تزکیه در تربیت عقلانی

تزکیه در تربیت عقلانی

چکیده

وصول به کمال و سعادت انسانی تنها در سایه توجه به تربیت صحیح انسان و اهمیت دادن به جنبه های مختلف تربیت حاصل می شود. تربیت عقلانی، یکی از جنبه های پر اهمیت تربیت در پی رشد و پرورش قوه عقل می باشد. اصل تزکیه یکی از اصول تربیت به ویژه تربیت عقلانی است.

تزکیه در تربیت از جایگاه مهمی برخوردار است. در تعلیم و تربیت اسلامی، تزکیه به عنوان مقدمه ای لازم برای تربیت مطرح می باشد. و همچنین تأثیر تزکیه بر عقل به رغم اینکه تزکیه با رفتار انسان سروکار دارد و به معنای اصلاح و پاکیزه کردن رفتار است، در متون دینی اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

مقدمه

تزکیه نفس در آموزه های دین مبین اسلام به معنای پاکیزه سازی رفتار شخص است. این معنا با استفاده از واژگان دیگر مانند خود سازی و مبارزه با نفس که به جهاد اکبر مشهور شده است، نیز ارائه می شود. مفاهیمی از این دست در اخلاق اسلامی مباحث زیاری را در پیرامون خود دارند. در این نوشتار واژه تزکیه بررسی می شود؛ اما نه به طور مطلق؛ بلکه با توجه به اینکه تزکیه اصلی از اصول تربیت عقلانی است.

معنای لغوی

تزکیه از ماده “زکو” در لغت آن را به معنای اصلاح دانسته اند.[1] معنای نمو و رشد نیز برای آن ذکر شده است[2]. اما از این لحاظ که این ماده در معنای مصطلح خود بیشتر به کار رفته است، متاخرین از لغت دانان معنای لغوی آن را نزدیک به معنای اصطلاحی آن گرفته اند و برخی لغت دانان آن را تطهیر نفس از اخلاق ذمیمه معنا کرده اند.[3]

معنای اصطلاحی

تزکیه در اصطلاح قرآنی به دو شکل معنایی به کار رفته است؛ در شکل نخست عملی مذموم است که از آن به خودستایی تعبیر می شود و در حقیقت ادعای طهارت و پاکی نفس است و در شکل دوم عملی ممدوح است که به رفتار شخص تعلق می گیرد و شخص رفتار خود را پاک و پاکیزه و با خیر و برکت می گرداند.

شکل اول از معنای تزکیه مراد ما در این نوشتار نیست؛ بلکه تزکیه به معنایی دوم که تعلق به افعال می گیرد، مراد ماست.[4]در شکل معنایی دوم، تزکیه عملی ممدوح است که به رفتار شخص تعلق می گیرد و شخص رفتار خود را پاکیزه می گرداند. برای تزکیه در این شکل معنایی تعریف های مختلفی ارائه شده است که می توان آنها را تعریف اصطلاحی برای تزکیه در بحث ما دانست.

تزکیه نفس یا خودسازی کوششی است که هر فرد به کار می برد تا بدن یا روان خود را مطابق معیاری که قبول کرده و برگزیده است در آورد.[5] تزکیه نفس به این معنا شامل موارد بسیاری می شود و مطابق با معنای مصطلح خود در علم اخلاق نمی باشد؛ بلکه عمومیت بیشتری نسبت به آن دارد.

اما تزکیه نفس در اصطلاح علم اخلاق رشد و ارتقاء نفس به وسیله چیزهایی امثال معرفت الله و ایمان به آن و مراقبت و عمل بر طبق تقوای الهی و زیاد کردن خیرات و برکات و تطهیر نفس از گناهان و شرور و حرام ها و تهذیب نفس از رذائل و مفاسد اخلاقی و تربیت نفس طبق فضائل و اخلاق و پاک کردن نفس از روسوبات کفر نفاق ریاء و حسد و … است.[6]

تزکیه در این معنای خود مصادیق مختلفی را شامل می شود؛که عبارتند از: پاکسازى روح از آلودگى شرک، پاکسازى از اخلاق رذیله، پاکسازى عمل به محرمات و هرگونه ریا و پاکسازى مال و جان به وسیله دادن زکات در راه خدا و شاید مناسبت استفاده معنای رشد و نمو برای این واژه این باشد که پاکسازى از آلودگی ها سبب رشد و نمو است.[7]

در متون دین اسلام برای ارائه معنای اصطلاحی تزکیه تنها از این ماده و مشتقات آن استفاده نکرده اند؛ بلکه تعبیرهای دیگری نیز به کار رفته است مانند جهاد با نفس، خود سازی و جهاد اکبر.[8]

اصل تزکیه در تربیت عقلانی

در این نوشتار، تزکیه به طور مطلق مورد بررسی قرار نمی گیرد؛ بلکه تزکیه از این لحاظ که اصلی از اصول تربیت عقلانی است مورد بررسی قرار می گیرد.

در اینجا شایسته است که به معنای تربیت عقلانی نیز پرداخته شود؛ تربیت را می توان از ریشه “رَبَبَ” به معنی ایجاد تدریجی موجود تا رساندن او به حد نهایی کمال دانست.[9] تربیت در اصطلاح بر انگیختن و فراهم آوردن موجبات رشد و پرورش شکوفایی تمامی استعدادها، توانایی ها و قابلیت های انسان به منظور رسیدن به کمال و سعادت مطلوب است.[10] از این رو ترکیب تربیت عقلانی اشاره به روشی از تربیت دارد که در پی رشد و پرورش قوه عقل برای رسیدن به کمال و سعادت مطلوب می باشد.

اصل تزکیه در میان اصول تربیت عقلانی جایگاه مهمی دارد؛ البته از اصولی است که مانع زدا یا خنثی کننده به شمار می رود؛ زیرا در جوهره خود چیزی جز زدودن موانع سلوک عقل فطری نیست. تزکیه نفس راهی مستقل و جدا از راهی که عقل سالم و فارغ از هوای نفس برای درک حقایق ارادی و غیر ارادی هستی دارد، نیست.[11]

از سویی تزکیه، تطهیر و پاکیزه کردن نفس از شرک، اعمال ناپسند، هر گونه ریا و… است و تربیت عقلانی روشی برای پرورش قوه عاقله و از سوی دیگر تربیت عقلانی از دو عنصر اصلی تشکیل شده است؛ یعنی تربیت و قوه عقل؛ بنابراین می توانیم رابطه بین تزکیه و تربیت عقلانی را با استفاده از این دو عنصر به دو مبحث جدا تقسم کنیم: نخست به اهمیت تزکیه در تعلیم و تربیت می پردازیم و سپس تاثیرگذاری تزکیه بر عقل را مورد بررسی قرار می دهیم.

الف: اهمیت تزکیه در تعلیم و تربیت

تزکیه چنانکه گفته شد پاکسازی و تطهیر نفس، جان و مال است، از این رو اساسا تزکیه جنبه خودسازی دارد و در برابر آن تعلیم و تربیت در رابطه با دیگران است و جنبه دگرسازی دارد، با این وجود در آموزه های دین مبین اسلام و علم تعلیم و تربیت اسلامیتزکیه نفس از جایگاه ویژه ای برخوردار است و یکی از اصول مهم و اساسی تعلیم و تربیت، به شمار می آید. در اخلاق اسلامی متعلمی که نخست نفس خویش را از همه اخلاق رذیله و صفات زشت پاک نساخته است، شایسته آموختن نمی باشد.

دلیل این همه توجه در تعلیم و تربیت اسلامی به تزکیه این است که دین اسلام علم و تحصیل را امری مقدس و الهی می داند و تا متعلم لوح نفس خود را از نقش های پست و زشت نزداید، انوار علم و حکمت از جانب الواح عقول فعال قدسی بر آن نتابد.[12]

أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَهَ وَ یَرْجُوا رَحْمَهَ رَبِّهِ قُل ْهَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَو َ الَّذینَ لایَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْباب[13]؛ (آیاچنین کسى با ارزش است) یا کسى که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام،ازعذاب آخرت مى ترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیاکسانى که مى دانند با کسانى که نمى دانند یکسانند؟! …

پیام:

این آیه با عمل و خودسازى شروع مى شود و باعلم و معرفت پایان مى یابد،و این صدر و ذیل آیه اشاره به این نکته دارد که تا خود سازى نباشد، نور معرفت بردل نمى تابد و اصولا این دو از یکدیگر جدا نیستند.[14] با نگاهی جامع به این گونه آیات قرآن کریم نتیجه می گیریم که عمل تزکیه مکمل وتمام کننده عمل تعلیم است، و هر کدام از آن دو متمم دیگرى به شمار مى رود.[15]

از این رو علمای اخلاق اسلامی از جمله آداب تعلیم و تعلم را این دانسته اند که دانشجو باید از پیروی شهوت ها و هوس و آمیزش و معاشرت با دنیاپرستان پرهیز کند. گرفتاری در دست هوای نفس به منزله بیماری است که انسان را از درک علم که از انوار قدسی خداوند از باز می دارد.[16]

ب: تأثیر تزکیه نفس بر عقل

هر مخلوقی از مخلوقات الهی بر اساس ذات خود دارای حیثیت های متفاوتی هستند ؛ فرشتگان تنها جنبه عقلانیت را دارند و از روی عقل محض و عصمت مطیع کامل خداوند هستند. حیوانات به جز انسان تنها دارای جنبه غریزه و شهوت محض هستند و رفتار خود را طبق خواست شهوت و غریزه خود تنظیم می کنند؛ اما انسان بر خلاف دیگر حیوانات و فرشتگان در این دو جنبه متفاوت منشاء تزاحم است، نه از روی عصمت و عقل محض تمام رفتار خود را انجام می دهد، نه از روی غریزه و شهوت؛ بلکه دارای هر دو جنبه است.[17]

انسان در برابر عقل نفسیات یا نفس اماره را دارد که مشتمل بر کلیه عواملی است که به عنوان نیروی متضاد با نیروی عقلانی و در دو قلمرو جذبی و دفعی یا شهوی و غضبی از سیر و سلوک طبیعی عقل جلوگیری می کنند و فضای شفاف فعالیت های ادراکی و تشخیصی آن را کدر و مبهم می سازند.[18]

در متون دینی اسلام به این نکته نیز اشاره شده است؛ چنانکه حضرت علی علیه السلام می فرماید: کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیر[19]؛ وچه بسا عقل که اسیر فرمانروایى هوس است[20]. در این گفتار از امیر المومنین به خوبی رابطه بین عقل و هوای نفس مشخص شده است. هوای نفس ضد عقل معرفی شده که اگر آزاد باشد، از تربیت صحیح عقل جلوگیری می کند.[21]

قوای شهوی و غضبی انسان اگر آزاد باشند و مهار نگردند، از حالت اعتدال خارج گشته و به طغیان کشیده می شوند، بدون اینکه حد و مرزی بشناسند، صرفا اشباع خود را طلب می کنند. نتیجه این تعدی و طغیان چیزی جز انحراف فکر و علم انسان و بازماندن وی از علوم نافع و معارف صحیح انسانی نیست.[22]

اول تزکیه سپس تعلیم و تربیت

یکی از مسائل مهم در تعلیم و تربیت اسلامی توجه به این نکته است که تزکیه باید مقدم بر هر تعلیم و تربیتی باشدبه دلیلاینکه علوم بشری ابزاری در دست عقل هستند و اگر عالم متخلق به اخلاق الهی نباشد، ابزاری دارد که هدف آن را درست نمی داند و شاید آن را در مسیری اشتباه به کار ببرد؛ مانند سربازی که نمی داند برای چه هدفی سلاح به دست می گیرد و شاید این سلاح را در جهتی برعکس هدف صحیح آن به کار گیرد. [23]

از این رو در اغلب آیات قرآن کریم درباره تزکیه و تعلیم، تزکیه بر علم مقدم است: لَقَدْمَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبین[24]؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.

دراین آیه شریفه”تزکیهم” که اشاره به مساله تزکیه دارد، قبل از”یعلمهم” که اشاره به تعلیم و تربیت دارد، ذکرگردیده است.

این ترتیب نشان می دهد که درمقام تربیت، تزکیه مقدم برتعلیم علوم حقه و معارف حقیقیه است.[25]به عبارت دیگر ترتیب بیان در این دست از آیات، مشعر بر این است که هدایت و تربیت و شکوفایی استعدادها بعد از تزکیه نفس از آلودگی ها و غرور حاصل مى شود.[26]

تقدم تزکیه بر تعلیم قول مشهور بین محققان و مفسران است؛ اما در دیدگاهی متفاوت برخی تقدیم تزکیه بر تعلیم را نمی پذیرند. تفاوت این دیدگاه با دیدگاه مشهور در تاثیر تزکیه بر عقل یا اهمیت تزکیه در تربیت نیست؛ بلکه نقد این دیدگاه در رابطه با تمایز قائل شدن بین تزکیه و تعلیم است. در این دیدگاه انسان به صورت موجودی چند بعدی دیده نمی شود که بعد غرائز آن احتیاج به تزکیه و بعد شناختی آن احتیاج به تعلیم داشته باشد؛ بلکه انسان موجودی است که از یک جهت مورد آموزش قرار می گیرد و رفتارش از یک مرکز هدایت می شود. از این رو جدا کردن مقوله تزکیه و تعلیم صحیح نیست و زمانی که این دو مقوله را یکی ببنیم دیگر معنا ندارد که یکی را مقدم و دیگری را مؤخر بدانیم.[27]

تزکیه نفس و رستگاری

تزکیه علاوه بر اینکه اصلی از اصول تربیت و به خصوص تربیت عقلانی است و نقش بسیار موثری در پیشرفت صحیح تربیت (عقلانی) دارد، نقش چنان پر رنگی را ایفا می کند که در اصل نجات و رستگاری انسان نیز مؤثر است.

قَدْأَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّی[28]؛ به یقین کسى که پاکى جست (و خود را تزکیه کرد)، رستگار شد. در این آیه بحث با توضیح عامل های فلاح، رستگارى، پیروزى و نجات شروع می شود و در ادامه آیات سه عاملاز عوامل رستگاری را مى شمرد، که عبارتند از ” تزکیه” و” ذکر نام خداوند” وسپس” بجا آوردن نماز”.[29]

طبق این آیه تنها کسی رستگار می شود که از شرک خود را تطهیر کرده باشد و نفسش را از رذائل اخلاقی محافظت کند و رفتارش را مطابق دستورات الهی نیکو گرداند که اینها همه مصداق تزکیه نفس است.[30] پیروز حقیقی کسی است که نفسیات اعم از شهوت ها و غضب های خود را تعدیل کرده باشد و به سوی کمال پیش برود؛ اما کسی که غرائز خود را آزاد بگذارد، حتما خسارت و زیان می بیند و در آخرت نیز عذاب می شود.[31]

طبق این آیات در حقیقت مساله اصلى زندگى انسان نیز همین”تزکیه” است، که اگر باشد سعادتمند است والا بدبخت و بینوا.[32]

بحث اصل تزکیه در تربیت عقلانی، گرچه برای اقشار مختلف قابل ارائه است؛ اما بیشتر جنبه علمی دارد و از این لحاظ قابلیت بسیار مطلوبی برای ارائه در جمع های علمی و دانشگاهی را داراست. با رعایت نکات ذیل ارائه این مطالب برای اقشار مختلف جامعه راحت تر و نیکوتر می شود:

گروه کودک و نوجوان: ارائه این بحث برای گروه کودک و نوجوان باید همراه با بیان داستان های عبرت انگیزی از کسانی باشد که تربیت عقلانی و علمی را بدون تربیت اخلاقی و تزکیه نفس دارا بودند و عاقبتی نیکو نداشتند.
گروه دانشجویان و دانشگاهیان: مسائل تربیتی که حول محور تزکیه و خودسازی اسلامی وجود دارد برای اشخاص علمی و به خصوص کسانی که با علم تعلیم و تربیت آشنا هستند، قطعا می تواند جاذبه بسیاری داشته باشد و همچنین استفاده از آیات و روایاتی در این زمینه که با مطالب مطرح شده در علم روز برابری می کند، پیشرفته بودن و جاودانگی آموزه های دین اسلام را به نمایش می گذارد.
عموم جامعه: مباحثی که در تزکیه نفس در تربیت عقلانی قابل ارائه برای عموم جامعه می باشد، خود اصل تزکیه و تاثیر پر رنگ آن در سعادت و هدایت عقل است. توجه به تزکیه در تربیت فرزندان نیز مبحثی مهم است که از این رو می تواند برای والدین بحثی جذاب و پر ثمر باشد.

[1]. فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین ، قم ، انتشارات هجرت ، 1410 ق، چاپ دوم،ج 5،ص: 394.

[2].ابن منظور،محمدبن مکرم ؛ لسان العرب ، بیروت ، دارصادر، 1414 ق ، چاپ سوم،ج 14،ص: 358.

[3]. طریحى، فخر الدین؛ مجمع البحرین، تهران، کتابفروشى مرتضوى، 1375 ش، چاپ سوم،ج 1،ص: 204.

[4].در توضیح بیشتر معنای نخست تزکیه می توان گفت در این کاربرد، تزکیه به عنوان عملی مذموم محسوب می شود که به گفتار تعلق می گیرد و طبق گفته راغب در مفردات به معنای ادعای کمال و تزکیه نفس است. تزکیه به این معنا به عنوان سیئه شمرده می شود و منشاء آن جهل و غرور است. قرآن کریم در آیه 32 از سوره نجم از این گونه تزکیه نهی کرده است. دراینآیهو آیات دیگر با این مضمون مانند آیه 49 سوره نساء اشاره به یکى از صفات نکوهیده شده و آن خودستایى و خویشتن را پاک نشان دادن و فضیلت براى خود ساختن است. این صفت رذیله اخلاقی سرچشمه بسیاری از نابسامانی هاى اجتماعى، جنگ ها و استعمارها و تفوق طلبى ها است.

[5].آموزگار، محمد حسن؛ اسلام و تزکیه نفس، تهران، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی، 1375 هـ. ش، چاپ اول، ص: 58.

[6]. خیر فاطمه، محمد؛ منهج الاسلام فی تزکیه النفس، بیروت، دار الخیر، 1424 هـ. ق، چاپ اول، ص: 13.

[7].مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه ، تهران ، دار الکتب الإسلامیه، 1374 ش ، چاپ اول،ج 27،ص: 47.

[8]. اسلام و تزکیه نفس، ص: 61 – 59.

[9]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فیغری بالقرآن ، بیروت ، دارالعلم الدارالشامیه، 1412 ق ، چاپ اول، ص:336.

[10]. بهشتی، محمد؛ مبانی تربیت از دیدگاه قرآن، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1378 هـ. ش، چاپ: اول، ص:35.

[11]. اعرافی، علی رضا (و دیگران)، مقالات برگزیده همایش تربیت در سیره و کلام امام علی (ع)، قم، نشر تربیت اسلامی، 1379 هـ. ش، چاپ اول، ص: 514 – 516.

[12].نراقی، مهدی؛ علم اخلاق اسلامی، ترجمه: سید جلال الدین مجتبوی، تهران، حکمت، 1370هـ. ش، چاپ چهارم، ص: 163.

[13].زمر/9.

[14]. تفسیرنمونه،ج 19،ص: 395.

[15]. مترجمان؛ تفسیر هدایت، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی ، 1377 ش ، چاپ اول ،ج 1،ص: 49.

[16]. اخلاق اسلامی، ص: 160.

[17]. جوادی آملی، عبد الله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم (مبادی اخلاق در قرآن)، قم، مرکز نشر اسوه، 1377ش، چاپ چهارم، ص: 160.

[18]. مقالات برگزیده همایش تربیت اسلامی ص: 514.

[19]. نهج البلاغه کلمات قصار شماره 211 از نسخه صبحی صالح.

[20]. ترجمه از آقای محمد دشتی.

[21]. حسینی شیرازی، سید محمد؛ توضیح نهچ البلاغه، تهران، دار الترث شیعه، ج4، ص 362.

[22]. مقالات برگزیده همایش تربیت اسلامی، ص: 515.

[23].مبادی اخلاق در قرآن،ص: 316.

[24].آل عمران/164.

[25].طباطبایى سیدمحمدحسین (علامه)؛ المیزان فى تفسیرالقرآن، قم ، دفترانتشارات اسلامى جامعه ى مدرسین حوزه علمیه قم، 1417 ق، چاپ: پنجم،ج 19،ص: 265.

[26].طالقانى،سیدمحمود؛ پرتوى ازقرآن ،تهران ، شرکت سهامى انتشار، 1362 ش ، چاپ چهارم،ج 3،ص: 93.

[27].حسنی، محمد، مقاله آیا تزکیه مقدم بر تعلیم است؟، مجله روان شناسی و علوم تربیتی، شماره 3و 4، سال 1385 هـ. ش، صص 105 – 127، ص: 118.

[28]. الأعلى/ 14.

[29]. تفسیرنمونه،ج 26،ص: 402.

[30]. زحیلى،وهبهبنمصطفى؛ التفسیرالمنیر فى العقیده والشریعه و المنهج، بیروت، دارالفکرالمعاصر، 1418 ق ، چاپ: دوم،ج 30،ص: 201.

[31]. زحیلى،وهبهبن مصطفى ؛ تفسیرالوسیط( زحیلى)، دمشق ، دارالفکر،1422 ق ، چاپ: اول ،ج 3،ص: 2882.

[32]. تفسیرنمونه،ج 27،ص: 48.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید