دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"

مطالب موجود در بخش "حکایت ها"

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): شدت ارادت به اهل بیت

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): شدت ارادت به اهل بیت

بشار مکارى گفت در کوفه خدمت حضرت صادق (علیه السلام) مشرف شدم. آنجناب مشغول خوردن خرما بود فرمود بشار، بیا جلو بخور. عرض کردم در بین راه که مى آمدم منظره اى دیدم که مرا سخت ناراحت کرد، اکنون گریه گلویم را گرفته نمى توانم چیزى بخورم بر شما گوارا باد. فرمود به حقى که ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مهمان ارجمندتر است یا میزبان؟

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مهمان ارجمندتر است یا میزبان؟

در کافى است که حسین ابن نعیم گفت حضرت صادق (علیه السلام) به من فرمود آیا برادران خود را دوست دارى. عرض کردم بلى. به فقراء و تنگدستانشان نفع مى رسانى؟ جواب دادم آرى . فرمود متوجه باش که لازم است ایشان را دوست بدارى . آیا آنها را به منزل خود دعوت مى کنى ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مرز اسراف

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مرز اسراف

در جلد شانزدهم بحارالانوار ص 201 از مکارم الاخلاق نقل مى کند. ابوالسفاتج گفت یکى از دوستانم به حضرت صادق (علیه السلام) عرض ‍ کرد. گاهى ما در بین راه مکه مى خواهیم احرام ببندیم نخاله و سبوس آرد نداریم تا به وسیله آن خود را شستشو داده آثار نوره را بزدائیم با آرد این ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صدقه و انفاق

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صدقه و انفاق

معلى بن خنیس گفت: شبى بارانى حضرت صادق (علیه السلام) از منزل به طرف ظله (1) بنى ساعده خارج شد. من آهسته از پى ایشان روان شدم. در میان راه چیزى از آنجناب بر زمین افتاد فرمود ( بسم الله اللهم رد علینا) خداوند گمشده را به ما برگردان. آنگاه پیش رفته سلام کردم. فرمود ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صدقه برای خدا

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صدقه برای خدا

حضرت صادق (علیه السلام) با عده اى که کالاى زیادى براى فروش با خود مى بردند در سفرى همراه بود. بین راه اطلاع دادند که یک دسته دزد در فلان محل براى غارت کردن کاروان اجتماع کرده اند. از شنیدن این خبر همراهان آن جناب به طورى متوحش شدند که آثار ترس در صورتشان آشکارا ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صدقه بهتر است یا علم نجوم؟

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صدقه بهتر است یا علم نجوم؟

حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: زمینى بین من و مردى قرار بود تقسیم شود. آن مرد از علم نجوم اطلاعى داشت. کار را به تاخیر مى انداخت تا ساعتى را انتخاب کند که به اعتقاد خودش آن ساعت براى او خوب است و براى من بد، در نتیجه او سود کند و من زیان . ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): به مستمند قبل از درخواست کمک کنید

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): به مستمند قبل از درخواست کمک کنید

حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: براى مردى امیر المؤمنین (علیه السلام) پنج بار شتر خرما از دیگرى درخواست و سوالى نمى کرد. یک نفر خدمت حضرت بود گفت یا على آن مرد از شما تقاضائى نکرد و هم از پنج بار شتر یکى او را کفایت مى نمود. ایشان فرمودند: (لاکثر الله فى المومنین مثلک) ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): حق برادر مسلمان

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): حق برادر مسلمان

عبدالاعلی، پسر أعین، از کوفه عازم مدینه بود. دوستان و پیروان امام صادق علیه السلام در کوفه، فرصت را مغتنم شمرده مسائل زیادی که مورد احتیاج بود نوشتند و به عبدالاعلی دادند که جواب آنها را از امام بگیرد و با خود بیاورد. ضمنا از وی درخواست کردند که یک مطلب خاص را شفاها از ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): نتیجه دوستی با اهل بیت

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): نتیجه دوستی با اهل بیت

صفوان بین یحیى مى گوید: عبدى (1) نقل کرد که زنم به من گفت مدت مدیدى است حضرت صادق (علیه السلام) را زیارت نکرده ایم ، خوب است به حج برویم و در ضمن خدمت آنجناب رسیده تجدید عهدى بنمائیم. گفتم خدا شاهد است که چیزى ندارم تا بتوانم به وسیله آن مخارج را تامین ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مقایسه طب اسلامی و طب جالینوس

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): مقایسه طب اسلامی و طب جالینوس

طبیبى نصرانى خدمت حضرت صادق (علیه السلام ) رسید عرض کرد یابن رسول الله آیا در کتاب پروردگار شما و سنت پیغمبرتان از طب چیزى ذکر شده. فرمود: آرى در کتاب خدا این آیه (کلوا و اشربوا و لا تسرفوا ) بخورید و بیاشامید ولى زیاده روى نکنید. اما در سنت پیغمبرمان حضرت رسول (صلى ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع):هدیه به شاعر

داستانهای ائمه: امام صادق (ع):هدیه به شاعر

مرحوم شیخ طوسى در کتاب خود، به نقل از امام هادى علیه السلام آورده است : امام موسى کاظم علیه السلام حکایت نمود: روزى پدرم امام جعفر صادق علیه السلام در بستر بیمارى خوابیده بود، و من کنار بالین آن حضرت نشسته بودم ، که یکى از شعراء به نام اشجع سلمى به دیدار پدرم ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): بی اعتنایی به مومن بی اعتنایی به ماست

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): بی اعتنایی به مومن بی اعتنایی به ماست

طبق روایتى که در کتاب هاى معتبر وارد شده است : در یکى از سال ها امام صادق علیه السلام به همراه بعضى از اصحاب و دوستان خود، براى انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوى مکّه معظّمه حرکت کردند. در مسیر راه ، جهت استراحت در محلّى فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضى ...

ادامه مطلب