منزل نهم- اَجفُر/به خدا سوگند تو را می کشند،از این سفر صرف نظر کن

منزل نهم- اَجفُر/به خدا سوگند تو را می کشند،از این سفر صرف نظر کن

هنگامی که امام نامه مسلم را دریافت کرد، عزم خروج از مکه کرد و به سوی عراق رهسپار شد. بنابراین، در جمع یاران در شب هشتم ذیحجه الحرام، خطبه ای این گونه انشاد فرمود:
«حمد و سپاس برای خداست، و هرچه که خدا بخواهد (به وقوع خواهد پیوست)، نیرو و قدرتی نیست، مگر برای خداوند، درود و سلام خدا بر رسولش باد. مرگ بر فرزند آدم چون خط گردنبند به گردن دختران نوشته شده است.

شوق دیدار گذشتگانم چون علاقه یعقوب به یوسف حزن را از دلم می زداید. خدای تعالی محل شهادتی را بر من اختیار کرده است که آن را ملاقات خواهم کرد. گویا می بینم که وحشیان بیابانی بند بند مرا بین نواویس و کربلا از هم گسسته اند. پس آن ها شکم های خالی و گرسنه خویش را از من پر خواهند کرد. آری فراری نیست از آن چه قلم (خداوندی) بر آن رفته است.

رضای خداوند رضای ما اهل بیت است. بر بلای او شکیبایی می ورزیم و ما را پاداش صبر کنندگان عنایت خواهد کرد. دیگر قرابت و خویشی از رسول الله باقی نمانده مگر این که در بهشت همه در کنار هم جمع شده اند که چشم او روشن گردد و وعده هایی که به آن ها داده، برآورده گردد. آری، هر کس که حاضر است در راه ما خونش را نثار کند در حالی که نفسش را به ملاقات با خدای تعالی وعده داده، پس فردا همراه ما کوچ کند که من فردا صبح کوچ خواهم کرد. ان شاء الله تعالی.»


«منزل نهم -اجفر»


پنج شنبه هفدهم ذی حجه کاروان حسین(ع) در «اجفُر» بار به زمین نهاد. در قاموس آمده اینجا مکانی بین «فید» و «خزیمیه» است.(1) در این محل آب به سوی محل سکونت عرب در جریان بود. درباره ملاقات امام با « عبدالله بن مطیع عدوی» در تاریخ اختلاف است.

در لسان المورخین آورده اند اینجا بین «عبدالله بن ابی مطیع» و حضرت اباعبدالله الحسین(ع) دیداری بود ولی پیش از این آمد که در راه مکه و مدینه یا نزدیک به مکه ملاقاتی صورت گرفته است. طبری و محدث قمی در «نفس المهموم» محل ملاقات را اینجا دانسته اند. شاید هم «عبدالله بن مطیع» غیر از «عبدالله بن ابی مطیع» باشد. (2) «عبدالله» چون در این محل امام را زیارت کرد و از سفر امام به عراق اطلاع یافت حضرت را به خدا و حرمت اسلام قسم داد که از این سفر صرف نظر کند. هنوز از امام پاسخی نگرفته بود که بار دیگر امام را حرمت قریش و عرب قسم داد که از این سفر دست بر دارد. سپس دلیل اصرار خود را این گونه بیان داشت: « اگر از بنی امیه آن چه در دست دارند، طلب کنی به خدا سوگند تو را می کشند و اگر چنین شد بعد از شما هیچ کس حرمتی نخواهد داشت.» امام درخواست او را نادیده گرفت و به حرکت خود ادامه داد. (3)
تامل در این گفت و گو آشکار می سازد که دیدگاه امام فراتر از این گونه افراد بوده است.

safasr9
————————————————————
1-  الامام حسین و اصحابه، ج1، ص 163
2-   الامام حسین و اصحابه ف ج1،ص 163
3-  الارشاد، ج 2، ص 72. تاریخ الامم و الملوک، ج 5،ص 395.نفس المهموم، ص 178

منبع :فرهنگ نیوز

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید