حجاب (2)

حجاب (2)

نویسنده : سید جواد سجادی

پرسش ها و پاسخ ها

الف) سلب آزادی
اشکالی که از زمانهای قدیم تا به حال بوده است این است که برخی حجاب را نوعی حبس کردن زن می دانند و می گویند که آزادی حق مسلم هر فردی است و حجاب باعث می شود که زن در رفتارهای خود آزاد نباشد و در واقع حجاب نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می آید.
قبل از اینکه به این اشکال پاسخ دهیم لازم است که معنای آزادی را بررسی کنیم. آزادی به طور کلی دو نوع است: آزادی مفید و نوع دیگر آزادی زیان بخش و غیر مفید.
هر عملی که مطابق با عقل و فطرت انسان ، مطابق با خواسته ی خداوند متعال ، مطابق با قوانین و مصالح جامعه باشد و عفت و پاکی را تهدید نکند و یا حرص و شهوت را شدت نبخشد، آزادی مفید است. و هر گونه عملی که مخالف با موارد فوق باشد مسلما آزادی زیان بخشی است.
اسلام به عنوان یک دین کامل، حجاب را معرفی کرده است. این پوشش کامل مطابق با فطرت و عقل انسان است زیرا قرآن کریم در آیه 22 سوره اعراف به مسئله ی فطری بودن پوشش در قالب داستان حضرت آدم و حوا(علیهما السلام) اشاره می کند و می فرماید: «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّهِ»(آنگاه که ادم و حوا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند). این در حالی است که اولا حضرت آدم و حوا با یکدیگر زن و شوهر بوده اند و برهنه بودنشان اشکالی نداشته است و دوما هیچ کسی غیر از این دو در آنجا نبوده تا آن دو بزرگوار به خاطر او خود را بپوشانند و سوما چون که آنها از انسان های اولیه بوده اند، پوشش آنها جنبه اکتسابی نداشته است.
با این توضیحات مشخص شد که پوشش برای انسان ها یک مسئله فطری است همانطور که بسیاری از دانشمندان نیز به این مسئله اشاره کرده اند. (38)
و همانگونه که در مباحث قبلی ذکر شد حجاب با همه اصول آزادی مفید برابر است.
منظور از آزادی از دیدگاه مخالفان حجاب، آزادی زیان بخش است اگر چه آنها آنقدر آزادی از دیدگاه خودشان را زیبا و آرمانی جلوه می دهند که کمتر کسی متوجه خطرات این گونه آزادی می شود ولی آزادی از دیدگاه آنان یعنی اینکه زن بتواند در انتخاب نوع پوشش و یا نوع آرایش و مد آزادانه انتخاب کند و یا این که آزادانه بتواند با هر کس که دلش خواست رابطه برقرار کند.
این نوع آزادی که آنها از آن دم می زنند حتی پوشش زن را به عنوان یک وسیله التذاذ مرد جلوه می دهد چرا که به قول شهید مطهری(رحمه الله علیه): «گاهی لباس پوشیدن و راه رفتن ما زباندار می شود»
مثلا یک زن به وسیله لباس و نوع راه رفتن و یا با ناز و کرشمه حرف زدن و یا چیزهای دیگر، به اشخاص می فهماند که به من توجه کنید و یا به من عشق و محبت خود را ابراز کنید و خواسته های شهوانی من را بر طرف کنید و خیلی حرفهای دیگر. آیا این آزادی است؟
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای(قدس سره) با زبانی شیوا و مبین، آزادی از دیدگاه غرب را بیان می کنند و می فرمایند:
« بساط آن چیزی که امروز به عنوان «آزادی زن» در دنیا و از سوی فرهنگ منحط غربی پهن شده است، بر پایه‌ی این است که زن را در معرض دید مرد قرار دهند تا از او تمتعات جنسی ببرند. مردان از آن‌ها لذت ببرند و زن‌ها وسیله‌ی التذاذ مردان شوند. این، آزادی زن است؟ کسانی که در دنیای جاهل و غافل و گمراه تمدن غربی ادعا می‌کنند طرفدار حقوق بشرند، در حقیقت ستمگران به زن هستند.
زن را به چشم یک انسان والا نگاه کنید، تا معلوم شود که تکامل و حق او و آزادی او چیست. زن را به عنوان موجودی که می‌تواند مایه‌ای برای صلاح جامعه با پرورش انسان‌های والا شود نگاه کنید، تا معلوم شود که حق زن چیست و آزادی او چگونه است». (39)
برخی گفته اند دین اسلام به وسیله آوردن حجاب زن را در یک فضای بسته مبحوس کرده است. و اما در جواب انها باید گفت: دین اسلام بهترین نوع پوشش را حجاب می داند و این اصلا به معنای مبحوس شدن زن نیست. به طور مثال اگر شخصی که ثروتمند است، پولها و طلا و جواهرات خود را در صندوقی بگذارد و بر آن قفل بزند و برایش نگهبان بگذارد، آیا این به معنای مبحوس کردن پولهای خود است و یعنی هیچ گاه نمی تواند به آنها دست یابد؟ و یا مثلا شخصی در خانه نشسته و برای اینکه از نور آفتاب جلوگیری کند و یا از ورود حشرات جلوگیری کند پرده را می کشد. آیا این به معنای این است که آن شخص هیچ گاه آزاد نیست؟ مطمئنا این گونه نیست.
به عنوان آخرین حرف در این بخش می گویم؛ حجاب به معنای واقعی کلمه، آزادی به شمار می آید زیرا زن را از حصار خواهش های نفسانی می رهاند و آزاد می کند به فرض اینکه محدودیت تلقی شود، یک محدودیت ارزش دار و معنی دار است. ولی بی حجابی انسان را از آزادی سلب می کند بدین صورت که او را در فضای پیروی از شهوت و مد پرستی و خود نمائی مبحوس می گرداند و همواره ارزش و اهمیت زن را زیر سوال می برد.

ب) رکود فعایت ها
اشکال دیگری که مخالفان حجاب مطرح می کنند این است که به عقیده ی آنها ما با حجاب و پوشش مانع فعالیت زن در اجتماع می شویم و با حجاب زن را به نوعی فلج می کنیم و در واقع با این کار نیمی از اجتماع کاری را فلج می کنیم و زن با این حالت باید تا آخر عمر سربار مرد باشد.
تاریخ انقلاب اسلامی به خوبی نشان می دهد که زن می تواند در همه عرصه ها مثل فرهنگی، هنری، سیاسی، اقتصادی، و… با پوشش اسلامی حضور یابد. کما اینکه ما در همین عصر خودمان زنان موفق بسیاری را داریم که با پوشش کامل توانسته اند راه موفقیت را بپیمایند و به قله های بلند علمی و یا فرهنگی و… برسند.
مثلا ما در صدا و سیما و یا در طبابت و یا در دانشگاه ها و و یا در عرصه های سیاسی زنان بسیار موفق و ارزنده ای داریم که نه تنها حجاب مانع پیشرفت آنها نشده بلکه آنان را برای رسیدن به موفقیت علمی کمک کرده است.
حضرت آیت الله خامنه ای در رابطه با فعالیت زنان با حجاب می فرمایند:
«ما امروز بحمداللَّه چقدر زنان دانشمند و عالم در رشته‌های مختلف در جامعه مان داریم: دانشجویان کوشا و با استعداد و با ارزش، فارغ التحصیلان سطح بالا، پزشکان ممتاز و طراز بالا! امروز در جمهوری اسلامی‌رشته‌های گوناگون علمی‌در اختیار خانمهاست؛ زنهایی که عفاف و عصمتشان را هم حفظ کردند، طهارت زنانه را هم حفظ کردند، حجاب را هم – به شکل کامل – حفظ کردند، به تربیت فرزند هم به شیوه‌ی اسلامی‌می‌رسند، شوهرداری را نیز همان طوری که اسلام گفته است انجام می‌دهند، فعالیت علمی‌و سیاسی هم می‌کنند. الان در بین شما – مجموع خانمهایی که این جا تشریف دارید – عده‌ی زیادی هستند که فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی دارند؛ آن هم فعالیت‌های ممتاز و برجسته؛ چه خانم‌های مجرد، چه خانمهایی که متأهلند و همسران آن‌ها افتخار می‌کنند و باید هم افتخار کنند که زن‌هایشان در میدان‌های گوناگون پیشتازند. با روحیه‌ی اسلامی‌و در محیط اسلامی، زن می‌تواند به کمال واقعی خود برسد؛ دور از آن هرزگی‌ها، دور از آن تجمل گرایی‌ها و دور از پست شدن و حقیرشدن در مقابل مصرف». (40)
مطمئناً با کمی تأمل درمی یابیم که این بی حجابی است که مانع فعالیت می شود به این صورت که زنان بی حجاب با آرایش و رفتارهای غیر متعادل خود سبب می شوند که مسائلی غیر از کار و فعالیت مانند شهوت و خیلی از مسائل دیگر به میان بیاید و این موضوع هم به ضرر خود شخص بی حجاب است و هم به ضرر اطرافیان زیرا که هم باعث حواس پرتی خود می شود و هم مانع فعالیت صحیح دیگران می گردد.
ولی بر عکس این، حجاب است. آن پوشش الهی مانع هر گونه فعالیت شهوتی زنان در جامعه و یا ادارات و یا فروشگاه ها می گردد. حجاب اسلامی حداقل امتیاز و حُسنش این است که مانع از این می شود که زن وقت و عمر خود را برای این صرف کند که مثلاً موی خود را چگونه درست کند تا بیشتر به چشم آید و یا آرایش خود را چگونه بزند و یا بسیاری از امور دیگر. و یا اینکه در بسیاری از فروشگاه ها دیده می شود که زنی با چهره ای مثلا زیبا و با آرایش و لباس های نامناسب ایستاده و هر پسر و یا مردی را به داخل فروشگاه می کشاند و مردان هم به بهانه ی خرید کالا(هر چند کالای بی کیفیت)، با آن شخص به گفتگو و خنده می پردازند. حالا با چنین اوضاعی، آیا زن بی حجاب که به طور خواسته یا ناخواسته به صید دلهای مردان می پردازد، مانع فعالیت و کار است و یا بانویی که در عین پوشش و عفاف و بدون ایجاد هیچ گونه مزاحمت برای دیگران، در حال انجام کار خود است؟

ج) افزایش حرص مردان
یکی دیگر از ایرادها و اشکالاتی که به حجاب گرفته اند این است که می گویند این مسئله باعث افزایش حرص و طمع مردان می شود زیرا انسان بر هر چیزی که از آن منع شود، حریص تر می شود. ولی اگر حجاب و پوششی برای بانوان نباشد بعد از مدتی برای مردان جامعه مسئله ی طبیعی می شود و دیگر تمایلات جنسی در میان نخواهد بود.
این نظریه دارای چندین اشکال و ایراد است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1) آنهائی که این نظریه را مطرح کرده اند، به این مسئله فکر نکرده اند که اگر چنین کاری انجام بشود، تنها برای مردانی که همیشه آن زن بی حجاب را نگاه می کنند، موثر است ولی مردان نامحرم به چند نفر محدود نمی گردند تا بعد از مدتی برای آنان طبیعی شود بلکه ظاهر او همیشه برای مردان نامحرم تازگی دارد و نگاه به او نه تنها کاهش نخواهد یافت بلکه بیشتر و شدیدتر هم خواهد شد. به خصوص اینکه اگر یک زن از صورت زیباتری برخوردار باشد همیشه مورد هجوم نگاه ها و طمع گرسنگان جنسی قرار می گیرد. در نتیجه این بحث نه تنها موثر نیست بلکه با نمایش دادن جاذبه ها و زیبائیهای زن حرص مردان نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
2) این که می گویند: ((انسان بر هر چیزی که از آن منع شود، حریص تر می شود)) جمله درستی می باشد ولی نیازمند توضیح است. حرص و طمع موقعی است که خواستن چیزی را در وجود شخصی به وجود آوردند و بعد از اینکه آن شخص آن را خواست، او را از آن چیز محروم و ممنوع سازند. برای توضیح و تفهیم بیشتر به این مثال توجه کنید: مثلاً به شخص گرسنه ای می گویند که در فلان جا غذای لذیذی وجود دارد. و آن شخص چون که گرسنه است به سرعت خود را به آن مکان می رساند. بعد از اینکه به آنجا رسید و مثلاً بر سر سفره نشست، آن غذای لذیذ را از جلوی او بر می دارند تا نخورد. به این ترتیب حرص و طمع آن غذا در وجود شخص شعله ور می شود.
اگر ما از همان ابتدای کار جلوی بی حجابی را بگیریم و یا آن را کاهش دهیم و زنان را به پوشش مزیّن کنیم، مطمئناً طمع و حرص یا کمتر می شود و یا به طور کلی از میان می رود.
3) تمایلات مرد نسبت به زن تنها به نگاه کردن نیست تا بعد از مدتی طبیعی شود بلکه مرد تمایلات شهوانی زیادی دارد که به محض اینکه مواضع بدن زن آشکار گردد و حجاب ها برداشته شود، این تمایلات بیشتر می شود. تمایلات مرد به زن اول از نگاه شروع می شود و تا وقتی که تمایلات جنسی مرد ارضا نگردد نگاه ها ادامه دارد و از آنجایی که قوانین شرعی و قانونی اجازه خواسته ی مرد را نمی دهد، حرص بر نگاه ادامه خواهد داشت و باعث می شود که عقده های روانی در مرد به وجود آید.
در آخر این بحث لازم است گفته شد که این پیشنهاد اگر به فرض محال به انجام برسد باعث بروز بسیاری از آسیب ها و ضررها به جامعه می شود که بسیاری از این مشکلات به ازدواج و جوانان بر می گردد. این پیشنهاد به قول معروف خاموش کردن شعله ی آتش با بنزین است.

چـادر و رنگ مشکی آن
از زمانهای گذشته در بین زنان ایرانی پوششی انتخاب شد که می توانستند به وسیله ی آن تمام بدن خود را به شکل صحیح و اسلامی بپوشانند و آن پوشش «چادر» نام دارد که چهار دور بدن را می گیرد.
همانطور که اشاره شد، خداوند متعال در آیه 59 سوره احزاب به پیامبر می فرماید: (اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرى‌هاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند)
و در همانجا گفته شد که «جلباب» به چه معنایی است، که ما به منظور تکراری شدن بحث به آن نمی پردازیم. پوشیدن «جلباب» دستوری است که خداوند به زنان فرموده است و این نوع پوشش شباهت بسیار زیادی به چادر دارد، زیرا در هر دو پوشش تمام بدن پوشیده می شود.
برخی از زنان سوال می کنند که آیا حجاب تنها با چادر ممکن است؟ در پاسخ آنها باید گفت اگر معیار و ملاک پوشش رعایت شود، اشکالی ندارد که مصداق متفاوت شود. آنچه که معیار و ملاک پوشش است عبارتست از:
1) پوشش ظاهر بدن به ویژه برای کسانی که ظاهری جذاب دارند.
2) پوشش حجم و برآمدگی های بدن
3) پوشش رفتارهای جذب کننده و پرهیز از هر نوع عشوه گری و جلوه گری
اگر این ملاک ها رعایت شود، فرقی نمی کند که یک زن با چادر باشد و یا با مانتو البته چادر یک عظمت و وقاری دیگر را برای زن فراهم می کند. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای(قدس سره) می فرمایند: «حجاب به معنای چادر نیست؛ اما چادر در نزد ما ایرانی ها که زن های ما از قدیم داشتند، بهترین نوع حجاب است. بدون چادر هم حجاب ممکن است. حجاب به معنای پوشیدن سالم است نه پوشیدنی که از نپوشیدن بدتر است» (41)
بحث بعدی درباره رنگ مشکی چادر است. بر همه متخضضان و پزشکان اعصاب و روان مشخص شده که رنگ ها آثار بسیار عجیبی بر سیستم اعصاب و روان و حتی سیستم داخلی بدن می گذارد و می تواند مثلا احساسات ما را تحریک کند و یا تسکین ببخشد.
رنگ سیاه نشانگر فاصله و مرز است و هر کس از این رنگ استفاده می کند می خواهد بگوید که یک نوع مرز ایجاد کرده است. به طور مثال شخصی بر اثر از دست دادن کسی، لباس مشکی می پوشد و با این کار به همه می گوید که بین من و آن شخص یک فاصله افتاده و مرز زندگی ما از هم جدا شده است.
و گاهی این پوشش مشکی بیانگر مشخص کردن مرز و محدوده ی اجتماعی است که حجاب مشکی خانم ها از این دسته است.
خانم هایی که چادر مشکی بر سر می کنند و با وقار و متانت مثال زدنی در جامعه ظاهر می شوند، به همه می گویند که این پوشش بیانگر حریم ما است و هر کسی حق ورود به این حریم پاک و مقدس و خصوصی را ندارد. این حریم، حریم عفت و پاکدامنی و حیا است نه جای هرزگی و هوس بازی. در واقع زنان جامعه با این پوشش مانع هر گونه نگاه زهرآلود مردان می شوند و مرزی عاقلانه را برای خود به وجود می آورند.
زنان با این پوشش برای خود احترام و حرمتی قائل می شوند که وظیفه همه اقشار جامعه است که به این می فهماند که باید حریم نگه داشت و به صاحب آن با دیده ی احترام و کرامت نگریست.
یکی دیگر از آثار پوشش سیاه این است که مردان با دیدن این رنگ رغبتی برای ادامه دادن نگاه به آن زن پیدا نمی کنند زیرا رنگ سیاه بی رنگی مطلق است و فرد بیننده رغبتی برای دیدن آن رنگ ندارد.
نقطه مقابل رنگ سیاه، رنگ سفید است و یا هر رنگی که روشن باشد. در واقع رنگ سیاه یک نوع بی میلی را به طرف مقابل می فهماند و به معنای «نه» بوده ولی رنگ های روشن و به خصوص رنگ سفید، به خاطر جذابتی که دارد، خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاه دیگران قرار می دهد و در واقع نوعی «بله» گفتن به خواسته های دیگران است.
پوشش مشکی باعث می شود که زن از نگاه دیگران دورتر باشد ولی بر عکس آن رنگ سفید است که نوعی نزدیک بودن از فاصله حقیقی را می رساند. علاوه بر این رنگ مشکی، رنگ صامتی است و موجب تحریک غرائز نمی شود.
در آخر باید گفت رنگ مشکی یک فضای آزاد در فعالیت های اجتماعی را برای دختران و پسران ایجاد می کند که باعث از بین بردن تحریک های غیر اخلاقی مردان می شود. و زنان جامعه با این پوشش می توانند به دور از هیجانات کاذب و با بهره گیری از گوهر حیا و عفاف، به بالاترین مرتبه ی تقوا برسند و یا می توانند به بلندترین درجات علمی برسند.
اما برخی مکروه بودن پوشش مشکی را بهانه قرار داده اند که در جواب آنها باید گفت: چادر مشکی و عبا از باقی پوشش ها استثنا شده است. همانگونه که امام ادق(علیه السلام) می فرمایند: «یُکْرَهُ السَّوَادُ إِلَّا فِی ثَلَاثَهٍ الْخُفِّ وَ الْعِمَامَهِ وَ الْکِسَاء» (پوشیدن لباس سیاه کراهت دارد مگر در سه چیز که عبارتند از: کفش و عمامه و کساء(کساء به لباس بزرگی مثل عبا و چادر و امثال آن می گویند) (42)
برای تکمیل این بحث به استفتاء برخی از مراجع، راجع به کراهت پوشش مشکی اشاره می کنیم:
آیات عظام امام، بهجت، تبریزی، صافی، فاضل، نوری و وحید: پوشیدن لباس سیاه، هرچند مکروه است؛ ولی عبا از آن استثنا شده و چادر مشکی نیز داخل عنوان عبا است و مکروه نیست.
آیات عظام سیستانی و مکارم: به طور کلی پوشیدن لباس سیاه مکروه نیست؛ افزون بر آنکه چادر مشکی داخل عبا است و عبا استثنا شده است. (43)

حجاب در جامعه کنونی
دنیای غرب چندین سال است که بر روی مسئله ی تهاجم فرهنگی سرمایه گذاری کرده است. این تهاجمات مخصوصاً از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شدت یافت. یکی از مهمترین بخش های تهاجم فرهنگی دشمن، زیر سوال بردن حجاب و پوشش بانوان است که از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی روز به روز شدیدتر شد. در این 10 سال اخیر هم این هجوم ها بر علیه حجاب شدت گرفت و متأسفانه به دلیل کم کاری برخی از مسئولین این تهاجم به جایی رسیده که برخی از زنان دیگر حرمت هیچ مکان و یا زمانی را نگه نمی دارند و مثلا در حرم های معصومین(علیهم السلام) و یا مساجد دیده می شود که حجاب زنان به شکل اسلامی رعایت نشده و یا حرکاتی از برخی از زنان دیده می شود که اصلاً در شأن یک مسلمان واقعی نیست.
در این دوره وظیفه والدین و همسران بسیار وظیفه ی سنگینی است، چرا که با ورود به بدحجابی هیچ زن و یا مردی از آفات آن در امان نخواهد بود و همه ی افراد دچار آثار بد حجابی می شوند. از جمله آن آثار می توان به: تکذیب آیات الهی، پایین آمدن شخصیت بانوان، عقده مند کردن مردان، تزلزل خانواده ها، بلوغ زودرس جوانان، احساس پوچی در زنان، ایجاد غفلت، عقاب آخرت و… اشاره کرد که به برخی از آنها در طی مباحث اشاره شد.

روشهای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب
روشهایی که می توان برای ترویج حجاب ذکر کرد باید توسط دو دسته از افراد صورت گیرد تا یک حجاب ریشه ای و محکم در شخص به وجود آید: دسته ی اول پدر و مادر ها هستند و دسته ی دوم مسئولین.
وظیفه ی پدران و مادران به مراتب سنگین تر از مسئولین می باشد چرا که خانواده یکی از اصول بنیادی در همه جوامع است و نقش پدران و مادران بسیار حائز اهمیت است. زیرا این دو می توانند با تربیت صحیح یک نسل را از آفات و بلایای فرهنگی نجات دهند و اگر تربیت صحیح نباشد هم به خود شخص آسیب وارد می شود و هم به فرزندانش و هم به جامعه.
تقریباً می توان گفت از سن 4 یا 5 سالگی باید بر روی حجاب یک دختر کار کرد. از جمله کارهایی که می توان انجام داد می توان به این موارد اشاره کرد:
خرید مقنعه و روسری به سلیقه ی خود دختر و پوشاندن آن به دختر ، مادر هیچ موقع در بین مردم بدون چادر و پوشش کامل ظاهر نشود ، همیشه در برابر جمع دختر را به خاطر حجابش تشویق کنند و برایش هدایایی بگیرند ، در سن تکلیف برایش جشن با شکوهی برگزار کنند و هر سال به مناسبت فرارسیدن روز تکلیفش به او هدیه بدهند و یا دختر را به نماز خواندن که مظهر پوشش اسلامی است در همان سنین کودکی تشویق کنند و بسیاری از کارهای دیگر که متأسفانه در اینجا نمی توان به آن پرداخت ولی توصیه می کنم که افراد برای آشنایی به روشهای یاد دادن حجاب به فرزندان به کتابهایی که در این زمینه نوشته شده رجوع کنند که از جمله ی آن کتابها می توان به کتاب ((چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند؟ نوشته ی آقای احمد لقمانی)) اشاره کرد.
و اما کارهایی که مسئولین باید انجام بدهند، از این قبیل است:
آموزش حجاب در مدارس با بهره گیری از شیوه های به روز، ملزم کردن دانشجویان و اساتید به حجاب و تبیین مسئله ی حجاب برای آنان، برگزاری همایش هایی در مورد حجاب با حضور عموم مردم و تبیین ریشه های حجاب، نظارت بر صدا و سیما و مخصوصاً تلویزیون و پخش برنامه هایی با موضوع حجاب، قرار دادن پوشش برای بازیگران و یا اشخاص که بیشتر با مردم در ارتباط هستند، زیرا بیشتر این افراد به نوعی الگو برای دیگران به شمار می آیند، قرار دادن حجاب برای کارمندان دولت در همه ی سطوح، امر به معروف و نهی از منکر در سطح جامعه توسط ارگان و یا سازمان ها به صورت دائم، ملزم کردن پوشش در حرم معصومین و یا امامزاده ها و همچنین ملزم کردن پوشش در مساجد اصلی هر شهر و… .
در تبیین و گسترش فرهنگ حجاب همه اقشار جامعه باید سهیم باشد تا انشاالله بتوان جامعه ای ساخت که در آن هیچ گونه بدحجابی دیده نشود و در این صورت است که می توان جامعه اسلامی خود را به عنوان یک الگوی کامل برای همه بشریت معرفی کرد و در نهایت هم در دیار آخرت و در محضر خداوند متعال و اهل بیت(علیهم السلام) سربلند ظاهر شد.

عفاف
اگر ما بخواهیم حجاب را در شخص و یا جامعه ای پایه گذاری کنیم، باید به دنبال این باشیم که مسئله حجاب و پوشش را به طور ریشه ای به وجود آوریم تا آن شخص در برابر هجوم وحشیانه ی تهاجمات فرهنگی محفوظ بماند و بتواند حجاب خود را حفظ کند.
ریشه ی اصلی حجاب «عفاف» نام دارد. اگر کسی با مسئله ی عفاف به خوبی آشنا شود مطمئناً پوششی آگاهانه و آزادانه خواهد داشت که این پوشش نه به اجبار خانواده است و نه به اجبار جامعه و در واقع پوششی است که مانع نفوذ شهوات و یا احساسات در همه ی حالات می شود. عفاف از کلمه ی «عفّ» گرفته شده و در اصل به معنای خویشتن داری، تسلّط بر نفس و نقطه مقابل شهوت پرستی و شکم پرستی است.
راغب اصفهانی در لغت نامه «مفردات» می‌گوید: «عفّت حالتی در نفس است که انسان را از غلبه شهوت باز می‌دارد.» (44)
طریحی در «مجمع البحرین» می‌نویسد: «العفافُ کَفُّ النفس عن المحرّمات، و عَنْ سؤال النّاس؛ عفّت، بازداری روح و روان از گناهان و هم چنین نگه داری خویش از دراز کردن دست سؤال به سوی دیگران است.» (45)
صاحبان عفت کسانی هستند که اولاً در مال خود قناعت می ورزند و در مقابل اسراف و یا شکم پرستی خویشتن داری می کنند و ثانیاً در برابر انجام گناه پاکدامن هستند و خود را از غلبه شهوت به دور نگه می دارند.

عفت در قرآن
کلمه ی عفت در قرآن نیز آمده است که ما به دو مورد از آنها اشاره می کنیم: خداوند در آیه ی 273 سوره بقره در مورد کسانی که به آنها صدقه می رسد، می فرماید: « یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ»([این صدقات‌ براى نیازمندانى است که]… از شدّت عفاف و خویشتن‌دارى، افراد ناآگاه آنها را بى‌نیاز مى‌پندارند).
و همچنین خداوند تبارک و تعالی در سوره ی نور آیه 33 می فرماید: «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لایَجِدُونَ نِکاحَا حَتّی یُغْنِیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (و کسانی که امکانی برای ازدواج نمی‌یابند، باید عفت و پاکدامنی پیشه کنند، تا خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز گرداند).

عفت در کلام معصومین (علیهم السلام)
درباره ی عفاف و خویشتن داری، احادیث بسیاری از معصومین(علیهم السلام) ذکر شده که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
در مورد ارزش انسان عفیف، حضرت علی(علیه السلام) می‌فرمایند: «مَا المُجاهِدُ الشّهیدُ فی سَبیل اللهِ باَعْظَمَ اجرا ممَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَکادَ العَفیفُ أَنْ یَکونَ مَلَکا مِنَ الملائکه» (پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفیفِ پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی گردد، همانا عفیفِ پاکدامن، فرشته ای از فرشته هاست). (46)
امیر المومنین(علیه السلام) می فرمایند:«العَفافُ یَصونُ النّفسَ و یُنَزِّهُها عَنِ الدنایا» (پاکدامنی نفس آدمی را نگهداری و از کارهای زشت و پست بدور داشته و پاکیزه می کند). (47)
امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «ما مِن عِبادهٍ أفضَل عِندَ اللهِ مِن عِفه بَطنٍ وفَرجٍ» (هیچ عبادتی در نزد خدا برتر از عفت شکم و فرج نیست) (48)
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «عَلیکَ بِالعِفَّهِ فَإنّها نِعمَ القَرین» (بر تو باد عفت و پاکدامنی داشتن که آن خوب رفیق و قرینی است) (49)
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «مَن عَفَّ خَفّ وِزرُهُ و عَظُمَ عِندَ اللهِ قَدرُهُ» (هر کس عفت پیشه سازد، گناهانش سبک گردد و قدر و منزلتش در پیشگاه خداوند بزرگ شود). (50)

عفت در کلام رهبری
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله تعالی) در تبیین مسئله ی عفاف زنان می فرمایند: «هر حرکتى که براى دفاع از زنان انجام مى‌گیرد، باید رکن اصلى آن رعایت عفاف زن باشد. در غرب به خاطر این‌که به این نکته توجّه نشد – یعنى مسأله عفت زنان مورد اهتمام قرار نگرفت و به آن اعتنایى نکردند – کار به این بى‌بند و باریها کشید … عفّت در زن، وسیله‌اى براى تعالى و تکریم شخصیت زن در چشم دیگران، حتّى در چشم خودِ مردان شهوتران و بى‌بند و بار است … این مسأله حجاب و مَحرم و نامَحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه عفاف در این بین سالم نگهداشته شود. اسلام به مسأله عفاف زن اهمیت مى‌دهد. البته عفاف مرد هم مهمّ است. عفاف مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند. منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانى و برترى جسمانى، مى‌تواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روى عفّت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است. شما امروز هم که در دنیا نگاه کنید، مى‌بینید یکى از مشکلات زنان در دنیاى غرب، بخصوص در کشور ایالات متّحده امریکا، همین است که مردان با تکیه به زورمندى خودشان، به عفّت زن تعدّى و تجاوز مى‌کنند. آمار منتشر شده از سوى مقامات رسمى خود آمریکا را من دیدم که یکى مربوط به دادگسترى امریکا و یکى هم مربوط به یک مقام دیگرى بود. آمارها واقعاً وحشت‌انگیز است. در هر شش ثانیه، یک تجاوز به عنف در کشور امریکا صورت مى‌گیرد! ببینید چقدر مسأله عفّت مهمّ است و وقتى بى‌اعتنایى کردند، قضیه به کجا مى‌رسد. هر شش ثانیه، یک تجاوز به عنف! برخلاف تمایل زن، مردِ زورگو، ظالم، بى‌بندوبار و بى‌عفّت بتواند به حریـم عفّت زن تعدّى و تجاوز کند. اسلام اینها را ملاحظه مى‌کند. مسأله حجاب که این همه مورد توجّه اسلام است، به خاطر اینهاست». (51)
بهترین افتخار و ارزش برای یک جوان این است که عفت داشته باشد و بتواند شکم و یا شهوت خود را از محرمات الهی پاک نگه دارد. از جمله آثاری که عفت و پاکدامنی به دنبال خود دارد می توان به چند اثر اشاره کرد. از جمله آنها: کفایت کردن به امور حلال، خویشتن داری و مراقبت از خود در همه ی حالات و مخصوصاً به هنگام مواجهه با گناه، صبر و شکیبایی بیشتر، رسیدن به مرحله یقین و رضایت از نعمات خدا، راحت شدن و مصون ماندن از آبروریزی در مسیر گناه، تسلیم شدن در برابر اوامر خدا و رسول او و امامان علیهم السلام.

حیا
«حیا» عبارتست از حالت و واکنشی درونی نسبت به زشتی ها و گناهان و یا حالت روانی خاصی است که باعث می شود که انسان وقار و متانت خود را در گفتار و رفتار خود حفظ کند. هرچه حیا در وجود آدمی بیشتر باشد رفتار و منش او بهتر و سنجیده تر خواهد شد و در مقابله با زشتی ها پرهیز بیشتری انجام خواهد داد.

حیا در قرآن
کلمه ی حیا در قرآن کریم در داستان دختران شعیب و حضرت موسی(علیه السلام) آمده است. خداوند در آیه 25 سوره قصص می فرماید: «فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء» (یکى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالى که با نهایت حیا گام برمى‌داشت‌)
علامه طباطبایی(رحمه الله علیه) در تفسیر این آیه می فرماید: «اگر خداوند کلمه” استحیاء” را نکره، بدون الف و لام- آورده، براى رساندن عظمت آن حالت است، و مراد از اینکه راه رفتنش بر” استحیاء” بوده، این است که: عفت و نجابت از طرز راه رفتنش پیدا بود». (52) و همچنین علامه مجلسی(رحمه الله علیه) فرموده است: «مستحییه معرضه عَن عاده النساء الخفرات و قیل غَطت وَجهَها بِکُم دَرعها» (یعنی آن دختر با حیا و آن گونه که عادت زنان شرمگین است، راه می رفت و گفته اند که با آستین لباس، صورت خود را پوشانده بود). (53)
از این آیه می توان ارزش و اهمیت حیا را فهمید زیرا اگر اهمیتی نداشت آوردنش در قرآن زیاد مهم نبود و در واقع اگر اهمیت نداشت آوردنش کار لغو و بیهوده ای بود.

حیا در کلام معصومین (علیهم السلام)
در آموزه های دینی ما حیا بسیار ارزنده و بزرگ شمرده شده و ائمه ی معصومین بر روی این مسئله بسیار تأکید کرده اند و احادیث بسیار زیادی در این زمینه وجود دارد که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «إنَّ لِکُلِّ دینٍ خُلقاً وإنّ خُلقَ الإسلامِ الحیاءُ» (هر دین و آئینی اخلاق و روشی دارد، روش و اخلاق دین اسلام حیا و شرم است). (54)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «مَن لَم یَکُن لَه حَیاءٌ فَلا دینَ لَهُ و مَن لَم یَکُن لَهُ حَیاءٌ فِی الدنیا لَم یَدخُلِ الجَنَّهَ» (آنکس که شرم و حیا در وجودش نباشد دین ندارد، و هر کس که در دنیا از شرم و حیا بی بهره ماند وارد بهشت نمی گردد). (55)
حضرت علی(علیه السلام) فرموده اند: «غایَهُ الحَیاءِ أن یَستَحیِیَ المَرءُ مِن نَفسِهِ» (منظور از حیاء این است که شخص(در هنگام ارتکاب زشتیها) از خود شرمنده شود). (56)
یکی از دو امام (امام با قر و یا امام صادق علیهما السلام) فرموده اند: «الحَیاءُ والایمانُ مَقرونانِ فِی قَرنٍ فَإذا ذَهَبَ أحَدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ» (حیاء و ایمان دو همراهند و در یک رشته بسته اند و چون یکی از آن دو برود؛ دیگری هم می رود). (57)

حیا در کلام اندیشمندان
مسئله ی حیا در کلام بسیاری از علماء و دانشمندان مسلمان به وفور دیده می شود که به چند مورد اشاره می کنیم. شهید مطهری(رحمه الله علیه) می گوید: «حیا و عفاف و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است.» (58)
دکتر حداد عادل می‌گوید:«شرم یکی از صفات مخصوص انسان است و انسان تنها حیوانی است که اصرار دارد دست کم بعضی از اندام خود را بپوشاند؛ اگر سخن گفتن، منطق داشتن و وجدان داشتن که از جمله تفاوت‌های انسان با حیوانات است، برای انسان «کمال» محسوب می‌شود و به او ارزش می‌بخشد، چرا احساس شرم (که مخصوص انسان است) کمال محسوب نشود». (59)
همچنین این مسئله در کلام چندین دانشمند غیر مسلمان هم به چشم می خورد که ما به دو نفر از آنان اشاره می کنیم:
ویل دورانت، دانشمند آمریکایی می‌گوید: ((حیا یکی از بهترین صورتهای روحی عشق است و تا شکوه درخشندگی بی‌مانندی بالا می‌رود و گاهی برعجیب‌ترین دواعی نفسانی غالب می‌گردد)). (60)
همین نویسنده در کتاب دیگر می گوید: ((شرم رویی نوعی عقب نشینی مدبرانه است که از ترس و پاکی می زاید و با لطف و زرنگی گسترش می یابد.)) (61)
دکتر «فلاسن»، استاد دانشگاه روچستر، می‌گوید: ((خجالت کشیدن از کارهای زشت و حیا علامت سلامت است)). (62)
در پاین این مقاله بار دیگر به زنان و دختران می گویم حجاب پوششی است که اسلام آنرا برای سلامت و امنیت زن و به طور کلی برای جامعه آورده است و با همین مسأله ارزش و اهمیت زن را بالا برده است. هر انسانی اگر در مورد حجاب و فلسفه ی آن فکر کند و یا آگاهی پیدا کند مسلماً این نکته را خواهد فهمید که حجاب چقدر گرانبها است. زنان غربی و غیر مسلمان روز به روز به سمت و سوی پوشش و حجاب می آیند ولی در این کشور زنان مسلمان روز به روز به سمت و سوی بی حجابی و برهنگی می روند فقط به این خاطر که آزادی می خواهند. اما می توان به کسانی که آزادی را بهانه کرده اند گفت: هیچ کس با نام آزادی دیوارخانه خود را برنمی‌دارد و شبها در حیاطش را باز نمی‌گذارد، چون خطر رخنه دزد، جدی است.
انشاالله این مقاله بتواند گامی موثر در جهت پوشش و حجاب گوهران گرانبهای این جامعه شود.
منابع و مآخذ
کتاب های فارسی :
1- نهج البلاغه، ترجمه آقای محمد دشتی، چاپ اول، انتشارات لقمان، قم، تابستان 79
2- ویل دورانت، تاریخ تمدن، مترجم: احمد آرام، چاپ سوم، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1370ش
3- جلیل ضیاء پور، پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان، انتشارات اداره کل موزه ها و فرهنگ عامه، 1343ش
4- جلیل ضیاء پور، پوشاک زنان ایرانی، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر[بی تا] )
5- سید محمد باقر موسوى همدانى، ترجمه تفسیر المیزان‌ ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم، ‌1374 ش،‌ چاپ پنجم‌)
6- دکتر غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی ، انتشارات سروش، تهران، چاپ اول، 1359ش
7- ویل دورانت، لذات فلسفه ،ترجمه عباس زریاب، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1369 ش
8- محمود اکبری، مروارید عفاف ، ویراستار سید محسن عظیمی، انتشارات پارسیان و ظفر- قم، 1376ش
9- شهید مرتضی مطهری، مسئله حجاب ، انتشارات صدرا، چاپ هشتادم، بهمن 1387ش
10- محمد رضا اکبری، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر ، انتشارات پیام عترت، چاپ سوم، تابستان 1377 ش
11- عباس رجبی، حجاب و نقش آن در سلامت روان ، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله علیه)، چاپ چهارم، تابستان 1387 ش
12- حمید احمدی و احمد عالیشأنی، سیمای حجاب و عفت در آیات و روایات ، انتشارات زائر(آستانه مقدسه قم)، چاپ دوم، بهار 1387 ش
13- علی محمدی، فلسفه حجاب ، انتشارات ارم، چاپ اول، تابستان 1370 ش
14- محمد مهدی حرزاده، حیا زیبایی بی پایان ، انتشارات شفق، چاپ اول، بهار 1383 ش
15- احمد لقمانی، چگونه فرزندان ما باحجاب می شوند؟ ، انتشارات بهشت بینش، چاپ اول، 1389 ش
16- صادق احسان بخش، آثار الصادقین ، انتشارات روابط عمومی ستاد برگزاری نماز جمعه گیلان، چاپ سوم، 1377 ش
کتاب های عربی :
1- ثقه الاسلام کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ش
2- ملا محسن فیض کاشانى، تفسیر الصافى‌، انتشارات الصدر، تهران‌، 1415 ق‌، چاپ دوم‌‌
3- ابن الأشعث السجستانی، سنن ابو داود ، تحقیق وتعلیق : سعید محمد اللحام، چاپ : الأولى ، 1410 ق، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع
4- فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان فى تفسیر القرآن‌، انتشارات ناصر خسرو، تهران‌، 1372 ش‌، چاپ سوم
5- محود زمخشرى، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل‌، دار الکتاب العربی‌، بیروت‌، 1407 ق، ‌چاپ سوم‌
6- علامه مجلسی، بحار الانوار ، موسسه الوفاء بیروت- لبنان، 1404 ق
7- الشیخ الحویزی، تفسیر نور الثقلین ‌، مؤسسه إسماعیلیان للطباعه والنشر والتوزیع‌، قم‌، 1412 ق، ‌چاپ چهارم‌
8- الراغب الأصفهانى، مفردات غریب القرآن، چاپ الثانیه، 1404 ق، دفتر نشر الکتاب
9- الشیخ الطریحی، مجمع البحرین ،چاپ الثانیه ، 1408 ق، مکتب النشر الثقافه الإسلامیه
10-عبد الواحد بن محمد تمیمی، غرر الحکم و درر الکلم ، انتشارات دفتر تبلیغات قم، سال 1366 ش
11- علی بن حسام الدین المتقی الهندی، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال ، مؤسسه الرساله – بیروت 1989 م
12- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه ، موسسه آل البیت- قم، 1409 ق
منبع : راسخون
پی نوشت ها :

38- ر. ک؛ حجاب و نقش آن در سلامت روان نوشته عباس رجبی
39- بیانات معظم له در دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) 25/9/1371
40- بیانات معظم له در دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) 25/9/1371
41- بیانات معظم له در خطبه نماز جمعه17/5/65
42- وسائل الشیعه، ج 4، ص 382
43- برگرفته از کتاب پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، ج 18
44- مفردات، ص 339 ، ذیل واژه ی عفّ
45- مجمع البحرین، ج 3 ، ص 208 ، ذیل واژه ی عفت
46- نهج البلاغه، حکمت 474
47- غرر الحکم و درر الکلم، حدیث 5420
48- بحار الانوار ج 68 ص 270
49- غرر الحکم و درر الکلم، حدیث 5411
50- غرر الحکم و درر الکلم، حدیث 5426
51- بیانات معظم له در ورزشگاه آزادی به مناسبت میلاد حضرت زهرا 30/7/1376
52 – ترجمه تفسیر المیزان ، ج 16 ، ص 35
53- بحار الانوار، ج 13 ، ص 20
54- کنز العمال، ج 3 ، الاخلاق، باب الاکمال من الحیاء، ح 5757
55- کنز العمال، ج 3 ، الاخلاق، باب الاکمال من الحیاء، ح 5791
56- غرر الحکم، ح 4758
57- بحار الانوار، ج 68 ، ص 331
58- مسئله حجاب، ص 62
59- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی ، ص 68
60- تاریخ تمدن، چاپ دوم، تهران- اقبال، مهر ماه 1343ش
61- ویل دورانت، لذات فلسفه، ص 128 و 129
62- مروارید عفاف، ص 46

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید