نویسنده: محمد فقیه
مترجم: سید شاهپور حسینی
احادیث مربوط به این مطلب
1- حدیث موثّق و مشهور جابر که ادعا کردهاند که از معصوم صادر و نقل شده است:
و از دین برگشتهای از جانب ترکان خروج میکند و به دنبال آن هرج و مرج رومیها پدید میآید. ترکان و یارانشان نزدیک میشوند تا آنکه در جزیره فرود میآیند و پس نزدیک میشوند تا آنکه در «رمله» فرود می آیند. ای جابر در آن سال جنگها و درگیریهای زیادی در هر سرزمینی (در هر ناحیهای) خواهد بود. و جنگی از جانب مغرب رخ میدهد. اولین سرزمینی که ویران و خراب میشود، شام است. در آن زمان مردم زیر فرمان سه پرچم متنازع میروند و با هم به جنگ و درگیری میپردازند. آن پرچمها، پرچم اصهب، پرچم ابقع و پرچم سفیانی است. (1)
2- مرسلهی جابر (نسخهی عیاشی):
پس آنگاه که ترکها را دیدی که از آن شهر (دمشق) گذشته و آنان را دیدی که ادامه دادهاند تا آنکه در جزیره فرود آیند و رومیها پیش آمده تا آنکه در رود فرود آیند…
این حدیث در نسخه الزام الناصب (ج2، ص115) این گونه آمده است:
آنگاه که ترکها را دیدی که از آن شهر (دمشق) گذشتند.
3- و در روایت عمار یاسر آمده است:
و آنگاه که ترکها به ستیزه و جنگ با رومیها پردازند و در زمین جنگها بسیار شود، منادی بر روی دیوارهای دمشق بانگ میزند، ای وای از شری که نزدیک است و دیوار مسجد آن شهر فرو میریزد (خراب میشود).
4- الارشاد مفید (ص357) و فرود آمدن ترکها در جزیره و رومیها در رمله.
5- اخبار زیاد دیگری وجود دارد که شیعیان و اهل سنت آنها را روایت کردهاند اما سند همهی آنها ضعیف است. از جمله:
بی شک ترکها وارد جزیره میشوند تا آنکه به اسبان و چهارپایانشان از آب فرات، بنوشانند.
***
ترکها دو خروج و خیزش دارند؛ خروجی که در آن چیزی نمیتواند مانع رسیدنشان به فرات شود. در آن روز جنگ آفرینان قیس و عیلان با آنان به نبرد میپردازند و آنان را به گونهای ریشه کن میکنند که ترکی باقی نمیماند. آنگاه که اولین گروه ترکها را در جزیره دیدید، با آنان به نبرد بپردازید تا آنها را شکست دهید یا آنکه خداوند، شر آنان را از شما دور کند. آنان هتک حرمت (حرم) میکنند و این نشانهی خروج اهل مغرب و پایان یافتن سلطنتشان در آن روز است.
***
گویی ترکها را میبینم که سوار بر استرهای گوش بریدهاند…
ترکها به سوی رود فرات میشتابند. گویی آنان را سوار بر مرکبهای زردرنگ میبینیم…
این دو روایت آخری که ذکر شد مجالی برای (تحقیق کردن) پژوهشگر باقی نمیگذارند. این دو روایت با وجود ضعیف بودن اسنادشان، تقریباً میتوان گفت که صدورشان از معصوم قطعیت دارد. اما در مورد استران گوش بریده و چهارپایان زردرنگ، آیا اینها در میان چهارپایان یافت میشود اگرنه، تفسیر آن چیست؟ آیا این کلمات ادوات جنگی زرهی و رزم ناوهای این زمان است؟ به فرض نبود آنها در جنس حیوانات، باید گفت که یا این روایت از جهتی از معصوم صادر شده و قول معصوم است یا اینکه یک راوی آن را جعل کرده و از خود ساخته است. به گونهای که آن راوی نسبت به آینده علم داشته و آینده را میدیده است. در غیر این دو وجه تفسیر آن چگونه خواهد بود (2)…
علاوه بر این تانکها و زره پوشها در جنگ جهانی دوم به رود فرات نرسیدند، اما برخی بر این باورند که تانکها به این منطقه رسیدند و در صورت درست بودن این امر، نمیتوان انکار کرد که منظور از چارپایان زرد، همان تانکها باشند یا نمیتوان نفی کرد که این امر اشاره به حوادث پیش از ظهور داشته باشد. برخی از روایتها یادآور شدهاند که رومیها در فلسطین فرود میآیند. نگارنده روایتهایی در مورد «فرود آمدن رومیها در الرمله» دیده است. «الرمله» منطقهای است هم در فلسطین و هم در مصر.
پس در مقابل حرکت کردن ترکها از سمت مشرق، رومیها نیز از جانب مغرب حرکت میکنند.
ترکها و حکومت عثمانی در گذشته به رود فرات رسیدند و بر سرزمینهای عراق و جزیره و شام و مصر و فلسطین و … حکمرانی کردند.
رومیها در زمان جنگهای صلیبی وارد فلسطین شده و حدود 100 سال بر آنجا حکومت کردند. همچنین رومیها (ناپلئون) وارد مصر شدند و مضاف بر اینکه آنها در زمان «حمدانی ها» نیز به حلب رسیدند. علاوه بر این در جنگهای جهانی اول و دوم. چنین امری اتفاق افتاد و در آنجا هزاران نفر کشته شدند، اما تعداد کشتهها به میلیاردها نفر نرسید.
