نویسنده: جمشید خدادادی
مزاج فصول(1)
مزاج بهار:
مزاج این فصل معتدل است و به آن صورتی که برخی پنداشته اند، تر و گرم نیست. چون در بهاران ماده ی بالا رو و لطیف کننده بسیار نیست، مزاج بهار از لحاظ مقدار رطوبت و خشکی معتدل است و به همین جهت از حیث گرما و سرما در اعتدال است. هر چند مزاج بهار در اوایل فصل به سوی رطوبت گرایش بیشتری دارد و از اعتدال دور شده است، با این همه دوری بهار از اعتدال در اوایل فصل، با دوری پاییز از اعتدال ( که به سوی خشک مزاجی گرایش دارد ) قابل قیاس نیست.
مزاج تابستان:
مزاج این فصل هم گرم و هم خشک است. علل خشکی تابستان عبارتند از:
1. تشدید گرما که رطوبت را از بین می برد.
2. انبساط هوا که ضمن آن اجزای گوهر هوا از همه جدا می شود. هم چنین هماهنگی آن با مزاج آتشین.
3. کمبود باران و شبنم در تابستان
مزاج پاییز:
در پاییز که گرما کاهش نیافته و سرما هنوز شدت پیدا نکرده است، از لحاظ تابش خورشید در برابر حد فاصل بین سهم خورشید و کناره های پیرامونی خورشید واقع می شویم. به این جهت فصل پاییز از لحاظ سردی و گرمی معتدل، و لیکن از لحاظ تری و خشکی نامعتدل است؛ زیرا خورشید هوا را خشکانیده و هنوز چندان رطوبت زایی رخ نداده است که عمل خشک کنندگی عامل خشک کننده را خنثی کند. مزاج پاییز سرد و خشک است. حالت سرد گردانیدن با حالت رطوبی کردن متفاوت است.
مزاج زمستان:
فصل زمستان هم سرد است و هم مرطوب و علل آن نیز عکس عللی است که موجب گرمی و خشکی تابستان هستند. هر یک از فصول در هر منطقه از مناطق زمین نوعی بیماری را بر می انگیزد. وظیفه ی طبیب است که بیماری های ویژه ی سرزمین هایی را که تابع فصول مختلف هستند، به خوبی بشناسد تا بتواند وسایل پیشگیری یا چاره جویی و معالجه ی آن ها را بیابد.
هر سالی که چهار فصلش بر یک مزاج باشد و تغییر نیابد، سالی بدشگون و ناپسندیده است؛ مثلاً اگر هر چهار فصل سال مرطوب، خشک، سرد یا گرم باشد، در آن سال بیماری هایی که با مزاج مسلط سال هماهنگ و متناسب هستند، به کثرت روی می آورند و به زودی هم از بین نمی روند.
فصول سال و بیماری های آن (2)
هر یک از فصول چهار گانه ویژگی هایی دارد که بر حالت جسمی انسان اثر می گذارد. اواخر هر فصلی با اوایل فصل بعدی در تأثیر بر حالات بدن و در نوع بیماری های فصلی مشترک است.
فصل بهار:
بهار چنانچه بر مزاج بهاری پایدار باشد و در آن دگرگونی رخ ندهد، بهترین فصل است و با مزاج روی و خون همساز و سازگار است. بهار به واسطه ی اعتدال مزاجی که دارد، به سوی لطافت آسمانی و رطوبت طبیعی اندکی گرایش دارد. بهار، خون را به حالت اعتدال می کشاند و به رنگ سرخی می بخشد. گرمای بهار مانندگرمای تابستان شدید نیست تا خون را بگذارد و رنگ را به زردی کشاند.
بیماری های بهاری:
در بهار بیماری های مزمن بروز می کنند؛ زیرا در این فصل خلط های راکد به جریان می افتند و روان می شوند. بدین علت در این فصل حال بیماران مالیخولیایی ( بیماران روانی ) وخیم تر می گردد. خصوصاً افرادی که در زمستان پرخوری نموده و کم ورزش کرده اند. بیماری های بهاری عبارتند از: دگرگون شدن خون ( اختلاف الدم )، خون ریزی بینی یا خون دماغ شدن، تشدید بیماری مالیخولیایی در افرادی که از مزاج سوداوی برخوردارند، ورم ها، دمل ها و خراج ها، خناق و دیفتری، ترک برداشتن عروق، پیدایش بزاق و خدوی ( آب دهن ) خون آلود، سرفه، به ویژه در سرمای ابتدای بهار که به زمستان شباهت دارد.
در این فصل در افراد بلغمی، مواد بلغمی تحریک می شود بیماری های سکته و فلج و درد مفاصل بروز می کند. برای معالجه این گونه بیماران بهترین درمان رگ زدن، تخلیه، کم خوراکی و زیاده نوشی است. مزاج بهار با مزاج خردسالان و نوجوانان سازگار است.
کلید:
در فصل بهار بیماری های آلرژیک بسیار زیاد است که به آن آلرژی فصلی می گویند. به نظر نگارنده بهترین روش پیشگیری از این ناراحتی امساک در غذا خوردن و استفاده نکردن از غذاهای مُضر است.
فصل تابستان
گرمای تابستان گدازنده است و به سبب تشدید گداز اخلاط و مواد نیرو را کاهش می دهد، کنش های طبیعی را کاستی می بخشد، صفرا را فزونی می دهد و خون و بلغم را کم می کند. پیران در تابستان نیرو می گیرند. از آن جا که تابستان خون را تحلیل می برد، عموماً رنگ ها به زردی می گراید و سستی حاکم می شود.
بیماری های تابستان:(3)
درگرمای شدید تابستانی این بیماری ها بروز می کنند: تب نوبه، تب محرقه، لاغری جسم، درد گوش، رمد، جوش های صورت و بیماری های واگیردار.
کلید:
نظر نگارنده این است که در این فصل بیماری های عفونی مسمومیت ها بروز می کنند. خصوصاً بیماری های اسهال و استفراغ زیاد می شود. بهترین روش مقابله با این بیماری ها استفاده از شربت عسل با لیموترش تازه و یخ، هم چنین استفاده از شربت عسل با خاکشیر و یخ است تا کسالت برطرف شود، در این صورت بهتر است غذاهای پخته به ویژه فرآورده های حیوانی مصرف نشود.
( حداقل به مدت 3 روز فقط از شربت عسل و خاکشیر یخ استفاده شود. )
فصل پاییز:(4)
از آن جا که در پاییز مردم از گرما و سرما و از سرما به گرما تغییر موقع می دهند و چون میوه در این فصل زیاد است. خلط ها به سبب میوه ی فراوان به تباهی می انجامند. چون نیروی بدن در تابستان با گداختن ( تحلیل رفتن ) مواجه بوده است، بیماری های پاییزی زیادند. فاسد شدن خلط ها در پاییز دو علت دارد: یکی خوراکی های بد و دیگر تحلیل رفتن لطیف و باقی ماندن غلیظ و سوختن آن.
مزاج پاییز مخالف خون است و به پیدایش خون کمک نمی کند، از آن جا که تابستان قبلاً مقداری از خون را تحلیل برده و تقلیل داده است، خون در پاییز بسیار کاهش می یابد. در این فصل زرد آب و سودا زیاد می شود. زردآب از تابستان باقی مانده و سودا در تابستان خاکستر شده است. سودا، از این لحاظ در پاییز زیاد است که تابستان آن را خاکستر می گرداند و پاییز آن را سرد می کند. اوایل پاییز با مزاج پیران تا اندازه ای سازگار و اواخر پاییز با آن بسیار ناسازگار است و به پیران سخت آسیب می رساند.
بیماری های پاییزی:
این بیماری ها عبارتند از: گری ( جرب)، قوابی ( بیماری است که پوست بر اثر آن پوسته پوسته می شود )، انواع سرطان، دردِ مفاصل، تب های مختلط، تب های ربع ( تب های هر چهار روز یک بار )، بزرگ شدن طحال، عسر البول ( دشوار در دفع ادارا )، عرق النسا ( نورالژی عصب سیاتیک )، ایلاووس خشک، بیماری های ریه، دردِ پشت، انگل های روده، آله. بدترین فصل برای مسلولین فصل پاییز است. بدترین پاییز آن است که خشک باشد و بهترین پاییز آن است که مرطوب و بارانی باشد.
کلید:
به نظر نگارنده، در این فصل بیشتر بیماری های روحی، روانی و افسردگی زیاد می شود. بهترین روش برای پیشگیری درمان استفاده از انار شیرین و سیب پاییزی و هم چنین خرمالوی رسیده و بِه است که افسردگی را از بین می برند.
فصل زمستان:
زمستان هضم را تقویت می کند؛ زیرا اولاً سرما گوهر غریزی مزاج را محصور می سازد و گوهر گرمی غریزی تقویت می شود و تحلیل نمی رود. ثانیاً در زمستان میوه کم است و مردم غذاهای سبک می خورند و بعد از سیر شدن کمتر حرکت می کنند و به وسایل گرم کننده پناه می برند. زمستان بیشتر از هر فصلی مراره ی صفرا را از بین می برد که این مربوط به سرما و کوتاهی روز و درازی شب های این فصل است.
بیماری های زمستانی:(5)
بیشتر بیماری های زمستانی بلغمی هستند، در زمستان بلغم به حدی افزایش می یابد که حتی در « قی » نیز وجود دارد. در این فصل رنگ ورم ها اکثراً به سفیدی می زند و بیماری های زکام بیشتر می شود. زکام با دگرگون شدن هوای پاییزی شروع می گردد و بعد از آن بیماری های ذات الجنب، ذات الریه، گرفتگی صدا و التهاب تارهای صوتی، گلودرد، پهلو درد، پشت درد، بیماری های عصبی و سردرد مزمن پدید می آیند و ممکن است به سکته و صرع هم بکشد.
همه ی این بیماری ها از محبوس شدن و افزایش مواد بلغمی پیدا می شوند و پیران در این فصل رنج می برند. در این فصل رسوب ادرار بیشتر از موقع تابستان و مقدار ادرار نیز در این فصل بیشتر از تابستان است.
هوا و تأثیرات آن
هوا یکی از عناصر اصلی لازم برای جسم و جان ماست. علاوه بر این که روان از آن بهره مند می شود. بهره رسانی هوا تنها از این نظر نیست که عنصر بوده و بس، بلکه کنش ویژه ای دارد و آن اعتدال بخشیدن است. تغییرات هوا سه قسم است: طبیعی، غیر طبیعی، خارج از مجرای طبیعی که مخالف اعتدال مزاج هواست.
تغییرات طبیعی:
عبارتست از تغییرات موسمی که هوا در هر فصلی به مزاج ویژه ای در می آید.
تغییرات غیر طبیعی:
هوا بر خلاف فصل است و با مزاج فصل هم خوانی ندارد.
تغییرات خارج از مراجی طبیعی:
با آلودگی های فراوانی ترکیب شده و برای انسان بسیار مضر است.
خوراکی ها و نوشیدنی ها(6)
تأثیرات خوراکی ها و نوشیدنی ها در بدن انسان در سه وجه هیئت، عنصر و گوهر خلاصه می شود:
1. هیئت:
مراد از تأثیر گذاشتن به وسیله ی هیئت آن است که وقتی خوراک یا نوشیدنی به بدن وارد می شود، گرم یا سرد می گردد. اگر غذا و نوشیدنی گرم باشد، به بدن گرمی می دهد و اگر سرد باشد، به آن سردی می بخشد؛ یعنی قبل از آن که هم مزاج بدن شده باشد، بر آن تأثیر می گذارد.
2. عنصر:
ماده ی تناول شده به مرحله ای می رسد که تغییر می یابد و به صورت جزئی از اندام، بدن را می پذیرد. لیکن باز بخشی از حالت آن ماده با مزاج عضوی که جزء آن گشته سازگار نیست و به زمانی نیاز دارد تا هماهنگ با مزاج اندام شود.
3. گوهر:
سومین نوع تأثیر غذایی تناول شده اعم از خوراکی و نوشیدنی که آن را واکنش گوهری نامیدیم، این است که بعد از آن که ماده ی غذایی بدون تغییر حالتی به درون وارد شد و کارخود را انجام داد، و بعد از آن که تغییر یافت و خود را با مزاج هم شکل کرد یا در مرحله ای ماند که تماماً خود را با مزاج اندام همانند نکرده است، اجزای ساده ی تشکیل دهنده ی گوهر آن ماده با هم می آمیزند و از این آمیزه مزاجی به وجود می آید که برای پذیرفتن انواع و صور زیاد دیگری که غیر از عناصر ساده خودش هستند، آمادگی پیدا می کند. در حقیقت گوهر غذا به نیرو تبدیل می شود و قوای از دست رفته را جبران و نیروی غریزی بدن را تقویت می کند.
کلید:
غذاهایی که وارد بدن می شوند، اگر درست انتخاب شده باشند؛ به سرعت در بدن هضم و جذب می شوند و دستگاه گوارش زیاد به زحمت نمی افتد. بهترین روش این است که غذای روزانه را بر مبنای طبع و مزاج، انتخاب کنیم.
انواع غذا:(7)
غذا بر سه قسم است: لطیف، غلیظ و معتدل
1. غذای لطیف:
غذایی است که از آن خون رقیق حاصل می شود. درمجموع غذاها را از نظر ماده ی تغذیه ای به دو گروه عمده تقسیم می کنند:
الف. آن هایی که مواد تغذیه ای بسیاری دارند.
ب. آن هایی که مواد تغذیه ای کمی دارند.
غذای لطیف دارای ماده غذایی زیاد؛ مانند گوشت، زرده ی تخم مرغ گرم شده یا نیم پخته. زرده تخم مرغ ماده ی غذایی زیادی در بر دارد و گوهرش به غذا تبدیل می شود. غذای لطیف دارای ماده ی غذایی کم عبارتند از: جلاب سبزی هایی ( بقولاتی ) که در هیئت و حالت معتدل اند؛ مانند سیب، انار و مشابه آن ها.
در ذکر غذاهای لطیف که دارای ماده ی غذایی زیاد و نیک کیموس اند، باید از زرده ی تخم مرغ و آب گوشت نام برد. از غذاهای لطیف نیک کیموس و دارای ماده ی غذایی کم، کاهو، سیب و انار قابل ذکرند. از غذاهای دارای ماده ی غذایی کم و بد کیموس باید از ترب، خردل و بیشتر انواع حبوبات نام برد. از غذاهای لطیف دارای ماده ی غذایی زیاد و بد کیموس، جگر سفید و جوجه ی ناهض ( نورسیده ) را می توان ذکر کرد.
2. غذاهای غلیظ:
غذاهایی هستند که خون غلیظ تولید می کنند. از غذاهای غلیظ با ماده ی غذایی زیاد و کیموسِ خوب باید تخم مرغ آب پز و گوشت شیشک را نام برد. از غذاهای غلیظ با ماده ی غذایی زیاد و بد کیموس گوشت گاو، گوش اردک و گوشت اسب قابل ذکر است. از غذاهای غلیظ و دارای ماده ی غذایی کم و بدکیموس گوشت خشک شده را می توان ذکر کرد.
3. غذای معتدل:
غذایی است که از آن خون معتدل تولید می شود. در مجموع غذاهای بین غلیظ و لطیف را غذاهای معتدل می نامند.
کلید:
به نظر نگارنده غذاهای خوب غذاهایی هستند که با طبع و مزاج شخص سازگاری داشته باشند، غذاهای بد غذاهایی هستند که این حالت را نداشته باشند.
توجه:
بهترین غذا، غذایی است که با فطرت انسان سنخیت داشته باشد. خصوصاً غذاهای گیاهی که خداوند سبحان به آن ها کرامت و عنایت فرموده است. ( شعرا.7). هر کسی خود باید به این نتیجه ی زیبا برسد.
آب و اقسام آن:(8)
آب یکی از عناصر اصلی است و تنها همین عنصر می باشد که وجودی در تمام غذاهای تناول شده ضروری است. آب به خودی خود مغذی نیست، ولی موجب رانده شدن غذا می گردد و در بلع و فرو دادن آن کمک می کند. آب گوهری است که غذا را روان و رقیق می گرداند و آن را همراهی می کند تا به رگ ها برسد و تا موقع خارج شدن آن از بدن همراه آن است. در تمام شرایط، غذا به آب نیاز دارد و کمک آن لازم است.
انواع آب
آب ها از حیث گوهر یکی هستند، اما به وسیله ی آمیزه های خارجی و کیفیاتی که بر آن ها چیره می شود، تغییر حالت می دهند. بهترین آب ها، آب چشمه سار است، ولی نه هر چشمه ساری. بهترین آب در چشمه هایی است که از خارج آزاد ( خالص ) می جوشد و آن خاک به وسیله ی کیفیات و هیئت های بیگانه محصور نشده است. آب خاک آزاد بهتر از آب بر آمده از سنگ است.
1. چشمه سار:
چشمه سار شامل همه ی چشمه های تشکیل شده از خاک آزاد نمی شود، شرط لازم این است که آب جاری باشد، تابش خورشید به آن برسد و بادها بر آن بوزند. در چنین حالتی است که آب جاری مطلوب تر از آب چشمه است. باید بدانید هر آبی که بسترش گِلی باشد، بهتر از آبی است که بر بستر سنگی روان است، زیرا گل آب را تصفیه می کند و آمیزه های بیگانه را از آن می گیرد و این کار در بسترهای سنگی عملی نیست.
بستر گِلی زمانی از بستر سنگی بهتر است که خاکِ بستر از گل سیاه یا شوره زار نباشد. بهترین آب در بین آب های جاری، آبی است که به سمت خاور در جریان است و بهتر از آن موقعی است که آب به سوی شرق تابستانی می رود. چنین آبی هر قدر از منشأ دورتر شود، بهتر می گردد. بعد از آن بهترین آب آن است که به سمت شمال جریان دارد.
آبی که به سوی مغرب و جنوب در حرکت است، نامطلوب است و نامطلوب تر از آن موقعی است که باد جنوب بر آن بورزد. آبی که از نقاط مرتفع به نواحی پایین سراریز است و دارای صفات نیک یاد شده است، بهترین آب روی زمین است. چنین آبی با صفات فوق چنان گوارا است که گویی مزه ی شیرین دارد و سبک وزن است.
مشخص کردن آب سبک از سنگین (9)
به دو روش انجام می شود:
الف. راه اول به وسیله ی پیمانه و وزن کردن است.
ب. راه دوم آن که دو قطعه پارچه یا پنبه ای را که وزن برابر دارند، در دو آب جداگانه فرو می برند تا کاملاً خیس شوند. این دو قطعه خیس شده را چنان می فشارند که دیگر آبی پس ندهد، آن گاه هر دو قطعه را مجدداً وزن می کنند، قطعه ی سبک تر بهتر است.
2. آب ناگوارا:
به وسیله ی تبخیر و تقطیر مطلوب می گردد. اگر عمل تبخیر و تقطیر ممکن نشد، باید آن را جوشاند. یکی از انواع آب های مطلوب آب باران است، به ویژه بارانی که در تابستان می آید و از ابرهای همراه با غرش رعد ناشی می شود.
3. آب باران:
با این که از آب های مطلوب است، خیلی زود متعفن می شود؛ زیرا این آب بسیار لطیف است و تباه کنندگان خاکی و هوایی در آن زود تأثیر می گذارند. اگر آب متعفن شود، اخلاط را در بدن به عفونت دچار می سازد و با سینه و صدا ناسازگار است.
