مقدمه
زندگی می تواند شیرین و رضایت بخش باشد. نا امیدی و نارضایتی زیبنده شما نیست. چه بسا زندگی هایی که دیده اید و به خوشبختی آنان حسرت خورده اید. برخورداری از یک زندگی آرام، شیرین و رضایت بخش، آرزوی انسان است؛ که البته گاهی به یک رؤیا و یا افسانه می ماند. اما شما هم می توانید زندگی شیرین و رضایت بخشی داشته باشید، به شرط آن که «روش» آن را بدانید. زندگی کردن همانند هر کار دیگری، نیازمند «مهارت» است. علت بسیاری از ناکامی های زندگی را باید در فقدان مهارت های زندگی جستجو کرد. بخش مهم و قابل توجهی از مهارت های زندگی را «مهارت های شناختی» تشکیل می دهند. بسیاری از موفقیت ها و شکست های زندگی به طرز فکر ما بر می گردد. مطمئن باشید که اگر طرز فکر شما اصلاح شود، زندگی شما تغییر خواهد کرد و آنگاه طعم شیرین یک زندگی همراه با آرامش را خواهید چشید.
در لابه لای کلمات ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ آموزه های فراوانی درباره بهتر زندگی کردن وجود دارد که نظیر آن را در جای دیگر نمی توان یافت. آموزه های اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به جهت الهی بودنش به انسان اطمینان و آرامش خاصی می بخشد.
رضایت از زندگی
شادی و آرامش یا افسردگی و اضطراب ناشی از احساسی است که شما در زندگی دارید. احساس رضایت موجب نشاط و آرامش می شود و احساس نارضایتی موجب تنش و فشار روانی. آیا تاکنون فکر کرده اید که منشأ احساسات شما چیست؟ منشأ احساسات شما افکار و اندیشه های شما است. این اصل را فراموش نکنید که ما «آن گونه که می اندیشیم، زندگی می کنیم» برای خوشایند کردن و لذت بخش نمودن زندگی کافی است که نگاه و نگرش خود را اصلاح کنید. دشمن زندگی شما افکاری است که در سر دارید، حادثه ها حتی اگر سهمگین و تلخ باشند، منشأ احساسات شما نیستند، تلقی و ارزیابی شماست که احساسات خوب یا بد را تولید می کنند بنابر این برای رسیدن به آرامش و کاهش فشارهای روانی باید ببینید افکار ما تا چه اندازه «منطقی و صحیح» هستند؟
تفکر واقع گرایانه داشته باشید:
به این نکته توجه داشته باشید که شناخت منطقی آن است که با واقعیت ها مطابق باشد. هم تفکرات خیالی و رؤیایی نادرست هستند و هم تفکرات تلخی که مطابق واقع نیستند. نمی گوییم اگر در شرایط دشوار قرار دارید، خیال کنید که بهترین وضعیت را دارید بلکه می گوییم واقعیت شرایطی را که در آن قرار دارید بشناسید. بدانید حوادث و پدیده های تلخ زندگی آن قدر مشکل نیستند که قابل تحمل نباشند، در کنار همین مشکلات و با پذیرفتن آن ها می توانید زندگی راحتی داشته باشید.
امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: کسی که دنیا را بشناسد، از حوادث و بلاهای آن اندوهگین نمی شود.[1]
انتظارات خود را با واقعیت ها هماهنگ کنید:
فایده تفکر واقع گرا این است که «انتظارات» شما را واقع گرایانه خواهد ساخت. شما چه انتظاری از دنیا دارید؟ آیا می دانید یکی از عوامل فشارهای روانی، ناهماهنگی میان انتظارات و واقعیت هاست. شما ممکن است انتظاری از دنیا داشته باشید ولی حوادث، زندگی را به گونه دیگری رقم زنند. آنچه شما خواسته اید، رخ نداده و آنچه رخ داده خواسته شما نبوده است. این تضاد موجب فشار روانی می گردد. اما اگر انتظارتان را از دنیا مطابق با واقعیت های دنیا تنظیم کنید، دچار تضاد نخواهید شد. پس در قدم اول، اگر انتظار غیر واقعی از دنیا دارید آن را اصلاح کنید، تا آرام و راحت زندگی کنید.
در ادامه به پاره ای از واقعیت های دنیا اشاره خواهیم کرد. واقعیت های دنیا را بشناسید تا انتظارتان از دنیا واقع گرایانه باشد. دقت کنید:
دنیا محل آسایش مطلق نیست!
دنیا محل آسودگی بدون اندوه نیست. مطمئن باشید راحتی شما در این است که دنیا را محل آسودگی مطلق ندانید. آن جا که سراسر راحتی و آسودگی است، بهشت است. خداوند متعال می فرماید: من راحتی را در بهشت قرار دادم و مردم آن را در دنیا طلب می کنند و به همین جهت آن را نمی یابند.[2]
طلب کردن و نیافتن موجب احساس ناکامی در شما می شود و احساس ناکامی موجب فشار روانی می گردد. شما از آن جهت غمگین و افسرده می شوید که آنچه را طلب کرده اید، به دست نیاورده اید. ممکن است شما خیلی چیزها نداشته باشید ولی موجب رنج و عذاب شما هم نگردد؛ چون آن ها را نمی خواسته اید. وقتی دچار فشار روانی می گردید که آن چه را می خواستید، به دست نیاورده باشید. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روزی به مردم گفتند: هر کس چیزی را طلب کند که آفریده نشده، خود را به زحمت انداخته و چیزی به دست نمی آورد! مردم پرسیدند: ای رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آن چیست که خلق نشده است؟! حضرت فرمود: آسایش مطلق در دنیا.[3] پس بهتر است انتظارتان از دنیا را اصلاح کنید. دنیا جای تلاش و امتحان است نه جای پاداش و آسایش. همیشه به یاد داشته باشید که «اگر بدانیم دنیا جای آسایش نیست، راحت زندگی می کنیم».
مهارت های خود را در سر بلندی از امتحانات دنیا نشان دهید!
ما به دنیا نیامده ایم تا آن گونه که می خواهیم زندگی کنیم، بلکه به دنیا آمده ایم تا هنر و مهارت خود را در هماهنگ شدن با کش و قوس های دنیا نشان دهیم. این جا کارگاه امتحان است. سئوالات امتحان و مواد آزمون به دلخواه ما تعیین نمی شوند، بلکه ما باید به امتحانات پاسخ مثبت دهیم تا شیرینی کارنامه و موفقیت را بچشیم.
بدانید که امتحان، مزاحم شما نیست بلکه رشد دهنده شما است. پس بهتر است به جای این که امتحان را به دلخواه خودتان تغییر دهید، پاسخ مناسب به امتحانات بدهید. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: هرگاه آنچه را خواستی نشد، اهمیت نده که در چه حالی هستی،[4] آنچه را شد بخواه،[5] و از آن چه هست دلگیر مباش.[6] اگر چنین شود، هم توان مقابله با سختی ها را پیدا خواهید کرد و هم در آرامش زندگی خواهید کرد.
معنای زندگی را دریابید!
شناخت هستی و معنای زندگی یکی از عوامل مؤثر در رضایت از زندگی است. نویسنده آمریکایی کتاب روان شناسی شادی آن گونه که خود نقل می کند، وقتی در بیست و دو سالگی همه آن چه را جامعه برای خوشبخت شدن به امثال او دیکته می کند، به دست می آورد، احساس پوچی و تیره روزی می کند و هیچ دلیلی برای ادامه زندگی نمی یابد. او دچار بحران هویت می شود و زندگی برایش بی معنا می گردد و حتی تصمیم به خودکشی می گیرد! سؤال این است که اگر رفاه و آسودگی کامل، ستون فقرات خوشبختی است، پس چرا انسان با داشتن همه آن ها احساس پوچی می کند؟ یکی از عوامل تنش و فشار روانی، «بی معنا بودن زندگی» است، نه مرفه نبودن آن. علت احساس ناکامی در مال و ثروت نیست بلکه ناکامی در معنایابی است. اگر زندگی برای انسان بی معنا گردد، همه چیز تیره و تار خواهد شد. مال و رفاه کم ارزش تر از آن است که معنای زندگی ما باشند. معنای زندگی را دریابید تا احساس ارزش و آرامش کنید. آلپوت می گوید: که امروزه در اروپا روان شناسان و روان پزشکان، آشکارا از فروید که ناکامی جنسی را علت ناراحتی های روانی می داند. روی برگردانده و به «هستی درمانی» روی آورده اند که مکتب معنا درمانی یکی از آن ها است.[7]
به این پرسش پاسخ دهید که: «من از کجا آمده ام؟ چرا آمده ام؟ و به کجا خواهم رفت؟»
معنای زندگی یعنی آن چیزی که به خاطر آن زندگی کرده و رفتار می کنید. پس «خدا» معنای زندگی انسان است. آیا می دانستید این که می گویند همه کارهایتان را برای خدا انجام دهید برای معنادار کردن زندگی است؟ آیا می دانید این که می گویند انسان «از خدا» است و «به سوی خدا» باز می گردد، بیانگر معنای زندگی است؟ خدا عالی ترین معنای زندگی است که با رسیدن به آن هرگز احساس پوچی نخواهیم کرد و به همین جهت است که قرآن کریم می فرماید: آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامش دلهاست.
آرزویتان را کنترل کنید:
آرزو، همانند مواد مخدری است که در آغاز انسان را مست و سرخوش می کند و در پایان سیه روز و بدبخت. از یک سو تاریخ زندگی ما در این دنیا محدود است و گنجایش این دنیا برای خواسته ها و آرزوهای ما محدود. و از سوی دیگر امال و آرزوهای ما نامحدود و رو به گسترش. این همان چیزی است که از آن به عنوان آرزوهای دور و دراز یاد می شود. وقتی دامنه آرزوها فراتر از ظرفیت عمر شما و گنجایش دنیا باشد، بسیاری از آن ها برآورده نمی شوند؛ چون «امکان آن وجود ندارد» و این یکی از عوامل مهم در افزایش فشارهای روانی شما است. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: کسی که آرزو کند چیزی را که ناممکن است، انتظاری بی پایان خواهد داشت[8] و خواسته خود را ضایع کرده است.[9] آرزو مثل سراب است که هر کس به او نگاه کند، می فریبد و هر که را به آن امید بندد، نا امید می سازد.[10] بدون شک کسی که در پی سراب روان شود، زحمت او طولانی می گردد تشنگی اش افزون می شود.[11] کسی که بر آروزهای خود تکیه می کند قربانی خواسته های خود خواهد شد.[12] و نتیجه ای جز آه و افسوس در پی نخواهد داشت.[13] کسی که آرزوهایش زیاد شود، رضایت او از زندگی کاهش می یابد.[14] چنین کسانی باید بدانند که به آرزوی خود نخواهند رسید و بیش از عمر خود زندگی نخواهند کرد.[15] پس برای این که زندگی بهتری داشته باشید، آرزوهای خود را محدود و معقول سازید.
به دنیا دل نبدید تا راحت زندگی کنید:
یکی از راه های آرامش این است که زندگی تان را به چیزی پایدار و تغییر ناپذیر پیوند زنید. دلبستگی یعنی پیوند زدن. شما به چه چیزی دلبستگی دارید؟ پیش از آن که به چیزی دلبسته شوید، ببینید پایدار یا ناپایدار؟ به یاد داشته باشید «آنچه را نپاید دلبستگی نشاید». یکی از واقعیت های دنیا، ناپایداری آن است. دنیا به شدت متغیر و دگرگون شونده است. از این رو دلبستگی به آن عامل تنش های فراوان خواهد شد. کسی که به دنیا دل ببندد، نگران فردای خود، و اندوهگین امروز خود و در حسرت دیروز خود خواهد بود. رسول خدا می فرماید: دلبستگی به دنیا، اندوه و حزن را می افزاید.[16] من سه چیز را برای کسی که به دنیا دلبسته است، تضمین می کنم: فقری که بی نیازی ندارد، گرفتاری که آسودگی ندارد و اندوهی که پایان ندارد.[17]
ما به خیال رسیدن به آسایش، دلبسته دنیا می شویم اما برعکس، نتیجه ای جز افزایش غم و اندوه نصیب ما نمی شود. پس برای آرام زیستن، دلبستگی تان را به دنیا کاهش دهید.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید: دلبسته نبودن به دنیا، مایه آسودگی قلب و بدن انسان است.[18]
از آنچه دارید لذت ببرید:
اگر آنچه را دارید نادیده بگیرید و خوشبختی را در آن چیزی ببینید که ندارید، هیچ گاه به رضایت نخواهید رسید؛ چون شما به آنچه دارید نمی اندیشید، بلکه به آن چه ندارید می اندیشید. ممکن است از خیلی چیزها محروم باشید اما بدون شک، چیزهای بسیاری دارید که می توانید با توجه کردن به آن ها، لذت ببرید و خوشبختی را احساس کنید. مشکل اینجا است که شما آنچه را دارید نمی بینید. یکی از علل چنین حالتی داشتن آرزوهای دور و دراز است که پیش از این درباره آن سخن گفتیم. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: آرزوهای طولانی، نشاط نعمت هایی را که دارید از میان می برد و آن ها را نزد شما کوچک می سازد و شما را به کم سپاسی وا می دارد.[19]
علت دیگر مقایسه کردن زندگی خود با زندگی کسانی است که در وضعیت بهتری قرار دارند. اگر زندگی خود را با زندگی بهتر دیگران مقایسه کنید، آنچه را دارید نمی بینید و آنچه را ندارید بزرگ می شمارید. آن کوچک سازی و این بزرگ نمایی همانند لبه های قیچی اند که برای تکه تکه کردن زندگی شما به حرکت در می آیند. به همین جهت امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: کسی که به آنچه در دست فرزندان دنیا است بنگرد، اندوه او طولانی می گردد و خشمش آرام نمی گیرد و نعمت های خدادادی را ناچیز می شمرد و در نتیجه ناسپاس می شود.[20] به همین جهت خداوند متعال راه کاری را نشان داده و فرموده: به آن چه ما به گروه هایی از آنان دادیم، چشم مدوز و غمگین مباش.[21]وقتی این آیه نازل شد، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به مردم فرمود: اگر چنین نکنید از شدت حسرت بر دنیا، نفس شما به شماره می افتد.[22] به جهت تأثیر ویران گری که مقایسه کردن دارد، امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: به آن چه خداوند برای شما قرار داده قانع باشید و به آنچه نزد دیگران است نگاه نکنید و آنچه را ممکن نیست به دست آورید آرزو نکنید زیرا کسی که قانع شود، سیر شود و آن که قانع نگردد، سیر نشود.[23] طبیعی است که چنین حالتی بر شدت فشار روانی می افزاید. پس راه راحت زیستن این است که به زندگی های پایین تر نگاه کنید. این کار شما را از لذت آنچه دارید، بهره مند می سازد. به همین جهت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید: نگاه کنید به کسی که پایین تر از شما است و به آن که بالاتر از شما است نگاه نکنید که این کار برای آن که نعمت های خدا را ناچیز نشمرید، بهتر است.[24]
بیایید آنچه را داریم بشناسیم و از آن لذت ببریم.
زندگی را راحت بگیرید تا راحت زندگی کنید.
بخش زیادی از سخت بودن زندگی مربوط به سخت گیری ما است. زندگی آن قدر که می پندارید، سخت و دشوار نیست. همیشه واقعیت، تحمل پذیر است؛ این ما هستیم که نسبت به سختی های آن اغراق می کنیم و درجه دشواری آن را بالاتر می بریم. وقتی زندگی دنیا را بیش از حد مهم دانستیم، زندگی را هم سخت می گیریم. و این بر میزان فشار روانی ما می افزاید. به همین جهت امام کاظم ـ علیه السلام ـ می فرماید: دنیا را ناچیز بشمارید و زندگی را راحت بگیرید بدون شک هیچ مردمی آن را راحت نگرفتند مگر آن که خداوند زندگی را برایشان گوارا ساخت.[25] پس با زندگی خود مدارا کنید. و آن را راحت بگیرید تا آسوده زندگی کنید.
تلاش کنید، نگران نباشید:
رزق و روزی یکی از نگرانی ها و دغدغه های زندگی است. این نگرانی تا در حد معمول باشد، مشکلی در زندگی شما به وجود نمی آورد. برای رسیدن به روزی تلاش کنید ومطمئن باشید که خداوند روزی شما را خواهد رساند. فراموش نکنید که نه خدا جای تلاش را می گیرد و نه تلاش جای خدا را، از شما حرکت، از خدا برکت؛ این قانون روزی است. این مقدار از نگرانی و اندیشناک بودن، زیان روانی نخواهد داشت. مشکل از آنجا آغاز می شود که در عین کار کردن، پیوسته و به صورت فزاینده، نگران و مضطرب فردا باشید. این نگرانی افراطی، فشار روانی فراوانی را بر شما وارد می سازد و آینده ای تیره و تار در برابر چشمان شما مجسم می سازد. و شما را یا به ناامیدی می کشاند و یا به حرص. این در حالی است که روزی انسان تعیین و تضمین شده است. خداوند متعال بر اساس اصل مصلحت، اندازه روزی انسان تلاش گر را معین ساخته و رسیدن آن را تضمین کرده است. به خدا اطمینان کنید. اندازه ای که خداوند مقدر می کند، چیزی جز صلاح شما نیست. اگر به این واقعیت باور داشته باشید، احساس راحتی می کنید و از زندگی خود لذت بیشتری می برید. به همین جهت امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید؛ کسی که مطمئن باشد. آنچه خدا برایش مقدر کرده فوت نمی شود، دلش آسوده می گردد.[26]به قول امام صادق ـ علیه السلام ـ اگر خداوند تبارک و تعالی روزی را به عهده گرفته است، پس اندوه تو برای چیست؟[27]
نکته دیگر این که اگر شما اندوه روزی تمام عمر را امروز بر خود وارد سازید، بدون شک وضعیت شکننده ای را برای خود پدید آورده و روی آسایش و آرامش را نخواهید دید. امام علی ـ علیه السلام ـ در تبیین علت این امر و نادرست بودن اندوه فردا را داشتن، می فرماید: اندوه سال خود را بر اندوه امروز خود اضافه نکن. آنچه در هر روز قرار دارد، برای تو کافی است. بنابر این اگر آن سال از عمر تو باشد، خداوند عزوجل در هر فردایی آنچه را برای تو تقسیم شده می فرستد و اگر از عمر تو نباشد، تو را چه کار با اندوه و غصه آنچه مال تو نیست؟![28]
حریص نباش، آسوده باش:
خداوند متعال روزی را بر اساس «مصلحت» انسان تنظیم کرده است. اما بشر بسیاری از گرفتاری های خود را به کم بودن روزی نسبت می دهد. او تصور می کند افزایش مال یعنی افزایش خوشبختی! بر همین اساس تلاش فزاینده و پایان ناپذیری را برای دارایی بیشتر آغاز می کند. اینجا است که پدیده «حریص بودن» شکل می گیرد. بدانید که حرص و طمع نه تنها بر خوشبختی نمی افزاید، بلکه سطح رضایت از زندگی را می کاهد. زیرا تلاش و انتظار شخص حریص افزایش می یابد ولی دریافتی او تغییر نمی کند و همین امر فشار روانی را افزایش می دهد. به همین جهت امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: انسان حریص روی آرامش را نخواهد دید.[29]بنابر این به خدا اعتماد کنید و حریص نباشید تا آسوده زندگی کنید.
بخیل نباش، آسوده باش:
اگر مال محور خوشبختی شود، حریص می شویم تا بیشتر جمع کنیم و بخیل می شویم تا کمتر مصرف کنیم. امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: در شگفتم از حال بخیل که می شتابد به سوی فقری که از آن فرار می کند! و از دست می دهد بی نیازی ای که در طلب آن بود. پس در دنیا مثل فقرا زندگی می کند و در آخرت همچون توانگران حساب پس می دهد![30] ترس از فقر انسان را به بخل می کشد و در بخل انسان هم چون فقرا زندگی می کند، از یک سو اضطراب و ترس از آینده دارد، از سوی دیگر باید کم مصرف کند، از سوی سوم اندوه حفظ مال دارد و از سوی چهارم در اجتماع نیز جایگاه مورد قبولی ندارد. بخیل در این چهار دیواری اسیر و زندانی است. از این رو رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید: انسان بخیل، کم آسایش ترین مردم است.[31]
خزانه دار دیگران نباشیم!
یکی از چیزهایی که ممکن است شما را ناراحت و افسرده سازد، نداشتن اموال ذخیره شده است. وجود پشتوانه مالی در حد معقول آن، اشتباه نیست. ولی اگر ذخیره قابل انتظارتان را ندارید و یا حتی هیچ ذخیره ای ندارید، نگران نباشید. به این واقعیت باور داشته باشید، که فقط آنچه را مصرف می کنید، مال شما است نه آنچه را ذخیره می کنید! امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: ای فرزند آدم! هر آنچه را بیش از مصرف خودت به دست آورده باشی، در حقیقت خزانه دار آن برای دیگری هستی.[32]
این چه آسایشی است که باید مالی را جمع کرد و مصرف نکرد. آیا این آسایش آور است یا زجرآور؟ نه تنها نباید از فراوان نبودن مال ناراحت بود، بلکه باید خرسند باشیم که زحمت جمع کردن نگهداری کردن مال دیگران را بر عهده نگرفته ایم.
و اکنون به آن چه هست بسنده کنید:
اکنون به خوبی می توان حکمت قناعت را فهمید. اگر روزی تقسیم شده و تضمین شده است و اگر حریص بودن بر آن نمی افزاید و اگر فقط آنچه را مصرف می کنیم روزی ما بوده است، پس بهتر است به آنچه خداوند می فرستد بسنده کنیم و راضی باشیم. این یعنی قناعت کردن. کلید رضایت از زندگی در قناعت است. اگر به آنچه تعیین شده، راضی باشید، آرامش خواهید یافت. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید: آگاه باشید برای هر کس روزی ای هست که به ناچار به او خواهد رسید. پس اگر کسی به آن راضی باشد، مایه برکت او شده و زندگی اش را توسعه می دهد و کسی که به آن راضی نباشد، مایه برکت او نخواهد شد و موجب توسعه زندگی اش نخواهد گشت.[33] صفای زندگی شما در قناعت است. اگر از زندگی رنج می برید، ببینید آیا فردی قانع هستید یا نه؟ لقمان حکیم این گونه به فرزندش درس زندگی می دهد: به آنچه خدا قسمت تو کرد قانع باش تا زندگی ات با صفا شود.[34] امام علی ـ علیه السلام ـ نیز می فرماید: از میان مردم، انسان آسوده کسی است که قانع باشد.[35] این جمله حضرت را هیچ گاه فراموش نکنید که قناعت لذت زندگی است.[36]
لذت معاشرت را فراموش نکنید:
کسانی که ارتباط های سالم و سازنده ای با دیگران دارند، از نشاط، شادابی و آرامش بیشتری برخوردارند. امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: برای هر چیزی چیز دیگری هست که موجب آسایش آن می شود و انسان مؤمن با برادر مؤمن خود احساس آرامش می کند، همان گونه که پرنده با همانند خود احساس آسودگی می کند.[37]
آنچه معاشرت با دیگران را لذت بخش می سازد، «انس و همدمی» است. انس و الفت، زندگی شما را از خشکی و شکنندگی خارج می سازد و به آن گرما و لطافت خاصی می بخشد. امام صادق ـ علیه السلام ـ «مونس موافق» را یکی از عوامل لذت بخش زندگی و موجب آسایش روانی می داند. وقتی از ایشان پرسیدند: مونس موافق کیست؟ فرمود: همسر شایسته، فرزند صالح و همنشین صالح.[38]
بخش بزرگی از آرامش زندگی شما در این است که با خانواده خودتان و دوستانتان و با فامیل خودتان رابطه خوبی داشته باشید. خداوند میان همسران مودت و رحمت قرار داده است.[39] و لذا همسر مایه آرامش است. فرزندان شما گل های خوشبویی هستند که می توانید از با آنها بودن احساس فرح بخشی پیدا کنید. ارتباط با فامیل یا صله رحم نیز نقش مؤثری در بهداشت روانی شما خواهد داشت و به همین جهت مورد تأکید زیاد دین قرار گرفته است. بنابر این مسأله ارتباط با دیگران و معاشرت سالم را دست کم نگیرید. نگویید مشکل دارم و نمی توانم. اتفاقاً یکی از راه حل های مشکل شما همین است. با دیگران باشید و از در کنار آنان بودن لذت ببرید تا آسایش و آرامش را تجربه کنید.
لذت با خدا بودن را از دست ندهید:
آیا به این فکر کرده اید که وطن شما کجا است؟ شما از دیار خاک نیستید و در این خاکستان غریب و تنها هستید. گاهی چنان بی قرار می شوید که هیچ چیز حتی ثروت و فرزند و فامیل دل شما را ارضاء نمی کند و باز هم بهانه می گیرد؛ بهانه کسی را می گیرد. «من ملک بودم و فردوس برین جایم بود» این دل تا به اصل خودش وصل نشود، آرام نمی گیرد. خدا، وطن شما و مهم ترین و اساسی ترین نیاز شما است. اگر خدا نباشد، زندگی سرد و آزار دهنده خواهد بود. خداوند متعال در تبیین همین حقیقت می فرماید؛ هر کس از یاد من روی گرداند، تحقیقاً زندگی سختی خواهد داشت.[40] آگاه باشید که دلها با یاد خدا آرام می گیرد.[41]
اینجاست که فلسفه راز و نیاز، دعا و مناجات مشخص می شود خدا بهترین مونس، همدم و همراز انسان است. به قول امام علی ـ علیه السلام ـ یاد خدا مایه جلای سینه ها و آرامش دلها است.[42] روح جدا افتاده شما، نیاز به ارتباط، با منبع خود دارد. بدون این ارتباط پژمرده و افسرده می گردد و نماز بهترین جلوه این ارتباط است نماز بخوانید و ارتباط خودتان را با خدا گرم تر و صمیمی تر کنید.
خداوندا! کیست که حلاوت محبت تو را چشید و دیگری را به جای تو برگزید و کیست که با تو انس گرفت و روی از تو برگرفت.[43]
[1] . غرر الحکم، ح8935، شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج20، ص 271، ح 137.
[2] . عوالی اللالی، ج4، ص 61، ح11.
[3] . جامع الاخبار، ص517، ح1464.
[4] . غرر الحکم، ح4060.
[5] . همان، ح 4058.
[6] . نهج البلاغه، حکمت 69.
[7] . انسان در جستجو معنا، ص 4.
[8] . عیون الحکم و المواعظ، ص349.
[9] . غرر الحکم، ح8694.
[10] . همان، ح1896.
[11] . همان، ح 9064.
[12] . همان، ح8293.
[13] . نهج البلاغه، نامه 31.
[14] . ر.ک: غرر الحکم، ح4912.
[15] . عیون الحکم و المواعظ، ص 424.
[16] . الخصال، ج1، ص 73.
[17] . بحار الانوار، ج73، ص 81.
[18] . تحف العقول، ص 263.
[19] . غررالحکم، ح4585.
[20] . بحار الانوار، ج75، ص 368.
[21] . ر.ک: قرآن کریم، سوه حجر، آیه 88.
[22] . بحار الانوار، ج71، ص 348.
[23] . کافی، ج8، ص 243.
[24] . صحیح مسلم، ج4، ص 275.
[25] . اعلام الدین، ص 280.
[26] . تحف العقول، ص 14.
[27] . امالی صدوق، ص 56.
[28] . من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 386.
[29] . غرر الحکم، ح 10561.
[30] . نهج البلاغه، حکمت 126.
[31] . من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 395.
[32] . نهج البلاغه، کلمات قصار 192.
[33] . اعلام الدین، ص 342.
[34]. قصص الانباء، ص 195، ح 244.
[35] . غرر الحکم، ح624.
[36] . تاریخ یعقوبی، ج2، ص 321.
[37] . اختصاص، ص 30.
[38] . الخصال، ص 284.
[39] . ر.ک: سوره روم/ 21.
[40] . سوره طه / 124.
[41] . سوره رعد / 28.
[42] . غرر الحکم، ح 5165.
[43] . بحار الانوار، ج94، ص 148.
عباس پسندیده – رضایت از زندگی، ص 1 – 19