مقدمه:اراده به معنای خواستن می باشد و معنای اصطلاحی آن یعنی وجود یک نیروی درونی و خاص انسان که با آن توانایی انجام خواسته ها یا ترک ناخواسته ها را داشته باشیم. اینکه چرا انسان محتاج به اراده است به آن دلیل است که انسان به عنوان یک موجود ممتاز از حد اعلی اختیار برخوردار است[1] و همین ویژگی اختیاری انسان برای رسیدن به خواسته ها موجب شده است تا اینکه انسان به اراده محتاج باشد. و اگر اختیاری در کار نبود اراده ای نیز لازم نبود. موجودات غیر مختار برای دست یابی به کمالات و اهداف شان نیازمند اراده نیستند زیرا که اختیاری بر انجام یک طرف و ترک طرف مقابل ندارند مثلاً آتش برای سوزانندگی یا گرم کردن و یا عکس آن هیچ اختیار و تصمیمی از خود نمی تواند داشته باشد؛ کما اینکه یک دانه برای رسیدن به نهایت رشد خود و تبدیل شدن به درخت یا بوته، نیازمند اراده نیست بلکه در هر حال و در هر شرایطی تنها یک راه برایش وجود دارد و آن رشد است اگر شرایط رشد باشد و یا نیستی اگر شرایط نباشد.
شناخت و اراده:
انسان از امکانات بیشتری در این زمینه برخوردار بوده و می تواند در هر شرایط و در هر حالی یا بیش از یک گزینه برخورد داشته و به انتخاب بپردازد. اینکه به انتخاب کدام گزینه و عمل طبق آن دست بزند تا حدود زیادی بستگی به «شناخت و علم» وی از سعادت و کمال خودش و نقش آن گزینه در راستای رساندن انسان به آن سعادت و کمال دارد. فرض بگیرید شخص سعادت و کمال خود را پزشک متخصص شدن شناخته باشد و از این وصف (متخصص شدن) که به خود می بیند لذت وافر ببرد طبیعی است که وی در انتخاب گزینه های زندگی اش به انتخاب آن گزینه هایی خواهد زد که وی را به این هدف و سعادت نزدیک تر کند. یعنی به تعبیر دیگر گزینه هایی را انتخاب خواهد کرد که وی را به مقصد برساند.
عوامل مؤثر در اراده:
1. شناخت: هیچ چیزی مؤثرتر از مسئله «شناخت»، در اراده و تقویت آن نمیباشد. معرفت و شناخت به کشش ها و جاذبه ها و لذت های خودمان و نسبت این لذتها و کشش به اهداف و کمال های انسان؛ یعنی اینکه کدام یک از مصادیق اهداف و کمالات انسان لذت بیشتری را به انسان ارزانی می دارد. به علاوه قرآن و منابع دینی جهت تربیت و رشد انسان ها که از کانال اراده صورت می پذیرد بر شناخت تاکید وافری داشته است به طوری که هدف اصلی بعثت پیامبران ـ صلّی الله علیه و آله ـ ارایه معرفت و برنامه نسبت به کمالات انسان و سعادت ها و خوشی های او اعلام شده است و مهمترین معجزه پیامبر خاتم «کتاب» که دلالت بر معرفت و علم و شناخت می کند برده است. دانش روان شناسی و تجربیات زندگی بشر نشان می دهد که هر مرد بزرگ و پر کار و اثر گذاری که در تاریخ بشریت بوجود آمده است ناشی از ایمان و اعتقاد او به درستی به هدف مورد نظر و انتخابی اش و تلاش بوده است.
بنابراین اولین راه که بهترین راه نیز میباشد اینکه در قبال شناخت درست لذت ها، کشش و جذبههای انسانی از یک طرف (اینکه به دنبال چه هستیم و چه گمشدهای داریم؟) و از طرف دیگر کشف موضوعات و پدیده هایی که عمیق ترین و پایدارترین اشباع خواسته ها و لذت ها را برای انسان ها فراهم می آورند باشیم. این نه تنها هم دنیایی و هم آخرتی – معنوی هستند مثلاً در دنیا به دلیل متعدد و متفاوت رشد علمی – تکنیکی انسان ها و جامعه دارای فواید و جاذبه های بیشتری است تا لذت ها و جاذبه های هوسناک و زودگذر دیگر از این لهو لعب های آنی؛ بنابراین با بزرگنمایی و تمرکز ذهنی جامعه و انسان ها بر روی پیشرفت های صنعتی و علمی می توان به تقویت اراده و انگیزه آنها برای نیل و رسیدن به آن مقصود گام برداشت.[2]
این عامل مهم ترین عامل رشد و تقویت اراده محسوب می شود زیرا انسان مختار بر اساس انگیزه و لذت آفریده شده و اساس کارش نیز بر همین نکته نهفته است و شناخت و علم و معرفت او جهت ده و تعیین کننده این لذت ها و امیال و در نتیجه اراده اوست.
تاریخ شاهد زنده ای است بر این نکته که تفاوت بزرگترین انسان ها با قویترین اراده ها و کوچکترین آن ها با کمترین و ضعیف ترین اراده ها در یک چیز خلاصه شده است، شناخت و آن هم شناخت از خود و لذت های خود، شناخت از هستی و لذت هایش. و موفق ترین و سعادتمندترین افراد آن دسته اند که از بین لذت ها، لذت پایدار و کمال آور را انتخاب می کنند.
انجام گناه نیز از انسان، ناشی از جهل به عواقب خطرناک و مضرّات بسیار وحشتناک و ویران کننده ای است که هستی انسان را بر می افکند . علم و اطلاع از نتایج گناه و معصیت بیشتر جنبه آخرتی و سرای ابدی را دارد و به همین مناسب انسان ها یا از آن غافلند و یا به آن بی توجه اند. اگر به کمیت و کیفیت زندگی ابدی انسان که در سرای دیگر است و نیز به نقش تخریب گناه در آن توجه شود انسان ها برای ترک آن همانقدر دارای اراده ای عظیم و راسخ خواهند شد که برای لذت های دنیای شان دارند و حتی اراده ای بسیار قوی تر زیرا که عظمت این دو زندگی و لذت ها یا درد هایش برای انسان یکی نیست،مهم این است که ما به آن ایمان بیاوریم یعنی همان شناخت عمیق و غیر قابل تردید که یک شناخت زنده و کارساز است.
2. شرطی سازی: در کنار عامل شناختی، عامل غیر شناختی نیز باعث تقویت اراده خواهد شد. شرطی سازی نیز یکی از مکانیسم های رفتاری بر انسان است. در این روش انسان ها به دنبال انجام اهداف کوچک تر که در حد توانشان می باشد به تشویق خود پرداخته و به این ترتیب نسبت به انجام موفقیت آمیز کارها شرطی می شود. انسان های شرطی شده خود باور، تا به پایان رضایت بخش و دلخواه اهداف نرسند دست از تلاش بر نمی دارند؛ زیرا که این پدیده به شکل حالت روحی و روانی در آنها درآمده و جزء رفتار و کردارشان شده است. با توجه به این روش سعی می شود از فعالیت های مثبت، اما در حد توان خود شروع کرده و به دنبال انجام موفقیت آمیز شان بخود پاداش دهیم.[3]
3. تبدیل اهداف بزرگ تر به کوچک تر: تقسیم بندی و مرحله مرحله نمودن آنها نیز از پیامد همین روش شرطی سازی است؛ چنانکه به دنبال انجام مراحل کوچک تر مورد تشویق قرار گرفته و بدین ترتیب، انگیزه بیشتری برای انجام مرحله بعدی در انسان بوجود می آید. در شرطی سازی نقش ضمیر ناخودآگاه انسان مهم است و شرطی سازی یعنی تربیت ضمیر ناخودآگاه.[4]
4. تلقین: نیز به عنوان یک روش شناختی تأثیر گذار البته در محدودیت های خاص، بکلی از روش های تقویت اراده است. تلقین و بهتر از آن تصویر سازی ذهنی (خیالبافی محدود با توجه به هدف رشد و تقویت اراده) در حقیقت یک نوع بهتر کردن شناخت از خود و تقویت خود باوری انسان جهت انجام فعالیت ها و کارهای دشوارتر است. تلقین ها بخصوص در حالت خاصی که انسان بر اثر انجام کار مثبت ، وضعیت روانی و روحی خوبی دارد، تأثیر بیشتری بر ضمیرناخودآگاه انسان بر جای میگذارد و باعث تقویت ناخود آگاه اراده می گردد.
