نویسنده: محمد غفارنیا
وقتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه هجرت فرمود، در روز دوازدهم ربیع الاول سال یازدهم بعثت به حومه مدینه، یعنی دهکده قبا رسید. حضرت نزد قبیله بنی عمرو بن عوف که در آنجا سکونت داشتند رفت و تا رسیدن علی بن ابی طالب (علیه السلام)، که پانزده روز طول کشید، در آنجا اقامت فرمود.
حضرت پیامبر قبل حرکت به مدینه قطعه زمینی را که از آن دو نفر یتیم نادار بود، به دو برابر قیمت از قیم آنها خرید و به خاطر چند روزی که در آنجا اقامت داشت نقشه نخستین مسجد اسلام را بر روی زمین ترسیم نمود.
قبیله بنی عمرو مسجد قبا را بنا کردند و از پیامبر خواستند تا در آن نماز بگزارند.
پس از آن که علی بن ابی طالب (علیه السلام) با خانوادهها به پیامبر پیوست حضرت داخل مدینه شد و از سوی انصار مورد استقبال قرار گرفت به گونهای که هر قبیلهای میخواست آن حضرت را بر روی چشم خود قرار دهد.
اسلام در مدینه قوت گرفت و پیامبر محبوبیت شایسته خود را پیدا کرد، در این موقع شخصی به نام ابوعامرکه درزمان جاهلیت آیین نصرانیت را پذیرفته و در سلک راهبان مسیحی در آمد. و از زهاد و عباد به شمار میرفت، به پیامبر حسد ورزید و به مبارزه با اسلام برخاست. او کفار مکه و قبایل عرب را علیه اسلام و پیامبر شورانید و جنگهایی را نیز به راه انداخت؛ ولی بعد از فتح مکه به طائف گریخت و از آنجا نزد پادشاه روم رفت، تا از او کمک بگیرد و با لشکری گران برای کوبیدن اسلام و اخراج رسول خدا از مدینه، بازگردد. ابوعامر به منافقان پیام داده بود تا آماده باشند و برای وی پایگاهی در سیمای مسجد آماده سازند.
بنابراین گروهی ازمنافقان مسجدی در پهلوی مسجد قبا بنا کردند؛ سپس نزد پیامبر آمده و گفتند: ما مسجدی بنا کرده ایم تا افراد ناتوان و بیمارو پیر مردان از کار افتاده و همچنین کسانی که در شبهای بارانی نمیتوانند به مسجد شما بیایند، در آن نماز بگزارند. دوست داریم که شما بیایید و در آنجا نماز بگزارید و از خدا بخواهید تا به ما برکت دهد. این واقعه زمانی بود که حضرت به جنگ تبوک میرفتند.
پیامبر فرمود: فعلاً عازم سفر هستم. هنگام بازگشت به خواست خدا نزد شما میآیم و در آن مسجد با شما نماز میگزارم؛ اما وقتی پیامبر از جنگ تبوک بازگشت، هنوز وارد مدینه نشده بود که پیک وحی نازل شد و این آیات را فرود آورد:
(وَالَّذینَ اتَّخَذُواْ مَسْجِداً ضِراراً وَکُفْراً وَتَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَإِرْصاداً لِّمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ. لاتَقُمْ فیهِ أَبَداً لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فیهِ… )
و کسانی که مسجدی ساختند برای زیان رساندن به مسلمانان، و تقویت کفر، و تفرقه مؤمنان، و کمین گاهی برای آنان که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بودند، سوگند یاد میکنند که جز خدمت نظری نداشته ایم؛ اما خداوند گواهی میدهد که آنها دروغگو هستند. هرگز درآن مسجد به عبادت نایست. در آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده شایستهتر است که به عبادت بایستی…. (1)
بدین ترتیب خداوند پرده از اسرار آنها برداشت و نیت سوء و فساد قلبی آنها را آشکار ساخت، و پیامبر از رفتن به آن مسجد و نماز خواندن در آن بازداشت. به دنبال آن پیامبر دستور داد، تا آن مسجد را آتش زنند و بقایای آن را ویران سازند و جای آن را محل انباشتن زبالهها قرار دهند. ابوعامر نیز در راه شام، پیش از آن که به پادشاه روم برسد، از دنیا رفت. (2)
پینوشتها:
1-توبه/110-107.
2-مجمع البیان: ج5. ص72و73؛ روح الجنان: ج6. ص112-110. تفسیر نمونه: ج8. ص136-134.
منبع مقاله :
غفارنیا، محمد، (1387) 142 قصّه از قرآن: همراه با شأن نزول آیاتی از قرآن، قم: جامعه القرآن الکریم، چاپ اول