عبداللّه بن عبّاس – پسر عموى پیغمبر اسلام و امام علىّ صلوات اللّه و سلامه علیهما – حکایت نماید: روزى در محضر رسول اللّه صلى الله علیه و آله نشسته بودیم ، که حضرت فاطمه زهراء علیها السلام با حالت گریه وارد شد. رسول خدا صلوات اللّه علیه فرمود: دخترم ! چرا گریان هستى ...
مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): توجیه جابر با رجعت پیامبر صلى الله علیه و آله
جابر بن عبداللّه انصارى – آن پیرمرد صحابى که سلام رسول خدا صلى الله علیه و آله را به پنجمین امام ، حضرت باقرالعلوم رسانید – حکایت نماید: سوگند به حقّانیّت خداوند و حقّانیّت رسول اللّه ! جریانى بسیار عجیب از امام حسن صلوات اللّه علیه دیده ام ، که بسیار مهمّ و قابل توجّه ...
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): لیست اسامى شیعه
حذیفه یمانى حکایت کند: روزى معاویه ، امام حسن مجتبى صلوات اللّه و سلامه علیه را نزد خود احضار کرد؛ و چون حضرت از مجلس معاویه مرخّص گردید، رهسپار مدینه شد و من نیز همراه آن حضرت بودم . در مسیر راه ، شترى جلوتر از ما حرکت مى کرد؛ و حضرت بیش از ...
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): حضور حقّ و باطل در کاخ پادشاه روم
هنگامى که جنگ و لشکرکشى بین امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام و معاویه بن ابوسفیان واقع شد، امام علىّ علیه السلام پیکى به سوى معاویه فرستاد که مردم را به قتل نرسانیم ، بیا من و تو با هم مبارزه کنیم هر که غالب شد حقّ با او باشد، ولیکن معاویه نپذیرفت . و در ...
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): کدام بهترند، دشمنان یا دوستان؟
پس از جريان صلح امام حسن مجتبى عليه السلام با معاويه ، آن حضرت مورد ضربت شمشير قرار گرفت
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): تحقیق از آهو براى یافتن برادر
محدّثین و مورّخین در بسیارى از کتاب هاى تاریخى آورده اند: حضرت رسول به همراه علىّ بن ابى طالب صلوات اللّه علیهما براى جنگ از شهر مدینه خارج شده بودند. و در همان روزها، امام حسین سلام اللّه علیه – که کودکى خردسال بود – از منزل بیرون آمد و چون اندکى از منزل دور ...
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): نتیجه خوشحال کردن سگ
روزى امام حسن مجتبى علیه السلام در یکى از باغستان هاى شهر مدینه قدم مى زد، که ناگاه چشمش به یک غلام سیاه چهره افتاد که نانى در دست دارد و یک لقمه خودش مى خورد و یک لقمه هم به سگى که کنارش بود مى داد تا آن که نان تمام شد. حضرت با ...
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): آزمایش امّت و مظلومیّت رهبر
پس از شهادت جانسوز مولاى متّقیان امام علىّ علیه السلام ، عدّه اى از مردم به حضور امام حسن مجتبى علیه السلام آمده واظهار داشتند: یابن رسول اللّه ! تو خلیفه و جانشین پدرت هستى و ما شنونده و فرمان بر دستورات تو مى باشیم ، ما را بر آنچه صلاح مى دانى ، راهنمائى ...
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): فلسفه صلح یا عهدنامه و ظهور حجّت
پس از آن که نیروهاى رزمى و اکثر فرماندهان لشکر اسلام در جنگ با معاویه نسبت به قرآن و امام حسن مجتبى علیه السلام خیانت کردند؛ و حضرت جهت مصالح اسلام و مسلمین مجبور شد با حکومت معاویه آن هم طبق شرائطى صلح و عهدنامه اى را تنظیم و پذیرا گردد. پس از گذشت مدّتى ...
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): خبر دادن از غیب در کودکى
همين كه رسول خدا چشمش بر او افتاد، تبسّمى نمود. در اين هنگام بلال حبشى گفت : بنگريد، همانند جدّش رسول اللّه صلوات اللّه عليه حركت مى كند.
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): معجزه پسر همچون پدر
مرحوم شیخ مفید به نقل از امام محمّد باقر علیه السلام حکایت نماید: روزى عدّه اى از مردم حضور امام حسن مجتبى علیه السلام آمده و به حضرت گفتند: یاابن رسول اللّه ! شما نیز همچون پدرت امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام معجزه اى – که بسیار مهمّ باشد – برایمان آشکار ساز. امام مجتبى ...
داستانهای ائمه: امام حسن (ع): روئیدن رطب بر نخل خشکیده
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: حضرت امام حسن مجتبى صلوات اللّه علیه در یکى از سفرهاى خود براى حجّ عمره ، بعضى از افرادى که معتقد به امامت زبیر بودند؛ حضرت را همراهى مى کردند. پس کاروانیان در مسیر راه خود، در محلّى جهت استراحت فرود آمدند؛ و در آن مکان درخت خرماى ...