حقیقت کلمه «ترک» این است که آنان از نسل به ترک بن یافث بن نوح هستند و سرزمین آنها منطقهای است از قسمتهای غرب هند تا قسمتهای شرقی روم (3) و ترکستان اسمی جامع است که شامل همه سرزمینهای ترک نشین میشود (4) جد پادشاهان سلجوقی، «دقاق» است که او از رؤسای قبیلههای ترک بوده است و از سرزمین «کشفر» واقع در غرب کشور چین، به این منطقه آمده است. اما در مورد حکومت عثمانی باید بگوییم که مؤسس این حکومت ارطغرل بن سلیمان شاه ترکمن، رئیس یکی از قبیله های ترک بوده است که از دشتهای غربی آسیای غربی به سرزمینهای آسیای صغری کوچ کرده بودند. (5) استاد شعبان، در صفحه 83 کتابش، مسئله اطلاق لقب ترکها را بر لشکریان و سپاهیان شهر سامرا، در عهد معتصم مورد بحث و بررسی قرار میدهد و میگوید: این مسئله یعنی اطلاق لفظ ترکها بر سپاهیان شهر سامرا در عصر معتصم در نهایت نادرستی و گمراهی است و دلیل استعمال و کاربرد لفظ اتراک، بر آنها، به خاطر دشواری تلفظ نامهای ترکها بوده است. پس استعمال لفظ ترک (ترک ها) که کلمهای عام است بدین دلیل است که شامل ترکها و اغلب مردمانی که تحت سیطرهی امپراطوری ساسانی قرار نگرفتهاند، بشود. و این سخن که ترکها در حکومت عباسی، حکمرانی کردند مطلبی بسیار مبالغه آمیز است و به طور قطع، سخن دقیق و درستی نیست.
پس روایتهایی که از ترکها یاد میکنند، آیا منظور آنها تنها حقیقت لفظ آن است یا منظور ترکهاست و چه کسانی بدین نام خوانده میشوند؟ اما واقعیت این است که این نوع نامگذاری در عصر عباسیان به وجود آمد. این در حالی است که این روایتها پیش از عصر عباسیان از زبان معصومین (علیهما السلام) جاری و نقل و روایت شده است. قدر متیقّن این است که منظور فقط ترکها هستند و این نظریهای است که شیخ آن را پذیرفته است و تنها خداوند آگاه به همه امور است. اما در مورد رومی ها، برخی بر این امر پافشاری میکنند که یهودیها نیز جزء آنها هستند و بر این موضوع ایرادی وارد نیست. این مطلب چه درست باشد، چه نادرست، یهودیان وارد فلسطین شده اند و آنها علت اصلی پریشانی و آشفتگی اوضاع در منطقه و عدم بهبود آن بودهاند و آنها سبب اصلی پیش آمدن حوادث پیش از ظهور امام مهدی، خواهند بود و همین امر نابودی و زوال، آنها را نزدیکتر و سریع تر میسازد. حوادثی که ما هم اکنون در منطقهی خاورمیانه مشاهده میکنیم یا در همهی آنها دست یهودیان در کار است و یا به خاطر وجود آنان در این منطقه است البته به زودی عکس العمل این کارشان بدانها باز میگردد. به گونهای که همین سبب نابودی آنها میشود و برای از بین رفتنشان کفایت میکند.
مطلبی که از روایتهای ثابت و صحیح در دست داریم، وجود رابطهی میان ترکها و رومیها و حوادث سرزمین شام و جنگ قرقیسیا پیش از ظهور است. و صحت و درستی این رابطه در موثقهی جابر است که گفته میشود، آن موثقهی مقرون و همراه با قرینهی حتمی بودن اتفاق است. این موثقه به دلیل معتبر بودن سندش در جایگاه حدیث متواتر قرار میگیرد و در نتیجه صدور آن از معصوم قطعیت مییابد. این دلیل اول بود (که ترکها با رومیها در وقوع حوادث شام با هم در ارتباطند) اما دلیل دوم روایتهای مربوط به چارپایان زردرنگ و استرهای گوش بریده است که آن روایتها را مورد مطالعه و بررسی قرار دادیم. دلیل سوم اینکه، شیخ مفید این امر را جزء نشانههای ظهور ذکر کرده است و این سخن او است بنابر آنچه در اصول و منابع اصلی و صحیح ثابت میشود و صحت مییابد.
مطلب بعدی اینکه شاید این حوادث در زمان حکومت عثمانی و جنگهای صلیبی و جنگ جهانی اتفاق افتاده باشد اما در صورتی که جنگ جهانی سوم رخ دهد، بیشک باقیماندههای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و باقیماندههای پیمان ورشو به این منطقه میآیند و خبرها و پیش گوییهای این روایتها به حقیقت میپیوندد و تحقق مییابد و رابطهی اینها با حوادث ظهور اثبات و مشخص میشود.
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج52، ص237.
2. برخی گفتهاند چهارپایان زردرنگ در عالم واقع وجود دارند و نمیتوان منکر شد که احتمالاً این نوع حیوان در زمانهای گذشته وجود داشته است. به همین جهت، نمیتوان به قطعیت گفت که مرکبهای زرد رنگ، همین ادوات زرهی… هستند و تنها خداوند به حقیقت همه امور آگاه است.
3. معجم البلدان، یاقوت حموی، ج1، ص 18.
4. همان، ج2، ص23.
5. تاریخ الدوله العثمانیه، صص 24 و 39.
منبع مقاله :
فقیه، محمد، (1387)، سفیانی و نشانههای ظهور، ترجمهی: سید شاهپور حسینی، تهران: موعود عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ سوم