نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد
دعای روز ششم
اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنى فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنى بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ
خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت خوارم مساز و تازیانه هاى عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت
وَزَحْزِحْنى فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ یا مُنْتَهى رَغْبَهِ الرّاغِبینَ
بدان نعمت بخشى و الطافى که نسبت به بندگان دارى دورم بدار اى آخرین حد اشتیاق مشتاقان
زلال وحی
پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن کریم
اهداف بعثت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
«لقد من الله علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (1)
خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خود آنها در میان آنان برانگیخت که آیات خدا را تلاوت کند و نفوس آنان را از هر نقص و آلایش پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت بیاموزد هر چند که پیش از آن، قطعا آنها در گمراهی آشکار بودند.
نتیجه ی تقوای الهی و ایمان به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم): یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و امنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته و یجعل لکم نور اتمشون به یغفرلکم و الله غفور رحیم. (2)
ای کسانی که به حق گرویدید، اینک خدا ترس و متقی شوید و به رسولش «حضرت محمد مصطفی» نیز ایمان آرید تا خدا شما را از رحمتش دو بهره، نصیب گرداند و نوری از پرتو ایمان به قرآن، شما را اعطاء کند که بدان نور راه (بهشت ابد) پیماید و از گناه شما نیز درگذرد که خدا بسیار آمرزیده و مهربان است.
جهانی بودن رسالت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا و لکن اکثر الناس لا یعلمون. (3) (و ما تو را رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) جز برای اینکه عموم بشر را بشارت دهی و ترسانی نفرستادیم و لیکن اکثر مردم از این حقیقت آگاه نیستید.
رحمت برای عالم
«لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم.»
همانا رسولی از جنس شما (پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)) برای هدایت خلق آمد که از افراط محبت فقر و پریشانی و جهل و فلاکت شما بر او سخت می آید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است. (4)
(و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین) و ای رسول (اسلام) ما تو را نفرستادیم مگر آن که رحمت برای اهل عالم باشی. (5)
رسالت مومنان نسبت به پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
«ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلو علیه و سلموا تسلیما.»
خداوند و فرشتگان پرروان پاک ازن پیغمبر (حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) درود می فرستند، شما هم ای اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید. (6)
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرحوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا.»
قطعا برای شما در اقتدا به رسول خدا سر مشقی نیکوست. برای آن کس که به خدا و روز قیامت امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند. (7)
پی نوشت
1- سوره ی آل عمران آیه ی 164.
2- سوره ی حدید آیه ی 28.
3- سوره ی سباء آیه ی 28.
4- سوره ی توبه آیه ی 128.
5- سوره ی انبیاء آیه ی 107.
6- سوره ی احزاب آیه ی 56.
7- سوره ی احزاب آیه ی 21.
منبع: قرآن کریم
کلام نور
فضیلت ماه رمضان در کلام ائمه اطهار (علیهم السلام)
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) : إِنَّ ابواب السماء تفتح فى اول لیله من شهر رمضان ولاتغلق الى آخر لیله منه.
منبع: بحار الانوار ج 96ص 344
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى شوند و تا آخرین شب بسته نمى شوند.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): اذا استهلَّ رمضان غلقت أبوابُ النار .
منبع: بحار الانوار ج 96 ص 348
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هنگامى که هلال ماه رمضان پدیدار گردد، درهاى دوزخ بسته شود.
قال ابوجعفر(علیه السلام) :لکلّ شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان.
منبع: کافى ج 2 ص 630
امام باقر (علیه السلام) می فرماید: براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است.
عن ابى الحسن على بن موسى الرضا(علیه السلام):من قرأ فى شهر رمضان آیه من کتاب الله کان کمن. ختم القرآن فى غیره من الشهور .
منبع: بحار الانوار ج 96,ص 341
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: کسى که در ماه رمضان آیه اى از کتاب خدا(قرآن) را بخواند، مانند کسى است که در دیگر ماه ها تمام قرآن را خوانده باشد.
حکمت های شگرف
حکمت 61 نهج البلاغه: شیرینى آزار زن (اخلاقى)
قَالَ الامام علیٌ [علیه السلام] الْمَرْأَهُ عَقْرَبٌ حُلْوَهُ اللَّسْبَهِ .
حضرت علی(علیه السلام) فرمودند : نیش زن شیرین است .
حکمت 62: روش پاسخ دادن به ستایش ها و نیکى ها (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا حُیِّیتَ بِتَحِیَّهٍ فَحَیِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِیَتْ إِلَیْکَ یَدٌ فَکَافِئْهَا بِمَا یُرْبِى عَلَیْهَا وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِکَ لِلْبَادِئِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : چون تو را ستودند ، بهتر از آنان ستایش کن ، و چون به تو احسان کردند ، بیشتر از آن ببخش ، به هر حال پاداشِ بیشتر از آنِ آغاز کننده است .
حکمت 63: ارزش شفاعت (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الشَّفِیعُ جَنَاحُ الطَّالِبِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : شفاعت کننده چونان بال و پُر در خواست کننده کننده است.
حکمت 64: غفلت دنیا پرستان (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : اهل دنیا سوارانى در خواب مانده اند که آنان را مى رانند.
حکمت 65: ترک دوستان و تنهایى (اخلاقى ، اجتماعی، تربیتى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فَقْدُ الْأَحِبَّهِ غُرْبَهٌ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از دست دادن دوستان غربت است .
حکمت 66: روش خواستن (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فَوْتُ الْحَاجَهِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَیْرِ أَهْلِهَا .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از دست دادن حاجت بهتر از درخواست کردن از نا اهل است.
حکمت 67: ارزش ایثار اقتصادى (اخلاقى ، اقتصادى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن ، از آن کمتر است.
حکمت 68: ره آورد عفّت و شکر گذارى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الْعَفَافُ زِینَهُ الْفَقْرِ وَ الشُّکْرُ زِینَهُ الْغِنَى .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : عفّت ورزیدن زینت فقر ، و شکر گزارى زینت بى نیازى است.
حکمت 69: حفظ روح امیدوارى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا لَمْ یَکُنْ مَا تُرِیدُ فَلَا تُبَلْ مَا کُنْتَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : اگر به آن چه که مى خواستى نرسیدى ، از آنچه هستى نگران مباش.
حکمت 70: روانشناسى جاهل (اخلاقى ، علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَا تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : نادان را یا تُندرو و یا کُند رو مى بینی.
حکمت 71: نشانه کمال عقل (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلَامُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : چون عقل کامل گردد ، سخن اندک شود .
حکمت 72: رابطه دنیا و انسان (اخلاقى،علمى)
وَ قَالَ [علیه السلام] الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّهَ وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّهَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ.
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : دنیا بدن ها را فرسوده و آرزوها را تازه مى کند ، مرگ را نزدیک و خواسته ها را دور و دراز مى سازد ، کسى که به آن دست یافت خسته مى شود ، و آن که به دنیا نرسید رنج مى برد.
منبع: نهج البلاغه
عزیز آل یاسین
فرزند طور
کجاست راه بعد از راه؟ کجایند خوبان پس از خوبان؟ کجایند آفتابهای درخشان؟ کجایند ماههای تابان؟ کجایند ستارگان فروزان؟ کجایند پرچمهای دین و پایههای علم؟
کجاست بقیهی خدا که بیرون از عترت طاهره، هدایت کنندهای نیست؟
کجاست آن که زنده کنندهی آثار دین است و اهل آن؟ کجاست ذخیره شده برای تجدید فریضهها؟… کجاست ویران کنندهی بناهای شرک و دورویی؟ کجاست درِ خدا…؟ کجاست صورت خدا، که به سوی او روی کنند اولیا؟…
ای آن که آمدنت حتمی است! کدام دعا در حق ظهور تو به آسمان میرود؟! در کدام نقطه از این هستی تورا جستجو کنیم؟ کدام دهکدهی جهانی؟ کدام سیاره؟
انسانیت، به یغما رفته، بساط ستم جور است، زمین جیرهخوار حکومتهای جاهلی است. دلها آفتِ اضطرار گرفتهاند.
ای زمین از آفتاب رویت روشن!
ای از نگاه سبز خدا سرشار!
ای پنهانِ پیداتر از نور! ای تمامت حضور بهار که در نهایت روشنی در کنار مایی!
آیا هنوز فرصتِ رسیدن این چشمهای کال نیست؟
آیا هنوز فرصت تماشای آفتاب نگاهت نیست؟!
از کدام سوی زمان میآیی؟! تو را با کدام کلمه از خدا فریاد بزنیم؟ ای فرزند دلایل روشن!
دیوارهای شهر، هزار روزن گشودهاند، خیابانهایِ منتهی به آمدنت چشم شدند. لحظهها، گرفتار عشق تواند؛ عاشقِ نگاه آسمانی تواند.
… آفتاب اگر هنوز میتابد، کوه اگر هنوز پابرجاست، آسمان اگر هنوز ایستاده است، باران اگر هنور میبارد، درخت اگر هنوز تکیده است، دستها اگر هنوز قنوت میگیرند، چشمها اگر هنوز سرشارند، کوچهها اگر هنوز بیدارند، دلها اگر هنوز میتپند و زمین اگر هنوز زنده است، از برکت حضور معنوی توست.
ای فرزند «طور» و «عادیات»! ای پسر «یس» و «الذاریات»!
تو را با کدام نام خدا زمزمه کنیم؟ در کدام زیارتنامه ملاقات کنیم؟ در کدام سوره به تلاوت بنشینیم؟
تو را از کدام آسمان بپرسیم؟ در کدام راه به انتظار بنشینیم؟ از کدام جمعه سراغ بگیریم؟! از کدام سو میآیی؟! هزاران هزار سال، آمدنت را پیامبران پیشین وعده دادهاند و نیامدی… چشمان دقایق تاول زده است؛ دستان روزگار پینه بسته؛ گامها میروند و بر میگردند. صحرا لب به آب نزده است؛ نیمی از دریا را خشکی احاطه کرده؛ جهان سر بر بالش غفلت گزارده؛ صبح نای ماندن ندارد. باران به زورِ استغاثه میبارد؛ آفتاب اگر طلوع میکند، از برکت دعای ندبه است؛ درختان به عنایت عطر پیراهن تو ایستادهاند؛ زندگی به حرکت سرانگشتان مبارک تو بند است؛ آیا هنوز آمدنت زود است؟!…
زمین، تشنهی بارانِ عدالت توست.
«لَیَْت شِعْری اَیْنَ اَسْتَقَرَّتْ بِکَ النَّوی».
کاش میدانستم کجا منزلگاه تو شده؟ پشت دیوار بقیع؟ پشت دیوار کعبه؟ بر فراز «جبل الرحمه»؟ بلندای کوه نور؟ کاش میدانستم در کدام قسمت از زمین، خانه ات بنا شده؟! پشتِ کدام آفتاب؟ زیر سایبان کدام کسا؟
ای ناظرِ اشکهای پنهان! بی تو این دیجور را چگونه برتابیم؟ چه تکیهگاهی امنتر از حریم تو؟ حالِ تو را در کدام روزنامهی صبح و عصر، کدام ستون جستجو کنیم؟ در کدام جمعه، ـ دعای عهد ـ اتفاق شیرین نگاه تو را به تماشا مینشینند؟ کِی تیتر روزنامههای شب گرفتهی امروز، «مهدی(عج) آمد» میشود؟ کدام صبح به اعتبار آمدنت همیشگی خواهد شد؟ «اَلَیْسَ الصُّبحُ بِقَرِیبٍ».
ای معیار عدالت وای ملاک مهربانی و عطوفت!
به راستی، آن را که چشم انتظار قدوم تو نیست، گمراه است؛ و آن را که تسلیم امر تو نیست، غافل. آن را که آرزوی دیدار تو نیست، از درگذشتگان و آن را که شوق آمدنت نیست، از فناشدگان و آن را که بیقرار تو نیست، سرگردان. مباد قسمتمان که تو را عاشقانه منتظر نباشیم.
ای دور نزدیکتر! آیا هنوز آمدنت زود است؟!
مواعظ جاوید
فرهنگ و استقلال
• بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است.
• اساسا فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ هرچند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی، نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است.
• اگرفرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد.
• استقلال و موجودیت هر دجامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می گیرد و ساده اندیشی است که گمان شود که با وابستگی فرهنگی استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آنها امکان پذیر است. بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمار گران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است.
منبع: صحیفه ی نور، ج15، ص160
در محضر ولایت
محصول ماه رمضان، تقواست؛ به خود پرداختن، به خود رسیدن و ذخیرهى تقوا را براى خود فراهم کردن؛ «لعلّکم تتّقون». ماه رمضان در ما ذخیرهى تقوا ایجاد مىکند. این تقوا هم خود وسیلهیى براى منازل عالىتر است. تقوا مرکبى است که مىتواند ما را به آن منازل عالى برساند: «و اتّقوا اللَّه لعلّکم تفلحون»؛ «فاتّقوا اللَّه لعلّکم ترحمون»؛ «و اتّقوا اللَّه و یعلّمکم اللَّه». علم و هدایت و رحمت الهى بر اثر تقوا از سوى خداوند به انسان عطا مىشود. از همه بالاتر، فلاح است. فلاح و رستگارى بر اثر تقوا به دست مىآید. عزیزان من! این ذخیرهى تقوا را که در ماه رمضان بهدست آوردیم – اگر انشاءاللَّه بهدست آورده باشیم – اگر بر سر سفرهى زیارت الهى درنگ کرده باشیم و از آن بهره برده باشیم، باید حفظ کنیم؛ این محصول بسیار ارزشمندى است؛ مثل آن کشاورزى که زحمات خود را مىکشد، محصول گندم خود را مىچیند، بعد آن را در یک سیلوى مطمئنى بهدست امینى مىسپارد تا در طول سال بتواند از آن استفاده کند. این آذوقهى طول سال ماست. در طول سال، این آذوقه تهدید مىشود: وسوسهها هست، زرقوبرقها هست، شهوات و هواهاى نفسانى هست و گناهان؛ اینها همه آفت این ذخیرهى ارزشمندند. از این ذخیره براى مقابله با آن آفتها استفاده کنید و این ذخیره را حفظ کنید.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در خطبههاى نماز عید سعید فطر 24/08/1383
شمیم هدایت
مواعظ استاد
حقیقت دین این است که انسان در رفتار ، افکار ، عقاید و اخلاقش جهت خدایی داشته باشد .
دین، یعنی جهتی که برای حرکت انسان در شؤون مختلف تعیین شده است . ازآنجا که حرکت انسان به سوی کمال مطلق است وکمال مطلق برای انسان، قرب به خدای متعال است ، پس محتوای اسلام چیزی غیر از توجه دادن به خدای واحد نیست .
ما درزندگی مسایلی داریم که صد در صد حیوانی است ، امّا در شرع مقدس به این دلیل که این کار جهت خدایی پیدا میکند، گاه رنگ « استحباب» به خود میگیرد وگاهی «واجب» می شود تا بار ارزشی پیدا کند.
با توجه به این معنا می توان گفت که حقیقت دین همان توحید است .
اهتمام همه ی انبیاء ، توجه به خدای یگانه است وخونهای انبیاء و اولیای خدا دراین جهت ریخته شده است ، چون عنصر اصلی انسان فکر و اعتقاد اوست .اگراعتقاد آفت دید ، اعمالی که از آن ناشی می شود ، ارزش خودرا ازدست می دهد . خداوند متعال می فرماید:
« مبادا یک وقت درذهن کسی بیاید که خدا فرزند یا همسر دارد چنین سخنانی جا دارد که باعث فروپاشی کوهها شود وعالم متلاشی گردد.»
هیچ وقت خداوند نفرموده است که اگر کسی قتل نفس کند ، موجب می شود که کوهها از هم بپاشد.
این نشان می دهد که مسأ لهی اعتقاد ، درساختار روح انسان و تکامل وی نقش اول را دارد . به هر حال درهیچ یک از ادیان آسمانی ، هیچ چیزی مهمتر از مسألهی توحید نبوده است .
یکی از بزرگان می فرمودند: « خدای متعال گاهی انسان را سالها به مرض ، فقر یا گرفتاری مبتلا میسازد، برای اینکه یک «یاالله» بگویید . یک «یاالله» آن قدر درسعادت او تأثیر دارد که جا دارد برای آن سالها رنج ، سختی وشکنجه ببیند . من به حرف او اعتماد دارم و می دانم واقعاً یک لحظه توجه به خدا ویک « یا الله» گفتن ، چقدر می تواند انسان را بالا ببرد وآنچه با این ضدیت داشته باشد ، چقدرمی تواند انسان را به سقوط بکشاند .
منبع: برگرفنه از سلسه سخنرانی های حضرت آیت الله مصباح یزدی ، ماه نامه دیدارآشنا ، شماره ی 48
نکته های ناب
خدمت به خلق
حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: کسی که حاجت برادر مؤمن خود را برآورده سازد، خداوند حوایج زیاد او را که یکی از آنها بهشت است، برآورده می سازد.
منبع: جامع الاخبار، ص 221.
به صاحب فصول «آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی» گفتند: اگر بدانی مرگت نزدیک شده و از عمرت چند ساعت باقی نمانده، در آن ساعات چه خواهی کرد؟ در پاسخ گفت: می نشینم روی سکوی در منزلم برای آن که حاجات مردم را بر آورده سازم، شاید کسی بیاید و از من حاجتی بخواهد و لو آنکه آن حاجت، استخاره ای باشد.(2)
منبع: مردان علم در میدان عمل، ص 257.
مقام معلم
حضرت علی (علیه¬السلام) می فرمایند: از جای خود برای (احترام) پدر و معلمت برخیز، اگرچه فرمانروا باشی.
منبع: مستدرک الوسایل، ج 15، ص 203.
به اسکند گفتند: چرا معلم را پیش از پدرت تعظیم می کنی؟! گفت: چون پدر، مرا از عالم ملکوت به زمین آورد ولی معلم مرا از زمین به آسمان می برد.
منبع: همراه با نماز، محسن قرائتی، ص60.
منفور ترین فرد
حضرت امام سجاد(سلام الله علیه)می فرمایند: منفورترین بندگان نزد خدای سبحان کسی است که گفتار امامی را می گوید اما به کردار او رفتار نمی کند.
منبع:اصول کافی، ج8، ص 234.
دل نوشته
رسیدن به چشمههای استجابت
مریم سقلاطونی
یا أیّها المُزمِّل!
رسیدن به چشمههای آسمان، مبارکت باد!
یا ایها المزمل!
چشیدن ذره ذره نور، نوش جانت!
یا ایها المزمل!
به سفره مهربانی خداوند خوش آمدی!
یا ایها المزمل
بارش باران و نسیم و آینه بر تو مبارک!
یا ایها المزمل!
به آغوش گرامی خداوند خوش آمدی!
برخیز و نام پروردگارت را زمزمه کن!
در این سحرگاه رفیع
و در این شهر رستگاری و رحمت.
برخیز و بخوان:
ای آنکه هنگام بلا، پناهگاه منی!
ای آنکه در دشواریها فریادرس منی!
… ای آغوش معطرت باز!
ای در خانهات گشوده! به دعوت تو آمدهام؛
در این ضیافت عاشقانهای که رو به راه کردهای،
در این سحرگاه گرامی که روزی همیشگی خوبانت است.
به دعوت تو آمدهام!
الیکَ فَزِعتُ
با تمام تعلقاتم؛ دامن دامن اشک آوردهام
و دلم شکسته.
انک سمیع الدّعا!
اشک، همه دارایی من است
و دل شکسته، هدیهای ناچیز.
یا من یقبل الیسیر
به سحرگاه گرامیات آمدهام
با دعوت تو… ای منتهای آرزوی من!
با دعوت تو و کولهباری از توکل
و بیصبرانه منتظرم تا زیر باران فرشتگان هر شبهات، تا صبح پناه گیرم و زیر آفتاب مهربانیات، یخهای سنگدلیام آب شود.
یا من لم یلد و لم یولد…
یاد ابرار
معلم امت
شیخ مفید ، انسان وارستهای بود که سرای دل را به نورِ تقوا و تهذیب نفس روشن کرده بود . عالمی ربانی و اندیشمندی عرفانی که یاد خدا آرمش بخش روح و روان او و معارف اهل بیت )علیهمالسلام( زینت بخش نهانخانهی وجودش گشته بود .
وی عالمیعامل بود که سخنان و آثار اخلاقی ارزندهاش ، تنها « نسخه ای کارآمد» نبود ، بلکه « دارویی شفا بخش » برای رهپویان راه وارستگی به حساب می آید.
صفات والای اخلاقی شیخ موجب شده بود که حتی برخی از مخالفان لب به توصیف ایشان بگشایند ابنحجر که ازعالمان اهل سنت است ، درباره اخلاق این عالم روحانی می نویسد :
« مفید مردی بود که در راه انجام کارهای مستحبی تلاش زیادی می کرد. بسیار فروتن بود. خود را به خاک پای علم و دانش افکنده بو د . چنان در بیان عقاید و کلام شیعه ورزیده بود که می گفتند: او را برهر امامی (شیعه) حق نعمت است»
عالمان شیعی نیز پیرامون حالات روحی وعرفانی وشیوه اخلاقی این دانشمند فرهیخته ، سخنان بسیاری گفته اند، ازجمله: علامه بحرالعلوم (رحمتاللهعلیه) که خود دریایی ازعلوم ودانش بود، شیخ مفید را این چنین توصیف می کند: « محمدبن نعمان ، ابوعبدالله مفیدرحمتاللهعلیه ، استادِ استادان بزرگ و رییس رؤسای امت اسلام است. درهای تحقیق را با اقامهی دلیل و برهان و بیان روشن خویش گشود و فرقههای گمراه را سرکوب کرد.»
حاج میرزا حسین نوری)رحمتاللهعلیه( که خود از مؤلفین ونویسندگان تاریخ تشیع است، وی را چنین توصیف میکند : « درکتابهای اعتقادی ـ که مربوط به امامت وادلهی اثبات آن است ـ کمتردلیل و سخنی یافت می شود که شیخ مفید درکتابهای خویش بیان نکرده باشد . شیخ مفید زنده کنندهی اسلام و نابود کنندهی بدعتها وانحرافات منحرفان و بدعت گذاران بود.»
برخی معتقدند درطول 30 سال، 30 توقیع ونامهی شریف برای شیخ مفید از ناحیهی امام عصر( ارواحنا له الفداء ) صادرشده که در بسیاری این جمله ی نورانی دیده می شود: « برادر گرامی واستوار؛ شیخ مفید »
منبع: برگرفته ازکتاب دیداربا ابرار ( شیخ مفید، معلم امت ) ، احمد لقمانی ، صفحه های 36 تا 49
حکایت ها و هدایتها
علت بیماری
بر سینهی فضلبن یحیی برمکی بیماری ناراحتکنندهای پدید آمده بود، از دوستان خود سؤال کرد:
بهترین طبیب در عراق، شام، خراسان، و شیراز چه کسی است؟ گفتند: جاثلیق که ساکن شیراز است.
فضلبن یحیی با تشریفات مخصوص از او دعوت کرد تا به بغداد بیاید، جاثلیق دعوتش را قبول کرد و به بغداد آمد معالجهی او را شروع کرد و آنچه در مورد این بیماری میدانست به کار بست، اما کوچکترین نتیجهای به دست نیامد.به ناچار روزی به فضلبن یحیی گفت:
من از معالجه شما ناتوانم زیرا هر چه دوای مربوط به این بیماری بود به کار بستم، ولی بیاثر بود ،گمان میکنم که نارضایتی پدرتان از شما، موجب این بیماری است که اگر چنین است رضایت او را جلب کن تا من درد شما را معالجه کنم.
فضلبن یحیی میدانست که پدرش از او رضایت ندارد، به ناچار شبانه برخواست و به خانهی پدر رفت و خود را به قدمهای وی انداخت و از او رضایت خواست و به هر حال از پدر رضایت گرفت و به جاثلیق اعلام کرد، جاثلیق نیز او را با همان داروهای قبلی مداوا نمود، طولی نکشید که او بهبود یافت و راحت شد.
فضل از جاثلیق پرسید: شما از کجا دانستی که پدرم از من ناراضی است و سبب عدم بهبودیام، نارضایتی اوست؟
جاثلیق گفت: وقتی معالجاتم بیاثر شد، دانستم که شما از جایی ضربه خوردهای، چند روزی زندگیات را تحت نظر و بررسی قرار دادم، دیدم همه از شما خشنودند و صدقات و دستگیریات از مستمندان و بیچارگان زیاد است، علّتی بدستم نیامد تا اینکه شنیدم میان شما و پدرت، کدورتی است؛ دانستم که نارضایتی پدر، سبب این درد است و تا جلب رضایت او نشود، معالجه ممکن نیست.
نکته: از این حکایت معلوم میشود که منشأ بعضی از بیماریها، اذیت و آزار دیگران مخصوصاً کسانی که احترام آنها مانند والدین واجب است، میباشد.
منبع: داستانهایی از پدر و مادر، شهید میرخلفزاده، صفحههای 43و44
معرفی کتاب
امروز کتابخوانی و علمآموزی نه تنها یک وظیفهی ملی که یک واجب دینی است.
«رهبر معظم انقلاب اسلامی»
کتابِ «خانواده در اسلام»
این کتاب، حاصل 19 درس از جلسات اخلاقِ حضرتآیتاللهالعظمی مظاهری (دامتبرکاته) است و شامل مطالب بسیار مهم و اساسیِ «اخلاق خانواده در اسلام» می باشد که به طور فشرده و اجمال، با تمسک به آیات و روایات شریف، همراه با حکایتهای سودمند و آموزنده، با بیانی شیرین و شیوا مطرح فرمودهاند.
در این کتاب، در رابطه با انواع مسؤولیتهای خانوادگی، حکمت تفاوت مرد و زن، حقوقِ متقابل مرد و زن و فرزندان، نقش عطوفت و مهربانی در تثبیت نظام خانوادگی و اثر آن در تربیت فرزندان، صفاتِ زن شایسته از دیدگاه قرآن کریم و کلام معصومین (علیهمالسلام) ، نحوهی موعظهی زن، روش حلّ اختلاف خانوادگی علل و حکمت بروز اختلافات، اهمیت ازدواج از نظر شرع مقدس اسلام، تأثیرپذیری کودکان از والدین و … مطالب سودمندی خواهید خواند. لازم به توضیح است که این کتاب گرانمایه در سال 1384، توسط بنیادخیریه فرهنگی المهدی)سلاماللهعلیه( ویراستاری ادبی و چاپ گردیدهو منابع برخی از آیات و احادیثِ شریفی که در چاپهای قبلی،ذکر نگردیده بود، آورده شده است.
کتابِ «حکمتها و اندرزها»
این اثر ارزشمند که توسط انتشارات صدرا چاپ شده، مجموعهای است مشتمل بر مقالاتی از استاد شهید علامه مطهری)رحمتاللهعلیه(که در سالهای 1331تا 1341 هـ.ش، برای یک برنامهی عمومی آشنایی با فرهنگ اسلامی و جهت ایراد به صورت گفتار و خطابه، به رشتهی تحریر در آمده است.
مطالعهی این کتاب در آشنایی با راه و رسم صحیح زندگی و درک صحیح از برخی مفاهیم اسلامی و نیز تهذیب و پالایش نفس تأثیرخواهد داشت.
احکام
کیفیت و شرایط لباس
حضرت امام خمینی رحمتالله علیه :
* از لباسهایی که توجه نامحرم را جلب می کند، باید اجتناب شود .
* احتیاط واجب آن است که مرد ، لباس زنانه و زن ، لباس مردانه نپوشد .
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دامتبرکاته) :
* زن باید از پوشیدن هر نوع لباسی که از جهت رنگ یا شکل موجب جلب توجه نامحرمان می شود اجتناب کند.
* پوشیدن هر نوع لباسی که عرفاً تحریک کننده باشد و موجب جلب توجه جنس مخالف به نامحرم گردد ، حرام است .
حضرت آیت الله العظمی صافی)دامتبرکاته(:
*پوشیدن لباسی که پارچه یا رنگ یا دوخت آن برای کسی که می خواهد آن را بپوشد ، معمول نیست و موجب توهین یا شهرت او می شود ، حرام است .
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)دامتبرکاته) :
* پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان و همچنین لباس های زینتی ، اشکال دارد .
حضرت آیت الله العظمی بهجت)دامتبرکاته( :
*پوشیدن لباس مخصوص زنان برای مرد و همچنین پوشیدن لباس مخصوص مردان برای زن حرام است ، اگرچه حرام بودن تا موقعی که داخل در لباس شهرت نباشد ، مورد تأمل است و نیز تزیین هریک از مرد و زن به زینت دیگری، حرام است و لباس شهرت عبارت از لباسی است که از جهت جنس یا رنگ یا نحوهی برش و دوخت آن، خلاف شأن و زیّ پوشنده باشد .
منبع:احکام حجاب و عفت در گلستان مرجعیّت ، حمید احمدی ، صفحات 72 ـ 67