حقیقت نماز چیست و چه جایگاه و اهمیتی در دین اسلام دارد؟ آثار بی توجهی و سستی به نماز چیست؟
یک تعریف برای نماز، تعریف فقهی آن است که نماز عملی است که دارای ارکان و شرایط خاص است که انجام آن روزی پنج بار بر شخص مکلف واجب است.
اما حقیقت نماز آن رابطه قلبی و عملی با خدا است و معجونی است از تمام حرکاتی که برای انسان وجود دارد از ایستادن، نشستن، خم شدن و دستها و پاها را به صورتهای مختلف حرکت دادن و زبان را با الفاظ گوناگون به سخن درآوردن و مانند آن؛ یعنی انسان در تمام حالات در یاد او فرو میرود، تمام اعضای او رنگ ایمان پیدا کند[1]
در میان آن همه دستورهای درخشان علمی و منطقی اسلام، «نماز» به ستون دین لقب گرفته است و پایه سایر ارزشها قرار گرفته، نماز نه تنها در اسلام بلکه در مذاهب دیگر نیز درخشش ویژهای دارد و از آن به عنوان پایه و اساس فضیلتها یاد شده است، هر چند که کیفیت آن مختلف بوده است، روی همین اساس حضرت ابراهیم (ع) که در میان همه ملل مذهبی به عنوان قهرمان یکتا پرستی لقب گرفته است، پس از آن که همسرش هاجر را با حضرت اسماعیل کنار کعبه در بیابان خشک و سوزان دور از حکومتهای بت پرست قرار میدهد، به خدا عرض میکند: «پروردگارا آنان را در این نقطه بیآب و علف آوردم تا نماز بگذارند.»[2]
و در سوره مریم، آیه 31، خداوند به عنوان نخستین سفارش الهی به (ع) عیسی او را به نماز سفارش میکند و این بیانگر ارزش فوقالعاده نماز بر سایر نیکیها است.
و در سوره طه، آیه 14، خداوند اولین سخن و دستور خود به حضرت موسی را امر به نماز قرار میدهد که: ای موسی نماز را برای من به پادار؛ که این تعبیر از اوج ارزش نماز حکایت میکند.
و باز در آیه 132 از سوره طه، خداوند پیامبر اسلام (ص) را مأمور میکند که خانوادهاش را امر به نماز کند و با جدیت و حوصله این دستور الهی را بجا آورد و این بیانگر اهمیت بسیار نماز است، به حدی که پیامبر اسلام (ص) موظف است که آن را با استقامت و جدیت تمام انجام دهد.
وقتی قرآن سخن از نماز به میان میآورد، میفرماید: واقم الصلاه لذکری « نماز بخوانید تا یاد مرا زنده کنید و من در یاد شما به وسیله نماز ظهور کنم»[3] و اگر یاد خدا به وسیله نماز ظهور کرد، آن قلب مطمئن است. از طرفی یاد خدا دلها را مطمئن میکند الا بذکرالله تطمئن القلوب ،[4] پس دل انسان نمازگزار ، مطمئن است و هرگز از غیر خدا نمیترسد و هیچ دشمنی چه از درون و چه از بیرون نمیتواند موجب هراس او شود، زیرا اهل نماز به یاد حق هستند و یاد حق عامل طمأنینه و آرامش است.
خاصیت نماز احیای فطرت است. نمازگزار کسی است که سرکشی و بلایای طبیعت را رام کند ، او با سرمایه و آرامشی که از نماز به دست آورده در فراز و نشیب زندگی سست نمیشود و در شداید و سختیها جزع نمیکند، اگر خیری به او برسد منع نمیکند و از دیگران دریغ نمیدارد.[5]
نماز، خلاصه اصول مکتب اسلام و روشنگر راه مسلمانی و نشان دهنده مسئولیتها، تکلیفها ، راهها و نتیجههاست.
آثار سستی و بی توجهی به نماز:
احادیث فراوانی از پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین ـ علیهم السلم ـ وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره میشود:
رسول خدا فرمود: هرکس در امر نماز سستی کند و آن را سبک بشمرد، خداوند او را دچار پانزده بلا میکند 1. کوتاهی عمر 2. کمی روزی 3. زدودن سیمای صالحان از چهرهاش 4. برای اعمال دیگرش ثوابی ندارد. 5. دعایش اجابت نمیشود. 6. از دعای صالحان بهرهای نمیبرد. 7. مرگ ذلت بار 8. مرگ در حال گرسنگی و تشنگی 9. فرشتهای مأمور برای عذاب او در قبر میشود 10. تنگ نمودن قبراو 11. تاریک شدن قبر او 12. فرشتهای مأمور میشود که او را به رو به زمین بکشد. 13. حسابرسی شدید در قیامت 14. سلب نظر و توجه خدا از او 15. ابتلاء به عذاب سخت[6]
که این بلاها هر کدام کافی است که انسان به اندیشه فرو رود و خود را در قهر خدا گرفتار نکند و گذشته از این همه بلا، چه بلایی بزرگتر از این که انسان خود را از فیض حضور در محضر مهربان بی همتا و عزیر بی شریک و قادر بی نیاز محروم کند و در نسیان و فراموشی گرفتار آید.
و فرمودند: نماز را تباه نسازید، چرا که هرکس نمازش را تباه سازد، با قارون (مظهر دنیا پرستی) و هامان (مظهر قدرت طلبی) محشور میگردد. و بر خدا سزوار است که او را در آتش دوزخ بیفکند.[7]
و در روایات نسبت به کسی که گناهان را انجام میدهد، اطلاق کفر نمیشود، ولی تارک الصلاه را کافر معرفی میکنند و علتش این است که تارک الصلاه نماز را به خاطر شهوت و میل ترک نمیکند و بلکه به خاطر سبک شمردن نمازی است که آن قدر در دین به آن اهمیت داده شده است و یک نحو روی گردان شدن از خداوند متعال است.
و لذا پیامبر فرمودند: کسی که سه روز نمازش را(عمدا) ترک کند اگر بمیرد، غسل و کفن ندارد و در قبرستان مسلمانان دفن نمیشود.[8]
در سوره مدثر، آیات 42تا 45، خداوند از بعضی از اهل جهنم در حالی که در عذاب گرفتار هستند میپرسد: چه چیزی شما را در این جهنم قرار داد. جواب میدهند که ما نماز نمیخواندیم و به فقراء کمک نمیکردیم و … .
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آموزشهای سیاسی و اجتماعی در احکام، ص 24 ـ 28، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، ناشر دفتر نشر نوید اسلام،1359ش، قم.
2. چرانماز میخوانیم؟ ص 9 ـ 73، محمد ناصری ، ناشر بعثت چاپ دوم، تهران
3. مجموعهای از گناهان بزرگ و اصول ص 45 ـ 64 ، سید ناصر حسینی ، باختران
4. رموز نماز ، ص 52 ـ 62 ، فرید نهاوندی، ناشر شرکت چاپ خانه خراسان، 1330ش، مشهد.
پی نوشت ها:
[1] . محمدی اشتهاردی، محمد، نماز از دیدگاه قرآن و عترت، ناشرانتشارات نبوی، ص 6.
[2] . ابراهیم /37.
[3] . طه/14
[4]. رعد/28
[5] . جوادی آملی، عبدالله، حکمت عبادات، ناشر اسراء، چاپ دوم، 1378، بخش چهارم، حکمت نماز.
[6] . سفینه البحار، ج2، ص 44.
[7] . حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، انتشارات مؤسسه آل البیت، 1409هـ . ق، ج3، ص19.
[8] . تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، قم، انتشارات رضی، 1363هـ . ش، ص 74.