نویسنده:یحیی صالحی زاده
زندگی واحوالات عارف کامل حضرت آیت الله العظمی محمد تقی بهجت(قدس سره)
العلماء باقون ما بقی الدهر
نگاهی کوتاه به زندگی ایشان
دراواخر سال 1334 هجری قمری که مصادف بود با سال 1292 هجری شمسی ،در شهر مذهبی فومن ودرخانواده ای متدین و اهل تقوا،پنجمین فرزند کربلایی محمود بهجت ،دیده به جهان گشود.نام این مولود سراپا خیر و برکت را محمد تقی نهادند.علت این نامگذاری را یکی از آشنایان این خانواده چنین نقل کرده است:کربلایی محمود بهجت در سنین 17،16سالگی و سال ها قبل از ازدواج ،به علت بیماری وبا تا آستانه مرگ پیش می رود اما درآخرین لحظات آن طورکه خودش تعریف کرده ،صدایی می شنود که:«با او کاری نداشته باشید زیرااو پدرمحمد تقی است.»و اینگونه ،زندگی دوباره می یابد.بعدها که ازدواج می کند و اولین فرزندش به دنیا می آید با فراموش کردن این جریان ،او را مهدی نام می نهد فرزند دوم دختر بوده و سومی را هم محمد حسین می نامد.اما با تولد چهارمین فرزندش و یاد آوری آن خاطره ی معجزه گونه ؛نام فرزندش را محمد تقی می گذارد که این فرزند در کودکی از دنیا می رود.سرانجام وقتی خداوند پسردیگری به او عنایت می کند دوباره او را محمد تقی می نامد و بدین ترتیب نام یکی از بزرگ ترین مراجع شیعه ،انتخاب می شود با گذشت تنها یک سال و چهارماه از زندگی محمد تقی،مادرش به رحمت الهی واصل می شود تا ازهمان کودکی با درد یتیمی آشنا باشد.پدرش کربلایی محمود ؛از معتمدین فومن بود.تا آنجا که مردم ؛اسناد و قباله های خود را به گواهی و مهرایشان معتبر می نمودند.وی اهل ادب و هنرهم بوده و شاعر و مرثیه سرای اهل بیت به شمار می رفته است .سنگ بنای شخصیت آیت الله بهجت را باید در تربیت های پدرش که از پیر غلامان دلسوخته ی اباعبدالله الحسین (ع)بوده جستجو نمود.
تحصیلات
ایشان تحصیلات ابتدایی را در مکتب فومن به پایان رساند و درهمان شهر به تحصیل علوم دینی مشغول شد.در حدود 14 سالگی و به شوق تکمیل تحصیلات راهی عراق شده و درکربلای معلی ساکن شد.درمدت اقامت 4 ساله ی خود درکربلا،بخش عمده ی کتب فقه و اصول را فرا گرفته و همزمان با تهذیب نفس و سیردرجهت کمال هم مشغول بوده اند.درسال 1352هجری قمری هنگامی که درکربلا به دنبال استاد و مربی اخلاق می گشت ازوجود آیت الله آقا سید علی آقای قاضی در نجف مطلع شده و برای بهره مندی از فیوضات این فقیه پارسا و عارف برجسته،عازم نجف شدند.همزمان با خوشه چینی ازخرمن معرفت آیت الله قاضی ،بخش های نهایی سطح را در محضربزرگانی چون:آیت الله شیخ مرتضی طالقانی ؛آقا ضیاء عراقی ،میرزای نایینی و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی به پایان می برند درهمین اثنا به حوزه ی عالی رتبه ی آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی وارد شده و از محضرآن علامه دهر،بهره های علمی و معنوی فراوان می برند.همچنین درتحصیل علوم عقلی و فلسفه نیزمحضرآیت االه سید حسن بادکوبه ای که ازبزرگترین اساتید فلسفه درآن زمان بوده ،را درک می نمایند.
بازگشت به ایران
این عالم ربانی در سال 1366 هجری قمری برابر با سال 1324 شمسی،با تکمیل تحصیلات درعالی ترین سطوح حوزه و دست یابی به برترین توفیقات عرفانی ،تصمیم گرفتند برای مدت کوتاهی به زادگاه خود بازگردند .در بازگشت به فومن ؛ازدواج نموده و تشکیل خانواده دادند.بعد از چند ماه که قصد بازگشت به نجف را داشتند در مسافرتی عبوری که به جهت زیارت حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و دیداراز علماء و حوزه ی علمیه قم به این شهر داشتند،در مدت اقامت چند ماهه ی خود اخباری پی درپی مبنی برارتحال علمای نجف شنیدند و همین مسئله باعث شد تا به صورت دایمی درقم ساکن شوند .درست چند ماه قبل از ورود ایشان به قم آیت الله بروجردی به قم آمده و کرسی درس تشکیل داده بودند.آیت الله بهجت هم فرصت را غنیمت شمرده و در درس این عالم گران مایه حاضر شدند و در مدت کوتاهی جزء شاگردان ممتاز و مستشکلین قوی در درس آیت الله بروجردی قرار گرفتند.
بی اعتنایی به دنیا و ساده زیستی
آیت الله مصباح درمورد زهد و ساده زیستی ایشان چنین می گوید:«آیت الله بهجت منزلی را جنب مدرسه ی حجتیه اجاره کرده بودند.بعد تغییرمنزل داده و خانه ای را دراوایل خیابان چهارمردان اجاره نمودند.این خانه ظاهراً دو اتاق بیشتر نداشت و دروسط اتاقی که ما خدمت ایشان می رسیدیم پرده ای کشیده بودند که پشت آن خانواده ی ایشان زندگی می کردند… الان نیزخانه ی فعلی ایشان ظرفیت تعداد زیادی را ندارد و دو سه اتاق کوچک دارد با همان گلیم هایی که از سال ها پیش داشتند.حتی بعد ازمرجعیت هم منزلشان را تغییری ندادند.لذا برای پذیرایی و ملاقات از بازدید کنندگان درایام سوگواری و اعیاد ،در مسجد فاطمیه جلوس می فرمایند.»آیت الله مسعودی خمینی نیز می گوید ؟:«بارها آمدند برای ایشان خانه بخرند که ایشان قبول نکردند .من خودم چند مرتبه به ایشان گفتم :آقا این منزل خراب است و از نظر شرعی هم معلوم نیست بتوان اینجا زندگی نمود ایشان اصلاً توجهی نفرمودند.»
تدریس و تعلیم و تعلم
آیت الله بهجت از زمانی که درنجف بودند سطوح عالی حوزه را تدریس می کردند بعد از هجرت به قم هم همین رویه را ادامه دادند.در مورد تدریس خارج فقه و اصول نیز می توان گفت ایشان بیش از 40 سال است که به تدریس خارج فقه و اصول مشغولنداما به خاطرفرارازشهرت غالباًدرس ایشان در منزلشان برگزار می شده است.ایشان هم به لحاظ علمی شاگردان معتبری دارند و هم در مسائل عرفانی ،افرادی را تربیت نموده اند و برای بعضی از آنها وظیفه های عبادی و اذکار مختلف تعیین می فرمودند .
جنبه های سیاسی اجتماعی شخصیت آیت الله العظمی بهجت
آیت الله مصباح می گویند:«ایشان از کیاست خاصی برخورداراست و در مسائل فردی ،اجتماعی و حتی سیاسی روشن بینی و تیزبینی خاصی دارند.کسانی که ایشان را دورادور درحال عبادت ودرس دیده باشند .شاید فکرکنند که درمسائل سیاسی چندان سررشته ندارند .اما شاید جالب باشد بدانید که لااقل بزرگترین مشوق بنده در پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی ایشان بودند که به صورت های مختلف به دوستان و کسانی که در درس شرکت می کردند سفارش می نمودند که به این گونه مسائل اهمیت بدهند و اشاره ی کردند که اگر اشخاص غیر مقید به مسائل معنوی به این کارها بپردازند ،روزگاری ،جو اجتماع به دست نااهلان خواهد افتاد و جامعه را از مسیر اصلی خارج خواهند کرد.»
موضع گیری های ایشان در موارد گوناگون به خصوص مژده ی پیروزی به حزب الله لبنان در جنگ سی و سه روزه -که مورد تقدیر سید حسن نصرالله هم قرار گرفت -و بشارت پیروزی به مردم فلسطین درجنگ غزه شاهد این مدعاست.شاهد دیگرهمراهی ایشان با امام خمینی درشروع نهضت اسلامی است.یکی ازشاگردان امام می گوید :پس از آزادی امام خمینی از زندان و ورود به قم در سال 1341 شمسی،مردم در تمام محله ها جشن گرفتند و منزل امام هر روز آکنده ازجمعیت بود.در آن زمان حضرت آیت الله بهجت هم هر روز به منزل امام تشریف آورده و در یکی از اتاق ها می ایستادند .وقتی به ایشان پیشنهاد می شدکه لااقل درداخل اتاق قدری استراحت نمایند ایشان می فرمودند :«من برخود واجب می دانم که جهت تعظیم این شخصیت ارزنده (امام خمینی )به اینجا آمده و دقایقی بایستم و سپس بازگردم.»آیت الله مسعودی نیز می گوید :«دراثنای نهضت درسال 41و42 ،آقای بهجت به من فرمودند که شما به آقای خمینی بگوید فردا صبح فلان ساعت دو رأس گوسفند قربانی کند من به امام اطلاع می دادم و ایشان بلافاصله دستور می دادند تا 2 گوسفند قربانی شود.مرتبه ی دیگرنیز آیت الله بهجت فرمودند که به امام بگویید 3 رأس گوسفند قربانی کنند و امام هم سریعاً به این مسئله عمل فرمودند.
همچنین آقای مسعودی از ملاقات های خصوصی امام با آیت الله بهجت بعد از انقلاب خبرداده اند و گفته اند که ما از محتوای گفتگوی این دو بزرگوار بی اطلاعیم .ملاقات های خصوصی در زمان رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای نیز ادامه داشته و طبق گفته ی بعضی نزدیکان این دو بزرگوار ،ملاقات های خصوصی بین این دو مرجع در منزل آیت الله العظمی بهجت انجام می گرفته است.
کرامات آیت اله العظمی بهجت
در پایان و به عنوان حسن ختام دو مورد از کرامات ایشان را نقل می نماییم:حجت الاسلام و المسلمین شوشتری می گوید:شخصی خدمت آیت الله بهجت رسیده بود و گفته بود:آقا من شب ها برای نماز شب خواب می مانم.چه کارکنم؟دعایی بفرمایید .آیت الله بهجت می فرمایند چه ساعتی دوست داری بیدارشوی؟آن شخص می گوید ساعت 3 نیمه شب .آیت الله بهجت می فرمایند:«برو ان شاء الله بیدارمی شوی.»اینک بعد از چند سال،آن شخص گفت که من ازآن تاریخ به بعدهرشب سر همان ساعت بیدار می شوم گرچه یک ساعت قبل خوابیده باشم و هیچ گاه نماز شب من ترک نمی شود و این از کرامات آیت الله بهجت است.
آیت الله مسعودی می گوید:ما وقتی با آقای مصباح به درس ایشان می رفتیم .غالباً قبل از درس درمورد مسائل اقتصادی و سیاسی و امورمعیشتی خودمان صحبت می کردیم. وقتی آقا تشریف می آوردند برای شروع درس بدون هیچ مقدمه ای درست در همین رابطه بحث می فرمودند و ما می فهمیدیم که ایشان نسبت به ما اطلاعات کامل دارند .آیت الله مصباح می گوید:آیت الله قوچانی وصی آقا سید علی آقای قاضی ،آیت الله بهجت را صاحب کمالات و مقامات عرفانی بلندی می دانستند و می فرمودند :وقتی ما در نجف بودیم وآقای بهجت خیلی جوان بودندو هنوزسنشان به 20 سال نرسیده بود.(به تبعیت ایشان هنوز محاسن آیت الله بهجت درست در نیامده بود)به مقاماتی رسیده بودند که ما واسطه ی ارتباط نزدیک و صمیمانه ای که داشتیم اطلاع پیدا کردیم.ولی ایشان ازمن عهد شرعی گرفت که تا زنده هستم آنها را جایی نقل نکنم.
منبع:نشریه قدر ،شماره 20.