چگونه می توانیم به عروه الوثقی تمسک جوییم و از منجلاب هواهای نفسانی خود را دور سازیم؟
یکی از بزرگ ترین معضلات جامعه بشری پرداختن به هواهای نفسانی و غوطه ور شدن در لذت های زودگذر دنیایی و چنگ انداختن و تمسک به دستگیره هایی است که همچون تارهای عنکبوت، سست و بی بنیان است و برای نجات از این گرداب، باید دست های خود را از این تارهای سست، رها کنیم و به عروه الوثقی حقیقی که قرآن و عترت است، تمسک جوییم.
پیشاپیش لازم است با معنای عروه الوثقی آشنا شویم. این اصطلاح مرکب است از دو کلمه «عروه» و «وثقی» – همانطور که در تفسیر «مجمع البیان» آمده – به معنای دسته دلو (نوعی ظرف برای کشیدن آب از چاه) و دسته هر ظرفی است و اصل در آن تعلّق و وابستگی است، یعنی به وسیله آن دسته و ریسمان با هر چیزی ارتباط پیدا می کنیم و «وثقی» به معنای محکم، می باشد، پس «عروه الوثقی» همان ریسمان و دستگیره محکمی است که به وسیله آن به سعادت ابدی متصل می شویم. یعنی کافی است آدمی سعی و تلاش کند که خود را به این ریسمان الهی بیاویزد؛ چرا که گرفتن آن ریسمان، حتماً بالا رفتن و نائل شدن به سعادت حقیقی را در پی دارد.
راه تمسک به این ریسمان الهی را خداوند در سوره بقره بیان فرموده است:
فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛ «کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی، چنگ زده است».[1]
در این آیه راه تمسک به «عروه الوثقی» دو چیز بیان شده، یکی کفر به طاغوت و دیگری ایمان به خداوند. معنای طاغوت، تعدی و تجاوز از حدّ و مرز است، لذا شیاطین، بتها، حکام جبّار، هواهای نفسانی و هر معبودی غیر از پروردگار و هر مسیری که به غیرحق منتهی شود، همه طاغوت است.[2] علامه طباطبائی(ره) ذیل این آیه می فرمایند: «علت مقدم شدن کفر به طاغوت بر ایمان به خدا، این است که برای اخذ به «عروه الوثقی»، باید ابتدا طاغوت و هواهای نفسانی را ترک کنیم، تا بتوانیم به ایمان دست یابیم».[3]
عروه الوثقی است این ترک هوی
برکشد این شاخ جان را بر سما
پس بنابراین برای چنگ زدن به ریسمان الهی می بایست، بر نفس اماره و هواهای نفسانی غلبه کرد و آن ها را مطیع خود ساخت به همین منظور برای مجاهده با نفس و حرکت به سوی حق تعالی، قدم اول تفکر است، یعنی انسان، لااقل در هر شب و روز مقداری فکر و اندیشه کند، تفکر در این که آیا همه اسباب راحتی در زندگی فقط برای رفع نیازهای حیوانی آفریده شده؟ یا این که هدف برتری وجود دارد که برای نیل بر آن باید تلاش مجاهدت کرد. لذا بزرگان دینی تفکر در تاریخ گذشتگان و در عاقبت و سرانجام انسان ها را توصیه کرده اند در روایت آمده:
(فکره ساعه خیر من عباده سنه)[4] «یک ساعت فکر کردن باارزش تر از یک سال عبادت کردن است».
همچنین در این که بزرگ ترین دشمن بشر کیست؟ باید تفکر کرد. شهید مطهری(ره) در این باره می گوید:
«بزرگ ترین دشمنان بشر احساسات سرکش و نفس اماره اوست، هیچ دشمنی به پایه این دشمن نمی رسد، علت این امر این است که این دشمن به نقطه ای دسترسی دارد و مرکزی را خراب می کند، که هیچ دشمن دیگر به آن نقطه و به آن مرکز دسترسی ندارد. آن نقطه و آن مرکز، دستگاه تشخیص و بینش انسان است. آدمی در برابر هر دشمنی با نیروی عقل و تدبیر ایستادگی می کند و اگر دشمنی توانست، در مرکز تدبیر و بینش اختلالی به وجود آورد، بدیهی است که از هر دشمنی خطرناک تر است».[5]
بعد از تفکر قدم و منزل دوم، عزم و اراده است، یعنی بناگذاری و تصمیم جدّی بر ترک معاصی و انجام واجبات و آن چه که مورد رضای خداوند است و جبران آن چه که در ایام حیات از او فوت شده است.
و به عبارت دیگر: اخلاق خود را به آداب شریعت، زینت بدهد و اگر چه این کار کمی مشقّت و سختی دارد، ولی در سایه عزم و اراده ای قوی، میسّر خواهد بود. و در قدم بعد، در ابتدای هر روز با خود شرط کند که آن روز را بدون معصیت سپری کند و در طول روز دائماً مراقب خود باشد که مبادا از شرطی که با خود کرده، سرپیچی کند، و در پایان هر روز اعمال روزانه را محاسبه و بررسی کند، اگر آن روز را با موفقیّت پشت سر گذاشته بود، خداوند را شکر کند و اگر از او سستی و فتوری سر زده، ناامید نشود و از خدای متعال، طلب بخشش کند و سعی کند در روزهای بعد جبران کند.[6]
نباید از نظر دور داشت که در ورای این مبارزات با نفس و خودسازی ها انسان باید به یاد خدای متعال و نعمت هایی که به او ارزانی داشته، باشد. چرا که عشق دوم برای چنگ زدن به ریسمان الهی، ایمان حقیقی داشتن به خدا است.
از مطالب مذکور نتیجه می گیریم که ابتدا باید به مبارزه با طاغوت که روشن ترین مصداق آن، هوای نفس است، بپاخیزیم و در این راه به جهاد اکبر با خطرناک ترین دشمن بشر، بپردازیم و سپس «عروه الوثقای» حقیقی را که قرآن و عترت است شناسائی کنیم و به آن تمسک بجوئیم و در این طریق دشوار، از نور هدایت ائمه(علیهم السلام) بهره گیریم و راه خویش به سوی سعادت را هموار سازیم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. چهل حدیث امام خمینی (ره).
2. شناخت راه و مقصد، علی نقی فقیهی، انتشارات جامعه مدرسین.
3. گناهان کبیره، آیه الله شهید دستغیب(ره)، انتشارات جامعه مدرسین.
4. انوار هدایت، آیه الله مکارم شیرازی، چاپ مدرسه امیرالمؤمنین.
پی نوشت ها:
[1] . بقره / 256.
[2] . ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج2، ص 280.
[3] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج2، ص 344.
[4] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، انتشارات دار احیاء التراث العربی، ج 68، ص 327.
[5] . مطهری، مرتضی، حکمتها و اندرزها، انتشارات صدرا، ص 165.
[6] . اقتباس از چهل حدیث امام، انتشارات رجا، حدیث اول، (جهاد با نفس).