انسان در همه ابعاد بی نهایت طلب است و از آن جمله بی نهایت طلبی در جمال خواهی و زیبا طلبی است. یعنی همیشه دوست دارد چیزهای زیبا را ببیند و از آنها بهره ببرد و هیچگاه از دیدن امور زیبا خسته نمی شود. به عبارت دیگر از برخورد با امور زیبا لذت می برد… چشم، دریچه دل و اندیشه انسان است، اگر چگونه نگریستن را یاد بگیریم و چگونه دیدن را تجربه کنیم، چشم، چشمه امید و ایمان می شود و نگاه ما، عبادت و سبب رشد و تکامل خواهد شد، و اگر آن را رها کنیم تا به هرچه هوی و هوس دستور داده نگاه کند، زیان های متعددی متوجه انسان خواهد شد، و به گناهان ناخواسته ای دچار خواهد شد، مگر فاصله نگاه تا گناه چه قدر است؟ میزان کششی که دیدنی های زیبا در انسان ایجاد می کنند، متفاوت است. گاهی وقت ها چیزی زیباست و به خاطر زیبایی لذت در نفس ایجاد می کند ولی گاهی دیدن، علاوه بر لذتی که در اثر زیبایی شی» در بیننده بوجود می آورد او را به یاد لذت های دیگر نیز می اندازد. زن به عنوان یکی از مظاهر جمال الهی این خصوصیت را دارد که همه وجودش جاذبه دارد و این جاذبه از هر دو بعد است. یعنی هم از بعد زیبا طلبی و هم از بعد لذت طلبی و جاذبه جنسی که می تواند مورد توجه قرار گیرد. لذا بدیهی است که کثرت نگاه به نامحرم در دل ایجاد شهوت می نماید. وقتی شهوت ایجاد شد، یعنی تمنایی بوجود آمده است و انسان به طور طبیعی می خواهد به آنچه که میل کرده برسد و تمام هم و غم او ارضای آن میل می شود. بحث برسر این نیست که انسان نباید امیال طبیعی خود را ارضا نماید. هیچ عقل سلیمی منکر لزوم ارضای امیال فطری و طبیعی در حد نیاز نیست. بحث بر سر این است که انسان در بعد لذت طلبی هم مانند سایر ابعادش بی نهایت طلب است; و اگر محیط او همیشه در او ایجاد میل و شهوت کند تمام استعدادهای او صرف ارضای آن شهوات خواهد شد و دیگر حوصله و میلی به شکوفایی استعدادهای عالی تر در وی ایجاد نخواهد گردید.
یعنی مشغول شدن به ارضای آمال و امیال حیوانی، او را از پرداختن به سایر ابعاد غافل می کند و لذا حرکت اصلیش، یعنی حرکت به سمت ابدیت و کمالات واقعی انسانی را فراموش می نماید. در واقع علاقه و میل شدیدی که در اثر تحریک محیط در شخص ایجاد می شود، قدرت تفکر صحیح و درک واقعیات را از وی سلب می نماید. چنین شخصی چون گرفتار و اسیر لذات زودگذر می شود نه تنها حاضر نیست هیچ نصیحتی را در این باره بشنود، بلکه از نصیحت کننده هم نفرت دارد و تذکرات و خیرخواهی های او را، خیرخواهانه نمی داند و چه بسا نصیحت کننده را به فضولی، نفهمی و یا دشمنی متهم کند. بسیاری از ازدواج هایی که از نگاه های خیابانی، پارک و دانشگاه ها شروع شده اند یا به سرانجام روشنی نرسیده، یا قبل از ازدواج رها شده و حاصلی جز بدنامی نداشته اند. عشقی که با نگاه آمده با نگاه هم می رود. امام علی علیه السلام درباره شخصیت چنین فردی می فرماید: “چگونه از نصیحت نفع می برد کسی که از رسوایی لذت می برد”. جدای از حرکت اصلی انسان به سوی ابدیت که مورد غفلت قرار می گیرد بسیاری از واقعیت های زندگی دنیایی و اجتماعی وی نیز به بوته فراموشی سپرده می شود، چه بسیار خانواده هایی که به خاطر اسیر شدن مرد و زن در بند شهوات، متلاشی شده، چه بسیار جنایت ها و قتل هایی که به خاطر ارضای شهوات صورت گرفته و چه بسیار آبروریزی ها و فضاحت هایی که در اثر غلبه شهوات بوجود آمده است. چرا که شخص در حالی که مغلوب شهوات است هرگز به این مسائل و مصالح نمی تواند فکر کند. به فرموده امام علی علیه السلام: “هنگامی که چشم، مورد شهوت انگیز را ببیند، فکر از توجه به عاقبت، کور(ناتوان) می شود”.
نوعی بیماری یا عادت مذموم:
گام اول در روابط نامشروع نگاه آلوده است و گام گذاران در این وادی، چه بسا گرفتار عادت مذموم دائمی خواهند شد. روان شناسان، چشم چرانی را نوعی بیماری روانی می شمارند. بدنامی طرفین: چه بسیاری دوستی ها و ارتباط های نامشروع که از نگاه آغاز شده ولی نگاه های هوس آلود و تداوم آن و تسلط طبیعی شهوت آن را به ناکجا آباد کشانیده، سبب بدبختی و بدنامی طرفین گردیده و حتی افشا شدن برخی از این روابط بعد از ازدواج، کانون گرم خانوادگی را متلاشی نموده، سبب بروز مشکلات خانوادگی و اجتماعی شده است.
مقایسه های هوس آلود:
در جامعه ای که نگاه به نامحرم رایج شود به دنبال آن جلوه گری ها و فرهنگ برهنگی و بدحجابی حاکم می شود، و در پی آن زن و مرد به هر سوی و هر کس که بخواهند نگاه می کنند. اینجاست که همواره در زندگی حالت مقایسه بوجود میآید مقایسه میان آنچه دارند و آنچه ندارند. و این مقایسه ها هوس را دامن می زند و خانواده را در معرض نابودی قرار می دهد.
زنی که سال ها در کنار شوهر و در مشکلات با او زندگی کرده، پیداست اندک اندک بهار چهره اش، شکفتگی خود را از دست می دهد و روی در خزان می گذارد و در چنین حالی است که سخت محتاج مهربانی و وفاداری همسر خویش است، اما ناگهان زن جوان تری از راه می رسد و در کوچه و بازار و اداره و مدرسه نگاه های حرام به همدیگر، فرصت مقایسه ای را پیش می آورد که مقدمه می شود برای ویرانی اساس خانواده. اگر سری به هفته نامه ها و مجلات خانوادگی بزنیم، صفحات راز و پزشک مشاور، مملو از غم نامه هایی است که دخترها و پسرها از دوستی ها و ازدواج های ناکام خود نوشته اند، بسیاری از ایشان وقتی شور و اشتیاق اولیه شان فرو نشست و با واقعیت های زندگی، بیش تر آشنا شدند، با یک دیگر احساس نوعی بیگانگی و غرابت نموده، با عدم تفاهم در زندگی مشترک مواجه می شوند.
بسیاری از ازدواج هایی که از نگاه های خیابانی، پارک و دانشگاه ها شروع شده اند یا به سرانجام روشنی نرسیده، یا قبل از ازدواج رها شده و حاصلی جز بدنامی نداشته اند. عشقی که با نگاه آمده با نگاه هم می رود. دکتر جامعه شناسی در این زمینه می گوید: جوانانی که همدیگر را در پارک ها و خیابان ها می یابند، یا از طریق تماس های تلفنی به هم دیگر علاقمند می شوند. اصولا مبنا و اساس علاقه مندی خود را با همان نگاه های اولیه پایه گذاری می کنند و این عشق و علاقه وقتی ظاهری باشد(و از طریق نگاه بوجود آمده باشد) قاعده بعد از مدت زمانی کوتاه (کم تر از یک سال) به طلاق می انجامد. تازه اگر هم ازدواجها برقرار بماند همیشه همراه با بگو و مگوهای مشکل ساز است.
منبع:/www,aftabir,c0m