نویسندگان : پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم
ج – بررسى محدوده زمانى و جغرافیایى فعالیت سازمان وکالت
همانگونه که گذشت ، ((سازمان وکالت ))به معناى مجموعه فعالیت هاى هماهنگ و برنامه ریزى شده ، با رهبرى واحد است ، نه وکالت هاى جزئى ، فردى و شخصى .
بنابراین ، گرچه مسأله وکالت و وجود وکیل یا وکلا براى معصومین علیهم السلام سابقه اى دیرین داشته است و پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ، امام على علیه السلام و دیگر ائمه هدى علیهم السلام تا عصر امام صادق علیه السلام ، هر یک داراى نمایندگانى بوده اند که به منظور انجام امور خاصى تعیین مى شدند، ولى واقع مطلب آن است که نصوص تاریخى و قرائن موجود در زمینه هاى حاکم بر عصر ائمه علیهم السلام تا عصر امام صادق علیه السلام ، به هیچ وجه ، مؤ ید وجود ((سازمان وکالت ))در این دوره ها نمى باشد.
اما این که شروع به کار این سازمان از عصر امام صادق علیه السلام است یا از عصر امام کاظم علیه السلام ، بین محققان در این زمینه اتفاق نظر دیده نمى شود. برخى معتقدند: آغاز به کار این سازمان با برنامه اى نسبتا گسترده ، مربوط به عصر امام کاظم علیه السلام است و لذا، حتى وجود وکلایى براى امام صادق علیه السلام (به معنى اصطلاحى آن در بحث حاضر) را منکرند؛ به عنوان مثال : ((عبدالرحمن بن الحجاح ))که در ((الغیبه ))از ((شیخ طوسى ))جزء وکلاى مورد ستایش امام صادق علیه السلام نام برده شده را جزء وکلاى امام کاظم علیه السلام دانسته اند، (436) و یا ((معلى بن خنیس )) را که به جرم وکالت براى امام صادق علیه السلام به شهادت رسید، تنها به عنوان وکیل مالى حضرت قلمداد کرده اند.(437)
از سوى دیگر، برخى از محققان تأکید بر آن دارند که اولین امامى که اقدام به تشکیل ((سازمان وکالت ))نمود، امام صادق علیه السلام بوده است . گرچه منکر آن نیستند که توسعه و گسترش فعالیت این سازمان مربوط به دوره هاى بعد، به خصوص عصر امام کاظم علیه السلام بوده است .(438)
به نظر مى رسد با توجه به نصوص و شواهد موجود بتوان با نظر دوم موافقت نمود؛ چرا که در منابع ما به نام وکلایى براى امام صادق علیه السلام تصریح شده است ؛ وکلایى نظیر ((عبدالرحمن بن الحجاج )) ، ((معلى بن خنیس )) ، ((نصربن قابوس لخمى ))و غیر آنها(439) . از سوى دیگر، نگاهى به وضعیت سیاسى آن عصر مؤ ید این معنا است که امام صادق علیه السلام زمینه هاى لازم براى تشکیل چنین سازمانى را داشته است ؛ چرا که آن عصر حضرت از نظر فشارهاى سیاسى ، دشوارتر از عصر امام کاظم علیه السلام نبود، و ما در عصر امام کاظم ((سازمان وکالت ))را داراى فعالیتى در سطح گسترده مى یابیم . شیعیان نیز هر چند ممکن است در عصر امام کاظم علیه السلام روبه فزونى نهاده باشند، ولى طبیعتا نمى تواند تعدادشان تفاوت زیادى با عصر امام صادق علیه السلام داشته باشد. مجموعه امور اجتماعى نیز ما را بر آن رهنمون مى سازد که امام صادق علیه السلام اقدام به چنین کارى کرده باشد تا از سویى ، وجوه مالى که عناوین مختلفى ؛ مانند زکوات ، نذورات ، هدایا و اوقاف داشت ، توسط وکلا جمع آورى شوند و از سوى دیگر، کسانى وجود داشته باشند که در صورت فقدان دسترسى به امام علیه السلام نیازهاى دینى ، فکرى ، سیاسى و… شیعه را از آن طریق مرتفع سازد. همچنین برخى نصوص روایى – تاریخى ، گواه بر ارتباط مالى امام علیه السلام با شیعیان در دورترین نقاط است . به عنوان نمونه ، مى توان به توطئه ((منصور عباسى ))در فرستادن یک جاسوس به عنوان یکى از شیعیان ((خراسان ))به نزد امام صادق علیه السلام و برخى سران ((علویین ))اشاره کرد تا به ظاهر با دادن وجوه شرعى ، و اخذ رسید، مستمسکى را براى اقدامات ((منصور)) ، برضد امام علیه السلام و ((علویان ))فراهم کند.(440)
پس مى توان نقطه آغازین فعالیت ((سازمان وکالت ))را عصر امام صادق علیه السلام دانست . این سازمان به طور مستمر با افت و خیزهایى به فعالیت خود ادامه داد؛ به این معنا که کار آن ، در عصر هیچ یک از ائمه بعدى علیه السلام به تعطیل کشیده نشد. و عصر ((غیبت صغرى ))یکى از حساسترین و مهم ترین دوران فعالیت این سازمان بود؛ چرا که با غیبت امام معصوم علیه السلام تنها پناهگاه و مرجع شیعیان ، وکلا و نواب آن حضرت بودند. بنابراین ، ((سازمان وکالت ))با قدرت ، و در مقیاس وسیع به کار خود ادامه داد.
این فعالیت تا سال (329 ه -) که مقارن با تاریخ وفات چهارمین سفیر و نایب حضرت حجت علیه السلام است ، ادامه داشت . در این سال با شروع دوران ((غیبت کبرى ))و قطع ارتباط حضرت با شیعیان ، به واسطه ((سفرا)) و ((ابواب )) ، کار ((سازمان وکالت ))به یک معنا به اتمام رسید؛ چرا که این سازمان تا این زمان متشکل از کسانى بود که به طور مستقیم توسط خود امام معصوم علیه السلام به عنوان وکیل امام علیه السلام انتخاب مى شدند، ولى با شروع عصر ((غیبت کبرى ))وظایف وکلا بر دوش فقهاى ((جامع شرایط)) سپرده شد، و چنین نبود که فقهاى خاصى توسط امام عصر (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به عنوان وکیل یا وکلاى آن حضرت تعیین شوند. لذا اگر چه وکالت امام علیه السلام به معناى عام ، براى فقها در عصر غیبت وجود دارد، ولى تحت مباحث مربوط به ((سازمان وکالت )) نمى گنجد. پس مى توان از نظر زمانى ، محدوده فعالیت این سازمان را از عصر امام صادق علیه السلام تا پایان عصر ((غیبت صغرى ))دانست .
درباره محدوده جغرافیائى فعالیت این سازمان بایستى اذعان داشت که ، با توجه به حضور شیعیان در دوران فعالیت این سازمان در دورترین نقاط جهان اسلام مانند؛ ((خراسان بزرگ )) ، ((مناطق جبال ))تا ((همدان ))، و از ((اهواز))تا ((بصره )) ، ((کوفه )) ، ((بغداد)) ، ((سامرا))، ((مدائن )) ، ((قراى سواد))و از ((مدینه ))تا ((یمن )) ، ((مصر))و احتمالا ((مغرب )) ، طبیعى به نظر مى رسد که این سازمان محدوده فعالیت خود را به تمامى این مناطق گسترده باشند؛ چرا که هرچه مناطق شیعه نشین از دسترس مرکز استقرار رهبرى و امامت دورتر بودند، امکان دسترسى و ملاقات با امام کمتر، و ضرورت وجود نماینده یا وکیلى از جانب امام علیه السلام در آن مناطق ، بیشتر خودنمایى مى کرد. بنابراین ، با قطع نظر از شواهد تاریخى نیز، بایستى انتظار داشته باشیم که این سازمان ، فعالیت خود را به پهناى مناطق شیعه نشین و مراکز تجمع شیعیان ، گسترده باشد. وقتى به نصوص تاریخى مربوط نیز بر مى خوریم گزارش هاى مؤ ید این حدس را مشاهده مى کنیم ؛ چرا که در ناحیه خود به فعالیت مشغول بوده اند. اکنون با توجه به شواهد موجود، به ذکر این نواحى و برخى از وکلاى فعال در آن ها، مى پردازیم :
1 – حجاز
مدینه
با توجه به این که مرکز اصلى سکونت امامان شیعه علیهم السلام ، مدینه النبى صلى الله علیه و آله بوده است و این بزرگواران جز از سر ناچارى و یا به اجبار، از این شهر به جاى دیگر منتقل نمى شدند، باید ریشه هاى تشکیل ((سازمان وکالت ))را در آنجا نمود. ((معلى بن خنیس ))و ((نصر بن قابوس )) ، وکلاى امام صادق علیه السلام ، در ((مدینه ))و اطراف آن بوده اند. ((معلى بن خنیس ))به همین جرم توسط))داودبن على )) ، رئیس شرطه حکومت عباسى ، دستگیر و به شهادت رسید. به گفته ((ابن طاووس )) ، او از بهترین و مشهورترین وکلاى امام صادق علیه السلام بوده است که اموال فراوانى توسط شیعیان به وى تحویل داده مى شد.(441)
((نصر بن قابوس ))نیز بنا به نقل ((شیخ طوسى )) ، حدود 20 سال وکیل امام صادق علیه السلام بود، در حالى که وکالتش بر کسى (جز خواص ) معلوم نبود.(442)
در عصر امام کاظم علیه السلام ، ((یونس بن یعقوب ))(443) و ((مفضل بن عمر جعفى ))را مى توان به عنوان وکلاى آن حضرت در ((مدینه )) یادآور شد. ((مفضل بن عمر))نقش وکیل ارشد را داشت . و بنا به امر حضرت ، سایر وکلا مأمور به مراجعه نزد او بودند. از وى به عنوان باب امم کاظم علیه السلام نیز یاد شده است .(444)
در عصر امام رضا علیه السلام ((هشام بن ابراهیم عباسى همدانى راشدى ))وکیل ارشد حضرت در ((مدینه ))بوده است .(445)
در عصر ((غیبت صغرى ))نیز ((ابوعلى محمد بن احمد بن حماد مروزى محمودى ))به عنوان وکیل ((ناحیه مقدسه )) ، مشغول به کار بوده است .(446)
مکه
((مکه ))نیز از مناطق تحت پوشش ((سازمان وکالت ))بوده است . ((على بن جعفر همانى ))وکیل برجسته امام هادى علیه السلام ، پس از آزادى از حبس ((متوکل )) ، راه مکه را در پیش گرفت و مقیم آنجا شد،(447) و طبیعى است که فعالیتهاى وکالت را در آنجا ادامه داده باشد. در ابتداى عصر ((غیبت صغرى ))نیز، یکى از وکلاى ((مصر)) ، به ((مکه )) آمد و ضمن ملاقات با وکلاى حاضر در آنجا، شخصى را به ((سامرا)) فرستاد تا از اوضاع آنجا خبر بیاورد.(448) در ایام حج نیز ((مکه )) ، محل ملاقات وکلاى نواحى مختلف با یکدیگر، در پوشش و قالب اعمال حج بود.
یمن
طبق شواهدى ، ((یمن ))نیز محل استقرار شیعیان ، و مرتبط با ((سازمان وکالت ))بود. احتمال وکالت ((حسن بن فضل یمانى ))و برخى دیگر در این ناحیه مى رود.(449) علاوه بر این ، گاهى اهالى ((یمن ))با سفر به محل استقرار رهبرى ((سازمان وکالت )) ، مستقیما اموال و وجوه شرعى خود را به امامان شیعه علیهم السلام یا ((وکیل الوکلاى ))آنان تقدیم مى داشتند. به عنوان نمونه ، مى توان به جریان ملاقات گروهى از اهالى یمن با امام عسکرى علیه السلام اشاره کرد که حضرت در این ملاقات ، ((عثمان بن سعید عمرى ))را به آنان معرفى و تأکید فرمود که اموال را به وى تحویل دهند و از آن پس با او در ارتباط باشند. (450)
2 – عراق
کوفه
((کوفه ))به عنوان یکى از مهمترین مناطق شیعه نشین ، همواره میزبان وکلاى ائمه علیهم السلام بوده است . و وکلایى نظیر ((عبدالرحمن بن الحجاج )) ، ((على بن یقطین )) ، ((على بن ابى حمزه بطائنى )) ، ((حیان سراج )) ، ((زیاد قندى )) ، ((ایوب بن نوح ))و ((عاصمى ))در طول دوران حیات ائمه علیهم السلام در این منطقه ایفاى نقش مى نمودند.(451)
بغداد
((عبدالرحمن بن الحجاج )) ، تا عصر امام جواد علیه السلام در این منطقه فعالیت داشته است . (452) در عصر امام هادى علیه السلام ، ابتدا ((على بن الحسین بن عبد ربه ))و پس از او ((أبوعلى بن راشد)) ، وکلاى ارشد ایشان در ((بغداد)) ، ((مداین ))و ((قراى سواد))بودند.(453)
در عصر امام عسکرى علیه السلام ، ((عروه بن یحیى ))معروف به ((دهقان )) ، به عنوان وکیل ارشد آن حضرت در ((بغداد))مشغول به کار بوده است ، ولى بعدها راه خیانت در پیش گرفت . (454)
((بغداد))در طول دوران غیبت صغرى ، به عنوان مرکز اقامت ((نواب اربعه )) ، همواره محل رفت و آمد و سکونت شیعه و فعالیت وکلاى ((ناحیه مقدسه ))بود. اولین سفیر آن ناحیه ، به امر امام علیه السلام محل فعالیت خود را به ((بغداد))منتقل کرد. او در آنجا همراه 3 تن از دستیارانش به نام هاى ((محمد قطان )) ، ((حاجز بن یزید))و ((احمد بن اسحاق )) ، امور سازمان را اداره مى کرد. پس از وى ، فرزندش ((محمد بن عثمان ))نیز، ((بغداد))را به مرکز رهبرى سازمان تبدیل کرد و به همراه 10 تن دستیار در ((بغداد)) ، فعالیت وکلاى نواحى را کنترل و هدایت مى کرد. ((حسین بن نوح )) ، یکى از این دستیاران بود که به امر امام عصر علیه السلام پس از سفیر دوم به رهبرى سازمان منصوب شد. او نیز در ((بغداد))فعالیتهاى مخفى سازمان را ادامه داد. پس از وى سفیر چهارم نیز در آن شهر ادامه فعالیت داد.(455)
سامرا
در عصر دو امام عسکرى علیه السلام ، ((سامرا))به محل سکونت ، و از سویى به محل کنترل فعالیت هاى سازمان توسط این دو امام بزرگوار علیه السلام تبدیل شد. ((فارس بن حاتم قزوینى ))که بعدها راه خیانت در پیش گرفت ، و همین طور ((على بن جعفر همانى ))از وکلاى امام هادى علیه السلام در این شهر بوده اند. ((فارس بن حاتم )) ، که مدتى در ((سامرا))مى زیسته ، اهالى ((جبال ))(قسمتهاى مرکزى ایران تا همدان )، اموال و وجوه شرعى را به واسطه او به امام مى رساندند. وى سپس با ((على بن جعفر همانى )) ، دیگر وکیل امام علیه السلام درگیر شد و راه انحراف را در پیش گرفت و لذا مورد طرد و لعن امام هادى علیه السلام قرار گرفت .(456)
((سامرا))تا اوایل عصر ((غیبت صغرى ))نقش خود را به عنوان محل فعالیت دو امام هادى و عسکرى علیه السلام حفظ نمود، ولى وجود علل و اسبابى موجب شد محل فعالیت ((نواب اربعه ))از ((سامرا))به ((بغداد))منتقل شود، گرچه در بخشى از عصر ((غیبت صغرى )) ، که امام عصر علیه السلام در ((سامرا))مى زیست ، فعالیت هاى سازمان همواره از این شهر کنترل مى شد.
واسط
((واسط))نیز از مناطقى است که وکلاى ائمه علیهم السلام در آنجا حضور داشته اند. وکلایى ؛ مانند: ((حسن بن قیامه ))(457) وکیل امام کاظم علیه السلام ، و ((حسن بن محمد بن قطاه صیدلانى ))وکیل وقف در عصر ((غیبت صغرى )) ، در این منطقه مشغول فعالیت بوده اند.(458)
بصره
گرچه ((بصره ))تحت قلمرو وکیل ((اهواز))قرار داشته ، ولى برخى از وکلا طبق شواهدى ، مستقیما براى وکالت ((بصره ))منصوب شده اند. به عنوان نمونه : ((ابوعمرو حذّاء)) ، در ((باب کلتا))در ((بصره )) ، به وکالت منصوب شده است . (459)
3 – ایران
با توجه به کثرت نواحى شیعه نشین در ((ایران ))و وجود مراکز سنتى تشیع ، چون ((قم )) ، ((سبزوار)) ، ((نیشابور))و …، ((سازمان وکالت ))در تمامى این مناطق نیز داراى نماینده بود. این مناطق طبق نگارش هاى تاریخى و منابع رجالى از این قرارند:
خراسان بزرگ
((خراسان )) آن زمان شامل مناطق مختلف شیعه نشین ؛ مانند ((نیشابور)) ، ((بیهق )) ، ((سبزوار)) ، ((بخارا)) ، ((سمرقند)) ، ((هرات ))و نقاط دیگر بود، ولى منابع تاریخى بسیار کم راجع به اسامى وکلاى ائمه علیهم السلام تا عصر دو امام عسکرى علیهم السلام در ((خراسان ))آن عصر سخن گفته اند. بعضى از وکلاى ساکن در ((خراسان بزرگ ))که در منابع به نامشان تصریح شده است از این قرارند:
((فضل بن سنان ))که وکیل حضرت رضا علیه السلام در ((نیشابور)) بوده است . (460) و ((ابراهیم بن عبده ))که از سوى امام عسکرى علیه السلام به عنوان وکیل ارشد در ((نیشابور)) و ((بیهق )) و سایر ((نواحى مجاور))منصوب شد.(461) همین طور ((ایوب بن ناب ))که به عنوان وکیل آن حضرت به ((نیشابور))روانه شد.(462)
در عصر ((غیبت صغرى )) ، ((محمدبن شاذان بن نعیم شاذانى )) وکیل در ((نیشابور))، و ((على بن الحسین بن على الطبرى )) وکیل در ((سمرقند))بوده اند. (463) و ((حسین بن على بن محمد قمى )) معروف به ((ابوعلى بغدادى )) وکیل ((ناحیه مقدسه )) در ((بخارا)) بوده است .(464)
قم و آوه
با توجه به مرکزیت ((قم ))براى شیعیان و سابقه دیرین آن در تشیع ، ((سازمان وکالت ))در این منطقه از فعالیت چشمگیرى برخوردار بوده است ، و وکلاى ائمه علیهم السلام در این منطقه ، حلقه اتصال بسیار شایسته اى براى شیعیان ساکن در نواحى ((قم ))و اطراف آن ، با ائمه علیهم السلام بودند. این وکلا، مطابق آنچه منابع بدان تصریح کرده اند، عبارتند از:
((عبدالعزیز بن المهتدى ))که وکیل امام رضا علیه السلام در ((قم )) بوده است .(465) ((زکریا بن آدم ))که به عنوان وکیل مقیم از طرف امام جواد علیه السلام در این شهر مشغول وکالت بوده و جلالت قدر او و مصاحباتش با چند تن از ائمه علیهم السلام مشهور است . (466) همین طور ((یحى بن عمران ))که بنا به نقل ((ابن شهرآشوب ))و بعضى قرائن ، وکیل در ((قم ))بوده است . (467)
((محمد بن احمد بن جعفر القمى العطار))که وکیل امام عسکرى علیه اسلام در آنجا بوده است . (468) ((احمد بن اسحاق قمى ))که وکیل امام عسکرى علیه السلام ، و در عصر غیبت صغرى ، وکیل ((ناحیه مقدسه )) در امور اوقاف ((قم ))بوده است . (469) و ((احمد بن حمزه بن الیسع القمى ))همگى از وکلاى ((ناحیه مقدسه ))این شهر در عصر ((غیبت صغرى ))و به عنوان باب حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در این منطقه مطرح بوده اند. (470)
((آوه ))نیز از مناطق شیعه نشین نزدیک ((قم ))و مرتبط با ((سازمان وکالت ))بوده است . گرچه حضور مستقل وکلا در این ناحیه معلوم نیست و احتمالا وکلاى ((قم ))ناظر بر این منطقه نیز بوده اند؛ ولى شواهدى ، گواه بر ارتباط اهالى این منطقه با دفتر مرکزى سازمان در ((سامرا))و ((بغداد))است . (471) رى
در مورد این منطقه ، با وجود اهمیت آن و کثرت شیعیان ، منابع تاریخى نسبت به اسامى وکلاى ساکن در آن تا عصر ((غیبت صغرى ))خاموشند. در عصر ((غیبت صغرى ))((ابوالحسین ، محمدبن جعفر اسدى )) وکیل ارشد از سوى ((ناحیه مقدسه ))در ((رى ))و فردى والامقام بوده است که توقیعاتى نیز از طریق او خارج شده است ؛ (472) مطابق روایت ((صدوق )) ، ((بسامى ))از جمله وکلاى ((ناحیه مقدسه ))در ((رى ))در عصر ((غیبت صغرى ))است که ، موفق به دیدن سیماى دل آراى حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) شده است . (473)
قزوین
قبلا بیان شد که ((فارس بن حاتم قزوینى )) ، وکیل امام هادى علیه السلام بود. او علاوه بر ((سامرا)) ، احتمالا در ((قزوین ))نیز مدتى فعال بوده است . در متون تاریخى ، از ((ابوجعفر، عبدالله ابى غانم قزوینى ))به عنوان ((باب المهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) در ((قزوین )) یاد شده است و از جانب ((ناحیه مقدسه ))به نام او، توقیع صادر شده است .(474)
همدان
((همدان ))از مناطق مهم شیعه نشین ((ایران ))بوده و طبعا وکلاى ائمه علیهم السلام در این ناحیه نیز حضور داشته اند. خاندان ((ابراهیم بن محمد همدانى ))از وکلاى معروف این منطقه ، از عصر امام رضا علیه السلام تا عصر امام عصر علیه السلام بوده اند. خود او از وکلاى چیره دست امام جواد علیه السلام در ((همدان ))بوده و بر فعالیت وکلاى بعضى مناطق دیگر نیز نظارت داشته است . بنا به نقل ((نجاشى )) ، در عصر نواده وى ، ((قاسم بن محمد بن على بن ابراهیم بن محمد)) ، که وکیل ((ناحیه ))در ((همدان ))بوده ، ((ابوعلى ، بسطام بن على ))و ((عزیز بن زهیر))نیز در این ناحیه به وکالت مشغول بودند، و همگى مامور به مراجعه نزدیک وکیل ارشد به نام ((حسن بن هارون ))بوده اند. قبل از او نیز، پدرش ((هارون بن عمران ))به عنوان وکیل ارشد در این ناحیه فعال بوده است . (475)
در عصر امام حسن عسکرى علیه السلام و عصر غیبت ، ((محمد بن صالح ))و پدرش ، به عنوان وکیل در این ناحیه مشغول فعالیت بوده اند. (476)
آذربایجان
((قاسم بن العلاء)) ، وکیل برجسته امام عصر علیه السلام در منطقه آذربایجان بوده و برخى از توقیعات به واسطه او به شیعیان رسیده است . وى تا عصر ((ابن روح ))در این ناحیه ادامه فعالیت داده است ،(477) و پس از رحلت او، وکالت به پسرش منتقل گردیده است . (478)
قرمیسین
از ((احمد بن الحسن المادرائى ))به عنوان وکیل ناحیه مقدسه در این منطقه نام برده شده است . (479)
اهواز
از تعدادى از شیعیان ائمه علیهم السلام به عنوان وکلاى آن بزرگواران در منطقه ((اهواز))نام برده شده است ؛ مانند: ((عبدالله بن جندب )) وکیل ارشد امام کاظم علیه السلام و امام رضا علیه السلام در اهواز، (480) و ((على بن مهزیار اهوازى ))که از سوى (امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم السلام ) به عنوان وکیل ارشد در این منطقه منصوب شد. (481) ((ابراهیم بن مهزیار))دیگر وکیل این منطقه و شخصى جلیل القدر بوده است . او از عصر امام هادى علیه السلام تا عصر غیبت صغرى به کار وکالت در ((اهواز))مشغول بود. پس از او فرزندش ((محمد بن ابراهیم ))در عصر غیبت صغرى عهده دار مقام پدر شد.(482)
سیستان – بست
به گفته برخى محققان ، ((سازمان وکالت ))در این منطقه نیز فعالیت داشته است ؛ چرا که این منطقه نیز جزء مناطق شیعه نشین بوده است و شواهدى گواه بر ارتباط مالى شیعیان این مناطق با ائمه علیهم السلام مى باشد. (483)
4 – مصر
آن گونه که از بعضى منابع بر مى آید، ((مصر))نیز به لحاظ وجود شیعیانى در این منطقه ، تحت قلمرو فعالیت ((سازمان وکالت ))بوده است . از ((عثمان بن عیسى رواسى )) ، که بعد از شهادت امام کاظم علیه السلام ، جزء سران ((واقفیه ))شده ، به عنوان وکیل آن حضرت در ((مصر))نام برده اند.(484) همین طور ((شفیع خادم )) ، وکیل امام عسکرى علیه السلام در ((مصر))بوده است .(485)
بدین ترتیب ، با بحث گذرایى که پیرامون محدوده جغرافیایى فعالیت ((سازمان وکالت ))صورت گرفت مشخص مى شود که این سازمان ، با وجود مخفى بودن ، محدوده وسیعى را تحت پوشش داشته ، و با هماهنگى و انسجام ، ارتباط شیعیان نواحى مختلف با مرکز استقرار رهبرى سازمان در ((مدینه )) ، ((سامرا))و یا ((بغداد))برقرار مى شد.
… ادامه دارد.
پی نوشت :
436- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 210.
437- ر. ک . مکتب در فرایند تکامل ، دکتر ححسین مدرسى ، ص 20.
438- ر. ک . تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 134.
439- ر. ک . الغیبه ، شیخ طوسى ص 209 – 210.
440- الخرائج و الجرائح – قطب الدین راوندى ، ج 2، ص 721.
441- ر. ک : تنقیح المقال ، ج 3، رقم 11994؛ معجم رجال الحدیث ، ج 18، ص 237؛ بحارالانوار، ج 47، ص 181. بنابر بعضى روایات ، قاتل وى ؛ یعنى داود بن على ، پس از این کار توسط امام صادق علیه السلام مورد مؤ اخذه واقع شد و چون به استهزا پرداخت همان شب مورد نفرین حضرت واقع و به هلاکت رسید.
442- ر. ک : الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 210؛ تنقیح المقال ، ج 3، رقم 12451، رجال ، شیخ طوسى ، ص 324، و خلاصه الاقوال ، علامه حلى ، ص 175.
443- رجال ، نجاشى ، ص 311.
444- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 210؛ و بحارالانوار، ج 47، ص 342.
445- تنقیح المقال ، ج 3، رقم 12846.
446- رجال ، کشى ، ص 511، ح 988؛ تنقیح المقال ، ج 2، رقم 10319.
447- رجال کشى ، ص 607، ح 1129.
448- الکافى ، ج 1، ص 523، ح 19.
449- همان ، ج 1، ص 520، ح 13.
450- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 216.
451- در این باره به کتاب تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 78 و 134؛ همچنین به رجال کشى ، ص 493، ح 946، و رجال نجاشى ، ص 74 مراجعه شود.
452- اثبات الوصیه ، ص 213 – 215.
453- این نکته از نامه امام علیه السلام خطاب به موالى مقیم این مناطق قابل استفاده است که در آن ، جانشینى ((على بن راشد))را به جاى ((على بن الحسین ))اعلام نموده و آنها را مامور مراجعه نزد او کرده است . این اقدام حضرت در پى دستگیرى هایى بود که توسط متوکل عباسى نسبت به شیعیان صورت گرفت . در این باره ، ر. ک : رجال ، کشى ، ص 513، ح 991 و 992؛ تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 136 – 139، در ضمن مراد از قراى سواد، مناطق اطراف کوفه است . این که بر آنها اطلاق سواد شده ، به خاطر منظره این مناطق از دور بوده است ؛ چرا که این مناطق ، ناقطى حاصل خیر، و کشاورزى در آنها متداول بوده و سطح زمین براى اعرابى که از حجاز وارد عراق مى شدند، به رنگ سیاه جلوه مى نموده است .
454- رجال ، کشى ، ص 579، ح 1088، و ص 573، ح 1086؛ رجال ، شیخ طوسى ، ص 433 و 420؛ معجم رجال الحدیث ، ج 11، ص 150.
455- در این باره ر. ک ؛ تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 149 – 151، 170 – 172 و 195 – 200.
456- رجال کشى ، ص 526، ح 1008؛ رجال ، نجاشى ، ص 219 (نجاشى از او با عنوان ((نزیل العسکر)) یاد کرده است ).
457- – تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 135.
458- کمال الدین و تمام النعمه ، ص 504، ح 35؛ بحارالانوار، ج 51، ص 336.
459- الکافى ، ج 5، ص 316؛ بحار الانوار، ج 92، ص 328؛ مستدرک الوسائل ، ج 4، ص 361.
460- تنقیح المقال ، ج 2، رقم 9470.
461- حضرت ، طى نامه اى به عبدالله بن حمدویه بیهقى چنین فرمود: ((و بعد، فقد نصبت لکم ابراهیم بن عبده لیدفع النواحى و اهل ناحیتک حقوقى الواجبه علیکم الیه و جعلته ثقتى و أمینى عند موالى هناک )) . ر. ک : رجال ، کشى ، ص 580، ح 1089.
462- او به خاطر گرایش به مذهب ارتفاع ، غلو و تفویض ، از سوى ((فضل بن شاذان ))- یکى از بزرگان نیشابور – مورد بى مهرى واقع شد و حضرت با توقیعى ، به غائله خاتمه دادند. ر. ک : رجال ، کشى ، ص 542، ح 1027.
463- کمال الدین و تمام النعمه ، ص 442؛ تنقیح المقال ، ج 3، رقم 10843.
464- تنقیح المقال ، ج 2، رقم 2820.
465- بحارالانوار، ج 51، ص 341. او در عصر حسین بن روح ، سفیر سوم حضرت مهدى علیه السلام مى زیسته و به نزد وى مراجعه مى کرده است .
466- رجال ، کشى ، ص 483، ح 910؛ بحارالانوار، ج 2، ص 251.
467- رجال ، کشى ، ص 596، ح 1115؛ بنا به نقل کشى ، او با مشاهده اختلاف بین دو تن از وکلاى سیار امام جواد علیه السلام ، در قم از تحویل دادن وجوه شرعى به آنها امتناع مى ورزد، ولى با دستور امام علیه السلام آنها را به این دو وکیل تحویل مى دهد.
468- مناقب ، ابن شهرآشوب ، ج 4، ص 397؛ الخرائج و الجرائح ، ج 2، ص 717؛ اثبات الهداه ج 6، ص 182؛ بصائر الدرجات ، ص 262؛ بحارالانوار، ج 5 ص 370.
469- تنقیح المقال ، ج 3، ش 10304، ابوحامد مراغى در وصف وى گفته است : ((لیس له ثالث فى الارض فى القرب من الاصل یصفناالصاحب الناحیه علیه السلام .))
470- تنقیح المقال ، ج 1، ص 50؛ رجال ، نجاشى ، ص 67؛ مستدرک الوسائل ، ج 1 ص 347؛ جامع الرواه ، ج 1، ص 41. او طبق گفته طبرسى ، از وکلاء و سفراى معروفى بوده که امامیه در جلالت قدر و وکالت آنها تردید و اختلافى ندارند. (ر. ک : اعلام الورى ، ج 2 ص 259).
471- اعیان الشیعه ، ج 2، ص 48؛ جامع الرواه ، ج 1، ص 49.
472- ر. ک : الکافى ، ج 1 ص 523، ح 20؛ بحارالانوار، ج 51، ص 299؛ کشف الغمه ، ج 3، ص 350.
473- شیخ طوسى در کتاب غیبت خود درباره او چنین آورده : وکان فى زمان السفراء المحمودین أقوام ثقات ترد علیهم التوقیعات من قبل المنصوبین للسفاره من الاصل منهم أبوالحسین محمد بن جعفر الاسدى . و باز طبق نقل شیخ طوسى ، شخصى به نام صالح بن أبى صالح در سال 290 ه – از سوى ناحیه مقدسه ، مأمور مى شود که وجود شرعیه را از مردم دریافت و در ((رى ))به ابوالحسین اسدى تحویل دهد. به کتاب غیبت شیخ ، ص 257؛ تنقیح المقال ، ج 2، ص 92؛ جامع الرواه ، ج 2، ص 83، و کمال الدین و تمام النعمه ، ص 509، ح 38 و ص 522 مراجعه شود.
474- کمال الدین و تمام النعمه ، ص 442 ح 16؛ تنقیح المقال ، ج 3، ص 470 از فصل القاب .
475- ضیافه الاخوان ، ص 66.
476- پس از او، در وکالت به فرزندانش یکى پس از دیگرى ، منتقل شد. فرزندش على و فرزند او محمد و فرزند او قاسم ، همگى به مقام وکالت نائل شدند و در جلالت قدر آنها تردیدى نیست . ر. ک : رجال ، کشى ، ص 611، ح 1136؛ رجال ، نجاشى ، ص 242؛ تنقیح المقال ، ج 2، رقم 9607 و ج 1، رقم 2752.
477- کمال الدین ، ص 483، ح 2 ؛ بحارالانوار، ج 51، ص 297. جریان جالبى در مورد استرداد اموال امام عصر علیه السلام توسط محمد بن صالح همدانى در منابع آمده است .
478- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 189.
479- بحارالانوار، ج 51، ص 300، ((قرمیسین ))بنا به گفته صاحب المسالک و الممالک ، ص 41 و 198، شهرى است کوچک در استان جبل که در حدود سى و یک فرسخ از همدان فاصله دارد.
480- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 210 – 211؛ تنقیح المقال ، ج 2، رقم 6794.
481- رجال ، کشى ، ص 549، ح 1038، 1039، 1040؛ رجال ، نجاشى ، ص 177؛ وسائل الشیعه ، ج 12، ص 342، و الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 211.
482- تنقیح المقال ، ج 2، رقم 10222، و ج 1، رقم 218. طبرسى در حق وى گفته : انه من الابواب المعروفین الذین لا تخلف الامامیه القائلون بامامه الحسن بن على علیه السلام فیهم (اعلام الورى ج 2، ص 259)؛ الارشاد، شیخ مفید، ص 351؛ رجال ، کشى ، ص 531، ح 1015؛ الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 171؛ بحارالانوار، ج 51، ص 310. تاریخ الغیبه الصغرى ، ص 459.
483- ر. ک : تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 78.
484- همان ، ص 71، الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 43.
485- طبق این نقل ، مردى از اهل مصر، نزد امام عسکرى علیه السلام به خاطر ظلم وکیل آن ناحیه شکایت مى کند و حضرت با نامه اى توبیخ آمیز سبب رفع ظلم از آن فرد مى شود ؛ گرچه در این نقل تصریح نشده که آن وکیل ، وکیل حضرت بوده ، ولى قرائنى نظیر تظلم آن فرد نزد حضرت نه نزد حکومت نه نزد حکومت ، و پیام صریح حضرت به آن وکیل رفع ظلم ، حکایت از آن دارند که آن شخص ، وکیل امام عسکرى علیه السلام بوده است . ر. ک : به الکافى ، ج 1، ص 11، ح 19 ؛ مناقب ، ابن شهر آشوب ، ج 4، ص 432 – 433 ؛ بحارالانوار، ج 4، ص 432 – 433 ؛ بحارالانوار، ج 50، ص 284.
منبع:کتاب تاریخ عصر غیبت