ابوجعفر خثعمى – که یکى از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام است – حکایت کند: روزى حضرت صادق علیه السلام کیسه اى که مقدار پنجاه دینار پول در آن بود، تحویل من داد و فرمود: این ها را تحویل فلان سیّد بنى هاشم بده ؛ و به او نگو توسّط چه کسى ارسال شده ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): تنها شخص شجاع در مقابل تهمت ها
عبداللّه بن سلیمان تمیمى حکایت کند: چون دو نفر از نوادگان امام حسن مجتبى علیه السلام به نام هاى محمّد و ابراهیم که هر دو برادر و از فرزندان عبداللّه بن الحسن بن الحسن علیه السلام بودند به دستور منصور دوانیقى به شهادت رسیدند؛ شخصى به نام شیبه بن غفّال از طرف منصور به عنوان ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): معاشرت و برخورد با سلطان
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: منصور دوانیقى در یکى از روزها بعضى از علماء و دانشمندان شهر مدینه منوّره را در مجلسى به حضور خود دعوت کرد، که من نیز یکى از آنان بودم . همین که به دربار خلیفه عبّاسى وارد شدیم ، دربان او – که ربیع نام داشت – جلو آمد ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مهمّترین سفارش در آخرین لحظات
مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه تعالى علیه و دیگر بزرگان آورده اند: یکى از راویان حدیث و از اصحاب و دوستان امام جعفر صادق علیه السلام به نام ابوبصیر لیث مرادى حکایت کند: پس از آن که امام جعفر صادق علیه السلام به شهادت رسید، روزى جهت اظهار هم دردى و عرض تسلیت به اهل ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): تشریح دقیق ساختمان بدن انسان برای نصرانی
روزى یک نفر نصرانى به محضر مبارک امام جعفرصادق علیه السلام شرفیاب شد و پیرامون تشکیلات و خصوصیّات بدن انسان سؤ ال هائى را مطرح کرد امام جعفر صادق علیه السلام در جواب او اظهار داشت : خداوند متعال بدن انسان را از دوازده قطعه ترکیب کرده و آفریده است ، تمام بدن انسان داراى ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): کدامیک از دوقلوها زودتر به دنیا آمده است
مرحوم کلینى در کتاب شریف کافى آورده است : یکى از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام داراى دو نوزاد دوقلو گردید، همین که به حضور مبارک آن حضرت شرفیاب شد، پس از تبریک و تهنیت به او فرمود: آیا مى دانى کدام یک از دوقلوها بزرگترند؟ پدر نوزاد در جواب اظهار داشت : آن ...
داستانهای ائمه: امام صادق(ع): ذکری که شر منصور دوانیقی را دفع نمود
حضرت علىّ بن موسى الرّضا از پدر بزرگوارش امام موسى کاظم علیهما السلام حکایت کند: روزى ابوجعفر، منصور دوانیقى تصمیم قتل پدرم امام جعفر صادق علیه السلام را گرفت و دستور احضار آن حضرت را صادر کرد، استاندار مدینه هم طبق دستور منصور پدرم را دست گیر کرده و به سوى منصور دوانیقى روانه ساخت. ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): سرچشمه خنده
محمّد بن مسلم – که یکى از راویان حدیث و از اصحاب امام محمّد باقر و امام جعفر صادق علیهما السلام است – حکایت کند: روزى محضر مبارک ابوجعفر امام محمّد باقر علیه السلام نشسته بودم ، که فرزندش حضرت صادق علیه السلام ، در حالى که کودکى خردسال بود و کلاهى منگوله دار بر ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): دعا برای بدگویی کننده اش
شخصى خدمت امام جعفر صادق علیه السلام شرفیاب شد و به حضرت عرضه داشت : یاابن رسول اللّه ! پسرعمویت به شما ناسزا گفته است و نسبت به شما بدگوئى مى کند. پس از آن که آن شخص سخن چین حرفش تمام شد، حضرت به کنیز خود فرمود تا اندکى آب ، براى وضو بیاورد؛ ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع):علت تلخى گوش و شورى آب چشم
ابن ابى لیلى – که یکى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است – حکایت نماید: روزى به همراه نعمان کوفى به محضر مبارک آن حضرت وارد شدیم ، حضرت به من فرمود: این شخص کیست ؟ عرض کردم : مردى از اهالى کوفه به نام نعمان مى باشد، که صاحب راءى و داراى ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): زنده کردن پرندگان همچون ابراهیم (ع)
یکى از اصحاب حضرت ابا عبداللّه، امام جعفر صادق علیه السلام حکایت کند: روزى به همراه بعضى از دوستان به مجلس شریف و مبارک آن حضرت شرفیاب شدم؛ و من از محضر مقدّسش پیرامون این آیه شریفه قرآن: خُذْ أرْبَعَهً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إلَیْکَ(1) سؤ ال کردم بر این که آیا آن پرندگان از یک ...
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): کشتى در دریاى شیرین و سفید
ابو جعفر طبرى به نقل از داود رقّى حکایت کند: روزى وارد شهر مدینه شدم و منزل امام جعفر صادق علیه السلام رفتم به حضرتش سلام کرده و با حالت گریه نشستم ، حضرت فرمود: چرا گریان هستى ؟ عرض کردم : اى پسر رسول خدا! عدّه اى به ما زخم زبان مى زنند و ...