نویسنده: محمد جواد طبسى
آنچه خـوبـان همه دارنـد تو تنها دارى
حکـومت مهدى(علیه السلام) تجلـى قدرت لایتناهـى خداوند است و ایـن اراده و خواست خداست که به ایـن بنده صالحـش چنان قدرتى بدهد که تاکنون به هیچ یک از بنـدگـانـش نداده است.
مطـالعه در قلمـرو غیبت و ظهور و شخصیت حضـرت مهدى(علیه السلام) همگان را سخت شیفته دیدار مهدى(علیه السلام) مـى کند. بدین جهت, برآن شدیـم در ایـن نـوشتار کـوتاه با نشان دادن تصـویرى اجمالـى از مظاهر اقتـدار مهدى(علیه السلام) خـوانندگان عزیز را به یاد روزگار مهدى(علیه السلام) بینـدازیـم, به امیـد اینکه در روز ظهورش افتخـار خـدمت در حضـورش را داشته باشیم. ان شاءالله.
همراه با موکب مهدى(علیه السلام)
چه زیباست بـدانیـم او که مىآیـد به چه شکلـى ظهور مـى کنـد, چه مى پـوشد, در دستـش چیست, باخود چه مى آورد و همراهان او کیانند؟ براساس روایات موجـود, هنگام ظهور, فرشتگان ملا أعلا غرق شادى و سرورند. فرشته اى بالاى سـرمهدى(علیه السلام) قرار مى گیرد و فریاد مـى زنـد: اى مردم! ایـن حضرت مهدى است, از او پیروى کنیـد.(1) پیامبر(صلی الله علیه واله) فـرمـود: یخـرج المهدى و علـى رأسه غمامه فیها مناد ینادى هذا المهدى خلیفه الله فاتبعوه.(2) مهدى که ظهور مـى کنـد, ابرى بالاى سـرش در حـرکت است و فرشته اى در آن قرار گرفته, فریاد مـى زنـد: ایـن مهدى, خلیفه خـداونـد است; از او پیـروى کنید.
مهدى عمـامه ى سفیـد جـدش پیـامبـر بزرگـوار اسلام(صلی الله علیه واله) را بـر سـر مى نهد.(3)
تن پوش مهدى(علیه السلام)
پیراهن خون آلود پیامبر خدا(صلی الله علیه واله) در جنگ احد را بر تـن خود دارد; پیراهنـى که قطرات خـون مقـدس حضرت بر آن ریخته شـده است. امام صادق(علیه السلام) به یعقوب بـن شعیب فرمود: آیا نمى خواهى پیراهن قائم آل محمد(صلی الله علیه واله) را ـ که در روز ظهور به تـن مى کند.ـ به تـو نشان دهـم؟ عرض کرد: آرى.
حضرت صندوقـى را طلبیده, پیراهنـى از آن بیرون آورد و در مقابل یعقوب باز کرد. یعقوب مى گوید: ناگاه چشمم به آستینى چپ پیراهـن افتاد که آغشته به خون بود. حضرت فرمود: این پیراهـن رسول الله است. روزى که دندانهاى پیشین حضرت را شکستنـد, ایـن پیراهـن را پوشیده بود; و قائم در همین پیراهـن قیام مى کند. یعقوب مى گوید: خونها را بوسیده, به چشم کشیدم.
آنگـاه امـام پیـراهـن را پیچیـد و در جـاى خـود قـرار داد.(4)
سلاح مهدى(علیه السلام)
سلاح مهدى(علیه السلام), کلاهخـود و زره و شمشیـر ذوالفقـار پیـامبــــر(صلی الله علیه واله) است.(5) امام صادق(علیه السلام) داشتـن سلاحهاى باقى مانده از رسول الله را از نشانه هاى امامت مـى دانـد. حارثه بـن المغیره نصرى گـوید: به حضرت امام صادق(علیه السلام) عرض کردم:
امام به چه چیز شناخته مى شود؟
فرمود: به سکینه و وقار.
