در سال دهم بعثت دو حادثه دردناک و جانسوز بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد گشت، چنان که در تاریخ آمده است: «وَردَ عَلَی رَسولِ الله أمْران شدیدانِ عَظیمانِ وَ جَزَعَ جَزَعاً شدیداً؛ دو امر بزرگ و سخت بر پیامبر وارد شد به گونهای که فریاد و ناله شدید حضرت بلند شد.» آن دو امر یکی رحلت جانسوز ابوطالب بود که در 26 رجب سال دهم بعثت و یا هفتم رمضان، همان سال واقع شد، و دیگری وفات یار فداکار آن حضرت، خدیجه کبری بود که در دهم رمضان همان سال اتفاق افتاد.
آنچه در پیش رو دارید نگاهی است گذرا، به مقامات خدیجه کبری، بانوی فداکار و صبور اسلام، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.[1]
«عائشه میگوید: رسول خدا از خانه بیرون نمیرفت، مگر این که خدیجه را به نیکی یاد میکرد و برای او استغفار مینمود. روزی از او یاد کرد، من حسد بردم و گفتم: خداوند جایگزین آن پیرزن به تو عطا کرده است!! پیامبر شدیداً خشمگین شد.»
و ادامه میدهد که: رسول خدا فرمود: « خدیجه و کجاست مثل خدیجه؟ او مرا تصدیق کرد آنگاه که مردم مرا تکذیب نمودند و با مال خود مرا بر دین خدا کمک و یاری کرد.»
ریشه مقامات و فضائل خدیجه سلام الله علیها :
قطعاً فضائل و مقامات حضرت خدیجه بدون اسباب و علّت نمیتواند باشد. عقل و عنایات و الطاف الهی، ریشه فضائل و مقامات اوست.
در کلمات برخی موّرخان به این جملات برمیخوریم: «کانَتْ خَدیجَهُ إمْرَأهً عاقِلَهً شَریفَهً مَع ما أرادَ اللهُ بِها مِنَ الکرامَهِ وَالْخَیْرِ وَ هِیَ یَوْمَئذٍ أفْضَلُهُمْ نَسَباً وَ أعْظَمُهُم شَرَفاً وَ أکْثَرُهُمْ مالاً؛ خدیجه با آنچه خداوند از بزرگی و خیر که نسبت به او اراده کرده بود، بانوی خردمند شریفی بود. او در آن دوران از برترین افراد در نسب و بزرگترین شخصیت در شرف و ثروتمندی بود.»[2]
ایمان خدیجه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و انتخاب او به عنوان همسر آینده، در کنار درایت و لطف الهی نقش تعیین کنندهای در فضائل و مقامات خدیجه سلام الله علیها دارد.
جالب این است که راهب نصرانی این مسئله را قبل از رسالت پیامبر و ازدواج او با خدیجه به خوبی پیش بینی کرد که اگر خدیجه پیغمبر را رها نکند به مقامات و فضائل عظیمی دست خواهد یافت؛ آنجا که به میسره غلام خدیجه گفت: «ای میسره به خانم و مولای خود سلام مرا برسان و به او اعلام کن که به آقای مردم [حضرت محمد] دست یافته است. و به زودی برای او (خدیجه) شأن و جایگاهی خواهد بود و بر تمامی خاص و عام برتری مییابد و بترسان او را از این که نزدیک شدن به این آقا (محمد صلی الله علیه و آله) را از دست بدهد؛ زیرا خداوند بلند مرتبه به زودی نسل او را از نسل محمد قرار خواهد داد و نام [نیکش] تا آخر الزمان خواهد ماند.» [3]
این پیش بینی نشان میدهد که در کتب آسمانی گذشته و یا در بیانات انبیاء، کاملاًً مقام و منزلت خدیجه سلام الله علیها بیان شده بود، از این رو راهب نصرانی به خوبی و با دقت تمام آن را بیان و پیشبینی کرد. و جالبتر این که زنان قریش از جمله صفیّه دختر عبدالمطلب در شب ازدواج خدیجه و جشن عروسی او نیز به این امر اشاره کرد که: «ای خدیجه! در این شب به چیزی اختصاص یافتی که هیچ کس غیر از تو بدان دست نیافته است، و جز تو از قبائل عرب و عجم به آن نرسیده است، پس گوارایت باد به آنچه به تو داده شد و از عزّت و بزرگی به تو رسید.» [4]
البته خدیجه هم به خوبی برای استقبال از این مقام و منزلت سرمایه گذاری نمود. در آغاز، تمام اموال و هستی خویش را تقدیم حضرت محمد صلی الله علیه و آله نمود. خدیجه به عمویش ورقه گفت: « این اموال را بگیر و نزد محمد ببر و به او بگو همه این اموال هدیه است برای او و ملک او میباشد، هر گونه خواست در آن تصرف نماید، و به او بگو که تمام اموال و بردههای من، و تمامی کنیزها و آنچه در تحت تصرّف من است به محمد صلی الله علیه و آله هبه کردم، به خاطر احترام و تجلیل از او. پس ورقه بین زمزم و مقام (ابراهیم) ایستاد و با صدای بلند اعلام کرد: ای گروه عرب! خدیجه شما را شاهد گرفته است بر این که خود و مالش، و بردگان و کنیزان و خادمان، و چهار پایان و مهریه و هدایای او همه برای محمد صلی الله علیه و آله است، و این هدیه به خاطر تجلیل و تعظیم از او و به جهت علاقه به اوست، شما نیز بر این امر شاهد باشید.» و بعد از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با ایمان خویش، مقامات و فضائل خود را بیمه نمود.
خدیجه کبری سلام الله علیها در لحظات احتضار «اسماء بنت عمیس» را به نزد خویش طلبید و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها به او سفارشاتی کرد. آنگاه فاطمه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله واسطه قرار داد که از رسول خدا، خواهش کند تا یکی از لباسهای خود را کفن خدیجه قرار دهد. وقتی فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح کرد، اشک از چشمان حضرت جاری گشت، چیزی نگذشت که جبرئیل نازل شد در حالی که کفنی از بهشت همراه خویش داشت که خداوند آن را برای خدیجه فرستاده بود.
الف. مقام خدیجه در پیشگاه الهی
خداوند متعال بارها موقعیت و مقام خدیجه را از طرق گوناگون آشکار نموده، و از منزلت رفیع او در درگاه الهی پرده برداشته است که به نمونههایی اشاره میشود:
1. سلام خاص الهی
بارها سلام سفارشی و مؤکّد ربوبی توسط جبرئیل به محضر خدیجه رسیده است. ابو هریره نقل کرده است که: «أتی جَبْرَئیلُ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله، فَقالَ: هذِهِ خَدیجَهُ قَدْ أتَتْکَ مَعَها إناءٌ مُغطّی فیه إدامٌ أوْ طَعامٌ أوْ شَرابٌ فَإذا هِیَ أتَتْکَ فَاقْرَأ عَلَیْهاالسَّلامَ مِنْ رَبِّها، وَ مِنِّی السَّلام … [5]؛ جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: خدیجه همراه با ظرفی سر پوشیده که در آن خورشت یا غذا یا نوشیدنی است نزد تو میآید، پس هرگاه آمد، سلام پروردگارش و سلام من را به محضر او برسان.»
در روایت دیگری میخوانیم: «إنَّ جَبْرَئیلَ أتی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ إقْرَءْ خَدیجَهَ مِنْ رَبِّها السَّلامَ فَقالَ رَسولُ الله صلی الله علیه و آله: یا خَدیجَهُ هذا جَبْرَئیلُ یُقْرِئُکَ مِنْ رَبِّکِ السلامَ، قالَتْ خَدیجَهُ: اللهُ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ عَلی جَبْرئیلَ السَّلامُ [6]؛ به حقیقت جبرئیل نزد پیامبر آمد پس گفت: به خدیجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: ای خدیجه این جبرئیل است که از طرف پروردگارت سلام میرساند. خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام [و سلامتی] از اوست و بر جبرئیل سلام باد.»
امّا سلام سفارشی جبرئیل علاوه بر آنچه که در ضمن روایات قبلی اشاره شد در روایت دیگری با سند صحیح از طریق بزرگان رواه شیعه، به این صورت نقل شده است: «عَنْ زُراره وَ حَمْران بنِ أعْیَنْ وَ مُحَمَّد بن مُسْلِمْ عَنْ أبی جَعْفَر علیه السلام، قالَ: حَدّثَ أبو سَعید الخِدِری أنَّ رَسولَ الله قال: إنَّ جَبْرَئیلَ أتانی لَیْلَهً اُسری بی فَحینَ رَجَعْتُ قُلْتُ: یا جَبْرَئیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حاجَهِ؟ قالَ: حاجَتی أنْ تَقْرَءَ عَلی خَدیجَهَ مِنَ اللهِ وَ مِنِّی السّلامَ وَ حَدَّثَنا عِنْدَ ذلِکَ أنَّها قالَتْ حینَ لَقِیَها نَبیُّ الله فَقال الَّذی قالَ جَبْرَئیلُ فقالَتْ: إنَّ الله هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ إلَیْهِ السَّلامُ وَ عَلَی جَبْرَئیلَ السَّلامُ[7]؛ امام باقر علیه السلام به زراره و حمران و محمد بن مسلم چنین روایت کرد که ابوسعید خدری نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آن شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت جبرئیل نزد من آمد. به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام الله علیها سلام برسانی. و نقل کرد که: چون رسول خدا پیغام جبرئیل را به خدیجه رسانید، خدیجه پاسخ داد: همانا خدا سلام است و سلام ]و سلامتی] از اوست و سلام به سوی اوست و بر جبرئیل سلام باد.»
2. فرستادگان ویژه الهی
هر کس در مسیر الهی حرکت کند، خداوند هرگز او را رها نکرده و تنها نخواهد گذاشت. نمونه بارز آن سرگذشت خدیجه کبری سلام الله علیها است. هنگامی که وضع حمل آن بانو نزدیک گشت، به زنان قریش و بنیهاشم پیغام داد که مرا در این امر یاری نمایید، ولی آنان پاسخ دادند: ای خدیجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپیچی نمودی، و محمد یتیم را به همسری برگزیدی، ما نیز تو را یاری نمیکنیم. خدیجه از این جواب سخت غمگین گشت، در این هنگام چهار زن همانند زنان بنیهاشم وارد شدند در حالی که خدیجه از دیدن آنان هراسان بود، یکی از آن چهار زن به خدیجه گفت: غمگین مباش، پروردگارت ما را برای یاری تو فرستاده است. ما خواهران و یاوران تو هستیم. من «ساره» هستم، این «آسیه دختر مزاحم » رفیق بهشتی تو است و این هم «مریم دختر عمران» است و این یکی «کلثوم خواهر موسی بن عمران» است. خدا ما را برای کمک به تو فرستاده است تا یاور و پرستار تو باشیم[8]…» راستی که باید گفت: ﴿ألَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدَهُ﴾[9]؛ آیا خداوند برای [حمایت و دفاع از] بندهاش کافی نیست؟»
3. کفن بهشتی
خدیجه کبری سلام الله علیها در لحظات احتضار «اسماء بنت عمیس» را به نزد خویش طلبید و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها به او سفارشاتی کرد. آنگاه فاطمه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله واسطه قرار داد که از رسول خدا، خواهش کند تا یکی از لباسهای خود را کفن خدیجه قرار دهد. وقتی فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح کرد، اشک از چشمان حضرت جاری گشت، چیزی نگذشت که جبرئیل نازل شد در حالی که کفنی از بهشت همراه خویش داشت که خداوند آن را برای خدیجه فرستاده بود.[10]
آری انسانی که تمام ثروت خویش را دو دستی در راه خدا تقدیم نموده است، در پیشگاه الهی این عظمت را پیدا میکند که خداوند کفن بهشتی برای او بفرستد، و اینگونه از ایثار و انفاق او تقدیر به عمل آورد.
4. در قصری از بهشت
قبل از رحلت خدیجه کبری، خداوند متعال بارها توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جایگاه ویژه خدیجه در بهشت خبر داد، از جمله «عکرمه» از «ابن عباس» نقل میکند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفْضَلُ نِساءِ أهْلِ الجَنَّهِ خَدیجَهُ بِنْتُ خویلدْ، وَ فاطِمَهُ بِنْتُ مُحمَدٍ وَ مَرْیَمُ ابْنَتَ عِمْرانَ وَ آسِیَهُ بَنْتُ مزاحِمْ …؛ بهترین زنان بهشت اینانند، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمّد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون).»[11]
و از عبدالله جعفر نقل شده است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «أمِرْتَ أنْ أُبَشِّرَ خَدیجَهَ بِبَیْتٍ مِن قَصَبٍ لاصَخَبَ فیهِ ولا نَصَبَ؛ دستور داده شدهام که خدیجه را به خانه طلایی که در آن زحمت و خصومت، وجود ندارد بشارت دهم.»[12] و همین مضمون نیز از عبدالله بن ابی اوفی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.[13]
آنگاه که رسول اکرم در حال احتضار قرار گرفت، فاطمه زهرا علیهاالسلام درباره جایگاه آن حضرت در قیامت پرسشهایی کرد، از جمله پرسید: «أیْنَ والِدَتی خَدیجَهُ؛ [در آن روز] مادرم خدیجه کجاست؟» حضرت فرمود: «فی قَصْرٍ لَهُ أرْبَعَهُ أبْوابٍ إلی الجَنَّهِ؛ [خدیجه] در قصری است که چهار در به سوی بهشت دارد.[14]»
ب. منزلت خدیجه در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
هر گاه انسانی در پیشگاه الهی از چنان مقامی برخوردار باشد، نگفته پیدا است که در نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز دارای منزلتی رفیع است چنانکه تاریخ نیز گواهی میدهد که محبوبترین همسران پیامبر اکرم نزد او، خدیجه کبری علیهاالسلام بود.[15]
حضرت 24 سال با حضرت خدیجه زندگی کرد و تا زنده بود به احترام او همسر دیگری اختیار نکرد.
«جان دیون پورت انگلیسی» میگوید: «با وجود این که خدیجه در چنان سن و سال [بالایی] بود و به حسب قائده بایستی زیبایی دوران جوانی خود را از دست داده باشد، با این حال محمد تا آخرین دقیقه حیات خدیجه، نسبت به او وفادار ماند و تا زنده بود همسر دیگری اختیار نکرد.»[16]
جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: به خدیجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: ای خدیجه این جبرئیل است که از طرف پروردگارت سلام میرساند. خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام [و سلامتی] از اوست و بر جبرئیل سلام باد.»
بعد از رحلت آن بانوی گرامی نیز پیامبر صلی الله علیه و آله او را فراموش نکرد و دائماً به یاد او بود که به نمونههایی اشاره میشود:
1. یاد خدیجه
« عائشه میگوید: رسول خدا از خانه بیرون نمیرفت، مگر این که خدیجه را به نیکی یاد میکرد و برای او استغفار مینمود. روزی از او یاد کرد، من حسد بردم و گفتم: خداوند جایگزین آن پیرزن به تو عطا کرده است!! پیامبر شدیداً خشمگین شد.»
و ادامه میدهد که: رسول خدا فرمود: «خَدیجَهُ وَ أیْنَ مِثْلُ خَدیجَهَ، صَدَّقَتْنی حِینَ کَذَّبَنی النَّاسُ وَ وَازَرَتْنی عَلی دینِ اللهِ وَ أعانَتْنی بِمالِها؛ خدیجه و کجاست مثل خدیجه؟ او مرا تصدیق کرد آنگاه که مردم مرا تکذیب نمودند و با مال خود مرا بر دین خدا کمک و یاری کرد.» [17]
این قضیه بارها تکرار شده است؛ از جمله روزی پیامبر اکرم در جمع همسران خویش حضور داشت و از خدیجه یاد نمود و در فراق او گریست. عائشه گفت: بر پیرزن سرخ روی از تیره بنیاسد میگریی؟ رسول خدا فرمود:
«صَدَّقَتْنی اِذا کَذَّبْتُمْ وَ آمَنَتْ بی اِذْ کَفَرْتُمْ وَ وَلِدَتْ لی اِذْ عَقِمْتُمْ. قالَتْ عائِشَهُ: فَما زِلْتُ اَتَقَرَّبُ اِلی رَسُولِ اللهِ صلّی الله علیه و آله بِذِکْرِها؛[18] خدیجه روزی که شما مرا تکذیب کردید، تصدیق نمود و روزی که کفر ورزیدید او به من ایمان آورد و فرزند برای من آورد و شما نازا بودید. عایشه اضافه میکند: همیشه این گونه بود که من با بیان خوبیهای خدیجه به پیامبر خدا تقرّب میجستم.»
2. اظهار محبّت به دوستان خدیجه
از آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شدیداً به خدیجه محبّت و ارادت داشت، نسبت به دوستان و آشنایان او نیز اظهار محبّت و دوستی میکرد. به همین جهت هنگام ذبح قربانی میفرمود: از گوشت آن برای دوستان خدیجه نیز ببرید؛ چرا که «إنّی لَأُحِبُّ حَبیبَها؛ من دوستان خدیجه را نیز دوست میدارم.[19]»
و نیز روایت شده روزی پیرزنی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد شد، پیامبر او را مورد لطف و مهربانی قرار داد، پس از رفتن او عائشه علت آن همه لطف را جویا شد، حضرت فرمود: این بانو در زمان خدیجه بر من وارد میشد.[20]
آری آنهایی که در راه خدا قدم برداشتند و تلاش خود را در مسیر او قرار دادند، هرگز از یادها و خاطرهها نمیروند.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
به همین جهت به اعتراف عائشه، هرگز پیامبر اکرم از یاد خدیجه و گفتن مدح او خسته نشد. «قالَتْ: کانَ رَسولُ اللهِ إذا ذَکَرَ خَدیجَهَ لَمْ یَسْأَمْ مِنْ ثَناءٍ عَلَیْها وَاسْتِغْفارٍ لها؛ عائشه گفت: رسول خدا همیشه این گونه بود که هرگاه خدیجه را یاد میکرد، از گفتن ثنای او و استغفار برای او خسته نمیشد.»[21]
پینوشتها:
1- قابل ذکر است که در شماره 59 مجله مبلّغان بخش اول مقاله، تحت عنوان «فضائل خدیجه کبری سلام الله علیها» بیان، و اکنون در بخش دوم، مقامات آن حضرت بیان می¬شود.
2- تاریخ خمیس، ج1، ص263.
3- بحار الانوار، همان، ج16، ص44.
4- همان، ج16، ص 71، ذیل صفحه.
5- همان، ج16، ص8، به نقل از مسند احمد بن حنبل.
6- همان، ص 11، روایت ابن هشام، و ر.ک: ص 8 .
7- بحار الانوار، ج18، ص385، ح90.
8- همان، ج16، ص80، و ج43، ص2 ـ 4؛ امالی، الصدوق، ص 475.
9- زمر / 36.
10- به نقل از واعظ محترم جناب آقای یثربی.
11- همان، ج16، ص 2؛ اسد الغابه، ج5، ص 437؛ استیعاب، ج4، ص 1821.
12- بحار الانوار، همان، ج16، ص7، ح 12.
13- همان، ص 7.
14- بحار الانوار، ج 22، ص 510.
15- همان.
16- عذر تقصیر به پیشگاه محمد، ص 25.
17- سفینه البحار، ج1، باب خاء، ص 380؛ قاموس الرجال، ج10، ص 432.
18- بحار الانوار، ج 16، ص 8 ؛ کشف الغمه، ج2، ص 131.
19- ریاحین الشریعه.
20- سفینه البحار، ج1، ص 379 ـ 381.
21- بحار الانوار، همان، ج 16، ص 12.
منبع:سید جواد حسینی