ماهیت و جایگاه صبر
تمثیل صبر جایی بود که جنگ بود، و جنگ جایی بود که دو لشکرِ مخالف بُوَند: یکی از خیل ملائکه و یکی از خیل شیاطین، که در سینه آدمی جمع اند. پس اول قدم در راه دین، مشغول شدن است بدین جنگ؛ زیرا صحرای سینه را لشکر شیاطین در کودکی فرو گرفته اند، و لشکر ملائکه به نزدیک بلوغ پدید آیند. پس تا بر لشکر شهوت غلبه نکند به سعادت خویش نرسد، و تا جنگ نکند و در جنگ صبر نکند، غلبه نتواند کرد.(1)
اهمیت صبر
نکته گزاردن هیچ طاعت و بگذاشتن هیچ معصیت، بی صبر صورت نمی گیرد.(2)
فواید صبر
تمثیل فواید صبر به شرح حاجت ندارد. گواه این سخن آن است که از انواع میوه ها هر چه بر شاخ صبورتر است، از سلامت بهره مند تر. و هر چه در بیرون آمدن به شتاب تر است، همواره از سرما در خطر باشد.(3)
انواع صبر
نکته بدان، که بنده اندر همه اوقات از چیزی خالی نبود که موافق هوای وی بود یا مخالف هوای وی، و در هر حال وی را به صبر نیاز بود.(4)
اما آنچه موافق هوای وی بود، همچون: مال و نعمت و جاه و تندرستی و زن و فرزندِ صالح و…، و صبر در هیچ حال از این مهم تر نیست…و صبر در نعمت، آن بوَد که دل بر آن نبندد و شادی بسیار نکند بدان، و بداند که امانت است و زود از وی بخواهند گرفتن؛ بلکه باید آن را نعمت نداند، که شاید آن، سببِ نقصان درجاتِ وی بوَد در قیامت. پس به شکر آن مشغول بود تا خدای – تعالی- از مال واز تندرستی و از هر نعمت که دارد بدهد، و اندراین، هر یکی، به صبری حاجَت بود.
اما آن احوال که موافق هوای نفس وی نبوَد، سه نوع است: یکی آن که به اختیار بوَد، همچون: طاعت وترک معصیت؛ ودیگر آن که به اختیار وی نبود، همچون: بلا ومعصیت؛ ودیگر آن که اصل به اختیار وی نبود ولیکن وی را در دفع آن اختیار بود، همچون: برنجانیدن مردمان… . و در هر طاعتی به صبر حاجت بود، در اولِ آن و در میان آن و در آخر آن. اما اول آن که اخلاص در نیت حاصل کند و ریا از دل دور کند و این صبر دشوار بود. و دیگر آن که در میانه صبر کند به شروط و آداب آن، تا به هیچ چیز آمیخته نکند، و اگر در نماز بود از هیچ سوی ننگرد و از هیچ چیز پروا ندارد از دنیا. و اما پس از عبادات، صبر کند از ریا و بازگفتن با مردمان که چه کردم و صبر کند از غرور ورزیدن بدان.
و اما معصیت ها؛ شک نیست که دست بداشتن از آن، جز به صبر ممکن نیست، و هر چند شهوت قوی تر آن معصیت آسان تر. و از آن است که، صبر از معصیتِ زبان، دشوار تر است؛ که زبان جنبانیدن آسان تر است، و چون بسیار گفته آید، عادت شود وعادت، به اخلاق سرشته گردد. و یکی از لشکرهای شیطان عادت است، و بدین سبب زبان در غیبت و دروغ و ثنا بر خویشتن و عیب جویی از دیگران و امثال این روان باشد.
و در یک کلمه که بر زبان آید و مردمان را از ان عَجب آید و بپسندند، در صبر کردن از آن رنج بسیار بوَد؛ و معمولاً با آمیختن با مردمان ممکن نگردد، مگر به گوشه نشینی از ان سلامت جوید.
اما نوع دوم آن بود که بی اختیار وی بوَد، همچون: رنجیدن از مردمان به دست و زبان؛ و لیکن وی را در مجازات اختیاری هست، که به صبر تمام حاجت آید تا زمانی که مقابله نکند، یا در مجازات حد نگه دارد…
اما نوع سوم که اول آخر آن در اختیار تو نیست، مصیبت است، همچون: مرگ فرزند و هلاک مال و تباه شدن اندام ها چون چشم و گوش و دست و بلاهای آسمانی، هیچ صبر با ثواب تر از این نیست… و گریستن یا به دل اندهگین شدن از فضیلت صبر نکاهد، بلکه ثواب آن انگاه کاسته شود که بانگ کند و جامه بدرد و شکایت بسیار کند (5)
ارکان صبر
نکته صبر را سه رکن است: یکی بر بلا، و دوّم از معصیت؛ و سیم بر طاعت.
صبر بر بلا به وجود دوستان می توان کرد. ..و صبر از معصیت به ترس می توان…و صبر بر طاعت به امید می توان (6)
بلای حق و جفای خلق
توصیه هر که همنشینی حق – تعالی -خواهد، بر دو چیز دل بباید نهد، بلای حق و جفای خلق. و اگر طاقت ندارد گِردِ در حق- سبحانه و تعالی – نباید گشت (7)
پی نوشت ها :
1ـ کیمیای سعادت، ج2، ص347
2ـ همان، ص343
3ـ مکار اخلاق، ص108
4ـ کیمیای سعادت، ج2، ص349
5ـ کیمیای سعادت، ج2، صص349-353
6ـ صد میدان، ص22
7ـ شرح التعرف، ج1، ص87
منبع:گنجینه ش 81