عرض کردم: و دیگر به چه چیز؟
حضرت فرمـود: او را به وسیله شناختـن حلال و حرام مى شناسـى و به نیاز مردم به او و بـى نیازى او از مـردم و همچنیـن سلاح پیامبـر نزد اواست.(6)
پرچم مهدى(علیه السلام)
پرچـم پرافتخار پیامبر(صلی الله علیه واله) ـ که جبرئیل در روز بـدر براى پیامبر آورد و با به اهتزاز درآمـدنـش مسلمانان پیروز شـدنـد.ـ همـراه مهدى(علیه السلام) خواهد بود. على(علیه السلام) نیز در بصره ایـن پرچم را به اهتزاز در آورد و چشـم فتنه را کـور کرد. مـومنان اصرار ورزیدند, حضرت پرچم را در صفین نیز باز کند, ولى نپذیرفت و فرمود: ایـن پرچمى است که بعد از مـن کسى جز حضرت قائمـ صلـوات الله علیه ـ آن را به اهتزاز درنمىآورد.(7) امام صادق(علیه السلام) درباره ماهیت و جنس ایـن پرچم فرمود: به خدا سوگند, ایـن پرچـم هرگز از جنس پنبه و کتان و ابـریشـم نیست. ابـو بصیـر پـرسیـد: پس از چیست؟
امـام فـرمـود: از بـرگهاى بهشت است که جبـــرئیل آن را آورد و پیامبر در روز بـدر بـرافراشت. سپـس جمع کرد و به دست علـى داد.
ایـن پرچـم همچنان نزد علـى بـود تا در روزجمل آن را باز کرد و خـداوند فتح و پیروزى برایـش آورد. آنگاه آن را جمع کرده, کنار گذاشت و اکنـون نزدماست و تا قیام قائم کسـى آن را باز نخـواهد کـرد.(8) امـام سجـاد(علیه السلام) به ابـوخـالـد کـابلـى فـرمود:
گویا مى بینـم صاحب شما بربلندى نجف در پشت کـوفه قرار گرفته… در حالـى که پرچـم رسول الله را بـرافراشته و آن را به سـوى هیچ گـروهـى نمـى بـرد مگـر آنکه خـداونـد نـابـودشـان مـى سـازد.(9)
ذخایر مهدى(علیه السلام)
تمام آثار پیامبـران و سفراى الهى از آدم تا خاتـم نزد مهدى(علیه السلام) است که در مـوقع ظهور هـم با خـود مـىآورد. مهمتـرین ایـن آثار عبارت است از:
1 ـ عصاى موسى
امام باقـر(علیه السلام) فـرمود: عصاى مـوسى, پیـش از آنکه در دست مـوسـى باشد, عصاى آدم بود. سپس به شعیب و بعد به موسى بـن عمران رسید و اکنـون ایـن عصا نزدماست. رنگ ایـن عصـا همچنان سبز است و به همان شکل اول خود باقى است. اگر از آن بپرسى, پاسخ مى دهد. ایـن عصا بـراى قائم ما ذخیـره گـردیـده است. او بـا عصـا همان کارى مـى کنـد که مـوسـى انجـام داد….(10)
2 ـ حجر موسى
سنگـى که حضرت مـوسـى برآن زد و چشمه هاى آب از آن روان شد, نزد امـام مهدى(علیه السلام) است. وقتـى حضـرت اراده کـوفه مـى کنـد, یکــى از یـاورانـش فـریـاد مـى زنـد: هیچ کـس آب و غذا بـر ندارد.
آنگاه حجر مـوسـى بـن عمران را بـر شتـر مـى نهنـد و همراه خـود مى بـرند. در هیچ منزلـى فرود نمـى آینـد, مگر آنکه چشمه اى از آن سنگ روان مى شود. گرسنگان, بـى نیاز و تشنگان, سیراب مـى شـوند… .(11)
3 ـ تابوت سکینه
ایـن تابوت از زمان حضرت مـوسـى نزد پیامبران بنى اسرائیل بـود. امام صادق(علیه السلام) درباره آن فرمود: ایـن همان صندوقى است که خداوند براى مادر مـوسى فرستاد تا نوزادش را در آن قرار دهد و در دریا رها کند… . حضرت موسى در پایان عمر, الـواح و زره و همه آثار نبـوتـش را در آن قـرار داد.(12) به گفته بـرخـى از محققان:
تمثالهاى پیامبران خدا در این تابوت جاى داشت. بنى اسرائیل ایـن تابـوت را در جنگها باخود حمل مى کردند و در پرتـو آن پیروزى به دست مى آوردند.(13) قائم آل محمد (صلی الله علیه واله) هنگام ظهور و رفتـن به سـوى بیت المقدس, آن تابـوت را همراه خاتـم سلیمان و الـواح موسى(علیه السلام) بیرون مى آورد.(14) در برخى از احادیث از تابوت آدم نیز سخـن به میان آمده است. ایـن تابوت در دریاچه طبریه براى حضرت بقیه الله محفـوظ مانـده است و حضرت هنگام ظهور آن را بیرون مـى آورد.(15)
4 ـ مجمـوعه اى دیگـر از آثـار انبیا
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: الـواح و عصاى موسى و خاتـم سلیمان نزد مـن است. ظرفـى که حضرت مـوسـى در آن براى خدا قربانـى مـى کرد, تابـوتـى که فـرشتگان آن را حمل کـرده, آوردنـد و نیز نامـى که پیامبر خـدا بـراى حفظ مسلمانان از تیرهاى مشـرکان, آن را میان صفـوف قـرار مـى داد, پیـش مـن است.(16) آرى, پیـراهـن حضــــرت آدم(علیه السلام)(17) حضرت یوسف, ابراهیـم و نیز حله اسماعیل نزد قائم آل محمد(صلی الله علیه واله) است.(18)
5 ـ کتابهاى آسمانى
تمـام کتـابهاى آسمـانـى ـ که روزى در دست پیـامبـران مــرسل و اولـواالعزم بـود. و به وسیله آن مـردم را هـدایت و ارشـــــاد مـى کردنـد.ـ تـوسط پیامبر به اهل بیت انتقال یافت. و امروز همه آنها در اختیار آخـریـن ذخیره الهى است. روزى که حضرت بقیه الله به فـرمان پروردگار از پـرده غیبت بـرون آیـد, تمام آنها را با خـود مى آورد. امام صادق(علیه السلام) فرمـود: خداوند هیچ چیز به پیامبران نـداد, مگر اینکه آن را به محمـد(صلی الله علیه واله) نیز عطا کـرد. آن صحفـى که قـرآن درباره اش فـرمود: ((صحف ابـراهیـم و مـوسـى)) نزدماست… .(19)
6 ـ قـرآنـى که امـام علـى(علیه السلام) گرد آورد.
روزى که پیامبر(صلی الله علیه واله) دار فانى را وداع گفت, علـى(علیه السلام) به سفارش وى در خانه نشست تا قرآن را گـردآورد. او پـس از پایان کار, قـرآن را به مسجد برد و به ابـوبکر عرضه کرد. عمر گفت: اى علـى! ایـن قرآن را به جاى خـود برگردان, ما نیازى به آن نداریـم. حضرت آن را گرفت و به خانه برگشت.
هنگامى که عمر به خلافت رسید, روزى به على(علیه السلام) گفت: اگر بخـواهى, مـى تـوانى قرآنى که نزد ابـوبکر آوردى اکنـون بیاورى تا گرد آن جمع شویم.
حضرت فرمـود: هیهات, راهـى براى رسیدن به آن نیست. مـن در زمان ابـوبکـر چنان کـردم تا بـرشما اتمام حجت کـرده باشـم و در روز قیامت نگـوییـد ما از ایـن غافل بـودیـم; یا بـراى ما نیاوردى. اکنـون ایـن قرآن نزد من است و جز پاکان و جانشینان مـن کسى به آن دست نمى زند.
عمـر گفت: آیـا زمـانـى بـراى اظهار ایـن قـرآن وجود دارد؟ حضرت فرمـود: آرى, هنگامـى که قائم از فرزندانـم ظهور کند.(20) تمام کتابها و نوشته هاى معصـومان(علیهم السلام) به نامهاى صحیفه جـامعه(21) ـ که املاى رسـول الله(صلی الله علیه واله)و خط علـى(علیه السلام) بـود.ـ, کتـاب علـى(علیه السلام)(22), مصحف فاطمه(س)(23), جفر ابیض(24), جفـراحمر(25) و صحیفه هـایـى که نـام تمـام پیـامبـران, پـادشـاهـان و پیــروان اهل بیت(علیهم السلام) بـرآن نـوشته است, نزد امام عصـر(علیه السلام) قـرار دارد.
همـراهان مهدى(علیه السلام)
جبرئیل و میکائیل و تمام فرشتگانى که تاکنون به فرمان پروردگار روى زمیـن آمده اند, در حضـور مهدى آل محمـد(صلی الله علیه واله) خـواهند بـود.
امام صادق(علیه السلام) به ابان بـن تغلب فرمـود:
گـویا سیزده هزار و سیصد و سیزده فرشته را همراه مهدى مى بینـم. ابان گفت: آیا ایـن فـرشتگان همـراه پیامبـرى از پیامبـران هـم بوده اند؟
حضـرت فرمـود: آرى, ایـن فـرشتگان درکشتـى با نـوح, در آتـش با ابراهیم, هنگام عبور از دریا با موسى و زمان رفتـن به آسمان با عیسى بودند. همچنیـن چهار هزار فرشته اى که همراه پیامبر بودند, سیصـد و سیزده فـرشته اى که در بـدر فـرود آمـدنـــد, چهار هزار فرشته اى که بـراى یارى حسین بـن علـى(علیه السلام) به زمیـن آمـدنـد. اما اجازه جنگیـدن از امام دریافت نکردنـد و پـس از شهادت حضرت, تا روز قیامت بر وى مى گریند… همه همراه قائم آل محمد(ص) خـواهند بـود.(26) افزون بـر ایـن, پیـامبـرانـى چـون حضـرت عیســــى و الیاس(علیهماالسلام)(27) نیز به افتخار حضـرت بقیه الله به فرمان پـروردگـار از آسمـان فـرود آمـده, پشت سـر آن حضـرت به نمــاز مـى ایستند.(28) بندگان صالح خدا یعنى حضرت خضر و اصحاب کهف(29) و سیصد و سیزده تـن دلداده مهدى(علیه السلام) به راه مى افتند تا در حکومت امام عصـر(علیه السلام) خـدمات شایسته خـود را انجـام دهنـد. امام رضا(علیه السلام) فرمود:
خضر آب حیات نـوشیده, تا نفخ صـور زنده است… و خـداونـد وحشت قائم ما را در روزهاى غیبتش به وسیله او به انس تبدیل مى کند.(30) تمـام گنجهایـى که در طـول تـاریخ به گـونه اى زیـر زمیـن پنهان مـى شـود, به فرمان پـروردگار ظاهر گشته, دراختیار آخریـن ذخیره الهى و مصلح حقیقى قرار خـواهد گرفت. از گنجهاى قسطنطنیه گرفته تا گنج کعبه و سایر اشیاى گرانبهایـى که ده ها و صـدها هزار سال پیـش بـراى چنیـن روزى و چنیـن کسـى پنهان شـده است.
طاووس گـوید: امـوال و اشیاى گرانبهایـى که در درون کعبه بـود , عمـر را نگـران کـرد. او مى گفت: نمـى دانم با آنها چه کنـم. آیا آنها را به حال خـود واگذارم یا بیرون آورده, در راه خـدا قسمت کنم.
حضرت امیر به عمر فرمـود: از تقسیـم آنها چشـم بپـوش; زیرا تـو صاحب این کار نیستى. کسى که عهده دار ایـن کار مى شود, جـوانى از قریـش است. او در آخـرالزمان آنها را بیرون آورده, در راه خـدا تقسیـم مـى کنـد.(31) علـى(علیه السلام) درباره گنج قسطنطنیه مـى فـرمایـد:
امـام مهدى(علیه السلام) بـا همـراهـان خـود به شهر قسطنطنیه ـ که محل پادشاهى و سکـونت پادشاه روم است.ـ مـى رسد. پـس سه گنج از آنجا بیرون مى آورد: گنجى از جـواهرات و گنجى از طلا و گنجـى از نقره.
او همه آنها را بیـن سپاهیانـش قسمت مـى کنـد.(32) امام باقر(علیه السلام) مـى فـرمـایـد: ((ویظهرالله له کنـوز الارض و معادنها) و ظاهــر مـى گرداند خـداوند براى او گنجهاى زمینـى و معادنـش را.(33) در پـایان ایـن نـوشتـار, یـادآورى چنـد نکته ضـروررى مـى نمـایـد:
1 ـ بدون شک وجـود ایـن همه آیات و نشانه ها از پیامبران سلف در دست آخـریـن ذخیره الهى, نشانه اقتـدار مهدى(علیه السلام) است تا مردم آن زمان بدانند که امام زمان با چه قدرت عظیمى وارد صحنه مـى شـود.
افزون براین, هریک از ایـن آثار نفیـس, کارآیـى خود را خـواهـد داشت و این دیگـر به دست مهدى(علیه السلام) است که از ایـن ذخایـر چگـونه بهره بردارى کند.
2 ـ ایـن آثـار و اشیـاى گـرانبها, احتمـالا بـراى اتمـــام حجت بـرانسـانها, به ویژه پیـروان ادیـان الهى, در اختیـار امـــام زمان(علیه السلام) است; بدین معنى که پیروان هر دیـن و پیامبرى, وقتـى که عیسـى و برخـى از پیامبـران مرسل, با آثار شاخص انبیا را همراه امام عصر مـى بیننـد, دیگر هیچ عذر یا بهانه اى براى پیروى نکردن نخواهند داشت.
3 ـ شایـد علت اینکه برخى از آثار و ذخایر در بـرخـى مناطق دور دست مدفـون گردیده, ایـن باشـد که حضرت مهدى(علیه السلام) با رفتـن به آن مناطق و بیـرون آوردن آنها بـاعث هـدایت مـردم آن سـامان شـود.
پى نوشتها:
1 ـ تلخیص المتشابه, ج 1, ص 417.
2 ـ الصـراط المستقیـم, ج 2, ص 260.
3 ـ عقدالدرر, ص 277.
4 ـ غیبه نعمانى, ص 243.
5 ـ معجـم احـادیث الامام المهدى, ج 3 ,ص 244 و 387.
6 ـ غیبه نعمانى, ص 242.
7 ـ معجـم احـادیث الامام المهدى, ج 3, ص 386.
8 ـ همان, ص 387.
9 ـ همان, ص 201.
10 ـ بصائرالدرجات, ص 183.
11 ـ همان, ص 188.
12 و 13 ـ الشیعه و الرجعه, ج 1, ص 164.
14 ـ همان, ج 1, ص 163.
15 ـ معجـم احـادیث الامام المهدى,ج3,ص292.
16 ـ بصائرالدرجات, ص 175.
17 ـ همان, ص 188.
18 ـ معجـم احـادیث الامام المهدى,ج3,ص 120.
19 ـ بصائرالدرجات, ص 135.
20ـ الشیعه و الرجعه, ج 1, ص 419.
21 ـ بصائرالدرجات, ص 142.
22 ـ همان, ص 147.
23 ـ همان, ص 151.
24 ـ معجـم الامام المهدى, ج 3, ص 388.
25 ـ بصائرالدرجات, ص 151.
26 ـ غیبه نعمانى, ص 311.
27 ـ در عقـدالـدرر, ص 278 چنیـن آمـده است: عیسـى به دستـــور پـروردگـار همـراه هفتـاد هزار فـرشته به زمیـن مـى آید.
28 ـ معجـم احـادیث الامام المهدى , ج3, ص 317.
29 ـ بحارالانوار, ج 53, ص 77.
30ـ کمال الدین, ج 2, ص 390.
31 ـ الشیعه و الرجعه, ج 1, ص 211.
32 ـ همان, ص 161.
33 ـ همان, ص 389.
برگرفته شده از مجله کوثر – ش 33