مسئولیت های متقابل در خانواده

مسئولیت های متقابل در خانواده

مقدمه
اسلام برای ازدواج اهداف و آثارى بیان کرده است. برای تحقق این اهداف، همه اعضاى خانواده، مسئولیتهاى ویژه یا مشترکى دارند و باید روابط خود با سایر اعضا را به گونه ای تنظیم کنند که تا حد توان به اهداف و آثار مورد نظر اسلام در خانواده، دست یابند. در این مبحث به مسئولیتها و گونه های روابط در خانواده مى پردازیم.

1. مسئولیتهاى متقابل زن و شوهر
اساس تشکیل خانواده، ازدواج دو بزرگ سال با جنسیتهاى مخالف است. اولین وظیفه این دو، سازگارى و تطابق با یکدیگر است. همانندی و تشابهات زن و شوهر، آنها را به زندگى مشترکى برانگیخته است. با وجود این، آنها دو شخصیت متفاوت و منحصر به فرد هستند که خلق و خو، عواطف، انگیزه ها و ارزشهای ویژه اى دارند. زن و شوهر باید برای سازگارى، بخشى از ترجیحات و عقاید شخصى خود را به مرور زمان کنار گذاشته و هر طرف، بخشى از حقوق مستقل دیگرى را بپذیرد.(1)
1-1. سازگارى اولیه: تعالیم اسلام براى تنظیم روابط زن و شوهر، توصیه هایى به هر یک دارد که با ابعاد روان شناختى آنها متناسب است. در کلمات اولیاى دین (ع) به دو نکته ی مهم روان شناختى در برخورد با زن اشاره شده است. اولین نکته به تفاوت روانى زن و مرد باز مى گردد. ویژگى های روانى و شخصیتى زن با مرد متفاوت است، و مرد نباید بر اساس ویژگى هایى که در خود و سایر مردان مى بیند، زن را بسنجد و انتظار داشته باشد که از لحاظ روانى کاملا با او هماهنگ باشد. اگر مرد بر این شیوه اصرار ورزد، به شخصیت زن ضربه زده و موجب آسیب روانى او مى شود؛(2) بنابراین لازم است مرد، زن را با همه ویژگی هاى مخصوص او بپذیرد و در برخى ابعاد خود را با او هماهنگ سازد. نکته دوم، توصیف زن در کلمات اولیای دین (ع) به «ریحانه» است.(3) این کلمه به لطافت، آسیب پذیرى، و عاطفى و احساسى بودن زن اشاره دارد. در مقابل، «قهرمان» که از زن نفى شده، به معنای سرخدمت گذار خانه است که مدیریت، دلیری و پهلوانى از آثار آن است. از تقابل این دو کلمه مى توان برداشت گرد که عناصر زیبایى شناختى، آرامش بخشى و عاطفى در زن غلبه دارد و کم تر مى توان استوارى از او انتظار داشت.
از سوى دیگر، مردان نیز به دلیل شرایط ویژه اجتماعى، معمولا بیش از زنان دچار تنیدگى مى شوند؛ زیرا در نظام خانواده از نظر اسلام، مسئولیت اداره خانواده در ابعاد مختلف از جمله اقتصادى بر عهده مرد است. مردان در جامعه، متحمل سختى ها و فشارهایى مى شوند که آستانه تحریک پذیرى و پرخاشگری آنها را پایین مى آورد. افزون بر این، وضعیت هورمونى خاص مردان زمینه بروز برخى رفتارها از جمله برترى طلبى و پرخاشگرى را در آنها فراهم مى کند(4) زن باید این واقعیت روان شناختى مرد را پذیرفته و به نحوی آن را تعدیل کند. تنها به این طریق زنان مى توانند مسئولیت مهم حمایت روانى از مردان را در رویارویى با مشکلات ایفا نمایند. به نظر مى رسد توجه زن و مرد به ویژگى هاى طرف مقابل، به سازگاری آنها بسیار کمک مى کند. در این رابطه، هریک باید وجوه مثبت و گاه نهفته دیگرى را فعال و جنبه هاى منفى شخصیت وى را به تدریج اصلاح کند. در مقابل، اگر هر یک به جاى پذیرش همسر خود به همان صورتى که هست، بر جنبه هاى منفى تأکید و بخواهد قواعدى را بر او تحمیل کند، ناسازگارى ها بیشتر خواهد شد؛(5) به عبارت دیگر، خانواده از فردیتهای گوناگون تشکیل شده است که با پذیرش اصل اساسى زندگى مشترک و پایبندی به آن در یک «ما»ى فراتر گرد آمده اند. عدم شناسایی فردیت و تلاش برای یکسان سازى آمرانه فضاى خانواده، هزینه هاى عاطفى – شخصیتى سنگینى را بر اعضاى آن تحمیل مى کند که خود بیگانگى اعضا، کم ترین و فروپاشى خانواده، بزرگ ترین پیامد رفتار و نگرش فوق است.(6)
1-2. استمرار روابط مطلوب: پس از سازگارى و تطابق اولیه، استمرار روابط مطلوب و رضایت بخش زن و شوهر از وظایف مهم آنهاست و ملاک مطلوبیت این روابط بر اساس آیات قرآن، معاشرت به معروف است.(7) در قرآن بیش از بیست بار(8) کلمه «معروف» براى جنبه هاى مختلف روابط خانوادگى به کار رفته که چگونگى روابط زن و شوهر از مهم ترین این جنبه هاست. برخى، ملاک روابط زنان و مردان را بر اساس معروف بیان کرده اند،(9) ولى در بیشتر این آیات، معروف با گستره ی بیشتر و در مورد همه روابط خانوادگى به کار رفته است. معروف را آداب و شیوه هاى رفتارى مناسب در یک جامعه دانسته اند. که عقلاى آن به رسمیت مى شناسند، یا هر عملى که افکار عمومى آن را رفتاری شناخته شده و مأنوس بداند و با ذائقه ی اهل هر اجتماعى سازگار باشد.(10) برخى، معروف را به معناى شیوه های رفتارى مطلوب در هر جامعه که در چهارچوب قوانین دین باشد، در نظر گرفته اند.(11) در کلمات اولیاى دین (ع) نیز به معانى متعددى از قبیل احسان،(12) حسن مصاحبت با خانواده و مردم(13) و به طور کلى، هر عمل نیکو و امر موافق دستورهای(14) الهى به کار رفته است. در بیشتر این موارد، رفتارهایى براى معروف مصداق شمرده شده است. به نظر مى رسد مناسب ترین ملاک معروف، رفتاری است که مردم یک جامعه مى پسندند و با شریعت و طبع و ذوق انسان مخالفت نداشته باشد. بر این اساس، رفتار زن و شوهر نسبت به هم باید بر اساس روشى باشد که در هر جامعه پذیرفته شده و با شریعت سازگار باشد.
در متون اسلامى، به هر یک از زن و مرد توصیه هایى شده که زمینه ساز رابطه مناسب بین آنهاست. مسئولیتهاى مرد در قبال همسرش، به چند امر باز مى گردد: تأمین شرایط اقتصادی،(15) برآورده ساختن نیازهاى عاطفى،(16) احترام و بزرگداشت زن،(17) مصاحبت نیکو با او،(18) مدارا و مسامحه در موارد اختلاف(19) و عفو و گذشت نسبت به رفتارهای نامناسب زن در خانواده.(20) اولیای دین (ع) به عنوان مشاورانى دلسوز و دانا، به شیوه های متعددى مردان را در ایفای مسئولیتهاى خانوادگى یارى رسانده اند. یکى از نکته هاى بسیار ظریف، امانت بودن زنان،(21) نزد مردان است. همچنین به این واقعیت اشاره شده که زنان در بیشتر امور زندگى، اختیار خود را به مردان مى سپارند(22) و بیشترین توصیه ها در اسلام، امانت دارى در شرایط مختلف است.(23) بدیهى است اگر مرد، همسرش را امانتى در دست خود بداند، سعى خواهد کرد مناسب ترین رفتار را با او داشته باشد. نکته دیگر اشاره به قدرت بدنى کم تر زنان(24) نسبت به مردان است که در جهان امروز امری پذیرفته شده است، به گونه اى که در ورزشها، مسابقات زنان و مردان جداگانه برگزار مى شود. اولیاى دین (ع) با توجه به این واقعیت طبیعى، مردان را به برخورد مناسب با زنان بر اساس تقوا و خویشتن داری توصیه مى کنند.
از شیوه هاى دیگری که اولیای دین (ع) برای تشویق مردها به رفتار مناسب با همسر، به کار برده اند، اعلام امورى است که براى انسانها اهمیت بسیارى دارد. از جمله این امور کامیابى از زندگی است، به گونه ای که رفتار مناسب باعث خوشى و گوارایى زندگى(25) و طولانى شدن مدت عمر(26) مى گردد. مطلب دیگر به شخصیت اجتماعى افراد باز مى گردد، به گونه اى که رفتار مناسب با همسر نشانه بزرگواری و کرامت فرد، و اهانت و بدرفتارى نشان دهنده ی پستى و پایین بودن شخصیت است،(27) و از همه مهم تر، رفتار مناسب با همسر بر درجه ایمان یک مرد دلالت دارد. درکلمات اولیای دین (ع) تصریح شده که هرکس با همسرش خوش رفتارتر باشد، از مرتبه ایمان بالاترى برخوردار است؛(28) از این رو، پیامبر (ص) فرمود: من بیش از همه مردم با همسرانم خوش رفتاری مى کنم.(29) حتى در مذهب شیعه خوش رفتارى با همسر ملاک مهمى دانسته شده که درجه نزدیکى فرد را به ائمه (ع) نشان مى دهد.(30)
سیره و رفتار اولیاى دین (ع) با همسران خود نیز شیوه اى براى ترویج رفتار مناسب در خانواده محسوب مى شود. آنان براى حریم خصوصى همسرانشان احترام قائل بودند،(31) و شخصیت و اعتبار معنوی آنان را ارج نهاده و حتى در امور معنوى از آنان کمک مى گرفتند؛(32) با خواست و میل آنان در محدوده شرع و خانواده، همراهى مى کردند(33) و به بدرفتاری آنان، با صبر و تحمل پاسخ مى دادند.(34) این الگوى رفتارى مى تواند براى مردان بسیار مفید باشد و حتى در عصر حاضر، بهترین شیوه ی همسرداری به شمار آید. در فصل ششم، سیره ی خانوادگى اولیای دین (ع) جداگانه بررسى خواهد شد.
از سوى دیگر، مسئولیتهاى زنان در خانواده نیز اهمیت بسیار دارد، به گونه اى که بر اساس تعالیم اسلام، مهم ترین مسئولیت زن پس از تکالیف دینى، در قبال همسر اعلام شده است.(35) اساسى ترین وظیفه زن، تأمین نیازهاى عاطفى و جنسى همسر است که از نظر ارزش، معادل دشوارترین تکلیف دینى مرد، یعنى جهاد، شمرده شده است.(36) ابراز عشق و محبت به همسر(37) که در قرآن(38) به آن تصریح شده، از وظایف مهم زنان است. در امور خانواده به زنان توصیه شده است که پیرو و همراه همسران باشند. البته این اطاعت در چهار چوب شرع و امور پسندیده ی هر جامعه است.(39) در مقابل سفارشهاى بسیارى که به مردان در ایفاء وظایف خانوادگى شده، از زنان نیز خواسته شده است که در حد توان خود رضایت همسر را در همه جوانب زندگى جلب کنند. این امر را مى توان از عوامل بسیار مؤثر در قوام خانواده و روابط مطلوب زن و شوهر از دیدگاه اسلام دانست. در همین رابطه، صبر و بردباری زن در مشکلات،(40) تحمیل نکردن رفتارهایى به شوهر، و همراهى با او در مشکلات اجتماعى و اقتصادى مى تواند(41) زمینه مناسبى برای روابط مطلوب بین آنها فراهم کند.
به طور خلاصه، مى توان مسئولیتهاى متقابل زن و شوهر را در خانواده بر اساس آیه ذیل برابر دانست، هر چند در ابعادی، از زن انتظارات بیشترى در اسلام مطرح شده است: «همانند وظایف شایسته اى که بر عهده ی زنان است، به نفع آنان برعهده مردان است، و مردان بر آنان برترى دارند.»(42) بر اساس تعالیم اسلام، مسئولیت اضافه ی زنان پیروى از مردان در خانواده است(43) که در بحث مراتب خانواده در اسلام به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.

2. مسئولیتهاى والدین
در نظام خانواده، مسئولیت والدین پس از مسئولیت زن و شوهر، مهم ترین رکن به شمار مى رود. با تولد اولین فرزند، تحولى اساسى در مسئولیت زن و شوهر پدید مى آید. آنان در روابط و مسائل خصوصى خود باید حضور فرد دیگرى را در نظر بگیرند. چگونگى روابط آنها الگویى براى روابط بین دو جنس مخالف به کودکان ارائه مى دهد. کودک از آنان وجوه متفاوت ابراز عواطف، ارتباط با شریک زندگى در حال تنیدگى یا در زمان تعارض را مى آموزد.(44) با تولد کودک، زن و شوهر باید به تدریج بین مسئولیتهاى زن و شوهری و والدینى سازگاری ایجاد کنند. منشا بسیاری از مشکلات خانواده هایى که با فاصله ی کمى از ازدواج صاحب فرزند مى شوند، به سازگارى بین این دو مسئولیت باز مى گردد، که در بحث مشکلات خانوادگى و راه حلهاى آن، بیشتر به این موضوع مى پردازیم.
وظیفه والدین، پرورش کودک و اجتماعى کردن او طى مراحل مختلف است. در نوزادى و کودکى، تغذیه و حفاظت، غالب وظایف والدین را تشکیل مى دهد. در سنین میانى کودکى، کنترل و راهنمایى اهمیت بیشترى دارد و در نوجوانى، فراهم آوردن زمینه استقلال آنان از نکات مهم است. از آن جا که کودک تا جوانى بیشتر مدت زندگى خود را با خانواده مى گذراند و معمولا نزدیک ترین روابط را با خانواده دارد، مهم ترین عامل رشد و تحول او در ابعاد مختلف جسمانى، شناختى، رفتارى و عاطفى، خانواده است. روان شناسان در مورد تأثیر خانواده در تحول کودک، پژوهشهای بسیاری در باب نقش تربیتى پدر و مادر، تأثیر متقابل خواهران و برادران، ترتیب تولد، تعداد فرزندان، شغل مادر و سبکهای خانواده، انجام داده اند.(45) در این جا به طور اختصار، وظایف والدین از دیدگاه اسلام را بررسى مى کنیم و تفصیل بیشتر را به کتابهاى تربیتى و رشد وامى گذاریم.
اولین نکته در دیدگاه اسلام در مورد وظایف والدین، تقدس و تأکید بر ارزش معنوى آن است، به گونه ای که براى آن ارزش عبادت خداوند و رفتارهاى مهم دینى قرار داده شده است؛ براى نمونه، رسول خدا (ص) در مورد وظایف مادری فرموده است: «وقتى زن باردار مى شود، ثواب و پاداش او مانند روزه دار، بر پاکننده نماز و کسى است که با مال و جانش در راه خدا جهاد مى کند. هنگامى که وضع حمل کرد، کسى عظمت مزد و پاداش او را درک نمى کند. وقتى به نوزادش شیر مى دهد، هر مکیدن بچه، ارزش آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل را دارد و هرگاه به طور کامل به فرزندش شیر داد، فرشته اى به او مى گوید: همه گناهان گذشته ات بخشیده شد، دوباره عمل آغازکن.»(46) همین گونه به برخى رفتارهاى پدر نسبت به فرزندان، جنبه عبادى و معنوى داده شده است.(47) این تلقى، دو تأثیر مهم بر والدین دارد: در درجه اول باعث مى شود در جهت مسئولیتهاى والدینى بیشتر تلاش کنند و در درجه دوم، رفتار و عمل خویش را واجد ارزش معنوى بیابند و در نتیجه، دشوارى هاى این وظایف، تا حدى آسان شود. به علاوه، این تلقى موجب مى شود والدین وظایف خانوادگى خویش را در ضمن سایر وظایف دینى قرار داده و آنها را مخل یا جدا از وظایف دینى احساس نکنند.
نکته دوم، توجه اسلام به روابط والدین با کودک از پیش از تولد و حتى قبل از انعقاد نطفه است. تعالیم اسلام به تأثیر رفتار زن و شوهر، از جمله نوع تغذیه و پاکدامنى آنها اشاره دارد(48) و براى سلامت روانى و دینى کودکان آینده، توصیه های مهمى ارائه کرده است.(49) وضعیت آنها در زمان انعقاد نطفه – نیز همان گونه که گذشت – در شخصیت کودکان نقش دارد.(50) همچنین به مادر در دوران حاملگى توصیه هایی شده که بخشى از آنها به تغذیه او و تأثیر آن بر فرزند و بخشى به رفتارها و صفات او باز مى گردد.(51)
نکته سوم، توجه اسلام به همه ابعاد رشد کودک و توصیه هایى ویژه به والدین در زمینه تغذیه، رشد جسمانى، شناختى، عاطفى و اجتماعى است. اسلام تأکید مى کند تغذیه نوزاد از ابتداى تولد با شیر مادر باشد، و در این رابطه گفته شده است که برای نوزاد چیزی بهتر از شیر مادر نیست. همچنین تأثیر شیر بر بعد شناختى، جسمانى و دینى نوزاد مورد تأکید قرار گرفته است، به گونه ای که زنان کم عقل، بد زبان، بسیار زشت، حرام خوار، دشمن اولیاى دین (ع) و شراب خوار و یا آنانى که دارای نقص جسمانى مانند ضعف بینایى هستند، نباید به کودک شیر دهند،(52) و به طور خلاصه، تأکید شده همان گونه که در گزینش همسر دقت دارید، در انتخاب زن شیرده برای نوزادتان نیز دقت کنید.(53) هر چند امروزه در صورت نبودن شیر مادر از شیر خشک استفاده مى شود، این توصیه تأثیر تغذیه اولیه را بر همه ابعاد شخصیت کودکان نشان مى دهد. البته متخصصان علوم تجربى تاکنون فقط تأثیر جسمانى و عاطفى تغذیه نوزاد از شیر مادر را با تحقیقاتى ثابت کرده اند.(54) در مورد تأمین نیازهاى مادی کودک، تأکید شده که از اموال مناسب باشد نه اموالى که از راههای غیرقانونى به دست آمده است؛ زیرا این امر تأثیر نامطلوبى بر اخلاق و رفتار فرزندان دارد.(55) درباره نوع غذاهاى فرزندان نیز توصیه هایى شده است و آن این که در درجه نخست، خوردنى ها حلال باشد(56) و در درجه دوم، بر برخى میوه و غذاها بیشتر تأکید شده است.(57)
نکته ی چهارم، تأکید اسلام بر روابط عاطفى والدین با فرزندان است و در این جهت توصیه هایى در دو بعد روابط کلامى و غیرکلامى به والدین ارائه کرده است تا با عمل به آنها سلامت روانى کودکان حتى المقدور تأمین شود. روان شناسان بر تأمین نیازهای عاطفى کودکان بسیار تأکید بسیار دارند، و جالب ترین توصیه آنها توجه عاطفى مثبت و بى قید و شرط والدین به کودک است که عامل مهمى در سلامت روانى او در طول زندگى به شمار مى رود.(58) اولیای دین (ع) در باب روابط عاطفى والدین با فرزندان توصیه هایی به شرح ذیل دارند:
گفتگوى مهربانانه و دلسوزانه با فرزندان؛(59) نگاه مهربانانه به آنها(60) و دست کشیدن بر سرشان؛(61) بوسیدن و در آغوش کشیدن فرزند که والدین در مقابل هر بوسه به فرزند، درجه اى در بهشت کسب مى کنند(62) (بدیهى است این توصیه به مقتضاى سن کودک و مراحل رشد او است)؛ بازى با کودکان؛(63) برخورد صمیمانه و در سطح درک کودکان(64) با آنها و دورى از ابراز خشم و عواطف نامناسب نسبت به آنها؛(65) احترام به کودک با نیکو صدا زدن و گفتگوى محترمانه.(66)
اسلام بر رعایت عدالت و مساوات در برخورد عاطفى با فرزندان بسیار تأکید دارد.(67) پیامبر اسلام (ص) فردی را که فقط یکى از دو فرزندش را بوسید، به رعایت مساوات بین فرزندان دعوت نمود.(68) برقراری مساوات در ابراز عواطف نسبت به فرزندان، چه در گفتار و چه رفتار، مانع بروز برخى عوارض منفى مانند احساس حقارت و حسد در کودکان مى شود.(69) البته تعالیم اسلام به جهت برخورد نامناسب با زنان و فرزندان دختر در عصر بعثت پیامبر (ص) در جوامع گوناگون که تا عصر حاضر رگه هایی از آن دیده مى شود،(70) به والدین توصیه مى کند که به فرزندان دختر توجه بیشتری ابراز نمایند. رسول خدا (ص) فرمود: «کسى که به بازار وارد شود و براى خانواده خود هدیه اى بخرد، ثواب کسى را دارد که به نیازمندان هدیه مى دهد. او باید به دختران قبل از پسران هدیه دهد؛ زیرا کسى که دخترش را شاد کند، ثواب آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل را مى برد، و اگر مایه روشنى چشم پسرش شود، گویا از ترس خدا گریسته است. چنین کسى را خداوند وارد بهشتهاى پر نعمت مى کند.»(71) همچنین فرموده اند که خداوند به دختر، نسبت به پسر مهربان تر است.(72)
توجه عاطفى مثبت به دختر از دو جنبه باید بیشتر باشد: نخست این که آنان گاه به سبب نگرشها و تصورات غالبى نادرست، مورد بى مهرى قرار مى گیرند و دستور اسلام در واقع به منظور پیشگیری از این امر است. دیگر اینکه دختران نسبت به روابط عاطفى حساسیت بیشترى دارند؛ چنان که رسول خدا (ص) در این رابطه فرمود: «دختران، چه فرزندان خوبى هستند؛ با لطافت [داراى گرمى و جاذبه اند]، آماده به خدمت، مونس [زودتر انس مى گیرند]، با برکت و اهل نظافت و پاکیزگى.»(73) تحقیقات روان شناختى نیز حساسیت بیشتر دختران را نسبت به ابراز عواطف نشان داده است.(74) البته سرمایه گذاری عاطفى بیشتر والدین در مورد دختران، نباید به تبعیض و بى توجهى به فرزندان پسر بینجامد. والدین باید به نیازهای عاطفى پسران نیز واکنشى مناسب نشان دهند و در عین حال، با توجه به طبیعت عاطفى دختران و سرمایه گذاری بیشتر آنها در کمک به والدین، حمایت بیشتری از آنان بنمایند، و این امر به مساوات در برخوردهای عاطفى آسیبى نمى رساند.
شایان توجه است که در تعالیم اسلام، افراط در ابراز محبت نسبت به فرزندان پذیرفتنى نیست.(75) ابراز عواطف بیش از حد موجب کودک محورى در خانواده مى شود و به سبب وابستگى شدید، فرزندان را از کسب استقلال باز می دارد. البته تنبیه به صورت ملایم در شرایطى تأیید شده است، از جمله قهر کردن با کودکان که در این صورت، قطع روابط با فرزندان به مدت طولانى مناسب نیست.(76) در اسلام از خشونت ورزی نسبت به کودکان و زدن آنها(77) نهى شده است به گونه ای که گفته شده خداوند برای چیزی به مانند ظلم در حق کودکان و زنان، خشمگین نمى شود.(78)

3. مسئولیتهاى فرزندان
در نظام خانواده – همان گونه که باید زمینه ای برای تحول فرزندان در ابعاد مختلف ایجاد شود – مسئولیتها و نقشهاى آنها نیز باید به تدریج به آنها آموزش داده شود. در باب تربیت فرزندان، در سیر تاریخى دو شیوه نامطلوب دیده مى شود. تا پیش از قرن حاضر، روش تربیت و مواجهه با کودک معمولا تحمیل و فشار بود و حقوق کودک کم تر در نظر گرفته مى شد. در عصر حاضر به تدریج به کودک توجه شد و در این جهت افراطى صورت گرفت و در فرهنگ غرب کار به کودک محوری و تحمیل بیشتر به والدین انجامید.(79) دین اسلام براى انسجام خانواده و کارایى بهتر آن، در دو جنبه رابطه با والدین و رابطه با یکدیگر مسئولیتهایى را براى فرزندان در نظر مى گیرد. از آن جا که فرزندان هر خانواده تا سالها پس از تولد (حدود 8 تا 10 سال)، مسئولیت قانونى و شرعى بر عهده ندارند، بیشتر خود والدین مسئول تربیت و آموزش وظایف به فرزندان هستند.
3-1. وظایف فرزندان نسبت به والدین: بحث را با بیان تلقى ویژه دین اسلام از این وظایف آغاز مى کنیم. اولین نکته، بعد معنوى و تقدس این وظایف است، به گونه اى که رابطه خوب با والدین نه تنها از برترین رفتارهاى دینى شمرده شده،(80) بلکه به گونه اى شرط پذیرش سایر اعمال دینى فرد نیز اعلام شده است.(81) رضایت خداوند در گرو رضایت والدین و ناخشنودى خدا در اثر نارضایی آنان است.(82) قرآن، حقوق والدین را در ردیف مسئولیتهاى الهى فرد آورده است: «به انسان سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش.»(83) اگر والدین از فرزند ناخشنود باشند، عواقب بسیار نامطلوب دنیوى و اخروی در انتظار او خواهد بود.(84) دعای والدین در حق فرزند نیز بسیار مؤثر است.(85) همه این موارد نشان مى دهد که از نظر اسلام، تعالى معنوى و دینى فرزندان با رابطه مناسب و مطلوب آنها با والدین درهم تنیده و جدا نشدنى است.
نکته دوم، گستردگى وظایف فرزندان نسبت به والدین به همه زندگى تا پایان عمر والدین و حتى پس از مرگ آنهاست. از دیدگاه اسلام، فرزند چه پسر و چه دختر پس از تشکیل خانواده، بازهم نسبت به والدین مسئولیتهاى مختلف حمایتى چه اقتصادی و چه روانى دارد. به ویژه با رسیدن آنها به سالهاى پیرى،(86) مسئولیتها بیشتر مى شود. گستره این وظایف به پس از مرگ نیز مى رسد، و ممکن است فردى در دوران حیات والدین حقوق آنها را رعایت کند، ولى پس از مرگ، وظایف خود نسبت به آنها را انجام ندهد و موجبات ناخشنودی شان را فراهم کند.(87)
نکته سوم، بدون قید و شرط بودن این وظایف است، به گونه اى که اگر والدین از لحاظ دینى منحرف و گمراه باشند(88) یا حقوق فرزند را عایت نکنند،(89) باز هم مسئولیت فرزندان نسبت به آنها ساقط نمى گردد و عذرشان در این باره پذیرفته نمى شود.
نکته چهارم، مسئولیت بیشتر فرزندان نسبت به مادر است که در کلمات اولیای دین (ع)، افزون بر تأکید بر حق مادر،(90) اهمیت نیکى به او دو برابر نیکى به پدر شمرده شده است.(91) قرآن براى ترغیب افراد به برقرارى رابطه مطلوب با مادر، تلاشها و رنجهای مادران را این گونه بیان مى کند: «انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانى و رنج پیوسته حمل کرد و طى دو سال شیر داد.(92) … مادرش با تحمل رنج، به او باردار شد و با تحمل رنج، او را به دنیا آورد…»(93) رسول خدا (ص) نیز در مورد حق مادر فرمود: «اگر روزهایى به تعداد ریگهای بیابان و قطرات باران در زندگى دنیا نزد او باشى و به او خدمت کنى، نمى توانى حتى زحماتى که در ایام باردارى برایت کشیده، جبران کنى.»(94)
نکته پنجم، اهمیت و بزرگى مسئولیت فرزندان نسبت به والدین است که به آن اشاره شد. اینک پس از بیان نکات یاد شده، با تفصیل بیشتری به وظایف فرزندان مى پردازیم. در روابط کلامى، لحن و آهنگ صدای آنان در مقابل والدین، آرام و پایین تر(95) از آنها و در عین حال مهربانانه باشد. هرگونه آزار و پرخاشگری لفظى نسبت به والدین ناشایست اعلام گردیده تا آن جا که در قرآن به فرزندان توصیه شده است حتى ازگفتن لفظ «اف»(96) (که در زبان عربى کم ترین مراتب تندى در گفتار است) بپرهیزند(97) و با آنها با احترام و بزرگوارانه(98) سخن گویند. یک توصیه ظریف تربیتى در مورد والدین این است که آنها را با نامشان صدا نکند، بلکه با کلماتى مانند «مادر» یا «پدر» به آنها خطاب کند.(99) شاید بتوان گفت دلیل توصیه فوق به این امر بازگردد که اساس رابطه و مهم ترین عامل پیوند دهنده والدین و فرزندان، همین رابطه خونى پدری و مادرى و فرزندى است که نام پدر و مادر نشانه اى از آن است. اگر فرزندی پدر و مادر را با نام صدا کند، گویا قرابت و والدینى را در جایگاه مناسب در نظر نمى گیرد یا دست کم به آن اهمیت لازم را نمى دهد. وقتى در دراز مدت رابطه ی با والدین از راه نامیدن آنها به اسم اصلى شد، به تدریج رابطه عاطفى و ادبى فرزندى و والدینى تضعیف شده و به دنبال آن افراد وظایف لازم را انجام نمى دهند. در این رابطه، جالب است بدانیم که پیامبر (ص) نیز از حضرت فاطمه (س) مى خواست ایشان را به عنوان پدر خطاب کند نه عنوانهاى دیگرى مانند رسول خدا (ص).(100) در روابط کلامى با دیگران نیز فرزند باید به گونه ای عمل کند که زمینه اهانت کلامى به والدین خویش را فراهم نکند.(101) همچنین باید همواره آنان را مشمول دعاى خیر خود کند، هرچند در راه راست نباشند.(102)
در روابط غیرکلامى نیز مهم ترین امر، فروتنى در برابر والدین است. قرآن با استعاره اى زیبا افراد را به نهایت فروتنى در برابر والدین دعوت مى کند: «از سر مهربانى بال فروتنى براى پدر و مادر بگستر.»(103) به همین جهت مناسب نیست فرزند جلوتر از والدین راه رود،(104) پیش از آنان بنشیند،(105) و یا به آنها تکیه دهد.(106) نگاه فرزند به والدین نباید خیره(107) و تند و از سر خشم باشد، هرچند به او ستم کرده باشند.(108) در مقابل، اگر والدین را از روی دوستى نگاه کند، عمل او عبادت به شمار مى رود(109) و در این حالت، درهاى رحمت الهى گشوده مى شود.(110) بوسیدن والدین نیز عبادت است.(111) همچنین به هیچ وجه نباید با والدین قطع ارتباط یا قهر کند.(112)
معمولا هر چه والدین به پیری نزدیک مى شوند، به مشکلات روز افزونى دچار مى گردند و از این رو متون دینى بر رسیدگى به والدین در دوران پیرى تأکید کرده است.(113) به طور کلى، در رابطه فرزندان و والدین گفته شده که فرزندان پیش از اظهار نیاز، بدنبال رفع نیازهای والدین باشند.(114)
در این جا مناسب است علت تأکید بسیار تعالیم اسلام بر حقوق والدین تبیین شود. در نظام خانواده، والدین به ویژه مادر بیشترین سرمایه گذاری را نسبت به فرزندان دارند و این پدیده در طول تاریخ و همه جوامع بشرى، امری سارى و جارى بوده است. والدین همه تلاش خود را در ابعاد اقتصادی، اجتماعى و عاطفى براى رشد و تأمین سلامت فرزندان به کار مى گیرند و به تعبیرى، نهایت فداکاری را در نظام خانواده مبذول مى نمایند. در این میان، مادر در خانواده بیش از هر فرد دیگر سرمایه گذارى مى کند. از سوی دیگر، آن که در این سرمایه گذارى بیشترین استفاده را مى برد، فرزند است. نیاز فرزندان به این سرمایه گذاری تنها از طریق والدین تأمین مى شود؛ زیرا موسسه هاى نگهدارى کودک هرچند از استانداردهاى لازم مادى و روان شناختى برخوردار باشند، نمى توانند در همه ساعات شبانه روز حمایت مادى و روانى لازم از کودک را فراهم کنند. به هر حال، کمبود سرمایه گذارى عاطفى موجب اختلالاتى در فرزندان مى شود که جبران آن نیازمند سالها تلاش است و گاه قابل جبران نیست.(115) همان گونه که گذشت، کودک نیازمند توجه مثبت غیر مشروط است و والدین مى توانند این نیاز را به خوبى برآورده سازند و همین امر یکى از علتهاى عزت نفس بالای کودکان است.(116) مسئله دیگر این است که در بسیارى موارد، اختلال در کارکرد خانواده از ضعف والدین در انجام وظایفشان ناشى مى شود. با توجه به نکات یادشده، والدین نقشى حیاتى در رشد و تعالى خانواده دارند. بدیهى است آنان برای انجام مناسب وظایف، نیازمند تشویق و دریافت پاداشهایی در این زمینه هستند و از آن جا که انتظار حمایت مادى فرزندان، دست کم تا سالها نامعقول به نظر مى رسد، ارج نهادن به والدین و توجه بیشتر به آنها مى تواند انگیزه و نشاط آنها را در انجام وظایف تا حدی تأمین کند.
3-2. وظایف فرزندان نسبت به یکدیگر: فرزندان در هر خانواده، اولین زمینه ی رشد و پویایى کودکان به شمار مى روند. آنان در این بستر حالات مختلف عاطفى را تجربه کرده و مى آموزند. مذاکره، همکارى، رقابت، حمایت، دوستى و نفرت در مجموعه خواهران و برادران آموخته مى شود.(117) روابط فرزندان با یکدیگر در خانواده، در روابط و مسئولیتهای اجتماعى آینده آنها تأثیری جدى دارد. به نظر مى رسد در مرحله ای که غالبا فرزندان خانواده کوچک هستند و استقلال عاطفى کاملى به دست نیاورده اند، مسئولیت اصلى تنظیم روابط رضایت بخش بین آنها برعهده ی والدین است. دخالت والدین در این روابط باید به صورت متعادل باشد، به گونه ای که نه فرزندان را به حال خود رها کنند تا احتمالا تحمیلها، فشارها و قوانین نامناسب بین آنها حاکم شود، و نه کنترل و دخالت بسیار اعمال کنند؛ آنان را باید با شرایط ویژه و علایق مخصوص به خود پذیرفت و از دخالت در حریم خصوصى آنها خوددارى کرد. به نظر مى رسد تعالیم اسلام از میان سه روش یاد شده، امر متعادلى را پذیرفته است که گاه آن را «خانواده مقتدر» مى نامند.(118)
در تعالیم اسلام نکاتى درباره ی روابط خواهری و برادرى به چشم مى خورد که بیشتر متناسب با روابط آنها در بزرگ سالى است، هرچند برای درونى سازى روابط به صورت آنچه اسلام در نظر دارد، باید افراد را از کودکى با این امور آشنا کرد. در روایات اسلامى، درباره اخوت تعبیرها و توصیه های فراوانى به چشم مى خورد. بیشتر این توصیه ها درباره رابطه برادرى دینى و ایمانى است، ولى شامل رابطه ی خواهری و برادرى نسبى نیز مى شود؛ زیرا براى نمایان کردن اهمیت روابط بین دو مؤمن، آن را به روابط برادرى تشبیه کرده اند.(119) روابط خواهران و برادران در بزرگ سالى تحت عنوان صله رحم بیان مى شود. با وجود این، بر اساس اولویت خویشاوندان، برقراری روابط مناسب خویشاوندی بین این افراد بیشتر اهمیت دارد. این روابط باید همواره حمایت عاطفى و روانى و حمایت مادى خواهران و برادران نسبت به هم را تأمین کند. در بعد عاطفى، ملاقات خواهران و برادران مایه آرامش روانى آنهاست؛ زیرا خویش را متعلق به هم و مشابه هم مى بینند و همین تشابه، زمینه ای برای آرامش آنها در کنار یکدیگر است.(120) برون ریزى عاطفى(121) و حصول نشاط و شادمانى(122) از دیگر آثار روانى روابط مناسب خواهرى و برادری است. در این میان، فرزندان بزرگ تر مانند برادر بزرگ تر جایگاه ویژه ای دارند، به گونه ای که در غیاب والدین نقشى مشابه آنان در خانواده بر عهده مى گیرند؛(123) از این رو، باید در حمایت روانى و مادى از کوچک ترها، و دیگران نیز در احترام و اهمیت ویژه دادن به آنها، تلاش کنند. حمایت مادی خواهر و برادر از هم نیز با اهمیت است، به گونه اى که دو برادر به دو دست تشبیه شده اند که هنگام شستشو، هر کدام دیگرى را یاری مى دهد.(124) از آن جا که معمولا در بیشتر جوامع حتى در عصر حاضر مردها توان اقتصادی و در نتیجه درآمدی بیشتر از زنان دارند، بر حمایت روانى و مادى برادر از خواهر بیشتر تأکید شده است.(125) روابط خواهرى و برادرى پس از مرگ والدین نیز باید استمرار یابد تا کمبودهاى عاطفى و روانى ناشى از این فقدان جبران شود. این روابط نباید قطع شود و حتى در صورت قطع روابط از یک سو، طرف دیگر باید آن را استمرار دهد. همان گونه که بیان شد، از نکات جالب توجه تعالیم اسلام(126) و سیره ی اولیاى دین (ع)(127)، برقرارى روابط با خویشانى است که فرد را رها کرده اند. بدیهى است در این شرایط، طرف دیگر نیز به حفظ روابط ترغیب شده و روابط عاطفى پایدارى بین آنها برقرار خواهد شد.(128)

پی نوشت :

1. مینوچین، سالوادر، خانواده و خانواده درمانی، ص 87.
2. شاید از روایاتی مانند این روایت بتوان معنای مزبور را برداشت کرد: «انما مثل المرأه مثل الضلع المعوج، ان ترکته انتفعت به و ان اقمته کسرته» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 123.
3. «فان المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه» همان، ص 120.
4. خداپناهی، محمد کریم، روان شناسی فیزیولوژیک، ص 302؛ کارلسون، ن، ر، Phsiology of Behavior ص 479 – 500.
5. مینوچین، خانواده و خانواده درمانی، ص 87.
6. زیمون، مفاهیم و تئوری کلیدی در خانواده درمانی، ص 37 و 289.
7. «و عاشروهن بالمعروف» نساء، 19.
8. از جمله: بقره، 180، 228، 229، 231 – 234؛ نساء، 19 و 25؛ ممتحنه، 12؛ طلاق 2 و 6.
9. بانکی پور، امیر حسین، «تحلیلی بر روابط دختران و پسران دانشجو»، مجموعه مقالات هم اندیشی بررسی مسائل و مشکلات زنان…، ج 2، ص 690.
10. طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 2، ص 232.
11. رشید رضا، تفسیر المنار، ج 2، ص 374.
12. مجلسی، بحارالنوار، ج 45، ص 255.
13. همان، ج 74، ص 328.
14. همان، ج 78، ص 303.
15. «بما أنفقوا» نساء، 34 و «یشبع بطنها و یکسو جنبها» حرعاملی، وسائل الشیعه، «ابواب نفقات»، ج 7، ص 131.
16. حرعاملی؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 116؛ «فاشفقوا علیهن و طیبوا قلوبهن» نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 251.
17. همان، ص 119.
18. «واحسن الصحبه لها» همان، ص 120.
19. «فدارها علی کل حال» همان.
20. «و ان جهلت غفر لها» همان، ص 121.
21. «اتقوا الله فی النساء فانهن عواری عندکم» بیهقی، احمد بن الحسین، السنن الکبری، ج 7، ص 304.
22. «رحم الله عبدا احسن فیما بینه و بین زوجته، فان الله… قد ملکه ناصیتها و جعله القیم علیها» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 122.
23. «ثلاث لم یجعل الله لاحد فیهن رخصه: اداء الامانه…» همان، ج 15، ص 206.
24. «اتقوا الله فی الضعیفین: النساء و الصبیان» همان، ج 14، ص 121 و «اکثر اهل الجنه من المستضعفین النساء علم الله ضعفهن فرحمهن» همان، ص 119.
25. «و احسن الصحبه لها لیصفو عیشک» همان، ج 14، ص 120.
26. «من حسن بره باهله زاد الله فی عمره» مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 225.
27. «ما اکرم النساء الا کریم و لا اهانهن الا لئیم» فرید تنکابنی، نهج الفصاحه، ص 318.
28. «ما اظن رجلا یزداد فی الایمان خیرا الا ازداد حبا للنساء» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 9 و 11.
29. «خیرکم، خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائی» همان، ص 122.
30. «کل من اشتد لنا حبا اشتد للنساء حبا» همان، ص 11 و «ما اظن رجلا یزداد فی هذا الامر خیرا الا ازداد حبا للنساء» همان، ص 9.
31. «انا نتزوج النساء فنعطیهن مهورهن فیشترین ما شئن لیس لنا منه شیء» کلینی، کافی، ج 6، ص 476.
32. همان، ج 2، ص 487.
33. همان، ج 4، ص 446.
34. قمی، منتهی الآمال.
35. «لو امرت احدا ان یسجد لاحد لأمرت المرأه ان تسجد لزوجها» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 115.
36. «جهاد المرأه حسن التبعل» همان، ص 116.
37. «الودود» همان، ص 14 و «و اظهار العشق له بالخلابه» ص 19.
38. روم، 21.
39. «و لا یعصینک فی معروف» ممتحنه، 12؛ حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 153 – 156.
40. «جهاد المرأه ان تصبر علی ما تری من أذی زوجها و غیرته» همان، باب 4، از ابواب جهاد.
41. «امرأه صالحه تعینه علی امر الدنیا و الاخره» همان، ج 14، ص 24 و 123.
42. «و لهن مثل الذی علیهم بالمعروف و للرجال علیهن درجه» بقره، 228.
43. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 112 – 115 و ص 125.
44. مینوچین، خانواده و خانواده درمانی، ص 88 – 90.
45. بی ریا، ناصر، روان شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، 854 – 880.
46. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 175.
47. همان، ص 195 و 227.
48. «طوبی لمن کانت امه عفیفه» فرید تنکابنی، الحدیث، ج 2، ص 117.
49. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 86، 87، 188، 190.
50. در بحث روابط جنسی زن و مرد، در فصل دوم به این موضوع اشاره شد.
51. مجلسی، بحارالانوار، ج 66، ص 177.
52. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 188.
53. عن علی (ع): «تخیروا للرضاع کما تتخیرون للنکاح فان الرضاع یغیر الطباع» همان، ج 6.
54. اصفهانی، محمد مهدی، تغدیه با شیر مادر…، ص 55.
55. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 6، ص 380 – 385 و «کسب الحرام یبین فی الذریه» و مجلسی، بحارالانوار، ج 103، باب کسب حلال، ص 1.
56. بقره، 168 – 169؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 5، ص 147 و ج 103، ص 7؛ محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 5، ص 147، و ج 10، ص 720.
57. از جمله خوردن میوه ی به، گلابی، خربزه و کندر توصیه و بر تأثیر آنها در زیبایی فرزند و نیکو شدن اخلاق تأکید شده است. مجلسی، بحارالانوار، ج 66، ص 177، و همچنین خوردن شیر.
58. شکرکن، حسین و دیگران، مکاتب روان شناسی، ج 2.
59. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 195.
60. فرید تنکابنی، الحدیث، ج 3، ص 296.
61. همان، ص 59.
62. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 194.
63. همان، ص 203، 295.
64. همان.
65. همان، ص 199.
66. «اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یغفر لکم» مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص 95.
67. «اعدلوا بین اولادکم کما تحبون الله یعدلوا بینکم فی البر و اللطف» همان.
68. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 204.
69. فرید تنکابنی، الحدیث، ج 3، ص 67.
70. براى نمونه، این مقالات به تبعیض نسبت به دختران در عصر حاضر اشاره دارد: جونى زیگر «برترى فرزند پسر» ترجمه زهره زاهدى، مجله زنان، ش 50؛ شیانتى گرش «دخترهای بدشگون در آسیاى جنوب شرقى» ترجمه الهام صادقى، مجله زنان، ش 7.
71. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 100.
72. همان، ص 104.
73. همان،ص 100.
74. خدا رحیمی، سیامک و سایرین، روان شناسی زنان، ص 114، 129 و 130.
75. فرید تنکابنی، الحدیث، ج 1، ص 301.
76. همان، ج 2، ص 348 و «و لا یرهقه و لا یخرق به» کلینی، فروع کافی، ج 6، ص 50.
77. «لا تضربه و اهجره و لاتطل» مجلسی، بحارالانوار، ج 23، ص 114.
78. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 202.
79. مینوچین، خانواده و خانواده درمانی، ص 89.
80. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 205.
81. همان، ص 217.
82. مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 80؛ نوری، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 175.
83. لقمان، 14.
84. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 216 و 217.
85. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 1676.
86. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 216 و 217؛ اسراء، 23.
87. همان، ص 221.
88. «بر الوالدین برین کانا او فاجرین» همان، ص 207.
89. همان،ص 217.
90. همان.
91. «ان للام ثلثی البر و للاب الثلث» ص 209.
92. لقمان، 14.
93. احقاف، 15.
94. نوری، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 182.
95. «و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 205.
96. قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن ج 1، ص 88، کلمه «اف».
97. «فلا تقل لهما أف» اسراء، 23.
98. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 271 و 220.
99. «لا یسمیه باسمه» همان، ص 220.
100. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 429؛ ذیل آیه 63 سوره نور، «ان قولک یا أباه، احب الی قلبی و ارضی للرب».
101. «و لا یستسب له» حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 220.
102. نوری، مستدرک الوسائل، ج 15، ص 179؛ «وقل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا» اسراء، 24.
103. اسراء، 24.
104. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 205.
105. همان، ص 220.
106. همان، ص 217.
107. همان.
108. همان.
109. فرید تنکابنی، الحدیث، ج 3، ص 339.
110. مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 221.
111. همان، ج 23، ص 113.
112. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 205.
113. اسراء، 24.
114. حرعاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 205.
115. منصور و… روان شناسی ژنتیک، ج 2، ص 150 – 156.
116. پروین، ل، ا، روان شناسی شخصیت، ص 221 – 223.
117. مینوچین، خانواده و خانواده درمانی، ص 90.
118. بی ریا، و…، روان شناسی رشد، ج 2، ص 875.
119. «انما المؤمنون اخوه» حجرات، 10؛ کلینی، اصول کافی، ج 3، ص 241 – 244.
120. عن ابی عبدالله (ع): «لکل شیء شیء لیستریح الیه و ان المؤمن لیستریح الی اخیه المؤمن کما یستریح الطیر الی شکله» مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 274، 280 و 97.
121. عن ابی عبدالله (ع): «اذا صادق احدکم فلیعلم اخاه» همان، ص 287.
122. همان؛ «تبسم الرجل فی وجه اخیه حسنه و صرفه القذی عنه حسنه و ما عبد الله بشیء احب الی الله من ادخال السرور علی المؤمن» ص 288 و 290.
123. همان، ص 97.
124. فیض کاشانی، المججه البیضاء…، ج 3، ص 285.
125. «من کانت له ثلاث اخوات… فاحسن صحبتهن و اتقی الله فیهن فله الجنه» ترمذی، محمد بن عیسی، السنن الترمذی، ج 6، ص 39 و «افضل الصدقه علی اختک و ابنتک و هی مردوده علیک لیس لها کاسب غیرک» مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 103.
126. «من وصل من قطعه» مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 102.
127. مانند برخورد امام حسین (ع) با برادرش محمد جنفیه (همان، ج 44، ص 191) و برخورد سایر ائمه (ع) با خویشان خود (عبدوس، محمدتقی، سیره ی امامان شیعه، ج 2، ص 181، 190 – 194)
128. «ادفع بالتی هی أحسن فاذا الذی بینک و بینه، عدوه کأنه ولی حمیم». فصلت، 34.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید