در جلد شانزدهم بحارالانوار ص 201 از مکارم الاخلاق نقل مى کند. ابوالسفاتج گفت یکى از دوستانم به حضرت صادق (علیه السلام) عرض کرد. گاهى ما در بین راه مکه مى خواهیم احرام ببندیم نخاله و سبوس آرد نداریم تا به وسیله آن خود را شستشو داده آثار نوره را بزدائیم با آرد این ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صدقه و انفاق
معلى بن خنیس گفت: شبى بارانى حضرت صادق (علیه السلام) از منزل به طرف ظله (1) بنى ساعده خارج شد. من آهسته از پى ایشان روان شدم. در میان راه چیزى از آنجناب بر زمین افتاد فرمود ( بسم الله اللهم رد علینا) خداوند گمشده را به ما برگردان. آنگاه پیش رفته سلام کردم. فرمود ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صدقه برای خدا
حضرت صادق (علیه السلام) با عده اى که کالاى زیادى براى فروش با خود مى بردند در سفرى همراه بود. بین راه اطلاع دادند که یک دسته دزد در فلان محل براى غارت کردن کاروان اجتماع کرده اند. از شنیدن این خبر همراهان آن جناب به طورى متوحش شدند که آثار ترس در صورتشان آشکارا ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صدقه بهتر است یا علم نجوم؟
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: زمینى بین من و مردى قرار بود تقسیم شود. آن مرد از علم نجوم اطلاعى داشت. کار را به تاخیر مى انداخت تا ساعتى را انتخاب کند که به اعتقاد خودش آن ساعت براى او خوب است و براى من بد، در نتیجه او سود کند و من زیان . ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): به مستمند قبل از درخواست کمک کنید
حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: براى مردى امیر المؤمنین (علیه السلام) پنج بار شتر خرما از دیگرى درخواست و سوالى نمى کرد. یک نفر خدمت حضرت بود گفت یا على آن مرد از شما تقاضائى نکرد و هم از پنج بار شتر یکى او را کفایت مى نمود. ایشان فرمودند: (لاکثر الله فى المومنین مثلک) ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): حق برادر مسلمان
عبدالاعلی، پسر أعین، از کوفه عازم مدینه بود. دوستان و پیروان امام صادق علیه السلام در کوفه، فرصت را مغتنم شمرده مسائل زیادی که مورد احتیاج بود نوشتند و به عبدالاعلی دادند که جواب آنها را از امام بگیرد و با خود بیاورد. ضمنا از وی درخواست کردند که یک مطلب خاص را شفاها از ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): نتیجه دوستی با اهل بیت
صفوان بین یحیى مى گوید: عبدى (1) نقل کرد که زنم به من گفت مدت مدیدى است حضرت صادق (علیه السلام) را زیارت نکرده ایم ، خوب است به حج برویم و در ضمن خدمت آنجناب رسیده تجدید عهدى بنمائیم. گفتم خدا شاهد است که چیزى ندارم تا بتوانم به وسیله آن مخارج را تامین ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مقایسه طب اسلامی و طب جالینوس
طبیبى نصرانى خدمت حضرت صادق (علیه السلام ) رسید عرض کرد یابن رسول الله آیا در کتاب پروردگار شما و سنت پیغمبرتان از طب چیزى ذکر شده. فرمود: آرى در کتاب خدا این آیه (کلوا و اشربوا و لا تسرفوا ) بخورید و بیاشامید ولى زیاده روى نکنید. اما در سنت پیغمبرمان حضرت رسول (صلى ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع):هدیه به شاعر
مرحوم شیخ طوسى در کتاب خود، به نقل از امام هادى علیه السلام آورده است : امام موسى کاظم علیه السلام حکایت نمود: روزى پدرم امام جعفر صادق علیه السلام در بستر بیمارى خوابیده بود، و من کنار بالین آن حضرت نشسته بودم ، که یکى از شعراء به نام اشجع سلمى به دیدار پدرم ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): بی اعتنایی به مومن بی اعتنایی به ماست
طبق روایتى که در کتاب هاى معتبر وارد شده است : در یکى از سال ها امام صادق علیه السلام به همراه بعضى از اصحاب و دوستان خود، براى انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوى مکّه معظّمه حرکت کردند. در مسیر راه ، جهت استراحت در محلّى فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضى ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): استجابت دعا براى غریق جُحْفِه
مرحوم قطب الدّین راوندى و دیگران بزرگان حکایت کنند: روزى حمّاد بن عیسى به حضور مبارک امام جعفر صادق علیه السلام وارد شد و از آن حضرت تقاضا نمود تا برایش دعا نماید، که خداوند چندین مرتبه سفر حجّ، باغى مناسب و سرسبز، خانه اى نیک و وسیع ، همسرى زیبا و خوش نام ؛ ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع):حمل شبانه غذا برای منکرین امامت
معلّى بن خنیس نقل مى کند که: در یک شب بارانى، امام صادق علیه السّلام به طرف سایبان بنى ساعده روانه شد و من هم به دنبال آن حضرت به راه افتادم، در همین اثناء چیزى از دست آن حضرت بر زمین افتاد، پس فرمود: بنام خدا، خدایا! به من برگردان. راوى مىگوید که: من ...