قبل از پرداختن به سئوال، ابتدا باید از اعتماد به نفس و اعتماد به خدا تعریف روشنی ارائه شود.
اعتماد به نفس:
اعتماد به نفس از جهت لغت به معنی خود باوری و خود اتکایی است که در برابر اعتماد به دیگران است و روان شناسان تعریفهای زیادی از اعتماد به نفس کردهاند، که دو تا از آنها در زیر آورده میشود:
1. اعتماد به نفس آگاهی داشتن به استعدادها، توانمندیها (جسمی، روحی، عاطفی، ذهنی) ارزش انسانی خود (نزد خدا، مردم، خانواده) و جایگاهی که هر کس در این دنیا دارد و قلمرو آنها؛ آگاهی نه تنها به شناخت توانایی ها و استعدادها مربوط می شود، بلکه شناخت معایب و کاستی ها را نیز جهت بر طرف کردن آنها در بر می گیرد.
2. «انسان، فقط به نیروها و توانمندی های خویش متکی باشد و خود را یگانه عامل کامیابی در زندگی فردی و اجتماعی اش بداند.» این تعریف، تعریف روان شناسان با گرایش اومانسیتی(انسان مداری) و الحادی است که طبق آن تضاد و ناهمگرایی اعتماد به نفس و اعتماد به خدا را نتیجه میدهد.[1]
3. از نظر اسلام اعتماد به نفس این است که انسان به رهبری عقل و خرد، و در پرتو قدرت اراده و تصمیم و قاطعیت کار خود را ادامه دهد و خود را بر انجام آن عمل توانا بشمارد، و این قدرت از خدا سر چشمه می گیرد.
اعتماد به خدا:
در منابع اسلامی از اعتماد به خدا با عبارت «توکل» یاد شده است. توکل یعنی «اعتماد و اطمینان دل در همه امور بر خداست.» به عبارت دیگر «سپردن و حواله کردن همه کارهای خود به پروردگار است.» و به دیگر سخن، توکل بیزاری از هر قوه ، قدرتی و اعتماد و تکیه بر حول و قوه الهی است. و آن موقوف است بر اعتقاد جازم به اینکه در عالم هستی فاعلی جز خدا نیست و هیچ کس را قوه و قدرتی نیست مگر به واسطه او. کسی که این حالت را در خود نیابد، علت آن یا ضعف یقین است یا ضعف نفس، و بیماریش به سبب فراگیرشدن ترس و اضطرابش به واسطه غلبه اوهام بر اوست زیرا نفس ضعیف در پی وهم مضطرب می شود. پس توکل تمام نیست مگر به قوت یقین و قوت قلب با هم، زیرا سکون و آرامش دل به این هر دو حاصل می شود.[2]
اعتماد و توکل به خدا در امتداد اعتماد به نفس
اگر توکل به خدا را به معنای واقعی آن، یعنی «به کارگیری اسباب طبیعی برای رسیدن به اهداف و در عین حال، واگذاری نتایج و اثر بخشی آنها به خواست و مشیت الهی» بدانیم، و نیز درباره اعتماد به نفس که به نیروها و توانایی های خود اتکا میکنیم، منشأ آنها را خدا دانسته، معتقد باشیم که هر آنچه داریم، از خدا است و خدا این همه امکانات و نیروها را در اختیار ما قرار داده تا روی پای خود بایستیم و به دیگران نیازمند نباشیم، در این صورت نه تنها اعتماد به نفس با توکل به خدا منافات ندارد؛ بلکه یکی از ابعاد اصلی و مهم آن را تشکیل می دهد و نتیجه آن می شود که باید به نیروها و تواناییهای خود که خدا در اختیار ما قرار داده است متکی باشیم و با بهره گیری از این نیروهای خداداد، در مسیر پُر پیچ و خم زندگی و مشکلات و سختی ها، بارخود را خویش به دوش کشیم، نه آنکه دست نیاز بسوی دیگران بگشاییم و چشم به آن ها بدوزیم.[3]
پس خودباوری و اعتماد به نفس منافاتی با اعتماد به قدرت الهی ندارد چرا که انسان مؤمن همه چیز را از آن خدا میداند و در هر کاری که میکند به قدرت الهی واقف است. فرد مؤمن در مسیر صحیح تربیت دینی به شکوفایی ابعاد شخصیت خود (عقلی، اجتماعی، دینی، عاطفی، جسمی و…) میپردازد و او تحت تعالیم همه بعدی اسلام قرار میگیرد و از خودشناسی خود به خداشناسی میرسد (مَنْ عَرَفَ نَفْسَه فقد عَرَفَ رَبَّه)[4]؛ امّا همین انسان اگر به قدرت و توانایی های خودش تکیه کند و خود را محور ببیند، دچار عُجب، تکبر، خودپرستی، خودبینی و خودخواهی می گردد و خود می شود یک طاغوت که از اطاعت حق سرپیچی می کند و آنقدر مست شهوات و قدرت ظاهری و مال خود می شود که خود را خداوند عالم می خواند (فرعون).
نکته پایانی: اسلام با دستورات خود سعی دارد انسان را تشویق کند که با قوه عقل، اراده، توانایی های جسمی و روحیاش آشنا سازد تا با به کارگیری آن خود را در مسیر حق قرار دهد و به درجه عبودیت برسد، همان درجهای که امام صادق ـ علیه السّلام ـ آن را معادل مقام ربوبیت خواندند. در تعالیم اسلام خودباوری و اتکاء به نفس امریست مثبت به شرط اینکه همیشه در راه صحیح آن یعنی بندگی حضرت حق باشد. خودباوری ای که باعث سرکشی و خودخواهی گردد مغایر با تعالیم تعالی بخش اسلام است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. روان شناسی اعتماد به نفس، علی اسلامی نسب، تهران، مهرداد.
2. توکل به خدا، راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، محمد صادق شجاعی، قم، موسسه امام خمینی.
3. معراج السعاده، احمد نراقی، قم، هجرت.
4. به سوی خودسازی، استاد مصباح یزدی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم.
پی نوشت ها:
[1] ر.ک: اسلامی نسب، علی، روان شناسی اعتماد به نفس، تهران، مهرداد، 1373.
[2]. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، قم، اسماعیلیان، 1383، ج3، ص218؛ و نراقی، محمد مهدی، علم اخلاق اسلامی، ترجمه جلال الدین مجتبوی، حکمت، 1366، ج3، ص275، 276.
[3]. شجاعی، محمد صادق، توکل به خدا: راهی به سوی حرمت خود و سلامت روان، قم، موسسه امام خمینی، 1383، ص51-49.
[4] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، چاپ سوم، 1381، ج 8.