حجاب اجباری در صدر اسلام و…

حجاب اجباری در صدر اسلام و…

با سلام ، برای اینکه قبول فرمایید پاسخ شما اقناع کننده نیست مواردی از بی حجابی در سده اول تاریخ اسلام را برایتان یادآوری می نمایم کتب تفسیر قرآن از ممنوعیت حجاب برای کنیزان نوشته اند – برای نمونه تفسیر عاملی ذیل تفسیر ۵۹ احزاب – و کتب دیگر اشاره می کنند که برهنگی کنیزان خیلی بیشتر از برهنگی سر و گردن بوده است و جامعه آن روز به این برهنگی پذیرش داشته و عادی بوده است و در تاریخ مورد اعتراض ثبت نشده است . بی حجاب غیرمسلمانان و پذیرش این بی حجابی باز در متون دینی و تاریخی قابل ره گیری است اما من ، به عنوان یک نفر عامی نسبت به فقه ، بی حجابی زنان مسلمان را که باز جامعه آن روز پذیرش داشت و اعتراض نمی نمود در تاریخچه ای که شهید بزرگوار مطهری در کتاب مسئله حجاب آورده است و نیز در کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت بخش مسلمانان دیده ام ظاهرا حق با مرحوم طالقانی است که اجبار به حجاب را من درآوردی توصیف نموده اند یا جدیدا یت الله یثربی هم اشاره ای به آن داشتند .ضمنا قانونی که پذیرش نداشته و مردم اقناع نشوند بر زمین می ماند با سپاس از شما


 

پاسخ اجمالی
وجوب و الزام شرعی حجاب از احکام مسلم اسلامی و مستند به دلایل قرآنی و روایی است.
حجاب امری واجب و ترک آن معصیت است و در عین حال طبق قاعده فقهی « همه معاصی قابلیت مجازات تعزیری دارند» لذا حاکم می تواند برای بی حجابی مجازات وضع کند.
مبارزه با بدحجابی و بی حجابی با توجه به فرهنگ بودن آن در زمان جاهلی، اقتضای آن را داشته که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) با بردباری و متانت با آن برخورد نموده و مبارزه تدریجی داشته باشند از این رو اگر دستگیری و یا مجازات آنان در تاریخ نیامده باشد نباید تعجب کرد و یا آن را نشانه جایز نبودن تعزیر به شمار آورد.
با توجه به مصالح بسیار زیادی که برحفظ حجاب مترتب می گردد و مفاسدی که بر ترک حجاب مترتب می گردد  طبیعی است کشورهای اسلامی برای رسیدن به اهداف دنیوی و اخروی، به الزام حکومتی حجاب برای جلب مصالح فردی و عمومی تاکید کنند.
پاسخ تفصیلی
با مقدمه ای کوتاه از سخنان شهید مطهری درباره تفکر فقهی اسلام به پاسخ می پردازیم. ایشان می فرمایند: یکی از مسائلی که از صدر اسلام در میان مسلمین مطرح بوده این است که در این دین حکمی که تعبّدی محض باشد یعنی خالی از هر مصلحت و حکمتی و صرفا یک دستور اختراعی محض باشد وجود ندارد، البته ما باید به هر دستوری که ثابت شد از ناحیه دین است عمل کنیم خواه، این که حکمتش را فهمیده باشیم یا نفهمیده باشیم .(1)
با عنایت به این نکته که از معصومین تنها رسول اکرم ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ و امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ حکومت داشته¬اند که دوران حکومت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ نیز اندک است و هر چند از نظر تاریخی معلوم نیست که آیا وضعیت زنان قبل و بعد از نزول آیات حجاب تفاوت داشته یا نه؟ اما این مطلب قابل تأمل است که نسبت به زمان حاکمیت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از آن جا که این حکم در سال پنجم یا هشتم هجری اصدار یافته است و نوع حجاب در آن زمان به عنوان یک فرهنگ در آمده بود و فرهنگ¬ها همچنان¬که به تدریج و به کندی شکل می¬گیرند از بین بردن آن نیز نیاز به زمان دارد و یک پروسه طولانی مدت و کار فرهنگی طاقت¬فرسا می¬طلبد تا بتوان آثار یک فرهنگ نادرست را از بین برد؛ بنابراین، بی¬حجابی یا بدحجابی نیز که از فرهنگ¬های نادرست وامانده از زمان جاهلیت بوده، زدودن آثار آن نیاز به صبر و حوصله و بردباری دارد. بر فرض که برخورد قهر آمیزی نیز صورت نگرفته باشد جا دارد زیرا زدودن آثار و عقائد وامانده از دوران جاهلیت زمان می طلبد و در مورد حاکمیت امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ نیز مطلب به درستی روشن نیست اما نمی توان به طور کلی گفت که اصلاً برخوردی صورت نگرفته است.
اما نکته مهم در این رابطه این است که: مگر مستند ما در استنباط و احکام شرعی تنها ویژه سیره معصومین ـ علیهم السلام ـ است؟ آن چه در فقه شیعه منبع استنباط و استخراج حکم شرعی است کتاب و سنت و اجماع و عقل است و اتفاقاً سیره از آن جهت که ممکن است شرایط و مقتضیات خاصی در آن زمان حاکم بوده و به تعبیر فنی قضیه موضوعی و شخصی در میان بوده دارای اجمال بوده و چندان قابل تمسک نیست.
با عنایت به این نکته که هم خداوند متعال و هم معصومان ـ علیهم السلام ـ خواهان اجرای تمامی قوانین الهی هستند که از وصیت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ به معاذ بن جبل در آن هنگام که او را به سوی یمن می فرستاد نیز به خوبی استفاده می شود که فرمود: «و اظهر الاسلام کلّه صغیره و کبیره» امر اسلام را کاملاً چه کوچک و چه بزرگ آشکار سازد(2)  و از طرف دیگر از آن رو که در اجتهاد پویا مولفه¬های گوناگون نقش ایفا می کنند و از آن جمله زمان و مکان که زوایا و وضعیت موضوع مورد حکم را تحت تاثیر قرار می دهد خود معصومین ـ علیهم السلام ـ راهکاری اندیشیده اند تا این پویایی و جاودانگی احکام اسلامی هم چنان محفوظ بماند بدین جهت فرموده اند «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع؛ ما اصول و کلیات را به شما عرضه می داریم و شما فراخور موضوعات و مصادیق گوناگون، احکام آن را استخراج نموده و بر آن متفرع سازید.»(3)  و چنانکه گفته شده در رابطه با حق حاکم شرع نسبت به تعزیر نمودن مرتکبین معاصی و تارکان واجب قاعده و قانون کلی از جانب معصومین ـ علیهم السلام ـ بیان شده است و فقیه جامع الشرایط می تواند این اصلی کلی را بر موضوعات گوناگون و از جمله مسئله حجاب متفرع سازد و به تعبیر مرحوم بجنوردی ائمه ـ علیهم السلام ـ اصول کافی را وضع کرده و فقها را بر تفریع آن بر موضوعات امر نموده اند. (4)
و در علم اصول ثابت شده است که امر دلالت بر وجوب دارد بنابر این فقیه وظیفه دارد حکم به تعزیر را در این زمینه اعلام نموده و در صورت وجود شرایط و مصلحت آن را اجرا کند و پس از گذشت بیش از 1400 سال از دوران آغاز اسلام بی تفاوتی در قبال آثار و عقاید جاهلی توجیه منطقی ندارد.
نکته دیگری که در این باره می¬تواند گره¬گشا باشد این¬که، در پاره¬ای از مواقع مقررات مربوط به نظم عمومی اقتضای برخی قوانین را دارد؛ برای مثال، قوانین مربوط راهنمایی و رانندگی برای برقراری نظم در امور رانندگی و جلوگیری از تصادفات و هرج مرج¬ها وضع می¬گردد و یا در هر زمان تغییرات متناسب با زمانه می¬یابد حال آنکه ممکن است برخی موضوعات در زمان پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام وجود نداشته و یا وضعیت به گونه¬ای بوده که اصولا یا امکان وضع چنین مقرراتی وجود نداشته و یا اجرای آن ناممکن بوده است. همان¬گونه که در بالا اشاره شد چون بی¬پوششی و یا بدپوششی یک فرهنگ رایج در زمان جاهلیت بود و زدودن و از بین بردن چنین فرهنگی با زور و اجبار امکان نداشته بلکه لازم بوده تا فرهنگ¬سازی و تبیین آثار و مزایای حجاب برای آنان صورت پذیرد، عملاً دست به اقدامات قهری زده نمی¬شده است. گذشت بیش از 1400 سال از زمان پیامبر نشان می¬دهد که فرهنگ جاهلی آنچنان رسوخ نموده که هنوز هم بسیاری از ابنای بشر به محاسن و فواید داشتن حجاب پی-نبرده¬اند. پس، باید به حکومت این اختیار را داد تا پس از زمینه سازی برای حجاب و تحکیم فرهنگ آن و پدیداری یک هنجار مسلم، بتواند قانون حجاب را به اجرا درآورد و شهروندان را به آن الزام نماید. البته این نکته مهم نیز نباید مورد غفلت قرار گیرد که توسل به برخی امور قهری باید به عنوان آخرین حربه مورد استفاده قرار گیرد و گرنه اثر عکس خواهد داشت؛ ضمن این¬که نباید از غفلت متولیان فرهنگی در این زمینه چشم پوشید؛ زیرا، اگر آنان به رسالت خویش به نیکی عمل می¬نمودند وضعیت جامعه ما این¬گونه نبود.

حجاب کنیزان
یکی از مسائلی که رعایت آن در هنگام نماز بر زنان واجب است داشتن پوشش کامل به استتثنای گردی صورت و دست¬ها از مچ می¬باشد ولی بر کنیز لازم نیست  سر و مو و نیز گردن خود را در نماز بپوشاند. (5)
طبیعتاً در غیر نماز نیز پوشاندن موی سر بر کنیزان واجب نیست همچنانکه علامه حلی به آن تصریح نموده است. (6)
با مراجعه به منابع فقهی دیده می¬شود آنچه به عنوان حجاب بر زنان آزاد مسلمان واجب است و از آنها خواسته شده، از کنیزان خواسته نشده است. به عبارت دیگر حجابی که بر زنان آزاده واجب است بر کنیزان واجب نیست و از این جهت تکلیف کمتری دارند. با بررسی راه برده داری که منحصر در جنگ با کفار حربی بود و با بررسی شرایط ویژه آن، برخی از حکمتهای حکم حجاب کنیزان مشخص می¬شود. از جمله اینکه کنیزان، غالبا زنان غیرمسلمانی بودند که در میدان جنگ در کنار کفار حضور داشتند و به اسارت مسلمانان در می آمدند و تفاوت احکام حجاب، راهی برای تشخیص و تمایز زنان مسلمان آزاد از کنیزان بود.
علاوه بر این با توجه به اینکه کنیزان در نظر مردم از طبقه پایین جامعه به حساب می¬آمدند و در واقع ازدواج با یک کنیز از نظر اجتماعی نه تنها مقبولیت نداشت بلکه باعث سرافکندگی محسوب می شد، و مردان آزاد رغبتی به ازدواج با آنان نداشتند یا بسیار کم رغبت بودند.
در پایان تاکید بر این نکته لازم است که کشف نکردن فلسفه یک حکم دلیل بر عدم پذیرش حکم صادره از خداوند نمی شود.

کلامی نورانی جهت تبرک:
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِى أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ‏ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِى الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ »(7)؛ « [اى پیامبر!] به زنان مؤمن بگو: دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از بیگانگان بپوشانند و زیور خویش را جز براى شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پیدا است؛ و روسرى‏هاى خویش را به گریبان‏ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش‏ها پوشیده باشد و پاهایشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان مى‏کنند، معلوم شود. اى بندگان مؤمن! همه به سوى خدا توبه کنید تا رستگار شوید».


 

1-ر.ک مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، صدرا، 1373، چاپ نهم، ج 1، ص 245 ـ 254.
2- تحف العقول، ص 26؛ عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، مصر، مصطفى البابى، 1375هـ . ق، ج3، ص 412.

3- ابن ادریس حلی، السرائر، ج 3، ص 575؛ الفوائد الطوسیه، ص 463؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 3، ص 62.
4 سید حسن بجنوردی، القواعد الفقهیه، المقدمه، ص 11.

5- محقق حلی، شرائع الإسلام، ج1، ص60؛ مولی محسن فیض کاشانی، مفاتیح الشرائع، ج1، ص105؛ محمدحسن نجفی، جواهرالکلام، ج8، ص221؛ سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، العروه الوثقی (المحشی)، ج2، ص320؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج1، ص142؛ سید ابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج1، ص136.
6- علامه حلی، تذکره الفقهاء (ط – الحدیثه)، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، 1414 ه‍ ق، ج2، ص449.

7-نور، ایه 31

 

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید