علوم و معارف حضرت امام هادی(علیه السلام) (4)

علوم و معارف حضرت امام هادی(علیه السلام) (4)

نویسنده:باقر شریف قرشى

داستان هائى از پیامبران
امام هادى – علیه السلام – براى یکى از یاران خود برخى از داستان هاى پیامبران از جمله چند مورد زیر را نقل فرمود:

نوح و ابلیس :
حضرت امام هادى – علیه السلام – گفتگوى پر نکته اى از نوح – علیه السلام – با ابلیس بدین شرح نقل فرمود:
((ابلیس نزد نوح آمد و گفت : تو را بر گردن من حقى عظیم است پس از من نصیحت و پندى بخواه که به تو خیانت نخواهم ورزید.
حضرت نوح پرسش از او را کراهت داشت که وحى الهى فرود آمد و خداوند از او خواست سؤ ال کند.
نوح گفت : خودت سخن بگو.
ابلیس گفت : اگر از بنى آدم کسى را بخیل یا حریص و آزمند و یا حسود و یا زورگو ببینیم ، او را همچون توپ به بازى مى گیریم و به هر سو بخواهیم میرانیم و اگر همه این خصلت ها در او جمع باشد او را شیطان مرید (شیطان رانده از درگاه الهى ) مى نامیم .
نوح او پرسید: آن حق بزرگى که بر گردنت دارم چیست ؟
ابلیس پاسخ داد: تو بر اهل زمین نفرین کردى و آنان را به دوزخ فرستادى و بدینسان من آسوده گشتم و اگر نفرین تو نبود بایستى روزگار درازى صرف گمراه کردن آنان کنم )).(1)
امام یاران خود را با بیان این تمثیل بر آن مى دارد تا از این صفات که انحطاط آدمى را در پى دارد پاک کنند و از سقوط در گنداب رذایل بپرهیزند.

موسى و خدا:
امام – علیه السلام – مناجات و گفتگویى را که میان موساى نبى و خداوند متعال رخ داده بود بدین مضمون نقل فرمود:
((موسى گفت : پروردگارا! پاداش آنکه بخاطر شرم از تو خیانت را ترک مى کند چیست ؟
خداوند فرمود: ایمنى و سلامت در روز قیامت پاداش اوست .
موسى گفت : پاداش آنکه اهل طاعت و پیروانت را دوست مى دارد چیست ؟
خداوند فرمود: آتشم را از تن او دور کرده و دوزخ را بر او حرام خواهم کرد.
موسى گفت : کیفر آنکه مؤ منى را به عمد بکشد چیست ؟
خداوند فرمود: در روز قیامت به او نگاه نخواهم کرد و از لغزش هایش در نخواهم گذشت .
موسى گفت : پروردگارا! پاداش آنکه مردم را برنجاند و به آنان نیکى رساند چیست ؟
خداوند متعال فرمود: روز قیامت آتش دوزخ به او مى گوید: مرا بر تو راهى نیست (و تو در امانى ))).(2)
امام – علیه السلام – این داستان و غیر آن را براى یاران خود نقل مى کرد تا آنان را به معالى اخلاق رهنمون سازد و درسى باشد که از آن پند گیرند و طریقه اولیاى الهى را پیشه خود سازند.

حکمت عیسى (علیه السلام ):
امام براى یاران خود سخن حکیمانه زیر را از قول عیسى (( – على نبینا و علیه السلام – )) نقل فرمود:
((اگر کسى از شما با دست راست انفاق کرد دست چپ خود را با خبر نسازد و اگر نماز خواند آن را پنهانى بجاى آورد)).(3)
خداوند متعال شایسته مى داند که عمل نیک مؤ من در خفا و پنهانى صورت گیرد و از تظاهر و نمایش در امور خیر، خوددارى کند و با پخش خبر نیکى خود نسبت به برادر مؤ منى ، اجر خود را ضایع نسازد.
مؤ من باید هنگام نیکى و انفاق پاداش خود را از خداوند متعال بخواهد و از خودنمایى بپرهیزد.

گوشه اى از تاریخ اسلام
امام هادى – علیه السلام – بعضى از حوادث مهم صدر اسلام و دوران اموى را براى یاران خود نقل مى نمود از جمله حوادثى را که حضرت بیان کردند ماجراى شهادت قنبر غلام امیرالمؤ منین به دست جنایتکار اموى حجاج بن یوسف ثقفى بود. این ماجرا با هم مى خوانیم :
((حضرت فرمود: هنگامى که قنبر بر حجاج بن یوسف وارد شد آن طاغوت فریاد کشید: براى على بن ابى طالب چکارى مى کردى ؟
– کمک مى کردم تا وضو بگیرد.
– هنگامى که از وضو گرفتن فارغ مى گشت چه مى گفت ؟
– این آیه را مى خواند:
(( ((فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم اءبواب کل شى ء حتّى اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغته فاذا هم مبلسون فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد للّه رب العالمین )). ))
((پس چون آنچه به آنها تذکر داده شد همه را فراموش کردند ما همه ابواب هر نعمت را (براى اتمام حجت ) بر روى آنها گشودیم تا به نعمتى که به آنها داده شد شادمان و مغرور شدند، ناگاه آنها را به کیفر اعمالشان گرفتار ساختیم آنگاه خوار و ناامید گردیدند پس به کیفر ستمگرى ریشه ظالمان کنده شد و ستایش خداى را که پروردگار جهانیان است )).(4)
گمان مى کنم آیه را به ما تفسیر و تاءویل مى کرد!
– آرى .
– اگر گردنت را بزنم چه مى شود؟
– من به سعادت مى رسم و تو بدبخت مى شوى .
و آن جنایتکار دستور داد تا گردن قنبر این بنده صالح خدا را بزنند!(5)
فضیلت پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم و امام على (علیه السلام )
امام هادى – علیه السلام – از تلاش هاى پیامبر و على براى اصلاح امت و رنج هایى که در این راه کشیدند تجلیل به عمل آورد و فداکارى هاى آنان را غیر قابل جبران خوانده و گفت :
((یکى از نشانه هاى بزرگداشت جلال و عظمت خداوند، برترى و مقدم داشتن و خویشاوندى محمّد و على ، پدران دینى تو بر خویشاوندى پدر تنى است . و از نمونه هاى خوار شمردن جلال خداوند مقدم شمردن خویشاوند پدر تنى بر خویشاوندى پدران دینى این امت ، محمّد (( – صلى اللّه علیه و آله – )) و على – علیه السلام – است …)).(6)
حضرت امام هادى در همین زمینه فرمود:
((هر کس پدران دینى او یعنى محمّد (( – صلى اللّه علیه و آله – )) و على – علیه السلام – نزدش گرامى تر و ارجمندتر از والدین نسبى اش نباشد بکلى از خدا دور بوده و خدا را بر او تفضل و عنایتى نیست )).(7)
پیامبر و على بیش از پدرانمان بر ما و امت اسلامى حق دارند و از حقوق ویژه اى برخوردارند زیرا آنان هستند که ما را به اسلام و سعادت دنیا و آخرت رهنمون شدند و خداوند متعال به وسیله آنان ما را از تیرگى جاهلیت و خفت و خوارى آن خارج ساخت و به قله افتخار و شرف و کرامت انسانى رساند لذا همواره حق پدران دینى بر گردن ماست .

فضیلت علما در زمان غیبت
امام هادى – علیه السلام – به ستایش از فضل علماى زمان غیبت نوه بزرگوار خود امام منتظر و موعود امم پرداخته و مى گوید:
(( ((لولا من یبقى بعد غیبه قائمکم – علیه السلام – من العلماء الداعین الیه ، و الدالین علیه ، و الذابین عن دینه یحجج ، و المنقذین لضعفاء عباد اللّه من شباک ابلیس ، و مردته ، و من فخاخ النواصب لما بقى احد الا ارتد عن دین اللّه ، و لکنهم الذین یمسکون ازمه قلوب ضعفاء الشیعه ، کما یمسک صاحب السفینه سکانها، اولئک هم الافضلون عنداللّه عزوجل …)). ))
((اگر نه آن بود که پس از غیبت حضرت قائم – علیه السلام – عالمانى به سوى او دعوت مى کنند و روش او را براى خواستاران بیان و با برهان و دلیل از دین او دفاع مى کنند و بندگان ضعیف و ساده دل را از چنگ ابلیسان و دام ناصبى ها و از درگاه حق رانده شدگان نجات مى دهند، تمام مردم از حق روى گردان مى شدند و حقیقت ایمان بر ایشان مشتبه مى گشت لیکن علما، مهار دل شیعیان ضعیف را در دست دارند همانگونه که کشتیبان سکان آن را، آنان نزد خداوند متعال برتر و گرامى ترین هستند…)).
علما در عصر غیبت ، حق بزرگى بر مسلمانان دارند و نقش بسیار مهم و فعالى ایفا مى کنند. گسترش دین اسلام و دفاع از شریعت الهى و نگهبانى از اصول اسلام جزء اساسى مرامنامه عالمان دین بشمار مى رود.

فضیلت صبر
امام هادى در بیان فضیلت صبر و پاداشى که خداوند به صبر پیشگان عنایت مى کند احادیث چندى دارد. از جمله حسن بن على مى گوید: شنیدم امام هادى مى فرمود:
((قیامت که بر پا مى گردد ندایى به گوش مى رسد که : صابرین کجایند؟ گروهى بر مى خیزند. نداى دیگرى به گوش ‍ مى رسد: متصبران و خویشتنداران کجا هستند؟ گروه دیگرى بر مى خیزند.
پرسیدم : فدایت گردم ! صابرین و متصبرین چه کسانى هستند؟
حضرت فرمود: ((صابرین )) کسانى هستند که بر انجام واجبات پایدارى مى کنند و از آن شانه تهى نمى نمایند. و متصبران کسانى هستند که از معاصى اجتناب کرده و این حالت را بشدت حفظ مى کنند)).(8)
شکیبایى بر انجام واجبات الهى و خویشتندارى و تحمل ترک و دورى از گناهان از برترین و مهمترین عبادات بشمار مى رود و آدمى را بر مهار کردن هواهاى نفسانى و گرایش هاى انحرافى و کجروى قادر مى سازد و زمام نفس را در کف با کفایت عقل مى گذرد.

روزها را شوم ندانیم
اسلام با تمام عبادات و سنت هاى جاهلى از جمله اعتقاد به شومى پاره اى از روزها که مورد قبول جامعه جاهلى بود به نبرد برخاست و به صراحت گفت روزها نقشى در بد و نیک آدمى ندارد نه سودى مى رساند و نه زیانى را برطرف مى کند و تمامى حوادث طبق ناموس الهى و سنن تغییرناپذیر هستى بخش ، جریان دارد و سررشته عالم به دست خداست .
امام هادى – علیه السلام – نیز این اعتقاد را در عقل و دل اصحاب خود استوار مى ساخت از جمله حسن بن مسعود (9) نقل مى کنید که : روزى انگشتم زخم برداشت و در راه با مرکب سوارى برخورد کردم که شانه ام آسیب دید و پس ‍ از آن وارد جمعیتى شدم و لباس هایم پاره گشت همینکه خدمت حضرت ابوالحسن هادى – علیه السلام – رسیدم گفتم : خداوند مرا از شرّ این روز آسوده بدارد چه روز شوم و بد شگونى هستى !
حضرت به من فرمود: اى حسن تو هم که با ما رفت و آمد دارى گناهت را به گردن بى گناه مى گذارى .
حسن مى گوید: عقلم به سر، باز آمد و دانستم خطا کرده ام پس گفتم : اى آقاى من استغفار مى کنم و از خداوند آمرزش ‍ مى خواهم .
حضرت فرمود: اى حسن روزگار را چه گناهى است که چون به سزاى کردار خویش مى رسید آن را شوم مى شمارید!
حسن گفت : براى همیشه استغفار مى کنم (و دیگر خطاى خود را تکرار نخواهم کرد) یابن رسول اللّه این توبه من باشد.
حضرت فرمود: به خدا سودتان نبخشد و خداوند بخاطر سرزنش کردن روزها – که گناهى ندارند – شما را مجازات خواهد کرد. اى حسن آیا نمى دانى این خداوند است که در دنیا و آخرت پاداش و کیفر اعمال شما را مى دهد؟
عرض کردم : آرى ، آقاى من .
حضرت فرمود: به راه خطا مرو و روزها را مؤ ثر در احکام الهى مدان و نقشى به عهده آنها مگذار.
حسن مى گوید: عرض کردم اطاعت مى کنم آقاى من .(10)
پیامبر اکرم در حدیث رفع فرمود: کسى که به شوم بودن ایام معتقد باشد بویى از اسلام نبرده و خارج از ملت اسلامى است . امام هادى همین مطلب را بشدت مورد تاءکید قرار مى دهد و از مؤ من مى خواهد با عزمى راسخ و اراده اى به استوارى کوه موانع را از سر راه بردارد و در راه صواب گام زند نه اوهامى او را سست کنند و نه شوم دانستنى او را کند (مگر آنکه خداى ناکرده بخواهد بکارى نامشروع دست یازد).

پاکیزگى
امام – علیه السلام – مسلمانان را به پاکیزگى و آراستگى فرا خوانده و مى فرمود:
(( ((ان اللّه یحب الجمال و التجمل ، و یکره البؤ س ، و البائس ، فان اللّه عزوجل اذا انعم على عبده نعمه احب ان یرى علیه اثرها، فقیل له و کیف ذلک ؟ قال : ینظف ثوبه ، و یطیب ریحه ، و یحسن داره ، و یکنس افنیته ، حتّى ان السراج قبل مغیب الشمس ینفى الفقر، و یزید فى الرزق )). )) (11)
((خداوند زیبایى و آراستگى را دوست مى دارد، آلودگى و آشفتگى را براى مؤ من نمى پسندد. خداوند دوست دارد اثر نعمت خود را بر بنده اش ببیند و او باید جلوه هاى عطاهاى خدایى را نشان دهد. به حضرت گفتند چگونه اثر نعمت را ظاهر کند؟ حضرت فرمود: لباس خود را پاکیزه نگهدارد، خود را خوشبو کند، خانه اش را نیکو بدارد و حیاط آن را جارو کند. حتّى روشن کردن چراغ قبل از غروب خورشید، فقر و تهیدستى را از بین مى برد و روزى را افزون مى کند)).

کسب حلال دشوار است
سید بن طاووس به سند خود از محمّد بن هارون جلاّب روایت مى کند که گفت : به آقایم على بن محمّد هادى – علیه السلام – عرض کردم : ما از پدران شما نقل کرده ایم که روزگارى فرا مى رسد که در آن کمیاب تر از برادرى همدم و (به دست آوردن ) درهمى حلال نخواهد بود.
حضرت به من پاسخ داد: اى محمّد! برادر همدم یافت مى شود لیکن تو در روزگارى بسر مى برى که نادرتر از درهمى حلال و برادرى در راه خداوند متعال چیزى نیست .(12)
ندرت و کمیابى پول حلال ناشى از رعایت نکردن حدود شرع در کسب و کار و تلاش و حرص در اندوختن ثروت از هر راهى مى باشد. برادر همدلى که به دنبال منافع و مصالح برادرش باشد در هر زمان و مکانى بوده است لیکن برادرى که در همه حال خدا را در نظر داشته باشد و بخواهد برادرش را از ارتکاب معاصى باز دارد و او را به انجام امور خیر وادار کند در تمامى مراحل انسانیت نادر بوده و هست .

چرا از مرگ هراسانند؟
از حضرت امام هادى – علیه السلام – پرسیدند: چرا برخى از مسلمانان مرگ را ناخوش مى دارند؟ حضرت پاسخ داد:
(( ((لانهم جهلوه فکرهوه ، و لو عرفوه و کانوا من اولیاء اللّه عزوجل لا حبوه ، و لعلموا ان الا خره خر من الدنیا…)). ))
((زیرا آنان از حقیقت مرگ بى خبرند لذا آن را ناخوشایند مى شمارند، و اگر آن را مى شناختند و خود از اولیا و دوستان خداوند بودند، مرگ را دوست مى داشتند و مى فهمیدند که آخرت بهتر از دنیاست …)).
سپس حضرت متوجه اصحاب خویش گشته و فرمود: ((چرا کودک و دیوانه از خوردن داروهاى شفابخش و درمانگر امتناع مى کنند؟)).
آنان پاسخ دادند: زیرا منافع و فایده داروها را درک نمى کنند و نمى شناسند.
حضرت فرمود: ((سوگند به آنکه محمّد را به حق به پیامبرى برانگیخت ! هر کس خود را براى مرگ آماده کرده باشد (و توشه راه را همراه خود کند) مرگ را سودمندتر از این داروى شفابخش کودک بیمار و دیوانه خواهد یافت . اگر این جاهلان مى دانستند مرگ ، آنان را به چه سرانجام نیکویى مى رساند خواستار آن مى شدند به همان شدتى که عاقل دوراندیش خواهان دارو براى دفع آفات و حفظ بهبود مى گردد)).(13)
در حدیث دیگرى امام حقیقت مرگ را آشکار ساخته و بر آن است که مؤ من شایسته است هنگام مرگ آرامش خود را حفظ کند و غمگین نگردد. حضرت به عبادت یکى از اصحاب خود رفت همینکه وارد خانه اش شد او را از ترس مرگ گریان یافت ، امام او را مخاطب ساخته فرمود:
((اى بنده خدا! بدانجهت از مرگ هراسانى که آن را نمى شناسى ، اگر بدنت چرک و کثیف شود و از کثافت و انبوهى چرک ها آزرده شوى زخم و دمل نیز در تنت به وجود آید و بدانى شستشوى تن در حمام تمامى این آلودگى و زخم هاى چرکین را از بین مى برد آیا نمى خواهى به گرمابه بروى و خود را پاک و آسوده مى سازى ؟ یا اینکه ترجیح مى دهى تنت همچنان چرک باشد و به حمام نروى ؟)).
بیمار بسرعت پاسخ داد: آرى یابن رسول اللّه – درود و رحمت خداوند بر تو و خاندانت باد – قطعا به حمام خواهم رفت .
حضرت پاسخ داد: ((مرگ در حقیقت همین حمام است که آخرین آلودگى هاى گناهانت را پاک مى کند و جرائم اعمالت را مى زداید و هنگامى که مرگ به سراغت آمد و تو را فرا گرفت از هر رنج و شکنجه هاى آسوده مى گردى و به همه شادى ها و آمال خود مى رسى )).
بیمار آرام شد و آماده پذیرش مرگ گردید و از فرمان خداوند خشنود گشت .(14)
خواب مرگ ، رنج ها و اندوه مؤ من را از بین مى برد و او را در خانه تنعم و بهشت برین جاى مى دهد.

توبه نصوح
احمد بن هلال از امام هادى – علیه السلام – درباره توبه نصوح پرسش کرد. حضرت پاسخ داد: ((آنکه باطن آدمى مانند ظاهر و بلکه برتر از آن باشد)).(15)
حقیقت توبه عبارت است از: کنده شدن از گناهان ، تصفیه روح و تطهیر نفس و صفات آن و بالاخره مطابقت باطن با ظاهر و حتّى بهتر بودن درون از ظاهر.

معناى رجیم
سید بزرگوار عبدالعظیم حسنى مى گوید: شنیدم حضرت هادى – علیه السلام – مى فرمود: ((معناى رجیم – که صفت شیطان است – رانده شده از مواضع خیر و نیکى و سنگباران شده با لعن است و مؤ منى او را یاد نمى کند مگر آنکه به او لعنت مى فرستد. در علم خدا مقرر است که پس از ظهور حضرت قائم (( – عجل اللّه تعالى فرجه – )) مؤ منى نخواهد بود مگر آنکه او را با سنگ رجم خواهد کرد همانگونه که پیش از آن با لعن رجم مى شد)).(16)
همه شرور و گناهان روى زمین به شیطان بر مى گردد و اوست که با وسوسه هاى خود آدمى را به گناه وادار ساخته و در گرداب معاصى غرق مى کند.

سفلگان
حضرت امام هادى(علیه السلام) فرمود:
(( ((الغوغاء قتله الانبیاء، و العامه مشتقه من العمى ، و ما رضى اللّه عنهم ان شبههم بالانعام حتّى قال : بل هم اضل )). )) (17)
((افراد سفله و فرومایه کشندگان پیامبران هستند و عامه برگرفته از عمى (کورى ) است و خداوند از اینکه آنان را به چهارپایان تشبیه کند خشنود نگشت تا آنکه فرمود: ((بلکه گمراه تر از چهارپایان هستند)).
((غوغاء)) مردمى هستند که دارى هیچ آگاهى اجتماعى و دینى نمى باشند و به وسیله ستمگران تحریک مى شوند تا پیامبران و مصلحان را به شهادت برسانند. و آنان همواره آلت دست نیروهاى حق ستیز مى باشند و مقاصد آنان را اجرا مى کنند.

پی نوشتها:

1-« قصص الانبیاء » راوندى .
2-امالى صدوق .
3-« م‏آثر الکبراء، » ج 3، ص 243.
4-سوره انعام ، آیه 44 و 45.
5-رجال کشى .
6-« م‏آثر الکبراء، » ج 3، ص 227.
7-« الاحتجاج . »
8-« بحارالانوار. »
9-نام این شخص به عنوان یکى از اصحاب امام هادى در کتب رجال به دست نیامد، شاید راوى حسین بن سعید اهوازى باشد که ما در بخش مربوط به اصحاب و راویان حدیث حضرت از او یاد خواهیم کرد.
10-« تحف العقول ، » ص 482 و 483.
11-امالى مفید.
12-« م‏آثر الکبراء، ج 3، ص 227.
13-« معانى الاخبار صدوق . »
14-« معانى الاخبار صدوق . »
15-« معانى الاخبار. »
16-« معانى الاخبار. »
17-سوره اعراف ، آیه 179.

منبع:زندگی امام علی الهادی (علیه السلام)

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید