وَ أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ.[۱]
گفتیم این جمله در ادامه هجده ویژگی انسانهای با تقوا و صالح آمده است. این جمله و دو جمله بعدی، بیانگر سه شرط برای تکمیل زیورهای نیک و صفات نیکوی اهل تقوا است.
درباره شرط اول، یعنی دوام اطاعت الهی چند نکته قابل توجه است:
نکته اول این است که در قرآن از این شرط با عنوان «قانت» یاد شده است. مثلا در سوره نساء، بانوان شایسته اینگونه توصیف شدهاند:
فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ.[۲]
پس زنان شایسته، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مىکنند.
«قنوت» به معنای اطاعت و خضوع دائمی است،[۳] یعنی زنان شایسته، همواره از شوهران خود اطاعت میکنند. در مجمع البیان درباره این کلمه آمده است:
أصل القنوت دوام الطاعه و منه القنوت فی الوتر لطول القیام فیه.[۴]
اصل در «قنوت» دوام اطاعت است و از همین معناست قنوتی که در نماز وتر خوانده میشود، زیرا ذکر و دعای آن طولانی است.
چنانکه در سوره زمر میخوانیم:
أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً.[۵]
آیا [آن کافر ناسپاس بهتر است یا] کسى که در طول شب شب در سجده و ایستاده بافروتنى به نیایش مىپردازد؟
در آیه دیگر نیز میخوانیم:
إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ… أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیما. [۶]
بی گمان، خداوند برای مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان با ایمان و زنان با ایمان، و مردان فرمانبردار [فروتن] و زنان فرمانبردار [فروتن]… آمرزش و پاداشى سترگ آماده کرده است.
«قانت» در این آیه نیز به معنای کسی است که دائماً خدا را اطاعت میکند.
نکته دوم پاسخ به این سؤال است که چرا «دوام طاعت الهی» مکمل صفات نیکو دانسته شده است؟ پاسخ این است که هر کدام از این صفات هجدهگانه که در این مقطع بیان شده است، از هر کس که سر بزند، خوب و نیکوست، چه دیندار باشد چه بیدین. مثلا عدالت فی ذاته خوب است، چه شخص مؤمن باشد چه کافر، چه اینکه در ستایش «انوشیروان» نیز گفته شده «انوشیروان عادل»؛ اما برای اینکه این صفات خوب، کامل شوند، نیاز به پشتوانه اعتقادی دارند. اگر کسی عدالت بورزد؛ ولی بدون پشتوانه اعتقادی، عدالتش معنا و مفهومی نخواهد داشت. ارزشهای اخلاقی بدون اعتقاد به خدا ، خیالی بیش نیست.
در دیداری که با «فیدل کاسترو» رئیس جمهور فقید کوبا داشتم، به او گفتم: شما که کمونیست هستید و دین ندارید، چگونه مردم را به ارزشهای اخلاقی دعوت میکنید؟ زیرا وقتی کسی انسان را نبیند، چه فرقی دارد که مؤدب بنشیند یا بی ادب؟ اگر جهان شعور ندارد و خدایی نیست؛ معنای اخلاق چیست؟ مثلا بر چه پایه و اساسی انسان خود را فدای دیگری کند؟ دفاع از مستضعفین و فقرا بدون اعتقاد به آخرت چه معنایی دارد؟ بالاخره همه انسانها چه عادل و چه غیر عادل، خوب یا بد، از دنیا میروند، پس عدالتورزی و انجام کارهای نیک چه ثمری خواهد داشت؟ او که پاسخی نداشت ، گفت باید فکر کرد !
زیربنای اساسی کارهای نیک پشتوانه اعتقادی آن است که موجب دوام و تکمیل آنها نیز میشود .
[۱] الصحیفه السجّادیّه، الدعاء ۲۰.
[۲] سوره نساء، آیه ۳۴.
[۳] ر. ک: مفردات ألفاظ القرآن، ص. ۶۸۴.
[۴] مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج?۳، ص. ۶۸.
[۵] سوره زمر، آیه ۹.
[۶] سوره احزاب، آیه ۳۵.