4. آب چاه و قنات:
در مقایسه با آب سر چشمه نامطلوب به شمار می رود. بدترین نوع این آب ها آبی است که در لوله های سربی جریان یابد؛ زیرا سرب از نیروی آب می کاهد و غالباً سبب قرحه روده می شود.
5. آب نزیر ( آب تراوشی غیر چشمه ):
بدتر از آب چاه است، زیرا آب تزیر همیشه از زمین های متعفن منشأ می گیرد.
6. آب های برفی و یخی:
عموماً غلیظ هستند، به ویژه آن هایی که از بیشه های انبوه حاصل می شوند و به ویژه با هوا تماس دارند نامطلوب و سنگین اند. این آب ها که در زمستان بر اثر برف سرد می شوند، موجد بلغم می گردند و در تابستان که بر اثر حرارت خورشید گرم و متعفن می شوند، بیماری مراوه را به وجود می آورند. افرادی که این نوع آب ها را می نوشند ممکن است به بیماری های طحال، تنگی مراق ( مجاری ادراری )، متوقف شدن احشاء یا سستی اندام، تشنگی زیاد، بند آمدن شکم و دشواری تخلیله مبتلا شوند.
زنانی که این نوع آب را می نوشند، در حالت بارداری و زایمان درد زیاد می کشند و جنین های باد کرده می زایند و بارداری دروغین در آن ها زیاد دیده می شود. خردسالان با مصرف این آب به ادرار بول و بزرگسالان به شکم گندگی و دمل های ساق دچار می شوند و این دمل ها شفا نمی یابند و دچار تب چهار روزه ( ربع ) می شوند.
7. آب راکد:
از هر نوع که باشد برای معده نامساعد است.
8. آب سرد:
اشتها بر انگیز است و معده را محکم می کند.
9. آب گرم:
هضم را تباه و اشتها را کور می کند.
10. آب بسیار گرم:
برای رفع قولنج و دفع بادها خوب است، این آب برای بیماران مصروع، مالیخولیایی، سردرد، چشم درد و کسانی که جوش هایی در گلو دارند، مطلوب است.
11. آب شور:
لاغر کننده و خشک کننده تن است و در نخست موجب اسهال می شود و سرانجام به سبب خشکی مزاجش حالت قبض به وجود می آورد. خون از آب شور تباه می شود و خارش و جرب در پی دارد.
12. آب نوشادردار:
این آب چه نوشیده شود، چه در آن بنشینند و چه در آن توقف نمایند، طبیعت را صفا می دهد.
13. آب زاج دار:
برای زیاد شدن خون حیض و برای کسانی که خونشان با بصاق ( خلط ) همراه است و برای سیلان بواسیر مفید است، اما برای کسانی که بدنشان آماده تب باشد، نامطلوب و تب انگیز است.
14. آب آهن دار:
این آب عوارض طحال را می زداید و غریزه ی جنسی را تقویت می کند.
15. آب مس دار:
این آب برای تباه مزاجان خوب است.
کلید:
نگارنده می افزاید بهترین آب، آبی است که از چشمه سارهای خاکی تمیز باشد که باید آن را خنک بنوشید، بهترین زمان برای نوشیدن آن نیم ساعت قبل و دو ساعت و نیم بعد از غذاست. هر لیوان آب را بهتر است که در سه جرعه و به آرامی میل کنید.
هوای خوب(10)
هوایی است که آزاد باشد و مواد خارجی از قبیل انواع بخار و دود با آن نیامیخته باشد. نشانه ی هوای خوب آن است که تنفس را تسهیل کند و به هیچ وجه گلو را نگیرد و تنفس را به اشکال نیندازد. سالم ترین هوا در هر فصل هوایی است که بر طبیعت و مزاج آن فصل باشد.
هوای نامطلوب
هوایی است که در زمین های پست و دره ها محبوس باشد، همین که خورشیدن طلوع کرد، به زودی گرم می شود و به محض غروب خورشید به زودی سرد می گردد. اگر هوای موجود با مزاج فصل ناسازگار باشد، با خود بیماری ها را می آورد.
کنش و کیفیات هوا و مقتضیات فصول
1. هوای گرم:
هوای گرم معتدل، خون را به سوی پوست بدن می برد و در نتیجه رنگ رو سرخ می گردد. هوای گرم خارج از اعتدال می گدازد و سستی می آورد. اگر هوای گرم به حد افراط از اعتدال خارج شود، به حدی می گدازد که رنگ را زردی می بخشد، تعرق را زیاد می کند، ادرار را کاهش می دهد، هضم را ضعیف می کند و تشنگی می آورد.
2. هوای سرد:
هوای سرد به بدن استواری می دهد و هضم را تقویت می کند. درهوای سرد رطوبت ها باقی می ماند و کمتر از طریق تعرق و نظیر آن از بین می روند. به همین جهت دفع ادرار زیاد و دفع مدفوع کم می شود، زیرا سرما ماهیچه های مقعد را انقباض می دهد و روده ی راست را در هیئت خود نگه می دارد و مدفوع از تسهیلات مجرا بی نصیب می ماند و بیشتر پایداری می کند. بخش آبکی ماده مدفوع به ادرار تبدیل می گردد.
3. هوای مرطوب:
پوست را نرمی و تن را طراوت و شادابی می بخشد.
4. هوای خشک:
تن را پژمرده و پوست را خشک می کند.
5. هوای آلوده:
هوای آلوده تنفس را افسرده می کند و اخلاط بد را فزونی می دهد.
بادها و تأثیرات آن(11)
1. باد شمالی:
تن را نیرو می بخشد، مانع جریان مایعات سطح بدن می شود و منافذ زیر پوست را مسدود می کند، هضم را تقویت می کند، شکم را بند می آورد، بول را زیاد می کند و هوای گند و وبایی را اصلاح می کند.
2. باد جنوب:
نیروها بر اثر بادهای جنوب سست می گردند و منافذ پوست گشاد می شوند. خلط ها بر انگیخته شده و بیرون می آیند و حواس سنگین می شوند. باد جنوب قرحه را تباهی و بیماری ها را وخامت می بخشد، تن را لاغر می کند، قرحه ها و نقرس را به خارش سوزناک مبتلا می سازد. سردرد به بار می آورد، خواب آور است و تب های عفونی همراه می آورد، ولی گلو را زبر نمی کند.
3. باد مشرق:
اگر باد شرقی پایان شب و آغاز بامداد وزیدن گیرد، لطیف تر و خشک تر از وزش هوایی است که از خورشید اعتدال یافته، لطیف شده و رطوبت آن کاهش یافته است. اگر این باد در پایان روز و آغاز شب بوزد، حالت آن بر عکس است، به طور کلی باد شرقی از باد غربی بهتر است.
4. باد مغرب:
اگر باد غربی در پایان شب و آغاز روز بوزد، از هوایی آمده که خورشید بر آن تأثیر نگذاشته است. چنین بادی متراکم و غلیظ است. اگر این باد در پایان روز و آغاز شب وزید، باید نتیجه ی عکس گرفت.
توجه: به طور کلی می گوییم هوایی که بعد از غروب خورشید زود سرد گردد و هنگام طلوع خورشید زود گرم شود، هوایی است لطیف و در حالت عکس مخالف آن می باشد. بدترین هوا آن است که دل را افسرده کند و نفس را تنگی بخشد.
تأثیرات محیط زیست(12)
1. مناطق گرمسیر:
مردم مناطق گرمسیر، سیاه چرده و دارای مهای مجعد و فرخورده اند و نیروی هضم کافی ندارند. اگر در منطقه ای گرمسیر تحلل ( تبخیر ) بیش ازحد رخ دهد و رطوبت کاهش یابد، مردم آن سرزمین زود پیر می شوند. هم چنان که در حبشه می بینیم مردم در سی سالگی پیر می شوند و چون روح آنان بسیار تحلیل رفته است، همه بزدل و ترسو هستند. مردم گرمسیری بیشتر از سایر مردم نرمش تن دارند.
2. مناطق سردسیر:
ساکنان مناطق سردسیر از مردم مناطق گرمسیر نیرومندتر، پر دل تر و خوش هضم ترند. می دانیم که اگر منطقه ای سردسیر و مرطوب باشد، مردمانش چاق و تر و تازه و دارای رگ های پوشیده اند.
3. مناطق مرطوب:
ساکنان مناطق مرطوب زیباروی و نرم پوست هستند و در ورزش زود خسته می شوند. در این مناطق نه تابستان بسیار گرم و نه زمستان زیاد سرد است. در مناطق مرطوب تب مزمن، اسهال، خون ریزی بر اثر حیض و بواسیر، بیماری بواسیر و قرحه و عفونت و قلاع و بیماری صرع زیاد است.
4. مناطق خشک:
مردم این سرزمین ها خشک مزاج و خشکیده پوست و واجد پوست ترک دار و خشک مغزند و حالات آنان کاملاً عکس مردم مناطق مرطوب است که دارای تابستان گرم و زمستان سرد هستند.
5. بلندی ها:
مردمان سرزمین های مرتفع تندرست، نیرومند، چست و چابک و دارای عمر زیادند.
6. پستی ها:
آب در سرزمین های پست خنک نیست، به ویژه اگر راکد باشد. مردمان چنین مناطقی همواره به رمد ( درد چشم ) و پژمردگی و رنگ پریدگی دچار می شوند.
7. سنگلاخ های لخت:
هوای سرزمین های سنگلاخی در تابستان بسیار گرم و در زمستان بسیار سرد است. مردم این مناطق دارای جسمی سخت و درهم فشرده، پر موی و قوی بنیه و مفاصل محکم هستند. آن ها اغلب خشک مزاج، کم خواب، بد اخلاق، خود خواه و لجبازند. در جنگ ها دلیرند، در یادگرفتن حرفه ها زیرک و انسان هایی تند مزاج هستند.
8. کوهساران برف گیر:
هوای کوهساران تا زمانی که برف پایدار است، بادهای مساعد و خنک دارد. وقتی برف ها آب شدند و کوهستان مانع باد شد، گرما هجوم می آورد. مردم کوهساران مانند مردمان سایر سرزمین های سرد هستند و زیست گاه خوبی دارند.
9. کرانه های دریا:
کرانه های دریا در گرما و سرما معتدل اند، زیرا رطوبت در آن جا تأثیر پذیر نیست، اگر محل زیست شمالی و نزدیک دریا واقع باشد و سرزمین آن پست باشد، مطلوب است و اگر جنوبی و گرم باشد، نامطلوب است.
10. سرزمین های شمالی:
مانند سرزمین های سردند که در فصول سرد آن مناطق بیماری های احتقان و عسر ( فشردگی ) بروز می کند و اخلاط درون بدن جمع می شود. مردمان شمالی خوش هضم و دارای عمر طولانی اند و بر اثر پرخوری و کم تحلیل رفتن، رگ هایشان می ترکد و به خون ریزی مبتلا می شوند. از آن جا که این مردم بنیه ای قوی دارند و گرمای غریزی آنان زیاد است، به بیماری صرع دچار نمی شوند. مردم این سرزمین ها چون خون بسیار پسندیده و تن نیرومندی دارند و هیچ عامل خارجی تن آنان را سست و نرم نمی کند و گرمی قلبشان زیاد است، زخم هایشان زود التیام می یابد.
پینوشتها:
1. قانون، ج1، ص 190.
2. همان، ص 199.
3. همان، ص 201.
4. همان، ص 202.
5. همان، ص 201.
6. همان، ص 219.
7. همان، ص 224.
8. همان، ص 225.
9. همان، ص 226.
10. همان، ص 197.
11. همان، ص 211.
12. همان، ص 212.
منبع مقاله :
خدادادی، جمشید، (1391)، خلاصه ی کلید ورود به طب قدیم، تهران: مؤسسه نشر شهر، چاپ چهارم.