مرحوم طبرسی در کتاب شریف خود به نام احتجاج آورده است : روزی مهدی عبّاسی با حضور بعضی از علماء اهل سنّت و از آن جمله ابویوسف – که یکی از علماء برجسته دربار به حساب می آمد، جلسه ای تشکیل داد؛ و حضرت ابوالحسن امام موسی کاظم علیه السلام را نیز در آن جلسه دعوت کرد. امام کاظم علیه السلام پس از ورود، از ابویوسف مطلبی را پرسید؛ ولی او نتوانست جواب سئوال حضرت را بدهد. پس از آن ، خطاب به حضرت کرده و اجازه گرفت تا سئوالی را مطرح کند؟ امام علیه السلام فرمود: آنچه مایل هستی سؤ ال و مطرح کن .
ابویوسف پرسید: درباره حاجی که در حال احرام باشد، آیا شرعاً می تواند از سایه بان استفاده کند؟ حضرت فرمود: خیر، صحیح نیست . پرسید: چنانچه خیمه ای را نصب کند و داخل آن رود، چه حکمی دارد؟ فرمود: در آن اشکالی نیست . پرسید: چه فرقی بین آن دو وجود دارد؟!
حضرت فرمود: درباره زن حایض چه می گوئی ، آیا نمازهای خود را باید قضا کند یا خیر؟ جواب داد: خیر.
فرمود: آیا روزه های خود را باید قضا نماید؟ گفت : بلی . فرمود: چه فرقی بین نماز و روزه می باشد؟ گفت : در شریعت اسلام حکم آن چنین وارد شده است . امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: درباره احکام شخص حاجی در حال احرام نیز چنان وارد شده است . در این لحظه مهدی عبّاسی خطاب به ابویوسف کرد و گفت : ای ابویوسف ! چه کردی ؟ کاری که نتوانستی انجام دهی ؟!
ابویوسف گفت : او یعنی ؛ امام کاظم علیه السلام – مرا با یک استدلال از پای درآورد.
چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی کاظم(ع)/ عبدالله صالحی