دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"

مطالب موجود در بخش "حکایت ها"

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): آمرزش گناه بزرگ وابسته به دوستی اهل بیت علیهم اسلام

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): آمرزش گناه بزرگ وابسته به دوستی اهل بیت علیهم اسلام

مرحوم راوندى در کتاب خرایج و جرائح خود آورده است: امام محمّد باقر به همراه فرزندش امام جعفر صادق علیهما السلام جهت انجام مراسم حجّ وارد مکّه مکّرمه شدند. در مسجدالحرام نزدیک کعبه الهى نشسته بودند، که شخصى وارد شد و اظهار داشت: سؤالى دارم؟ امام باقر علیه السلام فرمود: از فرزندم، جعفر سؤ ال ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): شاد کردن مومن

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): شاد کردن مومن

در زمان امامت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام شخصى به نام نجاشى استاندار و حاکم اهواز و فارس بود و از مردم مالیات زیادى مى گرفت. یکى از اهالى اهواز که مالیات سنگینى پرداخت کرده بود، حضور امام صادق علیه السلام آمد و اظهار داشت: یاابن رسول اللّه! نجاشى از مردم مالیات بسیارى مى ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): عدالت در علاقه و محبّت به زنان

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): عدالت در علاقه و محبّت به زنان

روزى ابن ابى العوجاء از هشام بن حکم (از شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام )، پرسید: آیا خداوند متعال حکیم و به همه امور و مسائل دانا است؟ پاسخ داد: آرى، او حکیم ترین و داناترین حکیمان و عالمان است. پرسید: آیه قرآن فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صبور باش

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): صبور باش

مصادف و مرازم – که هر دو از اصحاب امام جعفر صادق علیه السلام هستند – حکایت کنند: روزى ابوجعفر منصور دوانیقى حضرت صادق علیه السلام را نزد خود احضار کرده بود. پس از آن که امام صادق علیه السلام از مجلس منصور بیرون آمد و خواست از شهر حیره خارج شود، ما نیز به ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق(ع): صله رحم

داستانهای ائمه: امام صادق(ع): صله رحم

صفوان بن مهران جمال از اصحاب امام صادق علیه ، گفت: میان عبد الله بن حسن و امام ششم گفتگوئى شد تا آنجا که آوازه هر دو بلند شد و مردم گردشان را گرفتند و آن شب از هم جدا شدند چون بامداد کردم براى نیازی به دنبال امام ششم (ع) رفتم و دیدم بر ...

ادامه مطلب
پنج درس آموزنده و ارزشمند از امام صادق علیه السلام

پنج درس آموزنده و ارزشمند از امام صادق علیه السلام

1. مرحوم قطب الدّین راوندى روایت کرده است: روزى از امام جعفر صادق علیه السلام سؤ ال کردند: روزگار خود را چگونه سپرى مى فرمائى؟ حضرت در جواب فرمود: عمر خویش را بر چهار پایه و رکن اساسى سپرى مى نمایم: مى دانم آنچه که روزى براى من مقدّر شده است، به من خواهد رسید ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق(ع): اهمّیت دیدار خویشاوندان

داستانهای ائمه: امام صادق(ع): اهمّیت دیدار خویشاوندان

مرحوم شیخ طوسى در کتاب خود حکایت نموده است : روزى منصور دوانیقى امام صادق علیه السلام را به دربار خود احضار کرد، هنگامى که حضرت وارد شد، کنار منصور-که برایش محلّى در نظر گرفته شده بود – نشست. پس از آن، منصور دستور داد تا فرزندش مهدى را بیاورند؛ و چون آمدن مهدى مقدارى ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق(ع): هدایت افراد و کمک محرمانه

داستانهای ائمه: امام صادق(ع): هدایت افراد و کمک محرمانه

مسعده بن زیاد – که یکى از اصحاب امام صادق علیه السلام و راویان حدیث است – حکایت کند: روزى از روزها در محضر مبارک امام جعفر صادق علیه السلام نشسته بودم، که شخصى بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: یاابن رسول اللّه! پدر و مادرم فدایت باد، من همسایه اى دارم که ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): فضیلت میهمان بر میزبان

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): فضیلت میهمان بر میزبان

محمّد بن قیس حکایت کند: روزى در محضر مبارک امام جعفر صادق علیه السلام نام گروهى از مسلمانان به میان آمد و من گفتم: سوگند به خدا، من شب ها شام نمى خورم، مگر آن که دو یا سه نفر از این افراد با من باشند؛ و من آن ها را دعوت مى کنم و ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق(ع): چاره جوئى قبل از حادثه

داستانهای ائمه: امام صادق(ع): چاره جوئى قبل از حادثه

قتبه أعشى – که یکى از دوستان امام صادق جعفر علیه السلام – است، گوید: روزى از روزها یکى از کودکان آن حضرت مریض شده بود، و من به قصد عیادتش حرکت کردم، حضرت را جلوى منزلش اندوهگین و غمناک دیدم. عرضه داشتم: یاابن رسول اللّه! فدایت شوم، حال فرزندت چگونه است؟ حضرت فرمود: با ...

ادامه مطلب
وصیت تاکتیکی امام صادق علیه السلام

وصیت تاکتیکی امام صادق علیه السلام

عصر خلافت منصور دوانیقی، دومین خلیفه مقتدر عباسی بود، ابو ایوب نحوی می گوید: منصور در نیمه های شب مرا طلبید به نزدش رفتم دیدم روی کرسی (صندلی) نشسته و شمعی در برابرش است و نامه ای در دست دارد، وقتی که بر او سلام کردم نامه را به طرف من انداخت و گریه می ...

ادامه مطلب
داستانهای ائمه: امام صادق (ع): اسرار زندگی ات را برای کسی بازگو نکن

داستانهای ائمه: امام صادق (ع): اسرار زندگی ات را برای کسی بازگو نکن

همچنین مرحوم شیخ طوسى و دیگر بزرگان آورده اند: شخصى به نام مفضّل بن قیس حکایت نماید: روزى به محضر مبارک امام صادق علیه السلام وارد شدم؛ و بعضى از مشکلات زندگى خود و خانواده ام را براى آن حضرت بازگو کردم . امام علیه السلام به کنیز خود فرمود: آن کیسه را بیاور. هنگامى ...

ادامه مطلب