مرحوم شیخ صدوق رحمه اللّه علیه در کتاب خود آورده است : در یکى از روزها شخصى ، محضر مبارک امام حسین علیه السّلام شرفیاب شد و ضمن احوال پرسى عرضه داشت : یا ابن رسول اللّه ! در چه حالتى هستى ؟ و شب را چگونه به صبح آورده اى ؟ حضرت در جواب ...
دسته بندی های موجود در بخش"حکایت ها"
مطالب موجود در بخش "حکایت ها"
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): بزرگوارى و اهمیّت نعمت خداوند
همچنین مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه علیه در کتاب عیون أخبار الرّضا علیه السّلام داستانى را آورده است که از جهاتى قابل اهمیّت مى باشد: روزى از روزها امام حسین علیه السّلام در حال داخل شدن دست شویى – مستراح -، تکّه نانى را مشاهده نمود، آن را برداشت و تحویل غلام خود داد و ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): اهمیّت تعلیم و تعلّم
در کتاب مناقب آل ابى طالب آمده است : حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام یکى از فرزندان خود را به مکتب خانه اى فرستاد. پس از گذشت چند روزى ، معلّم – که عبدالرّحمان سلمى نام داشت – سوره مبارکه ((الحمد)) را به وى تعلیم نمود. بعد از آن که فرزند، از مکتب به ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): تلاش و جواب مخالف
بنابر آنچه روایت کرده اند: روزى حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام از منزل خویش خارج شد؛ و برخى از دوستان مخفیانه دنبال حضرت حرکت کردند. پس مشاهده کردند که حضرت در باغستانى مشغول بیل زدن زمین گردید و در حین کار این آیه شریفه قرآن اءیَحْسَبُ الا نْسانُ اءنْ یُتْرَکَ سُدىً را تا آخر ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): منزلى از یاقوت قرمز
هنگامى كه شهادت امام حسن مجتبى عليه السّلام نزديك شد و أ ثرات زهر در بدن شريفش ظاهر گشته بود، برادرش حسين عليه السّلام كنار بستر او آمد و نشست ؛ و سپس اظهار داشت : چرا چهره ات به رنگ سبز متمايل گشته است ؟
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): دستگیرى از تهیدستان
در یکى از روزها امام حسین علیه السّلام از محلّى گذشت و عبورش به عدّه اى از فقراء و تهى دستان افتاد، که سفره نانى پهن کرده و مشغول خوردن غذا بودند. هنگامى که آن افراد حضرت را مشاهده کردند او را براى خوردن غذا دعوت نمودند. و حضرت دعوت آنان را پذیرفت ؛ و ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): تمامى موجودات تحت فرمان آن ها
زراره که یکى از شاگردان و اصحاب امام صادق علیه السّلام است ، از آن حضرت حکایت کند: در زمان حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام شخصى به نام عبداللّه بن شدّاد لیثى ، دچار بیمارى و تب سختى شده بود. امام حسین علیه السّلام به جهت عیادت و دیدار او راهى منزلش شد، ...
داستانهای ائمه: امام حسین (ع): مرز پیروى از پدر
روزى عبدالرّحمان فرزند عمرو بن عاص با عدّه اى در محلّى نشسته بودند، که امام حسین علیه السّلام از جلوى آن ها عبور نمود، در همان حال عبدالرّحمان گفت : هرکس مى خواهد به بهترین شخص در زمین و آسمان نگاه کند، به این رهگذر نظر نماید. و سپس افزود: گرچه من بعد از ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): نماز بر جنازه منافقین
صفوان به نقل از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده است : در زمان امام حسین علیه السّلام ، یکى از منافقین مُرده بود؛ و حضرت به دنبال جنازه آن منافق حرکت مى نمود، در بین راه ، به یکى از اصحاب خویش برخورد نمود که به سرعت از آنجا عبور مى کرد تا ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): معرّفى جانشینان پیامبر اسلام صلوات اللّه علیهم
در يكى از روزها، شخص عربى به حضور امام حسين عليه السّلام شرفياب شد و ضمن صحبت هاى مفصّلى ، سؤ ال كرد: اى پسر رسول خدا!
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): نماز باران در کوفه به دستور پدر
مرحوم سیّد مرتضى رحمه اللّه علیه آورده است : حضرت صادق آل محمّد، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السّلام حکایت فرماید: در زمان مولاى متقّیان ، امام علىّ علیه السّلام مدّتى باران نازل نشد. پس عدّه اى از اهل کوفه نزد امام امیرالمؤ منین ، علىّ علیه السّلام حضور یافته و ضمن اظهار ناراحتى ...
داستانهای ائمه: امام حسین(ع): سخن گفتن شیرخوار و سنگسار مادر
صفوان به نقل از امام جعفر صادق علیه السّلام حکایت کند: در زمان حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السّلام دو نفر مرد بر سر بچّه اى شیرخوار نزاع و اختلاف داشتند؛ و هر یک مدّعى بود که بچّه براى او است . در این میان ، امام حسین علیه السّلام عبورش بر ایشان افتاد و ...