جایگاه علمی و معنوی حضرت فاطمه معصومه (س)(1)

جایگاه علمی و معنوی حضرت فاطمه معصومه (س)(1)

نویسنده: فاطمه سرخیل

مقدمه

با ظهور و گسترش دین اسلام، رشد و بالندگی زنان در پرتو «قوانین الهی» آغاز گردید. خداوند، ارزش وجودی زنان را بیان کرد و پیامبر اسلام با آزاد ساختن زنان از قید و بندهای جاهلی و سوق دادن آنان به سوی ارزش ها و کمالات انسانی، شخصیت واقعی آنان را به جامعه بشری معرفی کرد. زنان بزرگوار خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) که در دامن ولایت و امامت بزرگ شده اند، همگی به ارزش های والای انسانی آراسته بوده و به عنوان نمونه های برجسته اخلاقی برگزیده شده اند.
بررسی زندگانی و سیره این بانوان، بیانگر این مطلب مهم است که «تقوا» و «عمل صالح» مهم ترین شروط برای رسیدن به مقامات عالی است و در این راه، میان زن و مرد فرقی نیست. بهترین راه برای رسیدن به «کمال»، الگو پذیری از کسانی است که به مقام «قرب الهی» نایل آمده و از طریق اصلاح خود، به هدف نهایی رسیده باشند.
حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) یکی از بانوان با فضیلت و والا مقام خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که به مقامات بالای علمی و معنوی رسید و الگویی کامل برای تمام زنان است.
در این پژوهش با سؤال اصلی «مهم ترین ویژگی های علمی و معنوی حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) کدام اند؟» به بررسی دوران زندگانی آن حضرت پرداخته، جایگاه علمی و معنوی این بانوی گران قدر را بررسی می کنیم.

از ولادت تا عروج

آن حضرت در اول ذی قعده سال 173 ق، در مدینه منوّره به دنیا آمد.(1) پدر بزرگوار ایشان، امام موسی بن جعفر (علیه السلام) و مادر گرامی شان، نجمه خاتون است.(2)
نجمه (علیها السلام) از بانوان با فضیلتی است که در نزد اهل بیت (علیهم السلام) از جایگاه والایی برخوردار بود و پس از سپری شدن 25 سال از تولد یگانه فرزندش حضرت رضا (علیه السلام)، خداوند این دختر والاگهر را به وی ارزانی داشت.
در میان مورخان درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) و این که چند نفر از ایشان «فاطمه» نام داشته اند؛ اختلافاتی هست. شیخ مفید، تعداد فرزندان آن حضرت را 37 نفر ذکر کرده است که دو نفر از دختران ایشان، فاطمه کبرا و فاطمه صغرا نام داشتند.(3) سبط ابن جوزی- دانشمند معروف اهل سنت در قرن هفتم- به هنگام شمردن اولاد امام کاظم (علیه السلام) از چهار دختر آن حضرت به نام های فاطمه کبرا، فاطمه وسطا، فاطمه صغرا و فاطمه اُخرا، یاد کرده است.(4) حضرت معصومه (علیها السلام) همان «فاطمه کبرا» است که در قم مدفون است.(5) بنابر اتفاق نظر شیعه، این بانوی بزرگوار بعد از امام رضا (علیه السلام) از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) فاضل تر و دارای مقامی شامخ تر است و کسی هم سنگ او نیست.(6)
دوران حیات حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) با خلافت عباسی هم زمان بود. بنی عباس که با ادعای وابستگی نسبی به خاندان نبوت روی کار آمده بودند، بعد از تثبیت پایه های حکومت خویش، بیش از همه بر فرزندان و نوادگان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و شیعیان ستم روا داشتند و نسبت به آنها از هیچ خشونتی دریغ نورزیدند؛(7) به گونه ای که امام کاظم (علیه السلام) سال ها رنج تبعید و زندان را تحمل کرد و دوران کودکی حضرت معصومه (علیها السلام) با نگرانی از وضعیت پدر و سال ها دوری از ایشان سپری شد. در سال 183 ق، حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در زندان هارون الرشید به شهادت رسید.(8) پس از این اتفاق، کلیه دختران آن حضرت- از جمله حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام)- بنا به وصیت پدر، تحت سرپرستی امام رضا (علیه السلام) قرار گرفتند. امام هفتم (علیه السلام) در این وصیتنامه می فرماید:
«هیچ یک از دخترانم را نباید برادران مادری، سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت حضرت رضا (علیه السلام)، اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه کرده اند؛ زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است. پس هر کسی را او بخواهد، تزویج می کند و هر کسی را او نخواهد، تزویج نمی کند».(9)
پس از شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) مقام امامت و جانشینی آن حضرت، به امام رضا (علیه السلام) رسید. پس از مرگ هارون الرشید و درگیری امین و مأمون بر سر قدرت، آرامشی نسبی برای امام رضا (علیه السلام) فراهم شد تا فرصت یابد به رسالتی که در نشر مبانی صحیح اسلامی میان امت بر عهده داشت، قیام و اقدام کند.(10) آن حضرت در سایه شرایط مناسبی که فراهم شده بود، به طور علنی امامت خویش را بیان می کرد و حکومت را غاصب می دانست.
با کشته شدن امین و به قدرت رسیدن مأمون، مشکلات فراوانی در برابر این خلیفه جدید قرار داشت. مأمون به سبب از دست دادن محبوبیتش در میان خاندان عباسی و همچنین گرایش مردم به علویان و شورش هایی که در حمایت از علویان بر پا می شد، به دنبال راه حلی بود تا مشروعیت حکومت خویش را اثبات کند. برای این منظور، وی با زیرکی مسئله «ولایتعهدی امام رضا (علیه السلام)» را مطرح کرد و آن حضرت را مجبور ساخت تا مدینه را به جانب خراسان ترک کند.
مأمون، امام (علیه السلام) را مختار کرده بود تا در سفر به خراسان، هر کدام از افراد خانواده اش را می خواهد، همراه خویش بیاورد؛ اما آن حضرت به سبب نارضایتی از ترک مدینه، هیچ یک را با خود همراه نکرد. ایشان قبل از حرکت، خاندان خود را گرد آورد و از آنان خواست برای او گریه کنند و فرمود: «من دیگر به میان خانواده بر نخواهم گشت».
آن گاه وارد مسجد رسول خدا شد تا با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وداع کند. آن حضرت چندین بار وداع کرد و باز به سوی قبر جدّش بازگشت و با صدای بلند گریست.(11)
با رفتن امام رضا (علیه السلام) از مدینه، بار دیگر غم و اندوه بر خاندان ایشان حاکم گشت و نگرانی هایش افزون شد. دختران امام کاظم (علیه السلام) نیز هر یک بنا به توانایی و تکلیف خویش، مسئولیت های مهمی را ایفا کردند و به تشریح دیدگاه امامت و ولایت و روشن ساختن اذهان زنان پرداختند. نکته جالب اینکه دختران امام هر یک عالمانی بودند و به نقل روایات مستند و احادیث معتبر در مورد فضایل امام علی (علیه السلام)، عاشورا و…، در جهت استمرار ولایت و معرفی امام زمان خویش می کوشیدند.(12)
در این میان، حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) با تأسی به عمه بزرگوارش حضرت زینب (علیها السلام) در مقابل تهدید و فشارهای حکومت علیه خاندان عصمت (علیها السلام)، علاوه بر فعالیت های علمی و روایی و بیان احادیث درباره غدیر خم، ولایت و امامت، در حرکتی سیاسی- اجتماعی همراه برادران خویش به عرصه مبارزه وارد شد و «هجرت» را به عنوان عامل اعتراض به وضعیت موجود بر می گزیند.(13)
حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) پس از یک سال تحمل فراق برادرش (امام رضا (علیه السلام) در سال 201 ق (14) مدینه را برای دیدار برادر، ترک کرد و در رأس یک قافله، متشکل از علویان و برادران، رهسپار ایران گردید.(15)
آن حضرت از راه جبل عازم خراسان شد و در شهر ساوه بیمار گردید. درباره علت این بیماری، اظهار نظرهای متفاوتی بیان شده است. بعضی گفته اند که هارون بن موسی بن جعفر (علیه السلام) در کاروانی همراه 23 نفر از بستگانش – که یکی از آنها خواهرش حضرت معصومه (علیها السلام) بود- وارد ساوه شدند. دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) به هارون که در حال غذا خوردن بود، حمله کردند و او را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند و در غذای حضرت معصومه (علیها السلام) نیز زهر ریختند. (16) اما در منابع شیعه و در تاریخ های قدیم شهر قم- از جمله در تاریخ قم، نوشته حسن بن محمد قمی- فقط به بیماری ایشان اشاره شده و سبب این بیماری، ذکر نشده است. همچنین به جنگ یا شهادت همراهان این بانوی گرامی، هیچ اشاره ای نگردیده است.
نکته ای که تمام این روایات بر آن اتفاق دارند، بیمار شدن حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) در شهر ساوه و آمدنشان به قم است. از آنجایی که در این زمان اهالی قم به دوستی با اهل بیت مشهور بودند، آن حضرت خواستار رفتن به قم می شود. استقامت اهالی این شهر در حمایت از ائمه (علیهم السلام) به حدی بود که امام صادق (علیه السلام) درباره فضیلت قم فرموده بود:
«آگاه باشید که برای خدا حرمی هست و آن، مکه است و برای پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حرمی می باشد و آن، مدینه است و برای امیرمؤمنان (علیه السلام) حرمی وجود دارد و آن، کوفه است. آگاه باشید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم می باشد».(17)
درباره نحوه انتقال آن حضرت، چند نظر وجود دارد؛ از جمله گفته شده: «زمانی که حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) در شهر ساوه بیمار شد، از مقدار مسافت تا رسیدن به شهر قم پرسید، بیان شد: ده فرسخ است. آن گاه به خادم خود فرمود که او را به قم انتقال دهد. خادم، او را به قم آورد و در سرای موسی بن خزرج بن سعد اشعری فرود آمد و نزول کرد».(18)
حسن بن محمد قمی، این روایت را نپذیرفته و می نویسد: «چون خبر به آل سعد رسید، همه اتفاق کردند که قصد «ستّی فاطمه» کنند و از او درخواست نمایند که به قم آید. از میانه ایشان موسی بن خزرج تنها هم در آن شب بیرون آمد و چون به شرف ملازمت «ستّی فاطمه» رسید، زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به سرای خود او را فرود آورد».(19)
سرانجام آن حضرت پس از هفده روز اقامت در شهر قم، در دهم ربیع الثانی سال 201 ق. بر اثر بیماری، چشم از جهان فروبست. پیکر پاکش را پس از تشییعی با شکوه، به سردابی که در «باغ بابلان» برای آن بانو مهیا کرده بودند، بردند. در این هنگام خاندان موسی بن خزرج درباره اینکه چه کسی باید به سرداب رود و آن بانو را بر زمین بنهد و دفن کند، با یکدیگر اختلاف پیدا کردند و سرانجام به توافق رسیدند که خادمی کهنسال به نام «قادر» مراسم خاکسپاری را انجام دهد؛ لذا کسی را به دنبال او فرستادند. اما ناگاه دو سواره که نقاب به صورت داشتند، از جانب صحرا پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز، یکی از آن دو وارد قبر شد و دیگری، جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد. آن دو نفر پس از پایان مراسم، بدون آنکه با کسی سخن بگویند، بر اسب های خود سوار و از محل دور شدند.(20)
پس از دفن پیکر مطهر حضرت معصومه (علیها السلام)، موسی بن خزرج نیز سایبانی از «بوریا» بر فراز قبر شریفش قرار داد، تا اینکه در سال های بعد، حضرت زینب دختر امام جواد (علیه السلام) اولین «گنبد» را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد.(21) به تدریج شمار زیادی از سادات در کنار مرقد ایشان مدفون گشتند، تا اینکه ابوالفضل عراقی – یکی از وزرای برجسته روزگار طغرل – بنای بزرگی روی قبر ایشان ساخت…(22) و اکنون نیز بارگاه ملکوتی «کریمه اهل بیت» با شکوه تر از هر زمان دیگر، شاهد حضور زائران بی شماری از ایران و کشورهای جهان است.

جایگاه علمی حضرت

«علم و آگاهی» مقدمه عمل است و برای تزکیه و تهذیب نفس باید با علوم و معارف دینی آشنا شد. علم و آگاهی، روشنگر راه اطاعت و بندگی است، بینایی و بصیرت را برای انسان به ارمغان می آورد و راه حق را از باطل جدا می کند. در بسیاری از آیات و احادیث به آموختن و فراگیری علوم دینی سفارش شده است و از آنجا که «تعلیم و تعلم» از اصول اساسی اسلام است، اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که کانون اصلی معارف الهی بودند، به تعلیم و تعلّم کودکانشان اهتمام می ورزیدند.
در خانواده امام موسی بن جعفر (علیه السلام) نیز شرایط و زمینه برای تعلیم و تعلم فرزندان فراهم بود. فرزندان آن حضرت، هر یک بنا به استعداد و ظرفیت های وجودی خویش، از این شرایط استفاده می کردند. حضرت فاطمه معصومه (علیها السلام) در چنین محیطی در میان خانواده ای عالم تحت آموزش پدر و مادر و برادر بزرگوارش با معارف اسلامی آشنا شد و به سرعت مراحل رشد علمی را پیمود و به مراحل بالای علوم دینی به گونه ای دست یافت که از ایشان به عنوان یکی از «بانوان عالم شیعه» یاد می شود. شرایط سخت و اختناق موجد در زمان زندگی آن حضرت، مانع از ثبت کامل فعالیت ها و فضایل خاندان اهل بیت(علیه السلام) بود؛ با این همه، اطلاعاتی که از فعالیت علمی حضرت معصومه (علیها السلام) بر جای مانده، بیانگر جایگاه والا و عظمت علمی آن حضرت است.

دوران کودکی

روزی جمعی از شیعیان به قصد دیدار امام موسی بن جعفر (علیه السلام) به مدینه منوره مشرف شدند و پرسش هایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم (علیه السلام) بپرسند. امام (علیه السلام) در سفر بود، ایشان پرسش های خود را نوشته و به حضرت معصومه (علیها السلام) تحویل دادند. روز بعد که می خواستند از مدینه به سوی وطن خود برگردند، برای دریافت پاسخ به منزل امام (علیه السلام) شرفیات شدند. امام کاظم (علیه السلام) مراجعت نفرموده بود و آنها امکان توقف نداشتند، از این رو حضرت معصومه (علیها السلام) پاسخ آن پرسش ها را نوشت و به آنها تسلیم کرد.
آنها با خوشحالی فراوان از مدینه خارج شدند. در مسیر، با امام کاظم (علیه السلام) رو به رو شدند و داستان خود را برای آن حضرت شرح دادند. هنگامی که امام (علیه السلام) پرسش های آنان و پاسخ های دخترش (حضرت معصومه(علیها السلام)) را ملاحظه کرد، سه بار فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش فدایش باد!». (23)
با توجه به اینکه حضرت معصومه (علیها السلام) به هنگام دستگیری پدر، کودکی بیش نبود، این واقعه از جایگاه رفیع و دانش بسیار آن حضرت در آن سنین حکایت می کند و نشان از هوش و درایت فراوان ایشان دارد.

محدثه بودن آن حضرت

فشارهای سیاسی و ظلم و جور عباسیان در دوران زندگانی حضرت معصومه (علیها السلام) سبب شده بود که نقل احادیث بسیار دشوار گردد؛ با این حال، نام آن حضرت در سلسله راویان چند حدیث باقی مانده است که بیانگر «محدثه» بودن آن حضرت است. همه این احادیث در محور «امامت و ولایت» استوار است و همگی به عنوان اسنادی برای اثبات حق خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و تأکید بر وصایت حضرت امیرمؤمنان (علیه السلام) به کار می روند. از باب تبرک، برخی از روایاتی را که حضرت معصومه (علیها السلام) نقل کرده، ذکر می کنیم:

1. حدیث غدیر و منزلت

حضرت معصومه (علیها السلام) و خواهرانش (زینب و ام کلثوم) فرمودند: حدیث کرد برای ما، فاطمه دخترامام صادق (علیه السلام) و او گفته است که فاطمه دختر امام باقر (علیه السلام)، از فاطمه دختر علی بن الحسین، از فاطمه و سکینه دختران امام حسین (علیه السلام) و آنها از ام کلثوم دختر فاطمه (علیها السلام) نقل کردند که فاطمه دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«آیا فراموش کرده اید سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را در روز غدیر خم که فرمود: من مولای هر که هستم، علی هم مولای او است. و فرمود: [ای علی!] تو برای من، همانند هارون برای موسی (علیه السلام) هستی؟»(24).

2. حدیث معراج

فاطمه دختر حضرت رضا (علیه السلام) نقل کرد از فاطمه و زینب و ام کلثوم، دختران موسی بن جعفر (علیه السلام)، و آنها از فاطمه دختر امام جعفر صادق (علیه السلام)، از فاطمه دختر محمد بن علی (علیه السلام)، از فاطمه دختر علی بن الحسین (علیه السلام)، از فاطمه و سکینه، دختران حسین بن علی (علیه السلام)، و آنها از امّ کلثوم دختر علی (علیه السلام)، و او از فاطمه دختر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) که از پیامبر شنیدم که فرمود:
«وقتی مرا به آسمان بردند و داخل بهشت شدم، در آنجا قصری از درّ و یاقوت و بر در آن پرده ای آویخته بود. سرم را بلند کردم، دیدم بر در نوشته است: «خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد، رسول خداست و علی، ولی و صاحب اختیار مردم است».
بر پرده نیز نوشته شده بود: «مبارک باد بر کسانی که همانند شیعیان علی هستند!»
داخل شدم و در آنجا قصری از عقیق سرخ میان تهی دیدم که دری از نقره داشت که به زبرجد سبز زینت شده و برآن در نیز پرده ای آویخته بود. سرم را بلند کردم، دیدم بر در نوشته شده بود: «محمد، فرستاده خدا و علی، وصیّ مصطفی است».
بر پرده نیز نوشته شده بود: «شیعیان علی را به پاک سرشتی(فرزندان) بشارت ده!».
داخل شدم، قصری از زبرجد سبز میان خالی دیدم که از آن ندیده بودم. این قصر دری از یاقوت سرخ داشت که با مروارید زینت شده بود و بر آن در پرده ای آویخته شده بود. سرم را بلند کردم، دیدم بر پرده نوشته شده بود: «شیعیان علی، رستگاران اند».
گفتم: حبیبم، جبرئیل! این قصر از آن کیست؟ گفت: از آن پسر عمو و جانشین تو، علی بن ابی طالب است و همه مردم در روز قیامت، برهنه پای و بی لباس محشور می گردند، جز شیعیان علی، و همه مردم را به اسم مادرانشان صدا می زنند، مگر شیعیان علی را که به اسم پدرانشان صدا زده می شوند.
گفتم: حبیبم، جبرئیل! چرا چنین خواهد بود؟ گفت: چون اینها علی را دوست می دارند و لذا پاک سرشت هستند».(25)

3. ثواب دوستی آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)

فاطمه دختر حسین رضوی، از فاطمه دختر محمد رضوی، از فاطمه دختر ابراهیم رضوی، از فاطمه دختر حسن رضوی، از فاطمه دختر محمد موسوی، از فاطمه دختر عبدالله علوی، از فاطمه دختر حسن حسینی، از فاطمه دختر ابوهاشم حسینی، از فاطمه دختر محمد بن احمد بن موسی مبرقع، از فاطمه دختر احمد بن موسی مبرقع، از فاطمه دختر موسی مبرقع، از فاطمه بنت امام ابی الحسن الرضا، از فاطمه دختر موسی بن جعفر، از فاطمه دختر جعفر بن محمد صادق، از فاطمه دختر محمد بن علی باقر، از فاطمه دختر علی بن الحسین سجاد زین العابدین، از فاطمه دختر ابا عبدالله الحسین، از زینب دختر امیرمؤمنان، از فاطمه دختر رسول الله (علیها السلام) روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«اَلا مَن ماتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحمَّدٍ ماتَ شهیداً؛ آگاه باشید! هر کس که بر محبت و دوستی آل محمد بمیرد، شهید از دنیا رفته است».(26)

پی نوشت ها :

1- مستدرک السفینه البحار، علی نمازی شاهرودی، ج8، ص 261.
2- عیون الأخبار الرضا، شیخ صدوق، ج1، ص 26؛ دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص 175 و 176.
3-الإرشاد، شیخ مفید، ج2، ص 244.
4- تذکره الخواص، سبط ابن جوزی، ص 315.
5- گنجینه آثار قم، میرزا عباس فیض قمی، ج1، ص385.
6- رساله فی تواریخ النبی و آلال، محمد تقی تستری، ص 103.
7- تاریخ الیعقوبی، احمد بن وهب واضح یعقوبی، ج2، ص 371.
8- الفخری فی الأداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، ابن طقطقی، ص 196؛ مقاتل الطالبین، ابوالفرج علی بن الحسین اصفهانی، ص 263 و 264.
9- عیون الاخبار الرضا، ص 43؛ بحارالانوار، مجلسی، ج48، ص 280؛ عوالم العلوم و المعارف و…، عبدالله بحرانی اصفهانی، ج22، ص 377.
10- تحلیلی از زندگانی امام رضا (علیه السلام)، محمد جواد فضل الله، ص 79.
11- بحارالانوار، ج49، ص 117.
12- زن، دین، سیاست، زهرا آیت اللهی، ص 128-165.
13- هجرت کریمه (بررسی دوران امام رضا (علیه السلام) و علل هجرت حضرت معصومه (علیها السلام)، فرزانه نیکوبرش، ص 92.
14- تاریخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمی، تحقیق: سید جلال الدین تهرانی، ص213.
15-الحیاه السیاسیه الإمام رضا (علیه السلام)، جعفر مرتضی عاملی، ص 428.
16- همان.
17- بحارالانوار، ج 57، ص 216.
18- تاریخ قم، ص 213.
19- همان.
20- همان، ص 213 و 214.
21- همان، ص 214.
23- نقض، عبدالجلیل قزوینی رازی، تصحیح: جلال الدین محدث ارموی، ص 219.
23- زندگی نامه کریمه اهل بیت (علیها السلام)، علی اکبر مهدی پور، ص 63و 64.
24- احقاق الحق و ازهاق الباطل، سید نورالله حسینی مرعشی تستری، ج6، ص 282؛ الغدیر، علامه امینی، ج1، ص 397.
25- فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، تحقیق: ناصر باقری بیدهندی، ج1، ص 122؛ سفینه البحار، شیخ عباس قمی، ج1، ص 729 (نجف، علمیه، 1352).
26- عوالم العلوم و المعارف و الأحوال، ج21، ص 354.

منبع: نشریه فرهنگ کوثر، شماره87.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید