از نظر حکمت، پروردگار متعال باید راهی را برای زندگی انسانها که مناسب با انسانیت انسانها است مشخص کند، چون عقلی که خدا به انسانها داده است برای پیدا کردن راه کافی نیست،چون خدا به انسان غرایزی داده است که نمیگذارد هدایت را بپذیرد و دنبال شهوات می رود.
مرحوم آیت الله خوشوقت در یکی از درس های اخلاق خود موانع کمال انسان را تشریح می کند:
از نظر حکمت، پروردگار متعال باید راهی را برای زندگی انسانها که مناسب با انسانیت انسانها است مشخص کند، چون عقلی که خدا به انسانها داده است برای پیدا کردن راه کافی نیست، بلکه برای تبدیل مجهولات به معلومات کافی است، علم همین کار از او برمی آید اما کار هدایت کردن از او برنمی آید، چون خدا به انسان غرایزی داده است که نمیگذارد هدایت را بپذیرد و دنبال شهوات می رود.
مانع اول در راه اطاعت فرمان خدا؛ شیطان
خداوند راه را در قرآنکریم و در همه کتب آسمانی توسط همه انبیا علیهم السلام به امتها ابلاغ کرد، منتهی در، پذیرفتن این راه، موانع و مشکلات چندی قرار گرفته است. این باعث شده از اول تا امروز و از امروز تا خیلی از زمانهای آینده انسانها گوش به حرف خدا ندهند و دنبال غرایز و رشد و حیات خودشان بروند، یکی از آن موانع همین شیطان رجیم است، او نمی گذارد انسان در راه قرار بگیرد.
وقتی خدا شیطان را با آدم و حوا علیهما السلام از باغ بیرون کرد، شیطان ناراحت شد و تصمیم گرفت که نگذارد بچه های آدم در خط مستقیم وارد شوند، نه تنها در آن راه وارد نشوند بلکه از آن راه به بیراهه بروند و تا امروز هم این کار را دارد میکند. چقدر زیاد هستند افرادی که در اثر همین اغواء شیاطین از راه خارج شدند.
مانع دوم؛ عادت
باید حواسمان جمع باشد مخالفت فرمان خدا را نکنیم، و الّا اگر گناه را انجام بدهیم کمکم عادت می شود، عادتی که خودش آدم را به سوی گناه حرکت می دهد، لذا یکی از موانع، عادت است. آدمی که زیاد گناه کرد گناه برای او عادت میشود، معتاد میشود. دیگر راحت و خودکار دنبال گناه میرود، دیگر لازم نیست فکر کند، عاقبت اندیشی کند، گناه برایش عادی شده است.
مانع سوم؛ شهوت جنسی
یکی دیگر از موانع، شهوات است، خدا برای ادامه حیات انسانها و منقرض نشدن فرزندان آدم در انسان شهوتی قرار داده که به او فشار می آورد که دنبال ازدواج برود تا نسل بشر در مقابل آن نسلهایی که منقرض شدند به سطح زمین بیایند و زندگی انسانی را ادامه بدهند، این یکی از عوامل بسیار مهم دعوت به گناه است، لذا امام صادق صلوات الله و سلامه علیه فرمودند: « مَن تزوّج احرز نصف دینه »،اگر ازدواج کنیم دیگر شهوت بر انسان سلطنت کلی نخواهد داشت، انسان تأمین میشود، علت نصف گناهان همین شهوت است، نگاه کردنش، خطورات ذهنیاش و بعد اعمال خارجی آن، همه اینها مربوط به آن شهوتی است که خدا در انسان قرار داده است. لذا دستور اسلام این است که اگر جوانی احساس کرد، اگر ازدواج نکند مبتلا به گناه میشود ازدواج بر او واجب است، دیگر سن ملاک نیست، دوازده سال، سیزده سال، فرقی نمیکند.
مانع چهارم؛ حبّ دنیا
یکی دیگر از موانع حبّ شدید به دنیا است، اگر آدم ویروس حب مقام و ریاست در ذهنش برود، پا روی هر گناهی میگذارد، دزدی میکند، آدم میکشد، تمام این کارها برای انسان در اثر این محبت زائد دنیایی پیش میآید، یا مثلاً اگر محبّت زائد به پول پیدا کند، آدم از هر راه که بشود پول درمیآورد، دزدی، رشوه، آنوقت فرمان خدا از بین میرود.
مانع پنجم؛ نفسامّاره
یکی دیگر از موانع نفسامّاره است، آن هم نمیگذارد آدم گوش به حرف خدا بدهد. به شما میگوید خدا من هستم باید گوش به حرف من بدهی، این هم یکی از موانع بزرگی است که خیلی خیلی پر خطر است، و این هم باید با مراعات دائم تقوا ایمان بالا برود، ایمان که بالا رفت دیگر نفسامّاره آرام میگیرد، خودش میآید و جزو لشکریان خدا میشود، و الّا جدا باشد فرمانده میشود و نمیگذارد ما گوش به حرف خدا بدهیم، امیدواریم خدای متعال توفیق مرحمت کند حداقل ما که وارد این مباحث شدیم خودمان ان شاء الله اهل عمل باشیم تا دیگران از ما علم و عمل هر دو را با هم یاد بگیرند و خدای نکرده دین به دست ما از بین نرود به دلیل اینکه عمل را از علم جدا کردهایم.
منبع: خبرگزاری رسا