دشمنان همیشه براى تخریب چهره نبوى و رهبران آسمانى از شیوه هاى گوناگون بهره مى گیرند و ترور شخصیت آن بزرگان را در برنامه دارند. این کوردلان به پیامبر بزرگوار اسلام اتهام هایى همچون جنون، ساحرى، شاعرى، کاهن بودن، خوش باورى، گمراهى و. . . وارد آوردند، این مقاله تنها به موضوع تمسخر و استهزاى این سیاهدلان از پیشواى بزرگ پرداخته است که اکنون از سوى صهیونیسم و وابستگان آن، همین شیوه دنبال مى شود.
رهبرى، ستون اصلى جامعه اسلامى است و هرگونه آسیب رساندن به آن پیامدهاى خطرناکى براى تمام ارکان دین و جامعه دارد. دشمنان اسلام با درک همین تاثیرگذارى، همواره کوشیده اند رهبرى جامعه اسلامى را از هر راه ممکن، تضعیف و ناکارآمد سازند. اقدامات خصمانه، گاه در قالب قتل، زندان، تهدید و ترور جاى مى گیرندو زمانى در چهره اقدامات فرهنگى و تخریب شخصیتى ظاهر مى شوند. این گزارش به نقل از ایکنا حاکى است، تمسخر شخصیت رسول خدا (ص)، طى سال هاى اخیر، از غوغاى کتاب آیات شیطانى، آثار نویسنده زن بنگلادشى، روشنفکرنماى ترکیه اى، تا کاریکاتورهاى دانمارکى و. . . جملگى در مقابل نگاه هاى ناباورانه مسلمانان رخ داده و بهت و حیرت آنان را در پى داشته است. اما مطالعه قرآن کریم و تاریخ اسلام، گویاى این واقعیت است که این اقدامات، بى سابقه نیست و دشمنان از آغاز بعثت تا رحلت پیامبر اکرم(ص) از این ابزار به عنوان وسیله تخریب شخصیت آن حضرت سود برده اند. آیات فراوانى از قرآن کریم ناظر به اقدامات خصمانه فرهنگى و به اصطلاح براندازى نظام و رهبرى از طریق تضعیف و تخریب چهره رهبرى اسلامى، یعنى شخص رسول الله(ص) است، اقداماتى که در هر عصر، از جمله دوره ما نیز براى تخریب چهره رهبران دینى به کار مى رود. دفاع قرآن از ساحت پیامبر در برابر تخریب شخصیتى نیز گویاى وظیفه جامعه اسلامى در حمایت همه جانبه از رهبرى اسلامى و خنثى سازى اقدامات تخریب کننده است. شاید فلسفه فضیلت صلوات همیشگى بر پیامبر اعظم و اهل بیت، وجود تهاجم همیشگى دشمنان بر آن بزرگواران باشد.
تمسخر رسول اعظم صلى الله علیه و آله
الف) گونه هاى تمسخر
حربه تمسخر، گاه علیه مومنان ، زمانى علیه آیات خدا و گاه علیه رسولان الهى به کار رفته است. قرآن کریم تاکید دارد که همه رسولان مورد استهزاى دشمنان قرار گرفته اند، گویى سیره همیشگى دشمنان تمام انبیاء، در تمام دوران ها چنین بوده است، روشى که هرگز کارایى خود را از دست نداده است و دشمنان از آن قطع امید نکرده اند. این نکته زمانى براى ما بیشتر نمایان مى شود که به لحن صریح آیات قرآن مراجعه مى کنیم: ۱) و ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزئون، و هیچ فرستاده اى به سراغ آنان نمى آمد، مگر اینکه همواره او را ریشخند مى کردند.
۲) ولقد استهزىء برسل من قبلک فحاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزئون، و به یقین پیش از تو فرستادگانى ریشخند شدند و آن چه که همواره آن را ریشخند مى کردند، آنان را فرو گرفت. در قرآن علاوه بر این آیات به طور مشخص از تمسخر شدن برخى پیامبران مانند حضرت نوح و موسى یاد شده است.
۳) و اذا رءاک الذین کفروا ان یتخذوک الا هزوا اهذا الذى یذکر آلهتکم و هم بذکر الرحمان هم الکافرون، و کسانى که کفر ورزیدند، هنگامى که تو را مى بینند، جز به ریشخندت نمى گیرند (و مى گویند) آیا این کسى است که معبودهاى شما را (به بدى) یاد مى کند ! در حالى که آنان خود یاد (خداى) گسترده مهر را منکرند.
شدت این تمسخرها به گونه اى بود که گاه رسول اکرم را دچار تنگى سینه مى کرد، ولى خداوند وعده مى داد که در برابر تمسخر و استهزاها، از رسول خدا محافظت خواهد کرد: فاصدع بما تومر و اعرض عن المشرکین، انا کفیناک المستهزءین، الذین یجعلون مع الله الها آخر فسوف یعلمون. و لقد نعلم انک یضیق صدرک بما یقولون. . . و آن چه را که فرمان داده شده اى، آشکار کن و از مشرکان روى برتاب که ما تو را از مسخره کنندگان کفایت مى کنیم، کسانى که معبود دیگرى با خدا قرار مى دهند و به زودى خواهند دانست و به یقین مى دانیم که تو به خاطر آن چه مى گویند، سینه ات تنگ مى شود.
علامه طباطبایى در این رابطه مى نویسد: معناى آیه چنین است: وقتى تو هشدار دهنده در مورد عذاب ما هستى، آن چه را که به آن امر شده اى، آشکار کن و دعوت را علنى و حق را اظهار کن و از مشرکان روى برگردان، زیرا ما با فرستادن عذاب، مسخره کنندگان را کفایت مى کنیم و این سخن خدا که مى فرماید و لقد نعلم انک یضیق صدرک. . . ، بازگشت دوباره به اندوه رسول خدا و تنگى سینه اش از استهزایشان است تا موجب بیشتر به تسلیت و رحیب نفس و تقویت روح پیامبر شود.
در ادامه، خداوند به پیامبر دستور مى دهد از تسبیح و حمد خدا و سجده بر او براى نابودى غم و اندوه حاصل از استهزا یارى بگیرد.
ب) عوامل تمسخر
از نگاه قرآن کریم، خداوند به دشمنان مهلت داده است و آنان بى آنکه بفهمند، فریب مهلت چند روزه دنیا را مى خورند و سرانجام هم مجازات مى شوند.
دلیل اصلى این امر هم عدم فهم دقیق است که در پى اصلاح ناپذیرى شان، دامن آن ها را مى گیرد. خداوند این حقیقت را چنین بازگو مى کند: انا جعلنا على قلوبهم اکنه ان یفقهوه و فى اذانهم وقرا و ان تدعهم الى الهدى فلن یهتدوا اذا ابدا، در حقیقت ما بر دل هاى آنان پرده هایى افکندیم تا آن را به طور عمیق نفهمند و در گوش هاى آنان سنگینى (قرار دادیم) و اگر آنان را به سوى هدایت فراخوانى، پس در آن هنگام هرگز رهنمون نمى شوند. سومین راهکار قرآنى، تسبیح و حمد خدا، سجده ، عبادت و صبر است که ظرفیت لازم را براى تحمل آثار تمسخر در رسول خدا صلى الله علیه و آله ایجاد مى کند.
ج) پیامدهاى تمسخر براى مسخره کنندگان
قرآن کریم در موارد متعدد، به آثار و پیامدهاى سخت تمسخر آیات، رسول و مومنان اشاره مى کند و از آنجا که آن ها قصد تحقیر و توهین آیات الهى را دارند، خداوند فرموده: عذاب خوار کننده براى آن ها آماده شده است، فرا روى آنان جهنم است و. . . برایشان عذاب بزرگى است و مهم تر این که همان چیزهایى که مورد تمسخر بودند، روزى بر خود آنها مسلط خواهند شد.
د) راهکار مبارزه با تمسخر
قرآن کریم، آنجا که مومنان مورد تمسخر قرار
مى گیرند، دستور به دفع دستاویز مسخره کنندگان
مى دهدو به پیامبر دستور مى دهد براى مبارزه، از مسخره کنندگان روى برگرداند و نیز حضور در جمع آنان را ترک کند، مگر این که از موضوع مورد تمسخر دست بردارند و به موضوعى دیگر بپردازند.
در ذیل آیه اذا رایت الذین یخوضون فى ایاتنا فاعرض عنهم. . . ، در تفسیر مجمع البیان از امام باقر (ع) نقل شده است که وقتى آیه نازل شد، مسلمان ها از همنشینى با کفار و استهزا کنندگان منع شدند. جمعى از مسلمان ها گفتند: اگر بخواهیم همه جا چنین کنیم، باید هرگز به مسجد الحرام نرویم و طواف نکنیم، آیه نازل شد که در این مواقع آن ها را نصیحت کنید.
سومین راهکار قرآنى، تسبیح و حمد خدا، سجده ، عبادت و صبر است که ظرفیت لازم را براى تحمل آثار تمسخر در رسول خدا صلى الله علیه و آله ایجاد مى کند. نکته پایانى اینکه تمسخر رسول خدا امروزه ابعاد گسترده ترى یافته است، نوشتن رمان هاى بى اساس و تخریب شخصیت معصومانه او، طراحى کاریکاتورها، نوشتن نمایشنامه ها، پخش فیلم هاى مضحک، خلق لطیفه هاى تمسخر آمیز نوشتارى، اینترنتى و. . . همگى از مصادیق تمسخر رسول الله به شمار مى رود که بر اساس راهکارهاى قرآنى موظف هستیم تا حد مقدور، دستاویزى به دست مخالفان ندهیم، از آنان اعراض کنیم و امکان جولان براى آنان فراهم نیاوریم، البته حکم فقهى ساب النبى و مسخره کنندگان آن بزرگوار، با قاطعیت باید اجرا شود.
منبع: جوان