کرد و توضیح داد که اساس این نسبت، روایات فاقد اعتباری است که در برخی از کتاب های قدما به چشم می خورد، و این را نمی توان دلیل و پایه ی اعتقاد یک ملت دانست، زیرا نقل روایت – دارای سند ضعیف یا قابل تأویل – نمی تواند مدرک عقیده ی کسی باشد. او در این زمینه می گوید:
قرآن، نزد معروف ترین علمای شیعه ی امامیه ی اثنا عشریه، از هرگونه تحریف و تبدیل و زیاده و نقصان مصون و محفوظ می باشد، و اگر کسی در میان شیعه قائل به آن بوده، قول وی نزد ایشان مردود شمرده شده و مورد قبول طائفه قرار نگرفته است. (13)
آن گاه به نقل اقوال بزرگان شیعه می پردازد، از جمله:
1. شیخ صدوق ابوجعفر (381) محمد بن علی بن بابویه قمی – که او را به عنوان یکی از درخشنده ترین علمای شیعه یاد می کند، و کلام او را در رساله ی اعتقادیه می آورد:
اعتقادنا فی القرآن: أن القرآن الذی انزله الله تعالی علی نبیه هو ما بین الدفتین، و هو ما فی ایدی الناس لیس باکثر من ذلک…و من نسب الینا أنا نقول إنه اکثر من ذلک فهو کاذب. (14)
(عقیده ی ما – شیعه امامیه ی اثنا عشریه – در قرآن آن است که قرآنی که بر پیغمبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – نازل گردیده، همین است که به عنوان مصحف شریف ما بین دو جلد قرار گرفته، و در دست مردم می باشد، بیش از این نیست… و هرکس به ما، نسبت دهد که قائل به بیش از این هستیم، هر آینه دروغ گفته است.)
سپس استدلالات وی را در این زمینه نقل می کند.
2. کلام سید مرتضی علم الهدی (436) ذوالمجد ابوالقاسم علی بن الحسین موسوی را نقل می کند، و تمامی استدلالات مفصل وی را می آورد، از جمله:
… القرآن کان علی عهد رسول الله – صلی الله علیه و آله و سلم – مجموعاً مؤلفاً علی ما هو الآن… و کان یدرس و یحفظ جمیعه فی ذلک الزمان… و کل ذلک بأدنی تأمل یدل علی انه کان مجموعاً مرتباً غیر منثور و لا مبثوث.
و ان من خالف من الإمامیه و الحشویه لایعتد بخلافهم، فإن الخلاف مضاف الی قوم من اصحاب الحدیث، نقلوا أخباراً ضعیفه ظنوا صحتها، لایرجع بمثلها عن المعلوم القطوع علی صحّته…
… قرآن در دوران عهد رسالت همان گونه که امروزه هست، جمع آوری و تألیف گردیده بود… و مورد تدریس و حفظ قرار می گرفت… که با تأمل در این دلایل به خوبی روشن می گردد. که قرآن، در آن عهد، جمع آوری شده و هرگز پراکنده نبوده است.
(و هر کس از طائفه ی امامیه یا گروه حشویه، با این نظر مخالف باشند، مخالفتشان مورد اعتنا نیست، زیرا مخالفت در این زمینه، به گروهی از اصحاب حدیث نسبت داده می شود که روایات ضعیفی را مورد استناد قرار داده، گمان برده اند که صحیح و استناد به آن درست است. ولی چنین روایاتی موجب نمی گردد که از معلوم قطعی خود صرف نظر کنیم…)
3. کلام قاضی نورالله تستری را نقل می کند:
ما نسب الی الشیعه الامامیه بوقوع التغییر فی القرآن لیس مما قاله جمهور الامامیه، انما قال به شرذمه قلیله منهم لا اعتداد بهم فیما بینهم…
(آنچه که به شیعه نسبت داده شده که قائل به تحریف می باشند، درست نیست، و انبوه شیعه امامیه چنین چیزی قائل نیستند. آری! افرادی بسیار کم آن را گفته اند که در حساب شیعه نیایند، خود و نظرشان مورد اعتنا نمی باشند.)
4. آن گاه کلام شیخ محمد صادق (شارح اصول کافی) و شیخ محمد حسن حرعاملی (صاحب وسائل الشیعه) که از بزرگ ترین محدثان جهان تشیع می باشد – را می آورد. و به دنبال آن می گوید:
به خوبی روشن گردید که طریقه درست، نزد انبوه طائفه ی شیعه ی امامیه اثنا عشریه، همان است که سایر طوایف مسلمانان قائلند: أن القرآن الذی انزله الله علی نبیه هو ما بین الدفتین و هو ما فی ایدی الناس، لم یحدث فیه ای تغییر او تحریف…
و از تفسیر « الصراط المستقیم » – از تفاسیر معتبره شیعه – در تفسیر آیه إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (15) آمده:
ای لحافظون له من التحریف و التبدیل و الزیاده و النقصان… (16)
این گوشه ای از دفاع مقدس این امام محقق و عالِم وارسته جهان اسلام است.
آری! اندیشمندان اسلامی از همان روز نخست پرچم دفاع از قداست قرآن را برافراشتند و هرگونه تهمتی را از ساحت آن زدودند.
در این زمینه به نظر شیخ اهل سنت و پایه گذار مکتب اشعری امام ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (330) توجه می کنیم.
او، شیعه را به دو گروه متفاوت تقسیم می کند؛ گروه انبوه که شامل محققین، علما و فقها می باشد. اینان هرگونه نسبت تحریف به قرآن – زیادهً و نقصاً – را مردود شمرده اند، و گروه دیگر که افرادی بی بضاعت و اهل ظاهر می باشند. اینان قائل شده اند که قرآن کمی بیش از این بود، ولی چیزی در آن زیاد نشده است. نص کلام اشعری در کتاب ارجمندش مقالات الاسلامیین چنین است:
و اختلفت الروافض [الشیعه الإمامیه] فی القرآن هل زید فیه او نُقص منه، و هم ثلث فرق الاولی منهم یزعمون ان القرآن قد نُقص منه و اما الزیاده فذلک غیر جائز ان یکون قد کان. و کذلک لایجوز ان یکون قد غیر منه شیئ عما کان علیه، فاما ذهاب کثیر منه فقد ذهب کثیر منه، و الامام یحیط علماً به.
و الفرقه الثالثه منهم و هم القائلون بالاعتزال و الإمامه [اشاره الی قولهم باصلی العدل و الامامه] یزعمون ان القرآن ما نقص منه و لازید فیه و انه علی ما انزل الله تعالی علی نبیه – علیه السلام – لم یغیر و لم یبدل و لازال عما کان علیه. (17)
این سخن یکی از بزرگ ترین متفکرین اسلامی قرن چهارم هجری است. (330) که با یک برداشت کاملاً سنجیده، گروه محققین از شیعه را کاملاً از قول به تحریف تبرئه می کند و گروه دیگر – که اهل ظاهر هستند – صرفاً قول به نقص را به آنان نسبت می دهد:
اما الزیاده فذلک غیر جائز ان تکون…
این گونه تصریحات روشنگر، پیوسته بر زبان اندیشمندان آزاده جریان داشته، صفحات تاریخ، از این گونه سخنان منصفانه، درخشنده است.
در دوران معاصر، به کلام زرین استاد شیخ محمد محمد مدنی (عمید کلیه الشریعه جامع الازهر) بنگرید:
و اما ان الامامیه یعتقدون نقص القرآن، فمعاذ الله. و انما هی روایات رؤیت فی کتبهم کما روی مثلها فی کتبنا. و اهل التحقیق من الفریقین قد زیفوها و بینوا بطلانها. و لیس فی الشیعه الامامیه او الزیدیه من یعتقد ذلک. کما انه لیس فی السنه من یعتقده… (18)
برای کسب اطلاعات بیشتر به مقاله ی علامه ی مجاهد امام شرف الدین عاملی در کتاب پرارج الفصول المهمه فی تألیف الأمه مراجعه کنید. این کتاب راهنمای ما در این مقاله و در زمینه ایجاد تألیف میان امت اسلام دارای مطالب بسیار است و نویسنده از هیچ کوششی در راه اعلای کلمه الله دریغ نورزیده است.
پینوشتها:
1. ر.ک: محمدهادی معرفت، صیانه القرآن من التحریف، صص 8-7، وی به تفصیل « تحریف نزد حشویه » را (191-157) بررسی کرده است.
2. اخرج البخاری و مسلم باسنادهما عن ابن عباس قال: خطب عمر خطبه بعد مرجعه من آخر حجّه حجّها، قال فیها: ان الله بعث محمداً بالحق و انزل علیه الکتاب، فکان مما انزل الله آیه الرجم. فقرأناها و عقلناها و وعیناها، فلذا رحم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و رجمنا بعده، فاخشی إن طال بالناس الزمان ان یقول قائل: و الله ما نجد آیه الرجم فی کتاب الله، فیضلوا بترک فریضه انزلها الله… (محمدهادی معرفت، صیانه القرآن من التحریف، ص 159 به نقل از: البخاری، ج 8، صص 211-208، باب رجم الحبلی، مسلم، ج 4، ص 167، ج 5، ص 116؛ مسند احمد، ج 1، ص 23، ج 5، صص 132 و 183؛ ابوداود، الحدود، 23؛ الترمذی، الحدود، 7؛ ابن محاجه، الحدود، 9؛ الدرامی، الحدود، 16؛ الموطا، الحدود، 10.)
3. روی مالک – فی الموطا – باسناد عن عمره بنت عبدالرحمان عن عائشه قالت: کانت فیما انزل من القرآن « عشر رضعات معلومات یحرمن » ثم نسخن بـ« خمس معلومات » فتوفی رسوله الله و هن فیما یقرأ من القرآن. (محمدهادی معرفت، صیانه القرآن من التحریف، ص 165، به نقل از: تنویر الحوالک، ج 2، ص 118 (آخر کتاب الرضاع)).
4. محمدهادی معرفت، صیانه القرآن من التحریف، ص 165 به نقل از: صحیح مسلم، ج 4، ص 167.
5. همان.
6. روی احمد بن حنبل باسناده عن زرّین بن حبیش عن اُبی بن کعب، قال: کم تقرأون (أو کأین تعدّون) سوره الاحزاب؟ قلت: ثلاثاً و سبعین آیه. قال: قط! لقد رایتها و انّها لتعادل سوره البقره و فیها آیه الرجم (محمدهادی معرفت، صیانه القرآن من التحریف، ص 170 به نقل از: المسند، ج 5، ص132؛ الاتقان للسیوطی، ح 3، ص 72 (مطبعه الحدیثه)).
7. « … فهو ما قدّمت ذکره من اسقاط المنافقین من القرآن و بین القول « فی الیتامی » و بین نکاح النساء من الخطاب و القصص اکثر من ثلث القرآن و هذا و ما اشبهه مما ظهرت حوادث المنافقین فیه لاهل النظر و التامل… و لو شرحت لک کلّما أسقط و حرّف و بدّل مما یجری هذا المجری لطال و ظهر ما تحظر التقیه إظهاره من مناقب الاولیاء و مثالب الاعداء، » (ابی منصور طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 598).
8. ر.ک: محمدهادی معرفت، صیانه القرآن من التحریف، ص 115 به نقل از: میرزا مهدی بروجردی، البرهان، ص 143.
9. ر.ک: محمدهادی معرفت،صیانه القرآن من التحریف، ص 118.
10. ر.ک: مجله ی رساله الاسلام، دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه، قاهره 1378-1909، سال 11، عدد 44، صص 385-382.
آیت الله معرفت در صیانه القرآن من التحریف مطالب مجله را به صورت مشروح (صص 86-84) ذکر می کند.
11. آل عمران، آیه 118.
12. رحمه الله بن خلیل الهندی، اظهار الحق، مکتبه العصریه، صیدا، بیروت، 1400 ه، 1980 م. چاپ دیگر، قاهره، دارالتراث العربی للطباعه و النشر، تقدیم و تحقیق و تعلیق الدکتور احمد حجازی السّقا، ط الثانثه 1406 ه 1986 م.
13. محمدهادی معرفت، صیانه القرآن من التحریف، ص 82.
14. همان، ص 83.
15. حجر، آیه 9.
16. اظهار الحق (تحقیق الدسوقی)، ح 2، صص 209-206 و چ دیگر: ج 2، صص 115-113.
17. امام ابی الحسن علی بن اسماعیل الاشعری، مقالات الاسلامیین، و اختلاف المُصلین، ج 1، ص 47.
18. مجله رساله الاسلام، همان، سال 11، عدد 44، صص 385. 382.
منبع مقاله :
نصیری، علی؛ (1387)، معرفت قرآنی جلد دوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول به کوشش: دکتر علی نصیری