43- حق بزرگترها
و اما حـق الکبیـر فإن حقـه توقیـر سنه و إجلال اسلامه إذا کان من اهل الفضل فی الاسلام بتقدیمه فیه و ترک مقابلته عند الخصام ولا تسبقـه إلی طریـق ولا تومه فی طریـق ولا تستجهلـه وإن جهـل علیک تحملت واکرمته بحـق اسلامـه مـع سنه فانما حق السن بقدر الاسلام ولا قوه الا بالله .
ترجمه : اما حق بزرگتر بر تو آنست که او را به خاطر سنش احترام نمائی و چنانچـه فضل و سابقه در اسلام دارد مورد تکریم و تجلیلش قرار دهی و بر خود مقـدم داری و اگر با تو به منازعه پرداخت با او مقابله نکنی و اگر در راهی همراه بودید؛ از او سبقت نگیری و پیش روی او حرکت نکنی و چنانچه به مطلبی جاهل بود ؛جهلش را به رخش نکشی و اگر او ترا جاهل خواند تحمل نموده به خاطر اسلام و سنش گزشت کنی؛ زیرا حق سن باندازهء حق سابقه در اسلام است و قوتی نیست مگر به خداوند متعال .
44- حق کوچکترها
واما حق الصغیر فرحمته و تثقیفه و تعلیمه و العفوعنه و السترعلیه و الرفق به و المعونه له والسترعلی جرائر حداثته فإنه سبب للتوبه والمداراه له وترک مماحکته فإن ذلک ادنی لرشده .
ترجمه : اما حق کوچکتر بر بزرگتر آنست کـه نسبت بـه او مهربان بوده در تربیت و تعلیم او بکوشد ؛ خطاهایش را نادیده گرفته عیبش را بـر او بپوشاند ؛ با او بـه مدارا رفتار نموده و در مشکلات کمکش نماید ؛ و چون بـه خاطر حداثت سن و جوانی؛ اعمال و حرکات نا بخردانهء از او سرزند ؛ مستور نگه دارد زیرا که سبب توبه او خواهد شـد و با او نزاع و مخاصمه نکند که مانع رشد او می شود .
45- حق کسیکه از تو کمک می خواهد
واما حق السائل فإعطائه اذا تهیات صدقه وقدرت علی صد حاجته والدعاء لـه فیما نزل به والمعاونه له علی طلبته وإن شککت فی صدقه و سبقت إلیه التهمه لـه و لم تعزم علی ذلک لم تامن ان یکون من کید الشیطان اراد ان یصدک عن حظک و یحول بینک و بین التقرب الی ربک و ترکته بستره ورددته ردا جمیلا وإن غلبت نفسـک فی مره واعطیته علی ما عرض فی نفسک منه فإن ذلک من عزم الامور .
ترجمه : اما حق کسیکه از تو کمک می خواهـد آنست که اگـر در قدرت و توانت هست برای رفع نیازش اقدام نموده و حاجتش را برآورده سازی ؛ اگر صدقهء آماده داری به او عطا نموده و برای رفع گرفتاریش در حقش دعا کن ؛ چنانچه در صدق گفتارش شک و تردید در دلت پیدا شد و گمان بردی که دروغ می گوید پس به این شک وگمان اعتناء ننموده و بدان که بعید نیست ؛ این شک و گمـان از وسوسه های شیطان باشد کـه می خواهد ترا از این ثواب محروم نموده و مانع تقرب تو به پروردگارت شود .پس اگر چیزی به او ندادی ؛ محترمانه و بدون آنکه خوارش کنی با سخنان زیبا و نرم که او را آزرده خاطر نسازد جوابش کن .چنانچه بر شکت غالب آمدی و علی رغم آنچه در دلت گزشته است کمکش نمودی بدان که این از کارهای مهم و قابل اطمینان است .
46- حق کسیکه تو از او کمک میخواهی
واما حق المسئول فحقه إن اعطی قبل منه ما اعطی بالشکر له و المعرفه لفضلـه و طلب وجه العذر فی منعه واحسن به الظن واعلم انه إن منع ( فماله) منع وان لیس التثریب فی ماله ؛ وإن کان ظالما فإن الانسان لظلوم کفار .
ترجمه : اما حق کسیکه از او کمک خواسته ای پس حق او آنستکه؛ اگر چیزی تـرا عطا کرد با تشکر و سپاس و قدر دانی بپزیری و اگر نخواست کمکت کند نسبت به او گمان بد پیدا نکن بلکه برایش عذری در ذهنت جستجو نموده و منعش را حمـل بر آن کـن و حسن ظن داشته باش و بدان که اگر او ترا منع کرده ؛ازمال خودش به تو نداده است و کسی را به خاطر اینکه مالش را به دیگری نمیدهد ؛ ملامت و سرزنش نمی کنند ؛ و اگر با این کارش ظلم نموده است؛ پس انسان بسیار ظالم و کفران کنندهء نعمتهای خداوند متعال است .
47- حق کسیکه سبب خوشحالی تو شده است
واما حق من سرّک الله به وعلی یدیه؛ فإن کان تعمدها لک حمدت الله اولا ثم شکرته علی ذلک بقـدره فی موضع الجزاء و کافاته علی فضل الابتداء وارصدت له المکافاه و إن لم یکن تعمدها حمدت الله و شکرته وعلمت انه منه ؛ توحّّـدک بها واحببت هذا إذا کان سببا من اسباب نعم الله علیک وترجوله بعد ذلک خیرا فإن اسباب النعم برکه حیث ماکانت و إن کان لم یعتمد ولا قوه الا بالله .
ترجمه : اما حـق کسیکه خداوند او را سبب سـرور و خوشحـالی تـو قـرار داده است پس اگر با آگاهی و خواسته خودش ترا مسرور نموده است خداوند را ستایش نمـوده و بعد از حمد و ثنای الهی از آن شخص به اندازهء ارزش کارش قـدر دانی کن ؛ زیرا که که برتری عمل او از آنجهت است که اول اقدام نموده است ؛مراقب باش تا تو نیز در او سبب سرور و خوشحالیش شوی .و اگر ناخود آگاه و بدون قصد سبب شده است ؛ خـدای را سپاسگزار باش و بدان کـه این نعمت از ناحیهء اوست که ترا بـه آن اختصاص داده است ؛ و شخصی را کـه سبب سرور تو شده است دوست بدار چون سببی از اسباب نعمتهـای خداونـد است و برایاو طلب خیر کن زیرا که اسباب نعمت هرجا باشد مایهء برکت است ؛اگرچه بـدون قصد باشد و قوتی نیست مگر به خداوند متعال .
48- حقی کسیکه بسبب او نکبتی به تو رسیده است
واما حق من ساءک القضاء علی یدیه بقول او فعل فإن کان تعمدها کان العفـو اولی بک لما فیـه له مـن القمع و حسن الادب مع کثیر امثالـه مـن الخلـق فإن الله یقـول : (وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَاُولَئِکَ مَا عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ ـ الی قوله ـ : مِـنْ عَزْمِ الْاُمُورِ) و قال عـزّوجـل : ( وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُـوا بِمِثْلِ مَا عـُوقِبْتُمْ بِـهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُـمْ لَهُـوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ) هذا فی العمد ؛ فإن لم یکن عمدا لم تظلمه بتعمد الا نتصار منه فتکون قد کافاته فی تعمد علی خطا ؛ ورفقت به ورددته بالطف ما تقدرعلیه ولا قوه الا بالله .
ترجمه : اما حق کسیکه بخاطر گفتار یا رفتارش ؛سبب نکبت و گرفتاری تو شده است آنستکه اگر از روی عمد و آگاهی بتو ضرر رسانیده است بهتر آنست که او را ببخشی زیرا عفو موجب می شود که از این کار در آینده دست بر دارد و با خلق خدا مودبانه و بدون آزار برخورد نماید زیرا خداونـد متعال می فرمایـد : ( و کسی کـه بعد از مظلوم شدن یاری طلبد، ایرادی بر او نیست ؛ایراد و مجازات بر کسانی است که بر مردم ستم می کنند و در زمین به نا حــق ظلم روا می دارند برای آنان عـذاب درد ناکی است ؛ اما کسانی که شکیبائی و عفو کنند ؛این از کارهای پر ارزش است [شوری 41/43] ) . و هم چنین می فرمایـد : ( و هرگاه خواستید مجازات کنید؛ تنها به مقـداری که بـه شما تعدی شده کیفر دهید ! و اگـر شکیبائی کنیـد این کار برای شکیبایان بهتر است [نحـل 126] ) .این در صورتی است که عمدی در کار باشد .اما اگر ضرری که به تو رسیده است غیر عمدی بوده باشد؛از ستم بر او به نیت انتقام پرهیز کن تا ضرر عمدی به کسی که از روی خطا مرتکب عملی شده است نرسانی . بلکه با او به رفق و مدارا رفتار کن؛ و خطایش را با مهربانی و لطفی کـه در توان داری پاسخ بده ؛ وقوتی نیست مگر به خداوند متعال .
49- حق همه مسلمانان به طور عموم
واما حـق اهل ملتک عامه فإضمار السلامه ونشر جناح الرحمه والـرفق بمسیئهم و وتالفهم واستصلاحهم وشکرمحسنهم إلی نفسه وإلیک فإن احسانه الی نفسه احسان إلیک إذا کف عنک اذاه و کفاک موونتـه و حبس عنک نفسه فعمهم جمیعا بدعوتـک و انصرهم جمیعا بنصرتـک وانزلتهـم جمیعـا منک منازلهـم ؛ کبیرهـم بمنزلـه الوالـد و صغیرهم بمنزله الولد و اوسطهم بمنزله الاخ ؛ فمن اتاک تعاهدته بلطف و رحمه ؛ وصل اخاک بما یجب للاخ علی اخیه .
ترجمه : اما حق همهء مسلمانان بر تو آنست که در دل نسبت به آنان کدورتی نداشته باشی و بالهای مهربانی و لطفت را بر سر خطاکاران ایشان بیفشانی و به جهت اصلاح و ایجاد الفت بیـن آنها و خـود بکوشی و شکـر و سپاست را از نیکـوکاران آنها دریـغ نداری ؛ کسانی که احسان و نیکی آنها برای خــود شان و بـرای تست ؛زیرا که احسان آنها به خود شان احسان بتو نیز هست وقتیکه آزاری بتـو نرسانند و تـرا گرفتار دفع آن آزار نکنند و خود را از آسیب رساندن بتو دور نگه دارند .پس برای همهء مسلمانان دعا کن و به یاری همـهء آنها بشتاب و همـه را در مراتبی که دارند مورد عنایت و تکریم قرار ده .
50- حق غیر مسلمانانی که در حال جنگ با مسلمانان نباشند
واما حق اهل الذمه فالحکم فیهم ان تقبل منهم ما قبل الله وتفی بما جعل الله لهم من ذمته وعهده وتکلهم الیه فیما طلبوا من انفسهم واجبروا علیه وتحکم فیهم بما حکم الله به علی نفسک فیما جری بینک (وبینهم) من معامله ولیکن بینک وبین ظلمهم من رعایه ذمه الله والوفاء بعهده وعهد رسول الله صلی الله علیه واله حائل فانه بلغنا انه قال : ” من ظلم معاهدا فانا خصمه ” فاتق الله و لا حول ولا قوه الا بالله .
ترجمه : اما حق کسانیکه مسلمان نیستند ؛و در هر حال جنگ با مسلمانها هم نیستنـد و شرایط زندگی در مملکت اسلامی را پزیرفته اند ؛ آنست که بپزیری از آنان چیزی را که خدا پزیرفته است و وفا کنی بـه عهـد و پیمانی که بین آنها و دولت اسلامی منعقـد شده است و مزاحم آنان در آنچه که از خود شان میخواهند و به آنچه که مجبور به آن هستند نشوی ؛وحکم کن در آنها همانگونه که خداوند بر تو حکم نموده است ؛در آنچه واقع می شود بین تو وآنها از معامله ؛ و حائل و پرده قرار بـده بین خـود و بین ظلم به آنها پیمان خداوند و وفا به عهد خدا و رسول خدا را ؛ زیرا از پیامبر صلی الله علیـه و اله و سلم بما رسیده است که فرمود : کسیکـه کافـرذمی و معاهد را مورد ظلـم قرار دهد من خصم او خواهم بود . پس تقوای الهی را پیشه کن و قوتی نیست مگر به خداوند متعال .
فهذه خمسون حقا محیطا بک لا تخرج منها فی حال من الا حوال یجب علیک رعایتها والعمل فی تادیتها والا ستعانه بالله جل ثنائه علی ذلک ولا حول و لا قوه الا بالله والحمد لله رب العالمین
ترجمه : این پنجاه حقی است که تر احاطه کرده است و از این حقوق در هیچ حالی از احوال خارج نیستی ؛ برتو واجب است رعایت این حقوق و تلاش برای ادای آن و طلب مساعدت و کمک از خداوند متعال بر رعایت این حقوق ؛ و نیست قوتی مگر به خداونـد متعال و حمد و سپاس مخصوص آن ذات مقدس است .