نویسنده: فاطمه توفیقی
در این قسمت ترجمۀ فارسی دیداخه از اصل یونانی خواهد آمد. پاورقیها اطلاعاتی درباره بینامتنها و معنای واژهها ارائه میدهند. امید است که این متن خوانندگان فارسیزبان را با فرهنگ صدر مسیحیت آشناتر کند.
دیداخۀ دوازده رسول
تعلیم خداوند از طریق دوازده رسول به امتها
فصل اول
1. دو راه وجود دارد: یکی راه زندگی و دیگری راه مرگ. این دو راه با هم تفاوت زیادی دارند.[3]
2. راه زندگی این است: نخست، خدای آفرینندۀ خود را دوست بدار؛ دوم، همسایهات را مانند خویشتن دوست بدار.[4] همۀ چیزهایی را که میخواهی با تو نشود، با دیگری مکن.[5]
3. تعلیم مربوط به این سخنان چنین است: دشنامدهندگانِ خود را دوست بدارید و برای دشمنانتان دعا کنید؛ همچنین برای کسانی که شما را آزار میدهند، روزه بگیرید. چه فایدهای دارد اگر دوستداران خود را دوست داشته باشید؟ مگر امتها چنین نمیکنند؟ اما شما کسانی را که شما را دشمن میدارند، دوست بدارید[6] تا دشمنی نداشته باشید.
4. از شهوات جسمانی[7] دوری کن.[8] اگر کسی بر گونۀ راست تو سیلی زد، گونۀ دیگر را نیز به سوی او بگردان[9] تا کامل باشی.[10] اگر کسی تو را مجبور کرد برای کاری یک فرسنگ بروی، دو فرسنگ با وی برو. اگر کسی ردایت را گرفت، پیراهنت را نیز به وی بده. اگر کسی مالت را از تو گرفت، از او بازمخواه.[11] زیرا نخواهی توانست.
5. اگر کسی از تو چیزی خواست، به او بده و از او بازمخواه؛[12] زیرا پدر میخواهد از موهبتهای او به همه داده شود. خوشا به حال کسی که طبق فرمان ببخشد! زیرا او بیگناه است. وای بر کسی که چیزی بگیرد! زیرا اگر نیازمند چیزی بگیرد، بیگناه است؛ اما کسی که نیاز ندارد، دلیل بیاورد که چرا و به چه منظوری گرفته است، به زندان افکنده شود و دربارۀ کاری که کرده است، بازجویی شود و از آنجا رها نگردد تا اینکه فلس آخر را ادا کند.[13]
6. بلکه دربارۀ این امر همچنین گفته شده است: «صدقهات در دستانت عرق کند تا بدانی آن را به چه کسی بدهی».[14]
فصل دوم
1. اما فرمان دوم تعلیم:
2. قتل مکن. زنا مکن. غلامبارگی مکن. بیعفتی مکن. دزدی مکن. جادوگری مکن. افسونگری مکن. بچه را سقط مکن و بچهای را که به دنیا آمده است، مکش.
3. به مال همسایهات طمع مورز. قسم دروغ مخور. شهادت دروغ مده. دشنام مده. کینه به دل مگیر.
4. دمدمیمزاج و دوزبان مباش؛ زیرا دوزبانی دام مرگ است.
5. سخن تو باطل و دروغ نباشد.
6. فریبکار، حریص، ریاکار، کینهتوز و متکبر مباش. فکر شریرانهای بر ضد همسایهات مکن.
7. با همۀ انسانها دشمن مباش؛ بلکه کسانی را تأدیب کن، برای کسانی دعا کن و کسانی را بیش از خودت دوست بدار.
فصل سوم
1. فرزندم، از هر شرارتی و از هر چیزی مانند آن بگریز.
2. تندمزاج مباش که تندمزاجی به قتل میانجامد. همچنین طمعکار و جنگطلب و تندخو مباش؛ زیرا از همۀ اینها قتل زاییده میشود.
3. فرزندم، حریص مباش؛ زیرا حرص به بیعفتی میانجامد. همچنین بددهن و بیبندوبار نباش؛ زیرا از همۀ اینها زنا زاییده میشود.
4. فرزندم، غیبگویی مکن؛ زیرا آن به بتپرستی میانجامد. ورد مخوان، به تنجیم و ]آیینهای[ تطهیر مشغول مشو و نیز مخواه آنها را ببینی یا بشنوی؛ زیرا از همۀ اینها بتپرستی زاییده میشود.
5. فرزندم، دروغگو مباش؛ زیرا دروغ به دزدی میانجامد و پولدوست مباش و به امور بیهوده مغرور مشو؛ زیرا از همۀ اینها دزدی زاییده میشود.
6. فرزندم، غرولند مکن؛ زیرا آن به کفرگویی میانجامد. همچنین مغرور و بداندیش مباش؛ زیرا از همۀ اینها کفرگویی زاییده میشود.
7. حلیم باش؛ زیرا حلیمان وارث زمین خواهند شد.[15]
8. صبور و رحیمدل و بیفریب و آرام باش و از کلماتی که میشنوی، لرزان شو.
9. خود را بلند مکن و گستاخ مباش. نفس تو با متکبران نپیوندد، بلکه با عادلان و فروتنان معاشرت کن.
10. حوادثی را که برایت رخ میدهد، مانند نیکوییها بپذیر و بدان که جدای از خدا هیچ نشود.
فصل چهارم
1. فرزندم، کسی را که کلمۀ خدا را به تو میگوید، شبانهروز به یاد داشته باش و او را مانند خداوند گرامی بدار؛ زیرا هرجا از امور خداوند سخن گفته شود، خداوند آنجاست.
2. هر روز حضور مقدسان را طلب کن تا با سخنان ایشان آرام گیری.
3. تفرقه میفکن. نزاعکنندگان را آشتی بده. با عدالت داوری کن و هنگام تأدیب کسی به سبب تقصیراتش، بیطرف باش.
4. شک مکن که آیا چنین خواهد بود یا نه.
5. چنان مباش که هنگام گرفتن دست خود را دراز کنی و هنگام دادن دستت را جمع کنی.
6. اگر چیزی در دستان خود داری، برای فدیۀ گناهانت بده.
7. برای دادن شک مکن و هنگام دادن غرولند مکن؛ زیرا باید بدانی که چه کسی پاداشدهندۀ نیکوست.
8. نیازمند را رد مکن؛ بلکه همه چیز را با برادرت شریک شو و چیزی را از آن خود مدان.[16] اگر در بقا شریک هستید، چه بیشتر در فنا؟
9. بر پسر یا دخترت دست بلند مکن، بلکه به نوجوان ترس خدا را بیاموز.
10. به خادم یا خادمهات که به خدا امید دارند، با خشونت فرمان مده؛ مبادا دیگر از خدای هر دویتان نترسند. زیرا او نمیآید تا جانبدارانه کسی را بخواند، بلکه کسانی را که روح آنان را آماده کرده است.
11. اما شما، ای خادمان، خداوندانتان را مانند صورت خدا با شرم و ترس اطاعت کنید.
12. هر نوع ریاکاری و هر چیزی را که نزد خداوند ناپسند است، دشمن بدار.
13. فرمانهای خداوند را ترک مکنید و آنچه را پذیرفتهاید، نگه دارید. به آن چیزی میفزایید و از آن چیزی کم مکنید.[17]
14. در کلیسا به گناهان خویش اعتراف کن و با فکر بد به دعا مرو. این بود راه زندگی.
فصل پنجم
1. راه مرگ این است: نخست، همه شر است و سرشار از لعنت. قتل، زنا، طمع، بیعفتی، دزدی، بتپرستی، جادوگری، افسونگری، غارت، شهادت دروغ، ریاکاری، دورویی، فریب، تکبر، شرارت، غرور، مکر، بددهنی، حسادت، گستاخی، غرور، لافزنی، بیحرمتی.
2. آزار دهندگان خوبان، دشمنان حقیقت، دوستداران دروغ، کسانی که
پاداش پارسایی را نمیشناسند، به امر نیکو یا حکم عادلانه متصل نیستند و نه
برای نیکوکاری، بلکه برای بدکاری آمادهاند. از حلم و شکیبایی دوری میکنند، اباطیل را دوست دارند، دنبال پاداشاند، به بیچارگان رحم نمیکنند و برای خستگان زحمت نمیکشند. خالق خود را نمیشناسند، بچهها را میکشند و صنع خدا را تباه میکنند، نیازمند را رد میکنند، مصیبتدیده را آزار میدهند، به ثروتمندان خدمت میکنند،
بر فقیران بر خلاف شریعت حکم میکنند و کاملاً گناهکار. فرزندان، از همۀ اینها رها باشید.
فصل ششم
1. زنهار کسی تو را از این راه تعلیم منحرف نکند؛ زیرا او چیزی را جدای از خدا به تو تعلیم میدهد.
2. اگر بتوانی همۀ یوغ خداوند را تحمل کنی، کامل هستی؛[18] اما اگر نمیتوانی، آنچه را میتوانی، انجام بده.
3. دربارۀ غذا، آنچه را میتوانی بردار. از قربانی بتها به شدت بپرهیز؛ زیرا آن عبادت خدایانِ مرده است.
فصل هفتم
1. دربارۀ تعمید، این گونه تعمید دهید. پس از گفتن همۀ چیزهای بالا، به نام پدر و پسر و روح القدس[19] در آب روان تعمید دهید.
2. اگر آب رواننداری، با آبیدیگر تعمید بده. اگر با آب سرد نمیتوانی، با آب گرم.
3. اگر هیچ یک را نداری، سه بار به نام پدر و پسر و روح القدس آب را به
سر بریز.
4. پیش از تعمید، تعمیددهنده و تعمیدشونده روزه بگیرند؛ همچنین کسان دیگری در صورت توانایی. به تعمیدشونده دستور بده که یک یا دو روز پیش از آن روزه بگیرد.
فصل هشتم
1. روزهگیران شما با ریاکاران نباشند؛[20] زیرا آنان دوشنبه و پنج شنبه روزه میگیرند، اما شما چهارشنبه و جمعه روزه بگیرید.
2 مانند ریاکاران دعا مکنید،[21] بلکه همانگونه که خداوند در انجیل خود دستور داده است، اینگونه دعا کنید: پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد، ملکوت تو بیاید، ارادهات چنانکه در آسمان است، بر زمین نیز محقق شود. نان روزانۀ ما را امروز به ما بده و بدهی ما را ببخش، همانطور که ما بدهکارانمان را میبخشیم و ما را به تجربه میفکن، بلکه ما را از شریر[22] نجات بده؛ زیرا قدرت و جلال تا ابد از آن توست.[23]
3. روزی سه بار این گونه دعا کنید.
فصل نهم
1. دربارۀ عشای ربانی،[24] اینگونه شکرگزاری کنید. [25]
2. نخست دربارۀ پیاله: ای پدر ما، تو را شکر میکنیم، به خاطر تاک مقدس داوود بندۀ تو. جلال تا ابد از آن توست.
3. دربارۀ تکۀ نان: ای پدر ما، تو را شکر میکنیم به خاطر زندگی و معرفتی که از طریق عیسی بندهات به ما نشان دادی. جلال تا ابد از آن توست.
4. همانطور که این تکۀ نان بر کوهها پراکنده بود و در یک جا جمع شد، کلیسای تو از اقاصی زمین در ملکوت تو جمع شود؛ زیرا جلال و قدرت از طریق عیسی مسیح تا ابد از آن توست.
5. جز کسانی که به نام خداوند تعمید یافتهاند، کسی از عشای ربانی شما نخورد و نیاشامد؛ زیرا خداوند دربارۀ این گفته است: آنچه را مقدس است، به سگان مدهید.[26]
فصل دهم
1. پس از سیر شدن[27] اینگونه شکرگزاری کنید:
2. ای پدر مقدس، تو را شکر میکنیم به خاطر نام مقدست که در قلبهای ما ساکن ساختی و به خاطر معرفت و ایمان و بقایی که از طریق عیسی بندهات به ما نشان دادی. جلال تا ابد از آن توست.
3. ای فرمانروای مطلق، تو همه را به خاطر نامت آفریدی. خوراک و نوشیدنی برای لذت به انسانها دادی تا تو را شکر کنند. اما به ما خوراک و نوشیدنی روحانی و حیات ابدی از طریق بندهات دادی.
4. به خاطر همۀ اینها تو را شکر میکنیم؛ زیرا تو توانا هستی. جلال تا ابد از آن توست.
5. خداوندا، کلیسای خود را به یاد داشته باش، آن را از هر شری برهان، آن را در محبت خویش کامل کن و آن را از بادهای اربعه در ملکوت خود که آماده کردهای، جمع کن. زیرا قدرت و جلال تا ابد از آن توست.
6. فیض بیاید و این جهان بگذرد. هوشیعانّا[28]خدای داوود. اگر کسی مقدس است، بیاید. اگر کسی مقدس نیست، توبه کند. ماران اَتا.[29] آمین.
7. بگذارید انبیا هر چه میخواهند، شکرگزاری کنند.[30]و[31]
فصل یازدهم
1. اگر کسی آمد و همۀ چیزهایی را که در بالا گفته شد، به شما تعلیم داد، وی را بپذیرید.
2. اما اگر آن معلم برگشت و تعلیمی دیگر برای باطل کردن اینها داد، به او گوش ندهید. اما اگر برای عدالت و معرفت خداوند چیزی افزود، او را مانند خداوند بپذیرید.
3. دربارۀ رسولان و انبیا طبق تعلیم انجیل عمل کنید.
4. هر رسولی را که نزدتان میآید، مانند خداوند بپذیرید.
5. اما او نباید بیش از یک روز بماند. اگر نیاز باشد، روز دیگری نیز بماند. اما اگر روز سوم ماند، نبی دروغین است.
6. اما اگر رسولی میرود، فقط یک قرص نان برگیرد تا اینکه مکان بیتوتهای بیابد. اگر پول طلب کند، نبی دروغین است.
7. و هیچ نبیای را که در روح سخن میگوید، تجربه نکنید و داوری نکنید؛ زیرا همۀ گناهان آمرزیده میشود، اما این گناه آمرزیده نمیشود.
8. اما هر کس در روح سخن میگوید، نبی نیست؛ بلکه کسی که رفتار خداوند را دارد. نبی دروغین و نبی با رفتار بازشناخته خواهند شد.
9. و هیچ نبیای که سفرهای در روح میگستراند، از آن نمیخورَد، مگر اینکه نبی دروغین باشد.
10. هر نبیای که حقیقت را میآموزد، اگر به آنچه میآموزد عمل نکند، نبی دروغین است.
11. هر نبی آزمایششده و حقیقی که برای سرّ دنیوی کلیسا عمل میکند و آنچه را انجام میدهد، تعلیم نمیدهد بلکه به آن عمل میکند، بر او داوری مکنید؛ زیرا داوری وی با خداست؛ زیرا انبیای پیشین نیز چنین میکردند.
12. اما اگر کسی در روح بگوید: به من پول و چیز دیگری بده، به او گوش مدهید. اما اگر بگوید که به نیازمندان دیگر داده شود، کسی بر او داوری نکند.
فصل دوازدهم
1. هر کس به نام خداوند میآید، پذیرفته شود. سپس با آزمودن او را بشناسید، زیرا راست و چپ را بازمیشناسید.
2. اگر کسی که میآید رهگذر است، او را تا میتوانید یاری کنید. اگر لازم است، فقط دو یا سه روز پیشتان بماند.
3. اما اگر میخواهد نزد شما سکونت کند، اگر هنری دارد، کار بکند و از آن بخورد.
4. اما اگر هنری ندارد، تدبیری بیندیشید تا هیچ مسیحیای با شما بیکار زندگی نکند.
5. اگر نمیخواهد چنین کند، دلال مسیح[32] است. از چنین کسانی دوری کنید.
فصل سیزدهم
1. هر نبی حقیقیای که میخواهد با شما سکونت کند، مستحق غذایش است.
2. به همین صورت معلم حقیقی مانند کارگر مستحق غذایش است.[33]
3. نوبر خمرۀ شراب و خرمن و نوبر گاو و گوسفند را بردار و به انبیا بده؛ زیرا اینان کاهنان اعظم شمایند.
4. اما اگر نبیای ندارید، آن را به فقیران بدهید.
5. اگر نان درست میکنی، نوبر را بردار و طبق فرمان آن را بده.
6. به همین ترتیب ظرف شراب یا زیتون را که میگشایی، نوبر آن را بردار و به انبیا بده.
7. از پول و لباس و همۀ داراییات نوبر را بردار و همان طور که به نظر تو مناسب است، طبق فرمان بده.
فصل چهاردهم
1. در روز خداوند که از آنِ خداوند است،[34] جمع شده، نان بشکنید و شکرگزاری کنید. به تقصیرات خود اعتراف کنید تا قربانیتان پاک باشد.
2. هر کس با دوستش در نزاع است، پیش از آنکه آشتی کند، میان شما نیاید مبادا قربانی شما نجس شود.[35]
3. زیرا این سخن از خداوند است: در هر مکان و زمان برای من قربانی پاک بیاورید. خداوند میگوید: زیرا پادشاهی عظیم هستم و نام من در امتها مهیب است.[36]
فصل پانزدهم
1. برای خود اسقفان و شماسانی[37] شایستۀ خداوند نصب کنید، مردانی حلیم و بیطمع و حقیقی و آزمایششده؛ زیرا شما را مانند انبیا و معلمان خدمت میکنند.
2. آنان را نادیده نگیرید؛ زیرا آنان در کنار انبیا و معلمان در میان شما محترماند.
3. یکدیگر را نه در خشم، بلکه در صلح همانگونه که در انجیل دارید، اصلاح کنید.[38] و اگر کسی به دیگری تعدی کرد، پیش از آنکه توبه کند، هیچ کس با وی سخن نگوید و خودش از هیچ یک از شما چیزی نشنود.
4. دعاها و صدقات و همۀ اعمال را همانطور که در انجیل خداوندمان دارید، انجام دهید.
فصل شانزدهم
1. مراقب زندگی خود باشید. چراغهایتان خاموش نشوند و کمرهایتان گشوده نشود؛ بلکه آماده باشید؛ زیرا ساعتی را که در آن خداوندمان میآید، نمیدانید.[39]
2. مرتباً جمع شوید و امور مناسب را برای نفوس خود بطلبید؛ زیرا اگر در آخرالزمان کامل نباشید، کل زمان ایمانتان برای شما سودی نخواهد داشت.
3. زیرا در روزهای آخر انبیای دروغین و مفسدان زیاد خواهند شد و گوسفندان گرگ خواهند شد و محبت به نفرت تبدیل خواهد شد.
4. به سبب افزایش بیدینی یکدیگر را دشمن خواهند داشت و آزار خواهند داد و تسلیم خواهند کرد.[40] در آن زمان فریبندۀ جهان[41] به عنوان پسر خدا ظاهر خواهد شد و آیات و معجزاتی انجام خواهد داد[42] و زمین به دست او داده خواهد شد و مرتکب جرمهایی خواهد شد که هیچ کس در روزگار نکرده است.
5. در آن هنگام بشریت به آتش تجربه خواهند رسید و بسیاری لغزش خواهند خورد و خواهند مرد. اما کسانی که در ایمانشان بمانند، آن لعنت نجاتشان خواهد داد.[43]و[44]
6. و در آن زمان نشانههای حقیقت ظاهر خواهد شد. نشانۀ اول گشودهشدن آسمان،[45] نشانۀ بعد صدای صور[46]و نشانۀ سوم رستاخیز مردگان.
7. اما نه همۀ مردگان؛ بلکه چنانکه گفته شده است: خداوند و همۀ مقدسان با او خواهند آمد.[47]
8. در آن زمان جهانیان خداوند آینده را بر ابرهای آسمان خواهند دید[48]…[49]
پی نوشتها:
پی نوشت ها :
[3]. مزامیر 6:1. در رسالۀ برنابا 1:18 از «دو راه» نور و ظلمت سخن گفته میشود و درونمایۀ «دو راه» تا پایان رساله (با عباراتی شبیه دیداخه) ادامه مییابد.[4]. متی 22: 37-39؛ مرقس 12: 30-31؛ لوقا 27:10؛ تثنیه 5:6؛ لاویان 18:19.
[5]. متی 12:7؛ لوقا 31:6.
[6]. متی 5: 44-47؛ لوقا 6: 27-35.
[7]. در نسخۀ ناقص Oxyrhynchus Papyrus مربوط به قرن چهارم «و بدنی» افزوده شده است.
[8]. اول پطرس 11:2.
[9]. متی 39:5.
[10]. متی 48:5.
[11]. متی 5: 40-41. لوقا 6: 29-30.
[12]. لوقا 30:6.
[13]. رک: متی 26:5؛ لوقا 59:12.
[14]. این سخن در سایر منابع مسیحی یافت نمیشود.
[15]. متی 5:5؛ مزامیر 11:37.
[16]. اعمال 32:4.
[17]. تثنیه 2:4؛ 32:12.
[18]. رک: متی 11: 28-30. در ادبیات یهودی «یوغ» مجازاً به معنای عمل طاقتفرسا و در عین حال لذتبخش اطاعت از تورات است (رک: ارمیا 5:5؛ متی 4:23؛ اعمال 10:15). دانشمندان همین تفسیر را در این بخش به کار بردهاند و حتی برخی فقرۀ بعد (3:6) را به رعایت کاشر مربوط دانستهاند.
[19]. متی 19:28.
[20]. متی 16:6. مقصود از «ریاکاران» یهودیان است که دوشنبه و پنجشنبه روزه میگرفتند.
[21]. رک: متی 5:6.
[22]. یا «شر».
[23]. متی 6: 9-13.
[24]. واژۀ εὐχαριστία که منشأ واژۀ انگلیسی eucharist یعنی عشای ربانی است، در اصل به معنای شکرگزاری است. در متون قدیمی مانند متن حاضر، گاهی تمییز دادن بین «شکرگزاری» و «برگزاری عشای ربانی» دشوار است.
[25]. یا «عشای ربانی را برگزار کنید». با توجه به اینکه در این فصل فقط شکرگزاری (و نه کل عشای ربانی) توضیح داده شده است، تعبیر «شکرگزاری» را ترجیح دادیم.
[26]. متی 6:7.
[27]. از این عبارت میتوان فهمید که در مراسم عشای ربانی شامی مفصل صرف میشد. اما چون در دعای عشای ربانی (دیداخه 9) هیچ اشارهای به شام آخر یا مرگ مسیح نشده است، در مورد طبیعت این «عشای ربانی» نظرهای مختلفی وجود دارد.
[28]. این عبارت نخستین بار در مزامیر 25:118 آمده و به معنای «ما را نجات بده» است. در عهد جدید (متی 21: 9، 15 و مرقس 11: 9، 10 و یوحنا 13:12) به شکل Ὡσαννά آمده است. هنگام ورود عیسی به اورشلیم ساکنان آن شهر از این عبارت برای سلام گفتن به عیسی استفاده کردند.
[29]. رک: اول قرنتیان22:16. در نسخههای عهد جدید این عبارت به دو صورت دیده شده است: یکی μαράνα θά که شکل یونانی جملۀ آرامی מָרַנָא תָא به معنای «خداوندا بیا» است که ترجمۀ آن در مکاشفه 20:22 نیز آمده است. صورت دیگر μαράν ἀθά شکل یونانی جملۀ آرامی מָרַן אַתא است به معنای «خداوند آمده است». در نسخههای دیداخه فقط صورت اخیر به چشم میخورد و به طور کلی در متون صدر مسیحیت این عبارت فقط همین دو بار ذکر شده است (برخی با در نظر گرفتن اینکه آخرین حرف الفبای آن زمان «تاو» است، عبارت آرامی را اینگونه تفسیر کردهاند: «خداوند الف و تاو است» یعنی خداوند اول و آخر است).
[30]. یا «عشای ربانی برگزار کنند».
[31]. نسخهای مهم از دیداخه در Apostolic Constitution (مربوط به قرن چهارم) و قطعهای از ترجمۀ قبطی دیداخه به جایمانده از قرن پنجم پس از این جمله، فقرۀ دیگری (8:10) اضافه میکنند: «دربارۀ تدهین، اینگونه شکرگزاری کنید و بگویید: پدر، تو را شکر میکنیم به خاطر روغنی که از طریق عیسی بندهات به ما نشان دادی. جلال تا ابد از آن توست».
[32]. Χριστέμπορος؛ در متون به جای مانده از صدر مسیحیت این واژه فقط در کتاب حاضر آمده و به معنای کسی است که با تعالیم مسیح ثمن بخسی حاصل میکند.
[33]. متی 10:10.
[34]. κυριακή τού κυρίου؛ مقصود یکشنبه است.
[35]. رک: متی 5: 23-24.
[36]. ملاکی 1: 11-14.
[37]. ἐπίσκοπος (اسقف) و διάκονος (شماس) به ترتیب در لغت به معنای «ناظر» و «خادم» هستند که در متون غیردینی باستانی به کار میرفتند. معنای اصطلاحی این واژهها برای مناصب کلیسایی نخستین بار در رساله به فیلپیان 1:1 (مربوط به حدود 54-57 م) و سپس در رسالۀ اول به تیموتاؤس 3: 1-13 (حدود 100م) به کار رفته است. گرچه نمونۀ اخیر و دیداخه ویژگیهایی را برای آنان برشمردهاند، مسئولیتهای آنان در کلیسا چندان روشن نیست. جالب توجه است که منصب کشیش (πρεσβύτερος) (اعمال رسولان 11: 30 و …) که بین این دو منصب قرار دارد، در این متن نیامده است.
[38]. رک: لاویان 17:19.
[39]. رک: متی 42:24؛ لوقا 40:12؛ مرقس 13: 35و37.
[40]. متی 24: 10-12.
[41]. Κοσμοπλανής؛ در لغت به معنای فریبندۀ جهان به دجال اشاره دارد. این اصطلاح تنها در این متن قدیمی مسیحیت آمده است.
[42]. رک: مرقس 22:13.
[43]. معنای این قسمت مشخص نیست.
[44]. رک: متی 24: 10و13.
[45]. در واقع به معنای کشیده و باز شدن.
[46]. رک: متی 31:24؛ اول قرنتیان 52:15؛ اول تسالونیکیان 16:4.
[47]. زکریا 5:14؛ اول تسالونیکیان 13:3.
[48]. رک: متی 30:24.
[49]. در نسخۀ خطی انتهای صفحه به شکلی غیرمعمول سفید مانده است. تصور میشود که هنگام استنساخ عمداً آن را ناتمام گذاشتهاند تا بعداً مطالبی را به آن بیفزایند.
کتابنامه
Bromiley, Geoffrey W. (1985), Theological Dictionary of the New Testament, Michigan: William Eerdmans Publishing Company.
Brown, Raymond E., et al. (1990), The New Jerome Biblical Commentary, New Jersey: Prentice Hall.
Draper, Jonathan D. (2007), “The Didache”, in The Writings of the Apostolic Fathers, Paul Foster, London and New York: T&T Clark.
Ehrman, Bart D. (2008), The New Testament: A Historical Introduction to the Early Christian Writings, New York: Oxford University Press.
__________ (ed.) (2003), “Didache”, The Apostolic Fathers, vol. 1., Loeb Classical Library, London and Cambridge (Massachusetts): Harvard University Press, pp. 403-443.
Mitchell, Margaret M. and Frances M. Young, (eds.) (2006), The Cambridge History of Christianity (Origins to Constantine), Cambridge: Cambridge University Press.
Quasten, Johannes (1995), Patrology, Allen, Christian Classics.
Schroeter, Jens (2008), “Jesus Tradition in Matthew, James, and the Didache: Searching for Characteristic Emphases”, in: Matthew, James, and Didache: Three Related Documents in Their Jewish and Christian Settings, Society of Biblical Literature Symposium Series 45, Huub van de Sandt and Juergen K Zangenberg (eds), Atlanta: Society of Biblical Literature, pp. 233-255.
Zangenberg, Juergen K. (2008), “Reconstructing the Soical and Religious Milieu of the Didache: Observations and Possible Results”, in: Matthew, James, and Didache: Three Related Documents in Their Jewish and Christian Settings, Society of Biblical Literature Symposium Series 45, Huub van de Sandt and Juergen K Zangenberg (eds), Atlanta: Society of Biblical Literature, pp. 43-69.
منبع:www.urd.ac.ir