عوامل دیگر:
1. پشتکار: آیات قرآنی ای داریم که دلالت بر رسیدن به اهداف بوسیله اراده و عمل می نماید:
لیس لِلْإنسانِ الاما سعی[5]
هیچ چیز برای انسان نیست مگر به اندازه سعی و تلاش او.
ان الله لا یغیر ما بقوم الا یغیر ما بانفسهم[6]
همانا خداوند هیچ قومی را تغییر نمی دهد (بهتر نکرد) مگر اینکه خودشان (با سعی و تلاش) این تغییر را بوجود آورده باشند.
و این عامل در موفقیت انسان های پیروز موج می زند.
2. ورزش: انسان هایی که با ورزش سر و کار دارند با نیرو های بالقوه خود بیشتر آشنا می شوند و به درک حضوری ای می رسند که قدرت و توانایی های آنان بیش از چیزی است که تصور می کردند. این افراد در سختی ها کمتر دچار یأس می شوند و پیوسته بر عمل خود می افزایند.
3. مطالعه زندگی افراد موفق: و آشنا شدن با روش های زندگی، کار و مطالعه آنان (الگوگیری).
4. مجالست با افراد با اراده: همنشینی به طور تدریجی و غیر قابل انکار بر ما اثر می گذارد. این با خود ماست که با چه کسی همنشینی داشته باشیم روحیات و پشتکار آنان سرمشق زندگی ما خواهد شد و تجارب و کمک های فکری آنان روحیه ما را تقویت خواهد کرد، و دید مثبت آنان به زندگی به روحیه تلاش و مثبت نگری ما می افزاید، و روشن است که اگر دیدی مثبت به هستی ، توانایی های خود، خدا و دیگران داشته باشیم، بهتر می توانیم توانایی های خود را متمرکز کنیم و به اهداف عالی برسیم.
5. توجه به ضررهای سستی اراده و فواید بلند همتی
6. تنظیم خواب
7. تنظیم برنامه غذایی
8. پرهیز از کلمه بعداً : هر برنامه ای ریختید از همان روز و یا ساعت نخستین شروع کنید؛ فردا فردا کردن بلای موفقیت ا ست.
9. تهیه لیست: لیستی از اعمالی را که با موفقیت نسبی انجام داده اید تهیه کنید و پیوسته آن را مرور کنید.
10. تقویت بعد معنوی: اعمال عبادی مثل روزه، نماز و… غیر از فوائدی بی شمار معنوی، بعد روحانی ما – که اصالت انسان به آن است – را تقویت می کنند. انسانی که روحی قوی دارد در مسائل زندگی (دنیوی و اخروی) با اراده تر وارد میدان عمل می شود؛ برعکس اگر انسان تنها به بعد جسمانی خود فکر کند و دغدغه آن را داشته باشد چیزی جزء من پروری و رشد یک بعدی که خود باعث انحراف است نصیب او نمی شود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جوان و نیروی چهارم زندگی، دکتر محمد رضا شرفی،نشر سروش تهران
2. اراده، پل فوکیه، ترجمه اسحاق لاله زاری،نشر سازمان فرهنگی انسانی
پی نوشت ها:
[1] . در آموزش فلسفه استاد مصباح یزدی، ج 2، چاپ اول 1378، نشر سازمان تبلیغات، چنین آمده: اراده یک معنی عامی دارد که تقریباً مرادف با دوست داشتن و پسندیده است و یک کیفیت نفسانی (در برابر کراهت) است معنای دوم اراده تصمیم گرفتن بر انجام کاری است و متوقف بر تصور کار و تصدیق به نوعی فائده (از جمله لذت) برای آن می باشد و مقابل آن حالت تحیر و دودلی است در معنی اخص اراده به تصمیمی که ناشی از ترجیح عقلانی باشد به کار می رود و در این معنی فعل ارادی مرادف با فعل تدبیری و در برابر فعل غریزی و التذاذی خاص است.
[2] . زمینه روانشناسی هیلگارد، ترجمه جمعی از نویسندگان، چ هفدهم، انتشارات رشد، جلد اول، شناخت و هیجان، ص719. (اقتباس).
[3] . ر.ک: خود ساعتچی روانشناسی عمومی، فصل رفتار گرایی.
[4] . محی الدین بناب، مهدی، روانشناسی انگیزش و هیجان، نشر دانا، ج اول، ص9، نظریه های مشوق.
[5] . نجم/39.
[6] . رعد/11.