اواخر بهمن ماه 1384 در …. مقاله ای تحت عنوان عاشورای امسال و مرثیه روز به قلم آقای محمود نکو روح منتشر شد. در این مقاله نویسنده محترم عزاداری های مردم را گریه ای بر مصائب خودشان در حوزه های مختلف می داند و به نوعی ادعا می کند که این مراسم آن قدر ظاهری شده است که دیگر کسی برای مصائب امام حسین ـ علیه السّلام ـ اشک نمی ریزد و هر چه هست مصیبتهای گوناگون زندگی در این مملکت است.
در بخشی از این نوشته آمده است:
«در کشوری که ستم در حوزه اقتصاد تا سیاست و… از ستم حکومتی تا ستم طبقاتی در طول قرن ها مکرر بوده و معمولاً فریادرسی نیز نبوده است، اکنون برای سینه زنی ها و حسینیه ها بودجه ای سنگین تعیین کرده اند. در حالی که قبلاً این گونه امور خودجوش و از بودجه مردم بوده است. شرممان باد که همواره در برابر مصائب جامعه فقط شک، تا جایی که امروز اشکمان هم نمی آید و چشمانمان بهت زده فقط تماشاچی است و بیش از گذشته مسخ شده ایم.»
پیرامون آنچه ایشان به عزاداریم ملت نسبت داده اند نکاتی قابل توجه و تأمل به نظر می رسد:
1. گرچه نویسنده کوشش کرده است تا عزاداری ها را ساختگی جلوه دهد، آنگاه اعمال مردم را با دنیای سیاست و اقتصاد و کاستی های آنها گره بزند، ولی به نظر می رسد اولین نکته ای که خودنمایی می کند و توجه خواننده بدان جلب می شود عدم ارتباط پدیده هایی است که با مشقت به هم نسبت داده شده اند.
2. چگونه است که ایشان با نگاهی جامع و دقیق!! توانسته اند در هوای ابری عاشورا به خوبی تشخیص دهند که مردم صادقانه و مخلصانه عزاداری نمی کنند؟
جای بسی تعجب است که در روزگاری که هر کسی ـ دست کم ـ ادعای ارج نهادن و دفاع از آزادی عقیده را دارد، نویسنده ای درصدد تفتیش میزان اعتقاد،خلوص و صدق عمل دینی مردم باشد، و بدون هرگونه استدل با اطمینان ادعا کند که این مردم، اشک بر خویش می ریزند و عزاداری شان فقط در چهره ها نمایان است و…
3. واضح است که بدون تحقیق میدانی نمی توان حکمی کلی برای یک پدیده اجتماعی ارائه داد، حالی نویسنده محترم با کدام دلیل و با استفاده از نتایج کدام تحقیق میدانی به این نتیجه قطعی رسیده است که مردم گرفتار ظاهر فریبی شده اند؟
اینکه اشک شما نمیآید دلیل نمیشود که دیگر مردم هم همین طور باشند، ناخودآگاه داستان طوطی و بقال مثنوی به ذهن می آید و ترنم این بیت زیبا که:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر گر چه آید در نبشتن شیر شیر
جمعیتی که به تعبیر ایشان موج می زند را نمی توان فقط با ذهنیت های خویش محکوم کرد.
4. مردم این سرزمین سال هاست که در شرایط گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و معیشتی، حتی در سخت ترین اوضاع، همواره از صمیم جان برای محرم و امام حسین ـ علیه السّلام ـ سرمایه های مادی و معنوی خویش را در طبق اخلاص می نهند و شاید بتوان گفت مردمی ترین و خودجوش ترین مراسم مذهبی، همین مراسم است. اگر حتی به عنوان یک رهگذر بیگانه با فرهنگ این مردم از کنار عزاداری ها و تعزیه ها بگذرید به وضوح خواهید دید که بدون هرگونه اصرار یا حتی تشویق و ترغیب دولتی، به راحتی هزینه می کنند و به نحو احسن برگزار کننده این مراسم هستند.
5. در کدام بودجه دولتی ـ در دولت های پیشین و فعلی ـ رقم سنگین برای مساجد و حسینیه ها تخصصی یافته است ؟ (دست کم اشاره کنید کدام بودجه و در چه سالی،اثبات آن پیش کش) تازه اگر بر فرض هم چنین بودجه ای اختصاص یافته باشد، امری عادی و در دنیای دمکراتیک امروزی است که دولت ها وظیفه دارند بر اساس آداب و رسوم و فرهنگ هر جامعه ای برای همه شئون زنندگی مردم هزینه کنند و در جامعه ای مثل ایران که اکثر قاطع آن مسلمان هستند شعائر اسلامی، جایگاهی خاص دارد، علاوه بر اینکه در خصوص تعظیم و عزاداری سیدالشهداء ـ علیه السّلام ـ حتی هم وطنان غیر مسلمانان نیز به انجام این مراسم بزرگ می پردازند.
سوای آنکه همان طور که در مورد حفظ و تقویت فرهنگ بومی اقوام و یا کمک به احزاب سیاسی دولت بودجه اختصاص می دهد، هیچ اشکالی در نفس کمک کردن به چنین مراسم فراگیری وجود ندارد، مگر اینکه بخواهیم خود را در جایگاه فوق فهم و درک اکثر مردم دانسته مدعی باشیم که مردم در این گونه موارد نادرست عمل می کنند.
6. در وجود کاستی ها و نقایص اقتصادی، معیشتی و حتی سیاسی در جامعه ما شکی نیست؛ ولی مردمی فهیم،فرهیخته و بزرگوار مثل ایرانیان را در حد انسان هایی دلیلی جلوه دادن، تمسخر این ملت بزرگ است. این توهین به مردم است که برای کاستی های زندگی شان به کوچه و خیابان می آیند و به بهانهعزاداری ـ بر سر و سینه خود می زنند و گریه می کنند و… .
این تهمتی نابخشودنی است که مردمی را که با همه سختی ها، از معیشت تنگ خود می کاهند تا در عزاداری سالار شهیدان سهمی داشته باشند، با این تعابیر محکوم کنید.
علی مخدوم