اینجانب مادر سه فرزند و مدیر مدرسه دخترانه در سطح راهنمایی میباشم میخواستم توضیح دهید برای تربیت فرزندان و دانشآموزان مدرسه چه راهکارهایی مناسب است؟
ضمن تشکّر از شما خواهر گرامی که به عنوان یک مادر و مربّی، دغدغه تربیت فرزندان و دانش آموزان خود را دارید. خداوند به شما توفیق دهد که بتوانید در این زمینه به موفّقیتهای چشمگیری دست یافته و وظیفه و مسئولیت خود را به خوبی انجام دهید. به یقین تعلیم و تربیت باارزشترین و مهمترین وظیفه پدران و مادران و نهادهای تربیتی است. اساساً هدف از بعثت انبیاء نیز تعلیم و تربیت انسانها بوده است؛ با این وجود یکی از کاستیها و نقایص در نظام تربیتی ما عدم توجّه به برنامه ها و شیوه های کارآمد تربیتی است. امروزه در دنیای علم، تحقیقات وسیعی صورت میگیرد تا زمینههای تعلیم وتربیت مؤثر فراهم شود و در سایه تعلیم و تربیت انسانهای سالم، صالح و موفق به جامعه وارد شوند. آن چه که در زیر می آید کلیاتی درباره اصول تربیتی کودکان است که البته تحقیق و پیگیری این اصول می تواند روش ها و راهکارهای تربیتی را برایتان به ارمغان آورد.
الف) توجه به ویژگی های مراحل رشد کودکان
در تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان توجّه به ویژگیهای سنّی کودکان لازم و ضروری است. بر اساس برخی مطالعات انجام شده در رشد آدمی، شش مرحله به شرح زیر در نظر گرفته شده است:
1. دوره طفولیت از تولّد تا هیجده ماهگی.
2. دوره کودکی اول، از دو تا چهار سالگی.
3. دوره کودکی دوم، از چهار تا هفت سالگی.
4. دوره کودکی سوم، از هفت تا دوازده سالگی.
5. دوره نوجوانی، از دوازده تا شانزده سالگی.
6. دوره جوانی، از شانزده تا بیست سالگی.[1]
بر اساس این تحقیقات تواناییهای شناختی کودکان در دورههای مختلف متفاوت است، از این رو در تعلیم و تربیت کودکان باید به تواناییها و ویژگی سنّی کودکان توجّه نمود.
ب) متناسب بودن مواد آموزشی با ویژگی های سنی کودکان
مواد آموزش و برنامه تربیت کودکان باید با میزان رشد شناختی کودک، هماهنگ باشد. روان شناسان معتقدند تدریس در سالهای اولیه تحصیل باید متکّی و مبتنی بر محسوسات کودکان باشد، بدین معنا که والدین و مربیان باید دروس و موضوعات آموزشی و تربیتی خود را محسوس و عملی سازد و از طرح مطالب انتزاعی و استدلالهای خشک و غیر ملموس دوری کند، به عنوان مثال: در این سن اگر به کودک گفته شود، «کارهای خوب انجام بده» یا به خاطر انجام یک رفتار نادرست از او انتقاد گردد، با توجّه به اینکه کودک معنای خوب و بد و درست و نادرست را نمیفهمد، گفتن این جملات برای او نامفهوم است. در این سن باید به صورت عملی، کارهای خوب را به کودکان آموزش دهیم. امّا در مقطع راهنمایی که مقدمات تفکّر انتزاعی فراهم شده، باید دانش آموز را کمک کرد تا بدون توسّل به پدیدههای محسوس نیز مسائل منطقی را حل کند.
ج) آموزش مهارت های زندگی به کودکان
برنامههای آموزشی و تربیتی کودکان باید در راستای واقعیتهای زندگی باشد، به این معنا که مطالب درسی با مظاهر زندگی و اشیای موجود در محیط خاصّ کودک مرتبط باشد.
توجه به این نکته مهم است که حفظ کردن موضوعات به تنهایی، دلیل بر فهم محتوای دروس نیست، بلکه مهم ادراک آن و فراگیری طرز استفاده از آن میباشد. به تعبیر دیگر در برنامههای آموزشی باید یک سری اهداف رفتاری در نظر گرفته شود. البته از توانایی حافظه نیز در دبستان باید به نحو مطلوب استفاده کرد. حفظ آیات، احادیث و اشعار و حتّی جملاتی که دارای محتوای آموزشی و تربیتی است، در برنامهها لحاظ شود. آموزش این موضوعات از سویی به تقویت حافظه کودک کمک میکند، و از سوی دیگر، زمینهای را فراهم میکند که کودک با موضوعات تربیتی و اخلاقی آشنا شود.
د) توجه به تفاوت های فردی کودکان
از لحاظ روانشناسی، استعداد کودکان متفاوت است. از این رو تحمیل یک برنامه ثابت برای همه دانش آموزان و انتظار یکسان از همه اشتباه است. ما نباید انتظار داشته باشیم که همه فرزندان ما از نظر اخلاق، توانایی ذهنی و شناختی مثل هم باشند. بنابراین در برنامههای تربیتی علاوه بر معیارهای سنّی به تواناییهای فردی کودکان نیز باید توجّه نمود. در کلاس از آنجا که جداسازی و لحاظ برنامههای متفاوت امکان ندارد، باید در تهیه برنامه آموزشی حدّ متوسط دانش آموزان را از نظر استعداد مدّ نظر قرار داد.
ه ) رعایت اختصار در برنامه های آموزشی و تربیتی
از آنجا که در این سنین، متمرکز نمودن فعالیتهای ذهنی برای مدّت طولانی دشوار است، باید محتوای دروس و برنامههای آموزشی تا حدّ امکان به اختصار تهیه شود. معلّم باید به گونهای برنامهریزی کند که در جلسه درسی حدود یک سوم جلسه، به بیان محتوای دروس پرداخته شود، امّا باقیمانده وقت را به پرسش و پاسخ، حلّ تمرینها و نیز استفاده از مسابقه، داستان، فیلم و … که در عین ارتباط با محتوای دروس از تنوّع بیشتری برخوردارند، بپردازد.
و) توجه به ارضای صحیح نیازهای عاطفی کودکان
یکی از مسائل مهم در تربیت کودکان، توجّه به نیازهای عاطفی آنان است، اگر رابطه مادر و فرزند یا مربی و دانش آموز یک رابطه عاطفی و صمیمی باشد و به کودک احترام گذاشته شود اعتماد کودک بیشتر شده و از نظر اخلاقی و تربیتی رشد بهتری خواهد داشت. روان شناسان توصیه میکنند که معلّمان و والدین باید نیازهای عاطفی و روانی کودکان را برآورده کنند. در واقع زمانی شاگردان یک کلاس و فرزندان یک خانواده آماده زندگی اجتماعی میشوند که از نظر تأمین نیازهای زیستی عاطفی در خانواده مشکلی نداشته باشند. تحقیقات نشان میدهد بسیاری از انحرافات اخلاقی نوجوانان مانند اعتیاد، خانه گریزی، روابط جنسی نامشروع و … به خاطر برآورده نشدن نیازهای عاطفی فرزندان در خانواده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. غلامعلی افروز، مباحثی در روانشناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، 1374.
2. ملک سیما، احمدیه، بازیابی ارزشها در کودکان و نوجوانان، نشر نی، 1375.
3. مجید رشید پور، تربیت از دیدگاه علی ـ علیه السّلام ـ ، انتشارات پرنیان، 1379.
4. سلوان هوارد، راهنمای گام به گام برای حلّ مشکلات رفتاری شایع در کودکان، ترجمه: حورا صدر، انتشارات رشد، 1382.
پی نوشت:
[1]. شکوهی، غلامحسین، تعلیم وتربیت و مراحل آن، مشهد، آستان قدس رضوی، ص 183.