نسخ آیات نشانه تکامل دینی

نسخ آیات نشانه تکامل دینی

نیازهای انسان و جامعه گاهی با تغییر زمان و شرایط، دگرگون می‎شود، یک روز دارویی برای بیمار، فوق‎العاده مفید است، ولی روز دیگر همان دارو خیلی هم مضر است لذا دکتر متخصص دارویی جایگزین آن داروی اولی می‎کند، در احکام جزیی و فروعات دینی نیز ممکن است گاهی چنین نیازی لازم باشد، البته اصول اساسی و پایه‎ای احکام الهی به هیچ وجه قابل تغییر نیست و همه جا و در همه زمان‎ها یکسان است، مانند توحید، عدالت وصدها حکم اساسی که هرگز تغییرپذیر نیستند، و صد البته این تغییر در جزئیات برای تکامل بیشتر مذهب است و این تکامل روزی به جایی رسید که دیگر اسلام به عنوان آخرین دین بر همه دنیا اعلام شد و نیازی به جایگزین نخواهد داشت. این دگرگونی در احکام و فروعات جزیی را نسخ می‎گویند، نسخ در لغت یعنی از بین بردن و در منطق شرع یعنی تغییر دادن حکمی و جایگزین کردن حکم دیگری به جای آن، می‎باشد[1] عدّه‎ای بدون توجه به این نیازها و با نگاهی سطحی به برخی آیات و حتی بدون دقت در تفسیر آنها بر پایه روایات اسلامی، تصور می‎کنند که نسخ برخی از احکام جزیی مخالف با عدالت الهی و نیز تضاد با آیاتی از قرآن مانند سوره یونس / 64 و انعام / 34، 115، دارد و گویا در اثر همین بی‎توجهی است که سایت افشاء آیات 106 سوره بقره و 101 نحل را که درباره نسخ است با آیات قبلی که می‎گوید کلمات الهی تبدیل ناپذیر است در تناقض دیده‎اند، در حالی که اصلاً منظور از کلمات الهی، ‌احکام و فروعات جزیی اسلامی نیست تا قدرت تناقض و تضاد با دیگر آیات نسخ را داشته باشد.
در قرآن کریم آمده است: برای اهل تقوا، اولیای الهی و مؤمنان در زندگی دنیا و آخرت بشارت باد، کلمات خدا را تبدیل کننده‎ای نیست، آن است نجات بزرگ.[2] درباره «کلمات الله» دو تفسیر وجود دارد: اول: مراد همان وعده‎های الهی درباره ثواب و نعمت‎های بهشتی است که خداوند به صراحت اعلام می‎دارد که هرگز خلف وعده نخواهد کرد، بلکه ثواب و پاداش هر عملی را خواهد داد.[3] دوم: مراد خود بشارت‎هاست یعنی خداوند وعده سعادت در دنیا و آخرت را به مؤمنان و اولیای الهی می‎دهد و این بشارت قابل تغییر نیست.[4] بنابراین در آیه حرفی از احکام فرعی نیامده تا با آیات نسخ در تناقض باشد بلکه بحث معاد و وعده الهی است و در سوره انعام آیه 34 نیز آمده: «پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند ولی آنها صبر کردند و آزار دیدند تا اینکه یاری ما به آنها رسید (و اگر تو نیز صبر کنی یاری ما می‎رسد) و هیچ چیز نمی‎تواند سنت‎های الهی را تغییر دهد.»
در این آیه نیز نگفته که ما نسخ احکام فرعی نمی‎کنیم تا با نسخ در تناقض باشد و از سوی دیگر آیات نسخ نیز به هیچ وجه نمی‎گوید که خداوند وعده‎های ثواب،‌بشارت و پیروزی حق را نسخ خواهد کرد و مراد از «کلمات الله» یعنی رسیدن نصرت الهی پس از شکیبایی بر آزار کافران که این سنت الهی به هیچ وجه تغییر پذیر نخواهد شد.[5] و خود قرآن نیز کلمات را در سوره صافات 172 ـ 171 به نصرت و پیروزی انبیا تفسیر نموده است که: «وعده قطعی ما برای بندگان فرستاده ما از پیش مسلم شده که آنان یاری شدگانند.»
آیه دیگری که سایت افشا برای تناقض با آیات نسخ به آن استناد کرده، سوره انعام / 115 می‎باشد که آمده:‌ «کدام پروردگار تو با صدق و عدل به حد تمام رسید،‌هیچ کس نمی‎تواند کلمات او را دگرگون سازد، او شنوا و داناست.» در این آیه نیز «کلماته» به معنی احکام فرعی نیامده بلکه مراد دین و حجت است و یعنی دین خدا، حجت خدا و اسلام را کسی نمی‎تواند و یارای آن ندارد که تغییر دهد و صدق بودن کلمات خدا یعنی مطابق یا واقع است و عدل بودنش یعنی از افراط و تفریط زیاده و نقصان محفوظ است و دین اسلام دین اعتدال است.[6] اما این که اشکال شده نسخ احکام جزیی مخالف با عدالت الهی است، باید گفت: بی‎عدالتی جایی است که با تغییر حکمی، به جامعه ظلم و حق کشی شود در حالی که خداوند در سوره بقره / 106 می‎فرماید: «هر حکمی را نسخ کنیم و یا به تأخیر اندازیم، بهتر از آن و یا همانند آن را می‎آوریم، آیا نمی‎دانستنی که خداوند بر همه چیز داناست.» و باز در سوره نحل / 101 می‎فرماید: «و هنگامی که آیه‎ای را به آیه دیگر تبدیل می‎کنیم و خدا بهتر می‎داندکه چه حکمی را نازل می‎کند، آنها می‎گویند: پیامبر افترا می‎بندد، اما بیشترشان نمی‎دانند.»‌بنابراین هیچ تناقضی و بی‎عدالتی در نسخ آیات الهی وجود ندارد.


[1] . قرشی،‌علی اکبر؛ احسن الحدیث، تهران،‌بنیاد بعثت،‌1377 هـ ،‌ش، ج 3، ص 297.
[2] . ر. ک: یونس / 64 ـ 62.
[3] . ر. ک: طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، 1378 هـ ،‌ش، ج 6،‌ص 419 و مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374 هـ ،‌ش، ج 8، ص 338 و کاشانی،‌فتح الله؛ منهج الصادقین، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336 هـ ،‌ش، ج 4، ص 389.
[4] . مصطفوی، حسن، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب، 1380 هـ ،‌ش، ج 11، ص 48.
[5] . تفسیر نمونه، ج 5،‌ص 212 و منهج الصادقین، ج 3،‌ص 383 و اطیب البیان، ج 5،‌ص 54.
[6] . قرشی،‌علی اکبر؛ احسن الحدیث، ج 3،‌ص 297.
فرج الله عباسی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید