پاسخ به شبهات

پاسخ به شبهات

نویسنده: رضا محمدی

دست کشیدن به صورت بعد از دعا

سوال: این که بعد از دعا دست را به صورت می کشند چه سندی دارد؟
پاسخ: مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب «وسائل الشیعه» جلد هفتم تحت همین بابی باز کرده اند که بعد از دعا انسان دستش را به صورت و سر و سینه اش بمالد. از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «ما أبرز عبد یده إلی العزیز الجبار إلا استحیا الله و عز و جل أن یردها صفرا حتی یجعل فیها من فضل رحمه ما یشاء* هیچ بنده ای نیست که دستش را به سوی خدا دراز می کند الا این که خداوند حیا می کند که این دست را خالی برگرداند تا این که خداوند از فضل و رحمت خودش آن چه که بخواهد به این بنده دعا کننده می دهد».(1)بعد می فرماید که: «فإذا دعا أحدکم فلا یرد یده حتی یمسح علی وجهه و رأسه*
وقتی کسی از شما دعا کرد دستش را برنگرداند مگر این که به صورتش و سرش(و در برخی روایات به سینه اش)بمالد».(2)
دلیل این که دستش را به صورت بمالد این است که این است که دست، دستی است که رحمت و فضل خدا در آن آمده است. این دست مقدس و پر برکت شده است. روایات دیگری هم در این باره هست، وجه آن هم همین است. چنان که انسان وقتی انفاقی به فقیری می کند، می گویند دستت را ببوس چون این دست به دست خدا خورده است. این جا هم دستی که رحمت خدا در آن آمده است این دست مقدس شده است و این کف بوسیدنی و مسح کردنی شده است و خوب است انسان این دست را به صورت و سر خود بمالد.

غیبت در مقابل غیبت

پرسش: اگر از کسی غبیت کنیم و او هم پشت سر ما سخن بگوید، آیا با هم مساوی هستیم و دیگر گناهی کردن ما نیست؟
پاسخ: در این جا به 2 نکته باید توجه کرد: نکته اول: غیبت حق الله هم هست. از گناهان کبیره است. بله اگر مفسده نداشته باشد، انسان باید از غیبت شونده عذرخواهی کند و حلالیت بطلبد. اما اگر مفسده داشته باشد یا غیبت به او نرسیده باشد، حلالیت طلبیدن هم لزومی ندارد. اما در درجه اول غیبت حق الله است. این گونه نیست که بگوییم او حقی از ما ضایع کرد و ما هم حقی از او، پس سر به سر شدیم! خیر، هر دو حق خدا را ضایع کرده اند و به گردن هر دو حق خدا هست و گناه کبیره مرتکب شده اند و بدون توبه آمرزیده نمی شود.
نکته دوم این که، مثل این است که بگوییم نامحرم به ما نگاه کرد من هم به او نگاه می کنم تا سربه سر شویم. یا مثلا کسی به حق ما دراز دستی کرد، ما هم به حق او دراز دستی می کنیم! خیر، این گونه نیست، این منطق درستی نیست. حقیقت آن است که گناه را با گناه نمی توان دفع کرد. در مورد گناه انسان باید خیلی با کرامت برخورد کند و نهی از منکر کند، اگر کسی از او غیبت کرد، بگوید غیبت مرا نکن که به گناه بیفتی، نه این که این هم غیبت کند که هر دو به گناه بیفتند.
بنابراین این که کسی از ما غیبت کرد ما هم از او غیبت کنیم تا مساوی شویم. این جا هر دو گناه کرده ایم و هر دو مستوجب عذاب شده ایم و آن تعبیری که قرآن از ملکوت غیبت دارد می رساند که هر دو خود را ممسوخ و نابود کرده ایم:
«أیحب أحدکم أن یأکل لحم أخیه میتا فکرهتموه». سوره حجرات، آیه 12 ترجمه :«آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ پس ازآن کراهت دارید».
ملکوت غیبت کردن، خوردن گوشت مرده برادر انسان است. نمی شود گفت چون او خورده، من هم باید بخورم. خیر، او اشتباه کرده ما باید جلوی اشتباه او را بگیریم نه این که ما هم مرتکب همان اشتباه شویم. با توجه به این که به قبح آن هم آشنا هستیم که قبیح تر هم هست.
خلاصه این که این حق الله هست و گناه کبیره و ضمنا گناه را با گناه نمی توان دفع کرد.

پی نوشت ها :

1- اصول کافی ج 2 ص471
2- همان

منبع: کتاب پاسخ به پرسش ها و شبهات
منبع: ماهنامه قرآنی نسیم وحی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید