نویسنده: سید حسین نصر
مترجم: سید محمد صادق خرازی
کتاب مقدس اسلام در زبان عربی با نام های بسیاری خوانده می شود که مشهورترین آن ها قرآن است و همه ی مسلمانان بدون توجه به این که متعلق به چه مکتبی اند، به عنوان عین وحی به آن اعتقاد دارند. کلام خداوند را فرشته ی مقرب وحی، یعنی جبرئیل به شکل وحی و به زبان عربی به قلب و روح و ذهن پیامبر نازل کرد. هم کلمات و هم معنای آن ها و هر چه به این متن مربوط شود، از جمله تلاوت و خوشنویسی آیات آن، همگی مقدس اند. مسلمان با آیات این کتاب که آن را قرآن کریم می خواند به دنیا می آید، در سراسر زندگی این آیات در گوشش طنین انداز می شود و بخش های به خصوصی از آن را در نمازهای روزانه تکرار می کند، با خواندن آیاتی از آن ازدواج می کند و هنگام مرگ نیز قرآن برای او قرائت می شود.
قرآن تجلی اساسی اسلام و منبع اصلی حکمت یا متافیزیک، جهان شناسی، علوم الهی، حقوق و فقه، اخلاق، تاریخ مقدس و جهان بینی کلی آن است. یک مسلمان سنتی همچون لوحی منبت کاری شده است که از کلمات قرآنی که در سراسر زندگی اش تکرار می شود ترکیب یافته است، کلماتی مانند «بسم اللّه الرحمن الرحیم» که تمامی اقدامات مشروع با آن آغاز می شود، «الحمدلله» که فرد، کار خود را با آن پایان می دهد و شاکر است، «ان شاءاللّه» که با هر جمله ای که مربوط به آینده است همراه می شود؛ زیرا که آینده در دست خداست و هیچ چیز بدون اراده ی او صورت نمی گیرد. حتی سلام روزانه ی مسلمانان «السلام علیکم » (سلام بر شما) که پیامبر به عنوان تحیت مردمان بهشت به پیروانش آموخت، از قرآن گرفته شده است. همان طور که بعضی از اسلام شناسان غربی معتقدند، شاید هیچ کتابی در دیگر ادیان به اندازه ی قرآن در اسلام بر پیروانش تأثیر نداشته است.
برای اینکه یک انسان غربی با سابقه ذهنی مسیحی بتواند اهمیت قرآن را به طور کامل درک کند، باید به این امر توجه کند که گرچه می توان قرآن را از جهتی با کتاب های مقدس عهد جدید و عهد قدیم مقایسه کرد، مقایسه ی عمیق تر باید با خود حضرت مسیح (عَلَیهِ السَّلام) صورت بگیرد. در مسیحیت روح و بدن مسیح هر دو مقدس اند و او خود کلام خداست. قرآن نیز برای مسلمانان «کلمه الله» یا کلام خداست و هم معنای درونی یا روح آن و هم شکل خارجی آن، که کلام نوشته شده به زبان عربی است، مقدس محسوب می شود. عربی زبان مقدس اسلام است و همان نقش مشابه را در اسلام ایفا می کند که بدن مسیح در مسیحیت دارد.
روش های عقلانی و لاادری گویانه و انتقادی برخی محققان غربی نسبت به متن قرآن- که بر خلاف عهد عتیق و عهد جدید در مدتی بسیار کوتاه جمع آوری شده – برای مسلمانان به همان اندازه کفر آمیز و دردناک است که باستان شناسان مسلمان ادعا کنند باقی مانده ی جسد مسیح را پیدا کرده اند در می خواهند با انجام آزمایش های ژنتیکی دی. ان. ای (1) مشخص نمایند که آیا او به طور معجزه آسا به دنیا آمده یا فرزند یوسف بوده است.
در هر حال، برای مسلمانان اعم از سنی و شیعه تنها یک متن قرآن وجود دارد که متشکل از صد و چهارده سوره و بیش از شش هزار آیه است و در طول بیست و سه سال در مکه و مدینه به پیامبر اکرم نازل شده است. همان طور که آیه های قرآن به پیامبر نازل می شود و او آن ها را می خواند، همراهان پیامبر که اعرابی با حافظه ی شگفت بودند، آن ها را حفظ می کردند. همچنین کاتبانی آن ها را می نوشتند. ترتیب سوره های قرآن را نیز پیامبر از طریق وحی الهی تعیین می کرد. حدود بیست سال بعد از مرگ پیامبر و در طول خلافت عثمان، خلیفه ی سوم، به دلیل این که بسیاری از حافظان قرآن در جنگ ها کشته شده بودند، متن کامل قرآن در چند نسخه رو نویسی و به چهار گوشه ی جهان اسلام فرستاده شد. نسخه های بعدی قرآن براساس این نخستین نمونه است.
اسلام می گوید که خداوند به هر پیامبر معجزه ای داد که در زمان خود دارای اهمیت بود. از آن جا که جادوگری در مصر قدیم بسیار مهم بود، خداوند به حضرت موسی (عَلَیهِ السَّلام) این توان را داد که عصایش را به مار تبدیل کند. چون پزشکی در زمان مسیح حرفه ای مهم بود، خداوند به او معجزه ی زنده کردن مردگان را اهدا کرد. از آن جا که شاعری و سخنوری و بلاغت در بین اعراب قبل از اسلام از اهمیت بسیار بالای برخوردار بود، خداوند از طریق وحی فصیح ترین متن عربی را به پیامبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آله) نازل کرد. فصاحت قرآن نه تنها دل و جان اعراب قرن هفتم میلادی را تکان داد، بلکه در چشم مؤمنان امروز نیز اشک می نشاند؛ و این امر حتی در مورد مسلمانان غیر عرب زبان نیز صادق است، گر چه مسلمانان عرب و غیر عرب نماز را به زبان عربی می خوانند. موهبت یا برکت (که با کلمه بَرَک از زبان عبری هم ریشه و هم معناست) این متن فراتر از معنای ذهنی آن است و روح را به سوی خدا می کشاند و همان نفوذی را دارد که نغمه های گرگوری به زبان لاتین، تا قرن ها در غرب داشت و حتی کسانی را که لاتین نمی دانستند، تحت تأثیر قرار می داد. البته همین حقیقت را می توان برای خود عشایربانی به زبان لاتین گفت که زبان زیبای آن حدود دو هزار سال عمیق ترین تأثیر را حتی بر کاتولیک هایی داشت که لاتین نمی دانستند.
قرآن اسامی بسیاری دارد که هر یک جنبه ای از واقعیت آن را بیان می کند. «القرآن» یا خواندن، قرائت کردن به معنای گرد آوری یا تمرکز یافتن است. این کتاب «الفرقان» یا بینش و بصیر نیز هست؛ زیرا معیاری را ارائه می دهد که به وسیله ی آن می توان بین حقیقت و غیر حقیقت، خوبی و بدی و زیبایی و زشتی فرق قائل شد. قرآن همچنین، «ام الکتاب»، یعنی “مادر کتاب ها” است که ریشه ی تمام علوم را در بر دارد، و «الهدی» است که راهنمای سفر زنان و مردان به سوی خداست. قرآن برای مسلمانان منبع تمامی دانش های درونی و بیرونی است، اساس قانون و راهنمای نهایی اخلاق و توری است که ماهیگیر الهی روح انسان را با آن صید می کند و به وحدانیت باز می گرداند. قرآن دارای مضمون های متفاوتی است و پیش از هر چیز به ماهیت حقیقت، حقیقت الهی و ارتباط آن با حیطه ی نسبیت، بستگی دارد. دوم این که قرآن درباره ی جهان طبیعت سخنان بسیار می گوید و می توان گفت که به نحوی کیهان در وحی قرآنی شریک است. سپس در قرآن صفحات متعددی در مورد تاریخ مقدس دیده می شود؛ اما این بخش ها بیش تر به عنوان درس هایی برای زندگی درونی روح انسان اهمیت دارد تا بازخوانی ساده ای از وقایع گذشته باشد. تاریخ مقدس در قرآن بیش از هر چیز برای ما و با توجه به زمان و مکانی که در آن هستیم، حاوی درس های اخلاقی و روحانی است.
قرآن همچنین با قوانین فردی و اجتماعی سرو کار دارد و مهم ترین منبع فقه اسلامی یا شریعت است. به علاوه، قرآن بارها و بارها مسئله ی اخلاق، خوب و بد و اهمیت یک زندگی پارسایانه را مطرح ساخته است. و سرانجام قرآن به ویژه در بخش های پایانی با زبانی رمزآلود در مورد حوادث آخرت و پایان دنیا و معاد و روز قیامت و بهشت و برزخ و جهنم سخن می گوید. زبان قرآن به ویژه در پرداختن به واقعیات آخرت بسیار انضمامی و رمزی است و توصیفی و انتزاعی به معنای عادی نیست، زیرا به کارگیری چنین زبانی در مورد مسائلی که تصورات ما در عالم خاکی توان تجسم آن را ندارد، غیرممکن است. این ویژگی باعث شده است که بسیاری از ناآشنایان با قرآن، آن را به دلیل شرح دقیق لذت های بهشتی به گونه ای که یادآور لذت های زمینی است، مورد انتقاد قرار دهند. در واقع، تمامی لذت ها و خوشی های ذکر شده در این جا به ویژه لذت های جسمانی که در اسلام مقدس است، بازتاب عین ثابت ورب النوع بهشتی آن است و عکس این مطلب صادق نیست.
بنا به گفته ی پیامبر و بسیاری از نخستین صاحب نظران همچون حضرت علی (عَلَیهِ السَّلام) و امام جعفر صادق (عَلَیهِ السَّلام)، قرآن دارای مراتب متعدد معنایی است که برترین آن ها را تنها خداوند می داند. همان طور که خداوند دارای ظاهر و باطن است، کتابش نیز دارای ساحت های درونی و بیرونی، و یا در واقع دارای چندین سطح و مرتبه ی معانی درونی است. در طول تاریخ اسلام، تفسیر های قرآن بر اساس هر دو ساحت درونی و بیرونی نوشته شده است، که ساحت بیرونی آن معمولاً «تفسیر» و ساحت درونی آن معمولاً «تأویل» خوانده می شود. هر دو این آثار نقش بسیار مهمی در درک متن قرآن ایفا می کنند که هر کلمه ی آن همانند موجودی زنده است و اهمیت آن چندین بعد دارد – از جمله نماد گرایی عددی که در علمی به نام «جَفر» به آن پرداخته شده و مشابه آن نیز در کابالای مسیحی و یهودی دیده می شود.
سوره ها و آیه های قرآن هم راه و هم راهنمای سفر خاکی مسلمانان هستند. ریشه ی هر چیز اسلامی اعم از متافیزیک و الهیات، حقوق و اخلاق، علوم و هنر را باید در قرآن جست. هر حرکتی که در تاریخ اسلام رخ داده است از جمله حرکت های مذهبی، روشن فکرانه، اجتماعی یا سیاسی مشروعیت خود را از قرآن گرفته است. جریان پیوسته ی زندگی سنتی مسلمانان نیز که تحت تأثیر چنین جنبش هایی نبوده، در عمیق ترین جنبه ی خود متأثر از قرآن است. فقها در تفسیر آیات فقهی و صوفیان در تفسیر معنای درونی آن کوشیده اند. فلاسفه از بیانات فلسفی آن و متکلمان با تأکید بر صفات الهی و ارتباط آن با جهان بحث کرده اند. امروز هم قرآن همچون زمانی که وحی شد، واقعیت اصلی اسلام و قلب زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان را تشکیل می دهد.
پی نوشت :
1- D. N. A
منبع مقاله :
نصر، سید حسین، (1385)، قلب اسلام، ترجمه ی سید محمد صادق خرازی، تهران: نشرنی، چاپ چهارم