قرآن؛ ارمغانی آسمانی برای زمینیان

قرآن؛ ارمغانی آسمانی برای زمینیان

نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری

نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی فرقان
از آن رو که این سوره، حقایقی از وحی را آشکار می سازد و بدان سبب که مهم ترین ویژگی وحی، جداسازی حق از باطل است، به سوره ی (فرقان) نامبردار شده، که به آیات محکم قرآن اشاره دارد.
قرآن، نامه ای است و سترگیِ نامه، نخست بسته به فرستنده ی آن است.
(آیات 1-6) این سوره، که گویا حقایق وحی را آشکار و گردنه های راه ایمان را هموار می سازد، قرآن، فرو فرستنده ی آن و پیامبری را که این کتاب با او فرود آمده، یادآور می شود:
اوّل: خداوند همان کسی است که فرقان (جداکننده حق از باطل) را فرو فرستاده و پروردگار آسمانها و زمین است که کتاب را نازل کرده، او خدایی خجسته و والاست، آیا نعمت او فراگیر، پایدار، فناناپذیر و بدون کاستی نیست؟ و آیا فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ او نیست؟ و او هر چیزی را اندازه نگرفته است؟
دوم: هرکس به خداوند ایمان آورد، رسالتهای او را شناخت، لیک آن کسی که به جای او شریکانی گرفت از ایمان به رسالت الهی، بهره ای نبرد، از این رو مشرکان، رسالت را متهم نموده، بر آن افترا می بندند و می پندارند که رسالت افسانه است. امّا کسی که خدا را می شناسد و می داند او به راز آفریدگان داناست، به رسالت ایمان می آورد، چه، رسالت جنبه ای از آن راز را برملا می سازد.
سوم: مشرکان گفتند: چگونه خداوند انسانی را به پیامبری برانگیخته و او غذا می خورد و به کسب روزی می پردازد؟ همچنین گفتند: از چه رو همراهش فرشته ای فرو فرستاده نشده، یا گنجی بدو ارزانی نگشته؟ سپس گفتند او افسون شده است. اینگونه بود که در پی زدن مثلها برای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، گمراه شدند. (آیات 7-9)
پس از اینکه قرآن در پاسخ افتراءات مشرکان، می گوید خداوند می تواند برای پیامبرش باغها و کاخهایی پدید آورد که دیده ی آنان را پرسازد (آیه 10) ، آیات (11-19) روشن می سازد ریشه های کفر در کجا می دود:
اوّل: در دروغ انگاشتن رستاخیز، که خداوند، مشرکان را بدان بیم می دهد، آن هنگام که دوزخ از فاصله ای دور آنان را با خشم و خروش فرا می خواند و آنگاه که در آن افکنده شوند، مرگ خویش را طلب می کنند. در کنار این گفتار، از بهشتی سخن می رود که به پرهیزکاران وعده داده شده است.
دوم: با اعتماد کردن بر شریکانشان، زیرا پروردگار یادآور می شود شریکان و همتایان دروغین، آنان را بی نیاز نمی سازند، آن روز که در پیشگاه دادگاه الهی، از پرستندگان خود، بیزاری می جویند.
سوم: یکی از سبب های کفر به رسالت الهی فراموش کردنِ یادِ خدا به سبب درازی عمر و برخورداری مستمر از نعمتهای الهی است، که سبب هلاکت کافران می شود.
سپس قرآن شبهات مشرکان را پاسخ می دهد که یکی پس از دیگری افکنده می شوند، این شبهات عبارتند از:
اوّل: اینکه گفتند چرا فرستاده ی خدا غذا نمی خورد و در بازارها راه می رود؟ پروردگار فرمود: پیامبران پیشین نیز غذا می خوردند و در بازارها راه می رفتند و آزمودن برخی از مردم به برخی دیگر، سنّت پروردگار است که از دیرباز، برای شناخت شکیبایان، در میان آفریدگان جاری بوده و خداوند به آنها بیناست. (آیه 20)
دوم: مشرکان گفتند: چرا همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرشته ای هشدارگو فرود نیامد؟ پروردگار می فرماید: این گفتار از سرِ تکبّر و سرکشی است و یا اینکه نمی دانند اگر فرشته ای فرود می آمد و پرده ها کنار می رفت، کیفر آنان را فرا می گرفت و در آن روز، بشارتی نمی یافتند و کارهای آنان چون گردی پراکنده می شد و سودرسان آنان نبود. سیاق آیات، پس از این، وحشت رستاخیز را یادآور می شود که کافران آن را دروغ انگاشتند، باشد که پند گیرند. (آیات 21-26)
سوم: دوستان بد، یکی از سببهای کفر به وحی اند، آن هنگام که در روز رستاخیز، ستمکار دستهای خود را می گزد و بر سر خویش فریاد برمی آورد که ای کاش دوستان بد، که مرا از قرآن گمراه کردند، نمی گرفتم. (آیات 27-29)
چهارم: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز رستاخیز از دست قوم خویش، که قرآن را رها کردند، به پروردگار شکایت می بَرد. (آیات 30-31)
پنجم: کافران گفتند: چرا قرآن یکجا بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل نشده است؟ سیاق آیات، پاسخ می دهد که حکمت این کار، استوار گرداندن قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ایستادگی در برابر مثل های باطل آنان با حقّ آشکار است. (آیات 32-34)
پروردگار در (آیات 35-40) در پیرامون نمونه ای از رسالت الهی سخن می گوید، آن هنگام که موسی (علیه السلام) را به سوی فرعون فرستاد، همانگونه که نوح (علیه السلام) را به سوی قومش رهسپار کرد و نیز فرستادگانی نیز به سوی عاد، ثمود و اصحاب رس فرستاد، امّا سرنوشت کسانی که رسالتهای الهی را دروغ انگاشتند، چه بود؟ سرنوشت شهری که بر آن باران بلا بارانده شد، نمونه ای برای سرنوشت آن دروغ انگاران است، آیا کافران از سرنوشت آنان پند نمی گیرند و از دروغ انگاشتن رسالتها، دست برنمی دارند؟!
ششم: کافران، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به ریشخند می گیرند، لیک به میزان اثری که او در میانشان دارد، اعتراف دارند. حقیقت این است که هدایت از جانب خداست و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ضامن کافران نیست، خداوند آنان را هدایت نمی کند، چه، هوای نفس خود را معبود خویش گرفتند. قرآن روشن می سازد پروردگار همان کسی است که خورشید را گواه سایه قرار داد و سرزمینهای پژمرده را زنده گردانید و مثالهای گوناگون زد، او هدایتگر و هشداردهنده است، لیک بیشتر مردم کفر می ورزند. (آیات 41-50)
خداوند سبحان مالک قدرتمندی است، او پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را فرمان می دهد تا با کافران به جهادی بزرگ بپردازد، آنگاه نشانه های قدرت گسترده ی خویش را آشکار می سازد که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد و در میان آن دو، مانع و حریمی قرار داد و از آب، بشری بیافرید. (آیات 51-54)
شاید (آیات 55-67) به این اشاره می کند که کافران رسالت، از سوی مؤمنان با دشمنی روبه رو می شوند و همتایان دروغین خدا هیچ سودی به آنان نمی رسانند، همانگونه که در صورت مخالفت با این همتایان دروغین نیز آسیبی از سوی آنان، به کافران نخواهد رسید. در مقابل، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر رسالت خویش پاداشی نمی خواهد و جز بر پروردگار سبحان، تکیه نمی کند.
خداوند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را فرمان می دهد تا بر آن زنده که نمی میرد، توکل کند و او را با نامهای نیکو یاد نماید. خداوند، آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، آنگاه بر عرش قدرت، استیلا یافت. او رحمت خویش را بر بندگان می گستراند، لیک آنان از سجده کردن برای رحمان، کافرانه می رمند. (آیات 58-60)
در آیات پایانی (آیات 61-76) قرآن نام « تبارک » را یادآور می شود که خداوند بدین نام، در آسمان برجهایی نهاد و در آن چراغی نوربخش جای داد. سپس قرآن از واقعیت بندگان خدای رحمان، که وحی به آنان شکل بخشیده، مثالی عرضه می کند که آنان بر روی زمین به نرمی گام برمی دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند، به ملایمت پاسخشان می دهند و آنان در حال سجده یا ایستاده، شب را به روز می آورند و از عذاب آخرت، خویش را بر حذر می دارند و در انفاق کردن، راهی میانه می گیرند و کسانی اند که با خدا معبودی دیگر نمی خوانند و کسی را که خدا، خونش را حرام کرده، مگر به حق نمی کشند و به سوی درگاه خدا توبه می کنند. آنان گواهی دروغ نمی دهند و چون بر سخن بیهوده بگذرند با بزرگواری می گذرند و آیات پروردگار دلهاشان را بیدار می کند و در انتظار می مانند تا یکیشان پیشوای پرهیزگاران گردد، خداوند نیز به پاس آنکه صبر پیشه کردند، اتاقهای بهشتی را پاداش آنان خواهد ساخت و در آن جا با درود و سلام روبه رو خواهند شد.
در آیه ی پایانی (آیه 77) سیاق سخن، نقش دعا را یادآور می شود که شاید سبب آن، به کوتاهی این باشد که دعا، پاسخ سلام و تحیت بنده به رسالتهای الهی است.
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید