دوره های زندگی در قرآن

دوره های زندگی در قرآن

زندگی انسان از پنج مرحله تشکیل شده است که در آیات و روایات اسلامی هم به مراحل آن اشاره شده است؛ چنان که خداوند متعال ترسیم گویائی از وضع زندگی دنیا و مراحل مختلف، و انگیزه‏های حاکم بر هر مرحله را ارائه داده و می فرماید: «اعلموا انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد»[1]؛ بدانید زندگی دنیا تنها بازی، و سرگرمی، و تجمل پرستی، و تفاخر در میان شما، و افزون‏طلبی در اموال و فرزندان است.
به این ترتیب غفلت و سرگرمی و تجمل تفاخر و تکاثر دورانهای پنجگانه عمر آدمی را تشکیل می‏دهند.
نخست دوران کودکی است که زندگی در هاله‏ای از غفلت و بیخبری و لعب و بازی فرو می‏رود.
سپس مرحله نوجوانی فرا می‏رسد، و سرگرمی جای بازی را می‏گیرد، و در این مرحله انسان به دنبال مسائلی است که او را به خود سرگرم سازد و از مسائل جدی دور دارد.
مرحله سوم مرحله جوانی و شور و عشق و تجمل پرستی است.
از این مرحله که بگذرد مرحله چهارم فرا می‏رسد و احساسات کسب مقام و فخر در انسان زنده می‏شود و سرانجام به مرحله پنجم می‏رسد و در این مرحله به فکر افزایش مال و نفرات و جمع ثروت می‏افتد.
مراحل نخستین تقریبا بر حسب سنین عمر مشخص است ولی مراحل بعد در افراد کاملا متفاوت می‏باشد، و بعضی از آنها، مانند مرحله تکاثر اموال، تا پایان عمر ادامه دارد، هر چند بعضی معتقدند که هر دوره‏ای از این دوره‏های پنجگانه هشت سال از عمر انسان را می‏گیرد، و مجموعا به چهل سال بالغ می‏گردد، و هنگامی که به این سن رسید شخصیت انسان تثبیت می‏گردد.
این امر نیز کاملا ممکن است که بعضی از انسانها شخصیتشان در همان مرحله اول و دوم متوقف گردد، و تا پیری در فکر بازی و سرگرمی و معرکه گیری باشند، و یا در دوران تجمل پرستی متوقف گردد، و ذکر و فکرشان تا دم مرگ فراهم کردن خانه و مرکب و لباس زینتی باشد، اینها کودکانی هستند در سن کهولت و پیرانی هستند با روحیه کودک ! سپس با ذکر یک مثال آغاز و پایان زندگی دنیا را در برابر دیدگان انسانها مجسم ساخته، می‏فرماید : «کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یکون حطاما»[2] همانند بارانی است که از آسمان نازل می‏شود، و چنان زمین را زنده می‏کند که گیاهانشان زارعان را در شگفتی فرو می‏برد، سپس خشک می‏گردد، به گونه‏ای که آنرا زرد رنگ می‏بینی، سپس درهم شکسته و خرد و تبدیل به کاه می‏شود!.
کفار در اینجا به معنی افراد بی ایمان نیست، بلکه به معنی کشاورزان است، زیرا اصل معنی کفر به معنی پوشاندن است، و چون کشاورز بذر افشانی کرده و آنرا زیر خاک می‏پوشاند از این رو به او کافر می‏گویند، لذا گاهی کفر به معنی قبر نیز آمده است چون بدن میت را می‏پوشاند، و گاه به شب نیز کافر گفته می‏شود چرا که تاریکیش همه جا را می‏پوشاند.
در حقیقت آیه مورد بحث همانند آیه 29 سوره فتح که وقتی سخن از نمو فراوان گیاه می‏کند می‏گویند : یعجب الزراع : زارعان را به شگفتی در می‏آورد (یعنی بجای کفار زارع گفته شده).
آری مراحلی را که انسان در طی هفتاد سال یا بیشتر طی می‏کند در چند ماه در گیاهان ظاهر می‏شود، و انسان می‏تواند بر لب کشتزار بنشیند و گذشت عمر، و آغاز و پایان آنرا در دیداری کوتاه بنگرد.
مطلب دیگری که از قرآن استفاده می شود این است که در سرنوشت انسان سه روز مشکل هم وجود دارد چنان که درباره حضرت یحیی – علیه السلام – می فرماید: «سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیاً»[3] و این تعبیر نشان می‏دهد که در تاریخ زندگی انسان و انتقال او از عالمی به عالم دیگر سه روز سخت وجود دارد، روز گام نهادن به این دنیا (یوم ولد) و روز مرگ و انتقال به جهان برزخ (یوم یموت) و روز برانگیخته شدن در جهان دیگر (و یوم یبعث حیا) و از آنجا که این سه روز انتقالی طبیعتا با بحرانهائی روبرو است خداوند سلامت و عافیت خود را شامل حال بندگان خاصش قرار می‏دهد و آنها را در این سه مرحله طوفانی در کنف حمایت خویش می‏گیرد.
هر چند این تعبیر تنها در دو مورد در قرآن مجید آمده است در موارد حضرت یحیی – علیه ‏السلام‏ – و حضرت عیسی – علیه ‏السلام‏ -، اما در مورد حضرت یحیی تعبیر قرآن، امتیاز خاصی دارد، چرا که گوینده این سخن خدا است در حالی که در مورد حضرت مسیح – علیه ‏السلام‏ – گوینده، خود او است.[4] ناگفته پیدا است کسانی که در شرائط مشابهی با این دو بزرگوار باشند مشمول این سلامت خواهند بود.
جالب اینکه در روایتی از امام علی بن موسی الرضا – علیهما ‏السلام‏ – می‏خوانیم : ان اوحش ما یقوم علی هذا الخلق فی ثلاث مواطن : یوم یلد و یخرج من بطن امه فیری الدنیا، و یوم یموت فیعاین الاخره و اهلها، و یوم یبعث حیا، فیری احکاما لم یرها فی دار الدنیا و قد سلم الله عزوجل علی یحیی فی هذه المواطن الثلاث و آمن روعته فقال و سلام علیه[5]…وحشتناکترین دوران زندگی انسان سه مرحله است، آن روز که متولد می‏شود و چشمش به دنیا می‏افتد، و آن روز که می‏میرد و آخرت و اهل آنرا می‏بیند و آن روز که برانگیخته می‏شود و احکام و قوانینی را می‏بیند که در این جهان حکمفرما نبود، خداوند سلامت را در این سه مرحله شامل حال یحیی نمود و او را در برابر وحشتها امنیت و آرامش داد و فرمود : و سلام علیه…پروردگارا در این سه موطن حساس و بحرانی سلامت را به ما مرحمت کن.
خداوند متعال در آیه ای دیگر مراحل آفرینش و خلقت انسان را بیان کرده و می فرماید:
ای مردم اگر در رستاخیز شک دارید (به این نکته توجه کنید که) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از مضغه (چیزی شبیه گوشت جویده) که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل، هدف این است که ما برای شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم) و جنین‏هائی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم مادران قرار می‏دهیم (و آنچه را بخواهیم ساقط می‏کنیم) بعد شما را به صورت طفل بیرون می‏فرستیم، سپس هدف این است که به حد رشد و بلوغ برسید، در این میان بعضی از شما می‏میرند و بعضی آن قدر عمر می‏کنند که به بدترین مرحله زندگی و پیری می‏رسند آنچنان که چیزی از علوم خود را به خاطر نخواهند داشت.[6] نخست همه انسانها را مخاطب ساخته می‏گوید : ای مردم! اگر در رستاخیز تردید دارید به این نکته توجه کنید که ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شد، و پس از آن از چیزی شبیه به گوشت جویده که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل (یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقناکم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه مخلقه و غیر مخلقه).
همه اینها به خاطر آن است که این حقیقت را برای شما آشکار سازیم که ما بر هر کار قادر و توانا هستیم (لنبین لکم).
و جنینهائی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم مادران قرار می‏دهیم تا دوران تکاملی خود را طی کنند، و آنچه را بخواهیم ساقط می‏کنیم و از نیمه راه از مدار خارجش می‏سازیم (و نقر فی الارحام ما نشاء الی اجل مسمی).
از آن پس یک دوران انقلابی جدید آغاز می‏شود و ما شما را به صورت طفل از شکم مادر بیرون می‏فرستیم) ثم نخرجکم طفلا).
به این ترتیب دوران زندگی محدود و وابسته شما در شکم مادر پایان می‏پذیرد، و قدم به محیطی وسیعتر، مملو از نور و صفا و امکانات بسیار فزونتر می‏گذارید.
باز چرخهای حرکت تکاملی شما متوقف نمی‏شود، و همچنان سریع در این راه به پیشروی ادامه می‏دهید سپس هدف این است که به حد رشد و بلوغ و کمال جسم و عقل برسید(ثم لتبلغوا اشدکم).
در اینجا جهل تبدیل به دانائی، و ضعف و ناتوانی تبدیل به قدرت و توانائی و وابستگی مبدل به استقلال می‏شود.
ولی این چرخ باز متوقف نمی‏گردد هر چند گروهی از شما در این میان از دنیا چشم فرو می‏بندند اما گروه دیگری سیر نزولی حیات را بعد از تکامل شروع می‏کنند تا به بدترین مرحله زندگی یعنی نهایت پیری برسند ( و منکم من یتوفی و منکم من یرد الی ارذل العمر).
آری به مرحله‏ای می‏رسد که چیزی از علوم خود را به خاطر نخواهد داشت پرده‏های نسیان و فراموشی صفحه عقل و فکر او را می‏پوشاند، و در واقع حالتی شبیه حال کودکی به او دست می‏دهد ! (لکی لا یعلم من بعد علم شیئا).
این ضعف و ناتوانی و پژمردگی دلیل بر فرا رسیدن یک مرحله انتقالی جدید است، همانگونه که سستی پیوند میوه با درخت دلیل بر رسیدگی آن و وصول به مرحله جدائی است.
این دگرگونیهای عجیب و پی در پی که حاکی از قدرت بی پایان پروردگار است روشنگر این حقیقت است که همه چیز حتی احیای مردگان برای او سهل و آسان است.


[1] . سوره حدید, آیه 20
[2] . همان
[3] . سوره مریم, آیه 15
[4] . رک: سوره مریم, آیه 33
[5] . شیخ صدوق, عیون اخبار الرضا
[6] . سوره حج, آیه 5
آیت الله مکارم شیرازی و همکاران- برگرفته از تفسیر نمونه، ج 13و 14و 23

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید