آفرینش برای تکامل

آفرینش برای تکامل

درباره هدف آفرینش در آیات قرآن، بیانات مختلفی آمده که در حقیقت هر کدام به یکی از ابعاد این هدف اشاره دارد از جمله می‎گوید: «من جن و انس را نیافریدم، مگر این که مرا پرستش کنند»[1] یعنی در مکتب بندگی و عبادت تکامل یابند و به عالی‎ترین مقام انسانیت برسند. در جای دیگر می‎خوانیم: «آن خدایی که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان بهتر عمل می‎کنید.[2] و باز می‎فرماید: «برای پذیرش رحمت،‌رحمتی آمیخته با هدایت و قدرت تصمیم‎گیری، مردم را آفرید.»[3] و همه این خطوط به یک نقطه منتهی می‎شود و آن، پرورش، هدایت، پیشرفت و تکامل انسان‎هاست که هدف نهایی آفرینش محسوب می‎شود، هدفی که بازگشتش به خود انسان است نه خدا، زیرا خداوند وجودی بی‎نهایت از تمام جهات است و چنین وجودی کمبودی ندارد تا بخواهد با آفرینش خلق، آن را برطرف سازد. بی‎توجهی به هدف نهایی از آفرینش سبب گشته برخی همانند سایت افشاء تصور کنند که آیه 56 سوره ذاریات که می‎گوید: من جن و انس را برای پرستش آفریدم با آیه 179 سوره اعراف در تناقض است که می‎گوید:‌به یقین گروهی را از جن و انس برای دوزخ آفریدیم.
مفسران در حل ظاهری این تناقض می‎نویسند: اگر آیات قرآن را کنار هم قرار داده و از سطحی‎نگری پرهیز کنیم پاسخ این اشکال روشن می‎شود، زیرا وارد دوزخ شدن جن و انس یک هدف نیست،‌بلکه بعد از آمدن نشانه‎های هدایت، اگر کسی برخلاف آن مسیر حرکت کرد گرفتار عذاب الهی خواهد شد برخلاف بندگی که هدف اصلی برای رسیدن به تکامل است و بهترین دلیل برای هدف نبودن ورود به دوزخ، صفاتی است که برای گروه اهل جهنم و بهشت در همین آیات می‎خوانیم و نشان می‎دهد که کارهای خودشان سرچشمه این گروه‎بندی می‎باشد و این صفات چنین ترسیم شده است: «آنها دل‎هایی دارند که با آن اندیشه نمی‎کنند،‌چشمانی دارند که با آن نمی‎بینند و گوش‎هایی دارند که با آن نمی‎شنوند، آنها هم چون چارپایان و بلکه گمراه‎ترند، اینان غافلانند. و برای خدا نام‎های نیکی است،‌خدا را با آنها بخوانید و آنها را که در نام‎های خدا دست‎برد می‎زنند،‌رها سازید، آنان به زودی سزای کارهای خویش را خواهند دید و از آنها که آفریدیم گروهی به حق هدایت می‎کنند و به حق اجرای عدالت می‎نمایند.»[4] از این آیات به روشنی استفاده می‎شود اگر هدف از آفرینش جن و انس، دوزخ بود چگونه گروهی از آنها به سوی حق رفته و دیگران را نیز راهنمایی کرده و عدالت را اجرا می‎کنند و به تعبیر دیگر خداوند طبق صریح آیات مختلف قرآن، همه را پاک آفریده و اسباب سعادت و تکامل را در اختیار همگی گذاشته است ولی گروهی با اعمال خویش خود را نامزد دوزخ کرده و سرانجام شوم و تاریک را اختیار کردند و گروهی با کارهای شایسته، خود را نامزد بهشت می‎سازند و عاقبت کارشان خوش‎بختی و سعادت است.[5] آری عالم هستی دانشگاهی است برای تکامل بشریت در زمینه علم، پرورش‎گاهی است از نظر تربیتی برای تهذیب نفس،‌تجارت خانه‎ای است برای کسب درامدهای معنوی و سرزمین زراعت پرباری است برای پرورش انواع محصولات، ‌برای همین قرآن کریم از یک سو به اصل داشتن هدف آفرینش اشاره دارد و از سویی این هدف را به طور مشخص بیان می‎کند و لذا در آیاتی برای اثبات هدف‎دار بودن می‎گوید: «آیا انسان گمان می‎کند که مبهم و مهمل آفریده شده و بیهوده رها می‎شود.» و «آیا چنین پنداشتند که ما بیهوده شما را آفریدیم و به سوی ما بازگشت نمی‎کنید.»[6] و سپس این هدف را توضیح می‎دهد که بندگی خدا و رسیدن به تکامل راز آفرینش است. آنجا که می‎فرماید: «من جن و انس را نیافریدم مگر برای پرستش» بنابراین هیچ تناقضی بین آیات آفرینش وجود ندارد چرا که اصل آفرینش برای تکامل بشریت بوده، ولی هر کس حقیقت را قبول نکند گرفتار عذاب الهی می‎شود که این هم در کنار اهداف اصلی آفرینش لحاظ شده است نه این که از اول خداوند عدّه‎ای را برای دوزخ بیافریند و لذا در همین آیه 179 سوره اعراف پنج خصوصیت برای اهل دوزخ شمرده است: قلبی نفهم، چشم ظاهربین، گوش ناشنوای حقیقت، همانند چارپایان که به فکر تعالی روح نیستند، غفلت.[7] از سوی دیگر آیات فراوانی وجود دارد که می‎رساند خلقت بشر برای دوزخ نبود، بلکه اهل دوزخ خود به بیراهه رفته و نتیجه کج راه رفتنشان را می‎بینند چرا که خداوند انگیز بعثت پیامبران را چنین ترسیم می‎کنند: «ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای اینکه به فرمان خدا از وی اطاعت شود…»‌و «ما این آیات را به صورت‎های گوناگون برای آنان بیان کردیم تا متذکر شوند، ولی بیشتر مردم از هر کاری جز انکار و کفر ابا دارند.» و «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم به آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.» و….[8] همه‌ این آیات بیانگر این است که خداوند برای دوزخی کردن، کسی را نیافریده، بلکه این انسان‎ها هستند که با بیراهه رفتن، خود را گرفتار عذاب می‎کنند.[9] و چنان راه‎های سعادت را بر خود می‎بندند که گویا برای رفتن به دوزخ آفریده شده‎اند زیرا چاره دیگری نمانده است.


[1] . ذاریات / 56.
[2] . ملک / 2.
[3] . هود / 119.
[4] . ر. ک: اعراف / 181 ـ 179.
[5] . مکارم شیرازی، ناصر؛ نمونه، تهران،‌دارالکتب الاسلامیه، ج 7، ص 20.
[6] . ر. ک: قیامت / 36 و مؤمنون / 115.
[7] . طیب،‌عبدالحسین،‌اطیب البیان فی تفسیر القرآن،‌تهران،‌اسلام ، ج 6،‌ص 35 .
[8] . نساء / 64، فرقان / 50، حدید / 25 و…
[9] . طبرسی،‌فضل؛ مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج 6،‌ص 772 و تفسیر هدایت، ترجمه: گروهی از مترجمان، مشهد، آستان قدس، ج 3، ص 424. و ر. ک: اعراف / 183 ـ 179.
فرج الله عباسی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید