پژوهشی پیرامون حضرت زینب کبری سلام الله علیها

پژوهشی پیرامون حضرت زینب کبری سلام الله علیها

نویسنده:حسین حمزه

چکیده:
پیرامون زندگانی زینب کبری دختر امیرالمومنین علیه‌السلام قبل از واقعه عاشورا و آغاز حرکت جهادی حسین بن علی علیه‌السّلام در میان متون تاریخی و روایی اطلاعات چندانی وجود ندارد،امّا با آغاز افشاگری های حسین بن علی علیه‌السّلام علیه دستگاه یزید و هجرت آن امام از مدینه به مکه و از آنجا به سوی عراق، خورشید وجود زینب کبری سلام الله علیها بیش از گذشته نمایانگر می‌شود، اوج فعالیت های آن حضرت در وقایع و رویدادهای بعد از روز دهم محرم سال 61 هجری و به شهادت رسیدن مظلومانه‌ حسین بن علی علیه‌السّلام به منصه ظهور می‌رسد که به خوبی می‌توانند رسالت خود را مبتنی بر ادامه دادن اهداف حسین بن علی علیه‌السلام در مبارزه با دستگاه ظلم و جور تا رسیدن به روشنگری مردم بر علیه آنان ادامه دهند؛ آنچه که ما در این نوشتار به آن می‌پردازیم، پیشینه تحقیقات و تألیفات گذشتگان پیرامون این شخصیت ارزنده‌ اسلام و جهان تشیع بوده و به دلیل اینکه اغلب تالیفات در این موضوع به خوبی در باب اثرگذاری و حضور زینب کبری سلام الله علیها در واقعه کربلا چه قبل از آن و چه بعد از آن تا رسیدن کاروان اُسرا به شهر مدینه قلم‌فرسایی کرده‌اند، لذا ما به ابعاد دیگری از زندگانی این بانو همچون روایات نقل شده از او، فرزندان و علمای از اولاد ایشان و اقوال گوناگون در موضوع وفات و مکان دفن آن حضرت اشاره خواهیم کرد،‌و خواهیم گفت که مکان دفن آن حضرت را در مصر بدانیم با قرائن و شواهد بیشتر سازگاری دارد،‌که در هنگام پرداختن به این موضوع به قرائن اشاره خواهیم نمود(إن شاء الله).

1-کتابشناسی:

الف: العجاجه الزرنبیه فی السلاله الزینبیه (یا المجاجه الزّرنبیّه):
تألیف جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی (متوفای 911 ه)،‌این کتاب به زبان عربی نگاشته شده و پیرامون زینب کبری سلام الله علیها و اولاد وی می‌باشد،‌نویسنده در این کتاب به این موضوع پرداخته است که آیا اولاد آن حضرت منسوب به رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند یا خیر؟ و همچنین در احکامی که مخصوص آنهاست، سخن گفته است[1].

ب:السیده‌ الزینب أو اخبار الزینبات:
تالیف شیخ شرف عبیدلی سید یحیی بن حسن بن جعفر الحجه بن عبیدالله الاعرج بن حسین الاصغر بن سجاد (متوفای 277 ه)[2] ، به احتمال قوی نام صحیح کتاب عبیدلی «أخبار الزینبات» باشد نه «السیده الزینب» به دلیل اینکه نویسنده ‌این کتاب،‌فقط به زندگانی زینب کبری سلام الله علیها نپرداخته بلکه به زندگانی 34 تن از زنان صدر اسلام اشاره می‌نماید که نام همگی آنها «زینب» می‌باشد، لهذا اگر نام کتاب «أخبار الزینبات» باشد با محتوای کتاب سازگاری بیشتری دارد.

ج:حیاه زینب الکبری:
نوشته شیخ جعفر بن محمد النقدی که در سال 1361 هجری چاپ شده و در ایران به فارسی نیز ترجمه شده است[3] ،این کتاب با عنوان «زینب الکبری» در سال 1420 هجری توسط انتشارات حیدریّه قم مجدداً چاپ شده است،

د:خصائص الزینبیه:
تألیف سید نور الدین بن محمد جعفر موسوی جزائری شوشتری (متولد به سال 1307 هجری) که به فارسی در یک مقدمه و 39 خصیصه تنظیم گردیده و در سال 1341 هجری در نجف به همراه تقریظات علمای وقت بر آن به چاپ رسیده است[4] ؛ و در سال 1418 هجری توسط انتشارات شریف رضی در قم به زیور طبع آراسته شده است.

ه:الخطبه الزینبیه:
نویسنده این کتاب شیخ هادی بنابی از مجازین روایت شیخ انصاریست،‌که در آن خطبه زینب کبری سلام الله علیها را در مجلس یزید بن معاویه شرح نموده است[5] ؛ در مقام دیگری آغا بزرگ تهرانی (ره) لفظ «شرح» را به اسم کتاب اضافه نموده‌اند بدین صورت که اسم کتاب اینگونه خواهد شد«شرح الخطبه الزینبیه »[6].

و:الدره الفاخره فی شرح خطبه زینب الطاهره:
نوشته‌ آقا جمال الدین بن ابی تراب شیرازی (متوفای 1341 هجری) به زبان فارسی است[7].

ز:رساله أساور من ذهب:
نویسنده این رساله شیخ مهدی بن محمد علی اصفهانی که پدرش مشهور به «ثقه الاسلام» بوده و خود از علمای بزرگ اصفهان می‌باشد، این رساله به فارسی نگاشته شده و بنا بر نقل آغابزرگ تهرانی «ره» نیز چاپ شده است[8].

ح:عقیله الوحی:
رساله‌ایست ظاهراً بی‌نام مؤلف در تاریخ زینب کبری سلام الله علیها و اینکه مرقد شریفش در شام مشهور به «زینبیه» بوده و اینکه ایرانیان در سال 1374 هجری قمری ضریحی برای این مرقد ساخته و به آن مکان برده‌اند، این رساله در 31 صفحه به اتمام حاج مهدی بهبهانی نجفی ساکن شام چاپ گردیده است[9].

ط:زینب الکبری من المهد إلی اللحد:
نوشته آیه الله سید محمد کاظم قزوینی (ره) که در بیست فصل و 72 موضوع به زندگانی آن حضرت پرداخته‌اند.

2-نگاهی به زندگانی زینب کبری سلام الله علیها:
زینب دختر امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیهما السلام و مادرش فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌باشد، بعضی از محققان روز و سال تولدش را در 5 جمادی الاول سال ششم هجری دانسته‌اند و نقل‌های پیرامون نامگذاری او توسط خداوند و سبقت نگرفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله در نامگذاری آن حضرت بر خداوند بیان کرده‌اند، که حقیقتاً در میان منابع معتبر و دسته اوّل تاریخی و انساب این نقل‌ها بیان نشده و پذیرش آنها مشکل می‌باشد، امّا ابن اثیر (متوفای 630 ه) آورده، او زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله را درک نموده و در حیات و زندگانی رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنیا آمده است[10] ،ولی ذکری از روز و حتی سال ولادت آن حضرت به میان نیاورده است و عدم بیان مورخان، شخصیت شناسان و علمای علم أنساب در این موضوع به گونه‌ایست که نمی‌توان به این نقل‌ها که اغلب میان مورخان دوره صفوی و قاجار متداول گردیده اعتنا نمود،مضافاً بر اینکه این‌گونه نظرات بعضاً بدون دلیل و مستندی قابل قبول است؛ لذا سکوت در روز و سال ولادت زینب کبری سلام الله علیها و عدم تعیین این واقعه به زمانی مشخص و معین نیکوست؛ کنیه مبارکشان ام الحسن[11] و در برخی نقل‌ها ام‌کلثوم بوده است، حضرت زینب سلام الله علیها باعبدالله بن جعفر پسرعمویش و فرزند جعفر بن ابیطالب ازدواج نمود. ابن سعد به اسنادش از عبدالرحمن بن مهران نقل می‌کند که عبدالله بن جعفر به همراه زینب سلام الله علیها با لیلی دختر مسعود نیز ازدواج نمود[12] ،ابن حزم (متوفای 456 ه) آورده است که عبدالله بن جعفر بعد از طلاق دادن زینب با خواهرش ام کلثوم ازدواج کرد[13]. ظاهراً‌این نقل صحیح نمی‌باشد زیرا در هیچ کتاب تاریخی ذکری از طلاق زینب کبری سلام الله علیها به میان نیامده و ابن حزم در این نقل تنها می‌باشد، مضافاً‌ بر اینکه بنا بر ضبط علمای علم أنساب امیرالمومنین علیه‌السلام دارای دو دختر به نامهای ام‌کلثوم کبری و ام‌کلثوم صغری بوده که اوّلی به ازدواج عمر بن خطاب درآمد و از او زید و رقیه را به دنیا آورد و در دوران امامت حسن بن علی علیه‌السلام از دنیا وفات نمود (هرچند گروهی از محققان امامیه منکر وقوع چنین ازدواجی شده‌اند، ولکن ما به اقوال علمای علم أنساب در این باب اکتفا می‌کنیم و تفصیل در این موضوع را به بعد موکول می‌نمایم ان شاء الله) و دوّمی که در نقلی به ازدواج کثیر بن عباس درآمد و در نقل دیگر به نکاح عبدالله بن عقیل درآمده است[14] ، لذا طلاق زینب کبری سلام الله علیها هم بدون دلیل است و هم اینکه ازدواج های دیگر عبدالله بن جعفر بعد از وفات زینب کبری سلام الله علیها بوده است زیرا بنا بر نقل ابن عنبه (متوفای 828 ه) عبدالله بن جعفر در سن نود سالگی به سال 80 هجری در دوران خلافت عبدالملک بن مروان و یا سلیمان بن عبدالملک وفات کرده در حالی که بنابر نقل عبیدلی(متوفای 277 ه) به اسنادش از هند دختر ابورافع بن عبیدالله، زینب کبری سلام الله علیها در روز یکشنبه پانزدهم رجب سال 62 هجری وفات نموده است[15] و سخن احمد بن احمد شافعی (متوفای 1069 ه) مبنی بر مجهول بودن[16] وفات زینب کبری سلام الله علیها بدون دلیل و صحیح نمی‌باشد؛ و در باب بزرگی آن حضرت،‌إبن اثیر (متوفای 630 ه) از علمای اهل تسنن او را زنی عاقل با منطقی محکم و استوار دانسته است[17].

3-روایات زینب کبری سلام الله علیها:
دوران زندگانی زینب کبری سلام الله علیها در خانه ‌علم و وحی گذرانیده شده است،‌خانه‌ای که تمامی افراد آن از پدر، مادر و برادران همگی از فضیلت های بی شماری برخوردار بوده‌اند و سخنان حکمت‌آمیز و گرانبهایی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه‌السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها شنیده و آنها را نقل نموده است، گروهی بر این عقیده‌اند که آن حضرت فقط از مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها حدیث نقل می‌نموده[18] ، اما ابن عساکر(متوفای 571 ه) آورده است که زینب دختر علی بن ابیطالب از مادرش و اسماء بنت عُمَیس و غلام پیامبر که اسمش طعمان یا ذکوان بوده روایت نقل می‌کرده است[19] و علی بن حسین السجاد علیه‌السلام و محمد بن عمرو و عطاء بن الصائب و دختر برادرش فاطمه بنت حسین بن علی[20] و عبدالله بن عباس[21] و سلیمان الهاشمی[22] و جابر[23] و زید بن حسن بن علی[24] از او نقل روایت کرده‌اند، که عناوین این سخنان را به همراه مدارک آنان به صورت اختصار بیان خواهیم کرد.
1-نقل شیخ مفید (ره)‌(متوفای 413 ه) به اسنادش از سلیمان هاشمی از زینب کبری سلام الله علیها در مورد منع فدک از فاطمه زهرا سلام الله علیها و شکایت نمودن آن حضرت به رسول خدا صلی الله علیه و آله و خواندن اشعاری بر سر مزار آن حضرت[25] .
2-روایت شیخ صدوق (ره) (متوفای 381 ه) به اسنادش از جابر بن عبدالله انصاری از زینب کبری سلام الله علیها در مورد خطبه فاطمه ‌زهرا سلام الله علیها در معنای فدک[26].
3-ابوالقاسم علی بن محمد خزّاز قمی (قرن 4 هجری) به اسنادش از علی بن حسین السجاد علیه‌السلام از زینب کبری سلام الله علیها از فاطمه زهرا علیهاالسلام در مورد ولادت حسین بن علی علیه‌السلام و نهی رسول خدا صلی الله علیه و آله از پیچاندن آن حضرت در پارچه زرد نقل کرده است[27] و در موضع دیگری به نقل از فاطمه دختر حسین بن علی علیه‌السلام عبادت فاطمه زهرا را وصف نموده است[28].
4-ابوجعفر محمد بن علی بن حمزه معروف به ابن حمزه از اعلام قرن ششم هجری به اسنادش از زینب کبری واقعه آورده شدن غذای بهشتی را به دعای رسول خدا صلی الله علیه و آله برای امیرالمومنین و فاطمه زهرا و حسنین علیهم‌السلام نقل کرده است[29].
5-ابوالقاسم علی بن محمد خزّاز به اسنادش از امام سجاد علیه‌السلام از زینب کبری سلام الله علیها روایت امامت نُه تن از فرزندان حسین بن علی علیه‌السلام که نهمین آنان قائم علیه‌السلام است را نقل می‌نماید[30].
6-علی بن حسین اصفهانی معروف به ابوالفرج اصفهانی (متوفای 356 ه) می‌نویسد: زینب همان زنی است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه علیهاالسلام را از او روایت کرده که در آغاز خطبه گوید: عقیله ما زینب دختر علی برای ما روایت کرد[31].
7-ابن طیفور (متوفای 280 ه) به اسنادش از احمد بن جعفر بن سلیمان هاشمی نقل می‌کند که زینب دختر علی فرمود: هرکس که می‌خواهد مردم در پیشگاه خدا شفیع او نباشند، باید خدا را سپاس گوید، آیا سخن مردم را نمی‌شنوی که می‌گوید: «سمع الله لمن حمده» خدا صدای هرکس که او را ستایش کند می‌شنود. پس به جهت قدرت داشتن خدا بر تو از وی بترس و به جهت نزدیکی که او با تو دارد، از وی شرم کن[32].
8-ابن عساکر (متوفای 571 ه) به اسنادش از زینب دختر علی (ع)‌از غلام رسول خدا صلی الله علیه و آله به نام طهمان یا ذکوان نقل می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: همانا صدقه بر محمد و آل محمد حرام است و همانا موالی هر قومی جزء آنها می‌باشند[33].
4-وفات زینب کبری سلام الله علیها و اقوال مختلف در باب مزار شریف آن حضرت:
پیرامون زمان وفات آن حضرت، عبیدلی (متوفای 227 ه) از متقدمان و بزرگان شیعه به اسنادش از هند بنت ابی رافع نقل می‌نماید که زینب کبری سلام الله علیها در شامگاه روز یکشنبه، پانزدهم رجب سال 62 هجری دار فانی را وداع گفت، هرچند مورخان دیگر زمان وفات این بانو را مسکوت گذاشته و سخنی نگفته‌اند امّا پذیرش نقل عبیدلی دور از ذهن نیست زیرا وی از متقدمان و قدماء علمای شیعه بوده و وفاتش در سال 277 هجری رخ داده و در ردیف مورخان بزرگی چون بلاذری، دینوری و طبری ست و اگر نگوییم با نقل او اطمینان به رویداد ذکر شده می‌نماییم، حداقل ظنی که عقلاء به آن اعتنا می‌نمایند، برای انسان ایجاد می‌گردد، به خصوص با فاصله زمانی اندکی که با عصر حضرات معصومین علیهم السلام داشته، لذا پذیرش قول عبیدلی مقبول‌تر است،‌امّا پیرامون مزار شریف آن حضرت عمدتاً میان مورخان و علماء سه قول وجود دارد:
1-مدینه منوره / 2-شام / 3-مصر
که برای روشن شدن هرچه بیشتر مسئله به بررسی آنها می‌پردازیم:

1-مدینه منوره:
عده‌ای از علماء بر این باورند که زینب کبری سلام الله علیها در شهر مدینه وفات نمود و در بقیع به خاک سپرده شد، از جمله قائلین به این نظریه علامه سید محسن امین صاحب کتاب ارزشمند «اعیان الشیعه» می‌باشد، ایشان در تبیین نظر خود می‌فرمایند: واجب است که قبر او را در مدینه منوره بدانیم زیرا ثابت نشده که بعد از رجوع اُسراء به مدینه،‌از آنجا خارج شده باشد، هر چند تاریخ وفات و محل قبرشان در بقیع برای ما مجهول می‌باشد[34].
این دیدگاه از جهاتی دارای اشکال است: اولاً:تمامی سخنان مرحوم امین (ره) بر این مبنا استوار گردیده که دلیلی مبنی بر خروج زینب کبری سلام الله علیها بعد از بازگشت اسراء از مدینه نداشته باشیم،‌در حالی که در صفحات بعدی (ان شاء الله) خواهیم گفت که بنابر نقل عبیدلی (متوفای 277 ه) اخباری مبنی بر دلیل خروج آن حضرت از مدینه و اقامت در مصر وجود دارد. ثانیاً: ایشان فرمودند: ما از تاریخ وفات آن حضرت اطلاعی نداریم، در صورتی که در آغاز این بخش روایت عبیدلی (متوفای 277 ه) مبنی بر روز و سال وفات زینب کبری را متذکر شدیم، ثالثاً: شخصیت اجتماعی زینب کبری به گونه‌ای نبوده که در گوشه‌ای وفات نماید و تشیع با شکوهی بر پیکر او انجام نگیرد،آن هم در شهر مدینه با وجود بنی‌هاشم و مردمی که برای اهل پیامبر احترامی قائل بوده‌اند، و به قطع و یقین باید گفت آن حضرت بعد از افشاگری های خود در شام و کوفه جایگاه ویژه‌ای میان مردم و حتی دستگاه ظلم وجود پیدا نمودند، پس چگونه می‌توان تصور کرد این چنین شخصیتی در مدینه وفات نماید ولی هیچ نقلی در این زمینه در میان متون تاریخی و یا حتی کتابهایی که اختصاص به تاریخ مدینه دارد همچون: التحفه اللطیفه سخاوی و یا المدینه المنوره ابن نجار و کتابهای دیگر، مطلبی در این خصوص یافت نمی‌شود!! مخصوصاً کتاب التحفه اللطیفه که به بررسی تاریخ مدینه و بزرگان و شخصیتهای اجتماعی که در این شهر زندگی می‌کردند می‌پردازد.

2-شام:
برخی از علما بر این باورند که زینب کبری که کنیه‌اش ام‌کلثوم بوده قبرش در نزدیکی قبر همسرش عبدالله بن جعفر طیار در خارج دمشق قرار دارد، و معروف است که در خشکسالی زمان خلافت عبدالملک بن مروان به همراه همسرش عبدالله بن آن شهر رفت تا همسرش در زمینها و مزارعی که در خارج شهر داشت کار نماید، تا اینکه خشکسالی به پایان رسید و زینب در آنجا وفات نمود و در یکی از باغها به خاک سپرده شد.
علامه امین به این نظریه چند اشکال وارد می‌نمایند که به دلیل جامع بودن، عبارات ایشان را با تلخیص بیان می‌نماییم: اشکال اوّل-هیچ یک از مورخان (همچون مسعودی، شیخ مفید و ابن طلحه)کنیه زینب کبری را ام‌کلثوم ندانسته‌اند، بلکه او را در مقابل ام‌کلثوم کبری قرار داده‌اند.
اشکال دوّم-اینکه فرموده‌اند: قبرش نزد عبدالله بن جعفر می‌باشد، صحیح نیست زیرا بنابر آنچه که در عمده الطالب، استیعاب، اسدالغابه و الاصابه و غیر از اینها آمده،‌عبدالله بن جعفر در مدینه وفات نموده و در بقیع به خاک سپرده شده است حتی در عمده الطالب قولی مبنی بر این وجود دارد که عبدالله در «ابواء» وفات نموده و در همانجا دفن گردیده است و بنا بر پذیرش این قول در نزدیکی قبر منسوب ایشان در ابواء، قبر دیگری یافت نشده است تا آن را به زینب کبری سلام الله علیها منسوب بدانیم.
اشکال سوّم-اگر در سال خشکسالی به دمشق هجرت کرده‌اند، چرا احدی از مورخان این مطلب را نقل ننموده‌اند و اگر معاصرین این را قائل شده‌اند، صرفاً‌ حدس و استنباطات شخصی آنها می‌باشد زیرا اینها دیدند قبری که خارج از دمشق است منسوب به زینب کبری می‌باشد لذا برای آن به حدسیات و تخمین تمسک جسته‌اند.
اشکال چهارم-هیچ مورخی بر این مطلب تاکید ننموده که برای عبدالله بن جعفر در خارج از شام باغ و مزرعه بوده است بلکه بنابر برخی از نقل‌ها بعد از اینکه معاویه به او هدایای را داده، او همه آنها را میان افرادی که می‌شناخته تقسیم نموده است و عبدالله بن جعفر به جود و بخشندگی بسیار،‌معروف بوده است.
اشکال پنجم-بافرض اینکه عبدالله دارای مزارع و مراتع در شام بوده است،‌آیا عقلاً‌ امکان دارد او همسرش را که یکبار در شام با سختی های بی شماری دچار بوده و با هیأت اسیران در آن وارد شده است را بار دیگر به این شهر بیاورد؟ و آیا عبدالله نمی‌توانسته زمینها و املاک خود را در آنجا بفروشد و پول آنها را به حجاز بیاورد[35]؟!.

3-مصر:
در این باب که زینب کبری از شهر مدینه خارج شده و به سمت مصر حرکت نموده است در میان متون متقدم نقل‌هایی پیرامون آن یافت می‌شود، به خلاف دو قول اوّل که تنها صرف احتمالات و تخمین هایی بود که از سوی اندیشمندان در این موضوع زده می‌شد و هیچ نقل و یا خبری مبنی بر تایید آن‌ها وجود ندارد بلکه تنها حدسیاتی ست که قائلان به آنها به این حدسیات تمسک کرده‌اند، اکنون برای تأیید این دیدگاه به نقل‌های موجود در آن دقت نموده و آنها را بررسی می‌نماییم:
الف:عبیدلی (متوفای 277 ه) به اسنادش از مصعب بن عبدالله نقل می‌نماید که: زینب دختر علی بن ابیطالب هنگامی که در مدینه بود مردم را به قیام برای خون خواهی خون حسین بن علی علیه‌السلام تعریض می‌نمود و زمانی که عبدالله بن زبیر در مکه قیام کرد و مردم را به خون خواهی حسین دعوت نمود و یزید را از خلافت خلع کرد، این خبر به مدینه رسید پس زینب برای اهل مدینه خطبه خواند و آنان را به قیام برای خون خواهی فراخواند، این خبر به عمرو بن سعید حاکم مدینه رسید،‌به یزید آنچه که واقعه می‌شد را نگاشت، یزید برای او نوشت؛ میان او و مردم فاصله بیانداز، پس او را امر نمود که از مدینه خارج گردد و هر کجا که می‌خواهد اقامت گزیند[36].
ب-و در نقلی دیگر سخنی از قیام عبدالله بن زبیر به میان نیامده، بلکه راوی که ابوالقاسم محمد بن علی می‌باشد می‌گوید: هنگامی که زینب به همراهی زنان و کودکان به مدینه بازگشت،‌مردم را به خون خواهی حسین بن علی علیه‌السلام تحریک می‌نمود، لذا میان او و عمرو بن سعید أشرق والی مدینه نزاعی پیش آمد و عمرو بن سعید با اشاره یزید،‌او و تعدادی از زنان بنی هاشم که می‌خواستند او را همراهی نمایند را به مصر فرستاد و آنها در ماه رجب به آن شهر وارد شدند[37].
ج-و به اسنادش از امام صادق علیه‌السلام از پدرش از حسن بن حسن نقل می‌نماید که فرمودند: زمانی که عمه‌ام زینب از مدینه خارج شد،‌از زنان بنی‌هاشم، فاطمه دختر عمویم حسین و خواهرش سکینه او را همراهی می‌کرده‌اند[38].
د-به اسنادش از هند دختر ابورافع بن عبیدالله بن رقیه بن عقبه نقل می‌نماید که: زینب دختر علی در غروب روز یکشنبه پانزدهم رجب سال 62 هجری وفات نمود و در پستوی اتاق خود در خانه‌ مسلمه در منطقه حمراء القصوی(منطقه‌ای که در قدیم بین قاهره و شهر فسطاط بوده و به نام قناطر سبع نیز نامیده می‌شود)؛ جایی که باغهای عبدالله بن عبدالرحمن بن عوف زهری است دفن شد[39].
ه-به اسنادش مرفوعاً از رقیه دختر نافع فهری نقل می‌نماید که: من در میان استقبال‌کنندگان از زینب دختر علی در هنگام ورودش به مصر بعد از مصیبت کربلا بودم، مسلمه بن مخلّد، عبدالله بن حارث و ابوعمیره مزنی به نزد آن حضرت آمدند، مسلمه به آن حضرت تسلیت گفت و حاضران گریستند، آن حضرت فرمود: این همان است که خدای بخشنده وعده داده و پیامبران راست گفتند، پس آن حضرت را به خانه‌ خود در حمراء بود و او یازده ماه و نیم در آنجا ماند و از دنیا رفت. من در تشییع پیکر او حضور داشتم،‌مسلمه بن مخلّد در میان جمع کثیری از مردم در مسجد جامع بر او نماز گزارد سپس جنازه او را بازگردانده و طبق وصیّت خودش در حمراء در پستوی اطاقی که در آن سکونت داشت دفن نمودند[40].
مشاهده می‌نمایید که قول سوم دارای چند نقل بوده و با سیره عملی آن حضرت هم سازگار دارد،‌این‌گونه نبوده که زینب کبری هنگامی که وارد مدینه می‌شود سکوت اختیار نموده و دیگر سخنی در مورد شهادت مظلومانه‌ حسین بن علی علیه‌السلام و یارانش به زبان نیاورد و عادتاً نیز دستگاه جور در مورد این اقدامات از خود واکنش نشان داده و چون به تازگی واقعه جانگداز کربلا اتفاق افتاده بود نمی‌توانستند در مدینه دست به حذف فیزیکی آن حضرت بزنند، لذا بهترین راه،‌تبعید ایشان از آن شهر بوده،‌هرچند اگر نقلی مبنی بر شهادت زینب کبری به واسطه ‌سم یافت نماییم امری دور از ذهن نیست زیرا سیره‌ بنی امیه اینگونه بوده که مخالفان خود را با سم به شهادت می‌رساندند و در این موضوع نیز این احتمال وجود دارد که ابتداء آن حضرت را از مدینه دور نموده و سپس در مدت اقامت آن حضرت و ادامه داشتن افشاگری های آن بانو در مصر نیز با استفاده از سم او را مسموم نموده و در میان مردم، علّت وفات را مرگ طبیعی اعلام کرده باشند،‌هرچند این نکته تنها احتمالی در این زمینه است و اگر نقلی در این موضوع یافت شود برای تایید مدعی سودمند خواهد بود.
علامه امین (ره) قول سوم (مصر) را نپذیرفته و فرموده‌اند: مدفن زینب کبری در مصر نیز نمی‌باشد زیرا او قبر زینب بنت یحیی حسنیه یا حسینیه است و هیچ سببی برای این مطلب وجود ندارد که این قبر را‌،مزار زینب کبری بدانیم مگر تبادر ذهن به فرد اکمل[41].
یعنی متبادر به ذهن مردم از زینب، زینب کبری است.
در جواب می‌گوییم: این تبادر ذهن اهالی مصر به فرد اکمل از کجا آمده؟ آیا نباید این تبادر یک امکان وقوعی نیز داشته باشد؟ و اهالی آنجا در نقل‌ها و اخبار شنیده باشند که زینب کبری در مصر است تا ذهنشان متبادر به آن بشود، آیا می‌شود بدون هیچ‌گونه پیش‌زمینه‌ای به ذهن مردم آن سامان، زینب کبری متبادر گردد؟ثانیاً: چه مانعی وجود دارد که قبر هر دوی این بزرگواران در مصر باشد. ثالثاً: سبب پذیرش این نقل،‌اخباری بود که از عبیدلی (متوفای 277 ه) نقل گردید نه تبادر.
برخی نیز بر این عقیده‌اند که مسلمه بن مخلّد که از سوی یزید حاکم مصر بوده، چگونه می‌تواند به استقبال آن حضرت آمده باشد؟ در جواب به این نکته باید دقت شود که بعد از واقعه کربلا و افشاگری های حضرت سجاد علیه‌السلام و زینب کبری سلام الله علیها و آگاهی مردم از این واقعه و ستم یزیدیان بر خاندان اهل بیت علیهم‌السلام، عمّال و زمامداران حکومت فاسد یزید در سیاستهای خود با بنی‌هاشم اندکی تغییر ایجاد کرده و در ظاهر حتی المقدور با آنان مدارا می‌نمودند همانند نعمان بن بشیر که از هواداران معاویه و یزید می‌باشد ولی در طول سفر اُسراء از شام به مدینه، با آنها مدارا و نرمخویی داشته است و این استقبال نیز به مقتضای سیاست‌های دستگاه بوده زیرا او از علاقه مردم مصر به اهل بیت آگاهی داشته و برای اینکه کاری مخالف با اعتقادات مردم صورت نپذیرد و در عین حال بر اعمال و رفتار زینب کبری سلام الله علیها اشراف داشته باشد، به این کار دسته زده و او را در منزل خود ساکن نموده است.
احمد بن احمد شافعی (متوفای 1069 ه) در کتاب خود تحفه الراغب نقل می‌نماید که: خانم زینب در منطقه قناطر السباع (منطقه‌ای میان قاهره و شهر فسطاط) مدفون گردیده و آقای من «علیّ الخوّاص» هنگام زیارت، نعلین خود را در درگاه آن درمی‌آورد و پا برهنه حرکت می‌نمود تا اینکه مقابل مرقدش می‌ایستاد و به واسطه او به خداوند توسل می‌کرد اینکه خداوند از او بگذرد، و من مشاهده کرده‌ام که مشایخ و بزرگان ما به زیارت قبر او، خود را متبرک می‌نمودند به واسطه او به خداوند متوسل می‌شدند تا حوائج آنها را برآورده نماید و خداوند آنها را به اجازه ‌خودش برآورده می‌نمود و خود نیز این را تجربه کرده‌ام. هرگز امر مهمی بر نفس من وارد نمی‌گردد مگر آنکه مزار او را به نیت برطرف شدن آن زیارت می‌نمایم تا آنکه خداوند به سرعت آن امر را از من مرتفع می‌نماید[42] ؛ مشاهده می‌نمایید که چگونه این عالم سنی‌مذهب از ارادت خود به مرقد زینب کبری سلام الله علیها سخن می‌گوید و خود و علمای بزرگ دیگر اهل تسنن به آن مزار تبرک می‌جسته و آن را زیارت می‌نموده و او را شفیع میان خود و خدا قرار می‌داده‌اند. و این هشداری ست برای کسانی که خود را پیرو رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌دانند و توهم بر این دارند که زیارت قبور و توسل به بزرگان مذهبی امری شرک است و حال آنکه علمای خود بر این مهم اهتمام داشتند. (شاید آگاه گردنند!).

5-أعیان و بزرگان فرزندان زینب کبری سلام الله علیها:
گروهی از مورخان و علمای علم أسناب فرزندان زینب کبری را پنج تن به نامهای: علی، عون الأکبر، عباس، محمد و ام‌کلثوم، دانسته‌اند [43]؛بعضی دیگر فرزندان آن حضرت را این‌گونه برشمرده‌اند: عباس،‌جعفر، ابراهیم و علی الاصغر که به همه اینها زینبیّون می‌گفتند[44] ؛ احمد بن احمد شافعی (1069 ه) از سیوطی در «رساله الزینبیّه» نقل می‌کند که: ذریه زینب کبری سلام الله علیها تا این زمان (سال 911 ه) با کثرت موجود می‌باشند و اینان نیز از اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله محسوب می‌گردند[45]. و نسل زینب کبری به اتفاق از فرزندش علی گسترش یافته که میان علماء به علی الزینبی مشهور است[46] ؛ در ادامه‌ این نوشتار به علما و بزرگان از فرزندان آن حضرت اشاره خواهیم کرد:
1-إسماعیل بن جعفر الأمیر بن ابراهیم الأعرابی بن محمد الجواد بن علی الزینبی عن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب: وی از محدثان و بزرگان فرزندان زینب کبری سلام الله علیها بوده که از حسن بن زید علوی، حسین بن علی العلوی و عبدالله بن عبدالعزیز عمری نقل روایت می‌نموده، و عبدالرحمن بن عبدالملک بن شیبه و فرزندش محمد بن اسماعیل و أبو حاتم رازی از او نقل روایت می‌کرده‌اند[47].
2-جعفر الأمیر بن ابراهیم الأعرابی بن محمد الجواد بن علی الزینبی بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب:
برقی او را از یاران امام سجاد علیه‌السلام برشمرده[48] و نجاشی، شیخ طوسی و علامه حلی او را در نقل حدیث ثقه دانسته‌اند[49]. که از امام سجاد و امام صادق علیهماالسلام نقل روایت می‌کرده و عبدالله بن ابراهیم غفاری و عبدالرحمن بن حجاج از او نقل حدیث می‌نموده‌اند.
3-ابومحمد الحسن الطوزی بن زید بن الحسن الصدری بن محمد الصدری بن حمزه بن إسحاق الأشرف بن علی الزینبی بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب:
برای کسب حدیث به شهرهای ری، اصفهان و بغداد سفر نموده و در ربیع الثانی سال 344 هجری وفات نموده است[50].
4-ابوالحسن داود بن عبدالله بن أبی الکرام محمد بن علی الزینبی بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب:
از اهالی مدینه بوده که در جود و سخا معروف و مشهور بوده است و از مالک، ابراهیم بن أبن یحیی، دراوردی نقل روایت می‌کرده و ابوایوب سلیمان بن مقبل مدائنی، ابوحاتم، تمتام، ابوبکر بن أبی شیبه، عثمان بن أبی شیبه، ابن نمیر، ابراهیم بن منذر حزامی از او نقل روایت می‌کرده‌اند[51].
5-ابو محمد سلیمان بن جعفر الامیر بن ابراهیم الأعرابی بن محمد الجواد بن علی الزینبی بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب:
وی از: ابوالحسن موسی بن جعفر علیه‌السلام، ابوالحسن الرضا علیه‌السلام، از پدرش، و حماد بن عیسی، موسی بن حمزه بن بزیع، سکونی، عبدالله بن بکیر و حسن عقیلی نقل روایت می‌نموده است.
و ابو أیّوب مدینی، برقی، احمد بن محمد، حسن بن ابی حسین فارسی، سلیمان بن مقبل مدائنی، علی بن احمد بن أشیم،‌علی بن سعید رقّی، معاویه بن حکیم، عبدالله بن محمد حجّال، عبدالرحمن بن أبی نجران، عبدالعظیم بن عبدالله حسنی از گروه زیادی از بزرگان از او نقل روایت می‌کرده‌اند: شیخ طوسی (ره)‌در کتاب رجال و فهرست خود او را ثقه دانسته است[52].
6-ابومحمد عبدالله بن ابراهیم الاعرابی بن محمد الجواد بن علی الزینبی بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب:
نجاشی او را ثقه و صدوق (راستگو) در حدیث دانسته است[53] که از امامان صادق و کاظم علیهما السلام، یزید بن سلیط الزیدی، خدیجه بنت عمر بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب و إسحاق بن جعفر نقل روایت می‌کرده و عبدالله بن حکم أرمنی، ابن مسعود، عبدالرحمن بن حماد، بکر بن صالح و علی بن حمزه علوی عبّاسی از او نقل روایت می‌کرده‌اند[54].
7-محمد الأکبر الشعرانی بن اسماعیل بن جعفر الأمیر بن ابراهیم الأعرابی بن محمد جواد بن علی الزینبی بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب:
از اهالی مدینه بوده که از دراوردی، حاتم بن اسماعیل، عبدالله بن سلمه مزنی، موسی بن جعفر، اسحاق بن جعفر، سفیان بن حمزه نقل روایت می‌نموده و أبوزرعه از او حدیث نقل می‌کرده است[55].
8-ابویعلی محمد بن حسن بن حمزه بن جعفر بن عباس بن ابراهیم بن جعفر بن ابراهیم بن جعفر الأمیر بن ابراهیم الأعرابی بن محمد الجواد بن علی الزینبی بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب:
نجاشی او را متکلم و فقیهی که به همراه سالار بن عبدالعزیز متکفل غسل سیدمرتضی علم الهدی بوده و صاحب تالیفات زیادی همچون: جواب سوالات اهالی صیدا، جواب سوالات اهل موصل، مسئله‌ای در باب ولادت صاحب زمان(ع)، مسئله‌ای در رد غلات، مسئله‌ای در اوقات نماز، مسئله‌ای در ایمان پدران رسول خدا صلی الله علیه و آله، نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، أخبار المختار بوده است که در روز شنبه 16 ماه مبارک رمضان سال 463 دار فانی را وداع نمود[56].

نتیجه‌گیری:
شخصیت و عملکرد زینب کبری سلام الله علیها قبل و بعد از واقعه‌ عاشوراء در پرده ای از ابهام وجود دارد و اغلب نویسندگان و پژوهشگران معاصر به نقش این بانوی مجلله در واقعه کربلا پرداخته‌اند، و کمتر پیرامون دوران حیات آن حضرت قبل و بعد از رویداد کربلا پرداخته شده است، ما در این نوشتار صفحات دیگری از این شخصیت ارزنده‌ اسلام را ورق زده‌ایم و در موضوعات مطرح شده در این مقاله به این نتائج رسیده‌ایم.
1-روز و سال ولادت زینب کبری سلام الله علیها برای ما مجهول بوده و تنها اطلاعی که در دست است اینکه ایشان در زمان حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنیا آمده است.
2-اطلاعات چندانی از دوران حیات این بانو در طول زندگانی امیرالمومنین و امام حسن علیهماالسلام در دست نیست.
3-زینب کبری سلام الله علیها از راویان احادیث بوده و از مادرشان فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل حدیث می‌کرده‌اند.
4-این بانو در 15 رجب سال 62 هجری در مصر وفات نموده و در همانجا به خاک سپرده شدند.
5-زینب کبری با پسر عمویشان عبدالله بن جعفر ازدواج نمود و از او صاحب پنج فرزند گردید که نسل او از علی الزینبی گسترش پیدا کرد.

پی‌نوشت‌ها:

[1] – فهرست کتابخانه آیه الله مرعشی (ره)،ج8،ص 239،تحت مجموعه 3038.
[2] – الذریعه،ج15،ش 1847.
[3] – الذریعه،ج7،ش 628.
[4] – الذریعه،ج7،ش 892.
[5] – الذریعه،ج7،ش 996.
[6] – الذریعه،ج16،ش 785.
[7] – الذریعه،ج8،ش 391.
[8] – الذریعه،ج14، 396.
[9] – الذریعه،ج18،ش 1962.
[10] – اسد الغابه، ج6،ش 6961،ص 136.
[11] – المجدی،ص 199.
[12] – الطبقات الکبری، ج6،ش 4627،ص 314/تاریخ دمشق،ج69،ص 176.
[13] – جمهره انساب العرب، ص 38.
[14] – المجدی، ص 200/الاصیلی،ص 59-60.
[15] – الزینبات،ص 122.
[16] – التحفه الراغب، ص 32.
[17] – اسدالغابه، ج6،ش 6961،ص 136.
[18] – المجدی،ص 199/تحفه الراغب،ص 30.
[19] – تاریخ دمشق،ج69،ش 9353،ص 174.
[20] – تاریخ دمشق،ج69،ش 9353،ص 174.
[21] – مقاتل الطالبین ص 111.
[22] – امالی مفید، ص 40،ح8.
[23] – من لا یحضر کتاب الطلاق،ح4942.
[24] – علل الشرائع، ص 249،ح4.
[25] – امالی مفید، ص 40،ح8،م5.
[26] – من لا یحضره الفقیه، ج3،کتاب الطلاق باب معرفه الکبائر،ح4942.
[27] – کفایه الاثر، ص 193-194.
[28] – کفایه الاثر،ص 193.
[29] – الثاقب فی المناقب، ص 221-222.
[30] – کفایه الاثر، ص 194.
[31] – مقاتل الطالبین، ص 111.
[32] – بلاغات النساء،ص 57.
[33] – تاریخ دمشق، ج69،ش 9353،ص 174.
[34] – اعیان الشیعه، ج7،(دوره 10 جلدی) ص 140.
[35] – اعیان الشیعه، ج7،ص 140.
[36] – الزینبات،ص 116.
[37] – الزینبات،ص 118.
[38] – الزینبات،ص 119.
[39] – اخبار الزینبات، ص 122.
[40] – اخبار الزینبات، ص 122.
[41] – اعیان الشیعه، ج7،ص 140.
[42] – تحفه الراغب،ص 31.
[43] – الطبقات الکبری، ج6،ش 4627،ص 314/تحفه الراغب، ص 30.
[44] – المجدی،ص 509.
[45] – التحفه الراغب،ص 30.
[46] – الانوار فی نسب آل النبی المختار،ص 22.
[47] – المحدثون، ج1،ش 83،ص 107.
[48] – رجال برقی،ص 9.
[49] – رجال نجاشی، ش 483/رجال طوسی، ش 1089/خلاصه الاقوال،ش 207.المحدثون،ج1،ص 139.
[50] – المحدثون،ج1،ش 160،ص 291-292.
[51] – المحدثون،ج1،ش 254،ص 504-505.
[52] – رجال طوسی (ره)‌، ش5027 و 5298/الفهرست،ش 328.المحدثون،ج2،ش274،ص 121.
[53] – رجال نجاشی، ش 562.
[54] – المحدثون، ج2،ش 296،ص 226.
[55] – المحدثون، ج3،ش 475،ص 142.
[56] – رجال نجاشی، ش 1070 و ش 708/معالم العلماء،ش 674، المحدثون، ج3،ش 492،ص 180-181.
منبع: www.tarikheslam.com

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید