روزى امام حسن مجتبى عليه السلام در منزل پدرش اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام نشسته بود كه عدّه اى وارد شدند و گفتند: ما اميرالمؤ منين را مى خواهيم .
مطالب موجود در دسته بندی "حکایت های معصومین"
داستان ائمه: امام حسن(ع): ایثار پیرزن و عکس العمل امام
روزى امام حسن مجتبى و برادرش حسین علیهمالسلام به همراهى شوهر خواهرشان – عبداللّه بن جعفر – به قصد مکّه و انجام مراسم حجّ از شهر مدینه خارج شدند. در مسیر راه آذوقه خوراکى آن ها پایان یافت و آنان تشنه و گرسنه گشتند؛ و همین طور به راه خویش ادامه دادند تا به ...
داستان ائمه: امام حسن (ع): فایده گذشت و ملاطفت
ابن عبّاس ضمن حدیثى حکایت کند: روزى جمعى از بنى امیّه در محلّى نشسته بودند و در جمع ایشان یک نفر از اهالى شام نیز حضور داشت . و امام حسن مجتبى علیه السلام به همراه عدّه اى از بنى هاشم از آن محلّ عبور مى کردند، مرد شامى به دوستان خود گفت : ...
داستان ائمه: امام حسن (ع): جنّ حامى گمشدگان با خدا
امام جعفر صادق علیه السلام حکایت فرماید: حضرت رسول صلى الله علیه و آله مختصر ناراحتى جسمى بر او عارض شد، فاطمه زهراء به همراه امام حسن و حسین علیهم السلام به دیدار آن حضرت آمدند؛ و ایشان را در حالى مشاهده کردند که در بستر آرمیده بود، امام حسن سمت راست رسول اللّه ...
داستان ائمه: امام حسن (ع): جواب شش موضوع مبهم
مرحوم قطب الدّین رواندى در کتاب خرایج خود آورده است : روزى یک نفر از بلاد روم خدمت امام علىّ علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : من یک نفر از رعیّت تو و از اهالى این شهر هستم . حضرت فرمود: خیر، تو از رعیّت من و از اهالى این شهر نیستى ...
داستان ائمه: امام حسن (ع): پنج درس ارزنده و آموزنده
روزى معاويه ، امام حسن مجتبى عليه السلام را مورد خطاب قرار داد و گفت : من از تو بهتر و برتر هستم .
داستان ائمه: امام حسن (ع): نصایحى سعادت بخش در لحظاتى حسّاس
جناده بن أ بى امیّه که یکى از دوستان حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام است حکایت کند: هنگامى که حضرت را مسموم کرده بودند، در آخرین لحظات عمر شریفش ، به حضور ایشان شرفیاب شدم ، دیدم جلوى آن حضرت طشتى نهاده بودند، کنار بستر آن حضرت نشستم ؛ پس از لحظه اى ...
داستان ائمه: امام حسن (ع): دو قصر سبز و قرمز در بهشت
محدّثین و مورّخین آورده ند: چون امام حسن مجتبى صلوات اللّه و سلامه علیه روزهاى آخر عمر خویش را سپرى مى نمود و زهر، تمام وجودش را فرا گرفته بود و چهره مبارکش به رنگ سبز متمایل گشته بود. و در این هنگام برادرش حسین سلام اللّه علیه کنار او حضور داشت ؛ که ناگاه ...
داستان ائمه: امام حسن (ع): در آخرین لحظات، در فکر هدایت
عمرو بن اسحاق که یکى از اصحاب حضرت ابومحمّد امام حسن مجتبى صلوات الله و سلامه علیه مى باشد، حکایت کند: روزى من به همراه یکى از دوستانم جهت عیادت آن حضرت به محضر شریف ایشان شرفیاب گشتیم . و چون اندک زمانى نشستیم ، جویاى حال و احوال آن امام مظلوم علیه السلام شدیم ...
داستان ائمه: امام حسن (ع): پیش بینى خطر در تشییع جنازه
محمّد بن مسلم به نقل از امام محمّد باقر صلوات اللّه و سلامه علیه حکایت نماید: امام حسن مجتبى علیه السلام فرا رسید و آثار شهادت و رحلت در چهره وى نمایان شد، وصایاى امامت را به برادرش ابا عبدالله الحسین علیه السلام تحویل داد و اظهار داشت : برادرم ، حسین ! تو را ...
داستانهایی از زندگى حضرت فاطمه علیها السلام
خداوند امر به معروف را بخاطر مصلحت عموم مردم واجب كرد.
داستانهایی از زندگى امام على علیه السلام
امام على علیه السلام ارزش هر کس به کارهاى نیکى است که انجام مى دهد. (1) بدرقه دیگران امام على علیه السلام به سمت کوفه حرکت مى کرد که با یک کافر ذمى همراه شد. آن مرد به امام على علیه السلام عرض کرد به کجا مى روى ؟ حضرت علیه السلام فرمود: به کوفه ...