فطرى بودن پوشش

فطرى بودن پوشش

حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، داراى جایگاه خاصّى است، و یکى از دلایل اساسى آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطرى است.
داستان حضرت آدم و حوّا نیز فطرى بودن پوشش را اثبات مى‌کند. در تورات (کتاب مقدس یهودیان که براى مسیحیان نیز مقدّس است)، مى‌خوانیم:
«و چون زن دید که آن درخت براى خوراک نیکوست و به نظر، خوش‌نما و درختى دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه‌اش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و او خورد*آن‌گاه چشمان هر دوى ایشان باز شد و فهمیدند که عریان‌اند؛ پس برگ‌هاى انجیر به‌هم دوخته، سترها براى خویشتن ساختند..»..
بعد ادامه مى‌دهد:
«و آدم، زن خود را حوّا نام نهاد؛ زیرا که او مادر جمیع زندگان است * و خداوندْ خدا رخت‌ها براى آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید».
بر طبق این متن، آدم و حوّا لباسى نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریان‌اند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعداً خداوند لباسى از پوست بدیشان ارزانى داشت.
در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنین آمده است:
فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْءتَهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّهِ؛
آن‌گاه که آدم و حوّا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشکار گردید). و به سرعت، با برگ درختان بهشتى خود را پوشاندند.
طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوّا قبل از چشیدن درخت ممنوعه داراى لباس بوده‌اند؛ امّا با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغواى شیطان) لباس خود را از دست دادند که بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند.
به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگى (خواه طبق نقل تورات قبل از آن داراى لباس نبوده و یا طبق قرآن کریم داراى لباس بوده‌اند) بلافاصله خود را با برگ‌هاى درختان بهشتى پوشاندند.
این احساس شرم از برهنگى، حتى بدون حضور ناظر بیگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسیله برگ‌ها (ولو به طور موقت)، از آن جهت که تحت هیچ آموزش یا فرمانى از جانب خداوند یا فرشته وحى و یا تذکّر هر یک به دیگرى صورت گرفته است، بیانگر فطرى بودن پوشش در انسان است و ثابت مى‌کند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدن‌ها ایجاد نشده است؛ بلکه انسان‌هاى نخستین، یا به تعبیر بهتر، نخستین انسان‌ها، به طور فطرى بدان گرایش داشته‌اند.
و بنا به گواهى متون تاریخى، در اکثر قریب به اتفاق ملت‌ها و آیین‌هاى جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هرچند حجاب در طور تاریخ، فراز و نشیب‌هاى زیادى را طى کرده و گاهى با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولى هیچ‌گاه به‌طور کامل از بین نرفته است.
اگر به لباس ملّى کشورهاى جهان بنگریم، به خوبى حجاب و پوشش زن را در آن مى‌بینیم. دقّت در لباس ملى کشورها ما را از ورق زدن کتب تاریخى براى یافتن ملل و اقوامى که زنان آنها داراى حجاب بوده‌اند، بى‌نیاز مى‌سازد و به خوبى اثبات مى‌کند که حجاب در میان اکثر ملت‌هاى جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب یا ملّت خاصى نداشته است.
تمام ادیان آسمانى، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده‌اند و جامعه بشرى را به سوى آن دعوت کرده‌اند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعى در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهاى ادیان الهى هماهنگ و همسو با فطرت انسانى تشریع شده است؛ پس در همه ادیان الهى پوشش و حجاب زن واجب گشته است.
در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امرى لازم بوده است. کتاب‌هاى مقدس مذهبى، دستورها و احکام دینى، آداب و مراسم و سیره عملى پیروان این ادیان الهى، بهترین شاهد و گواه اثبات این مدّعاست.

حجاب در شریعت زرتشت
«اَشو زرتشت» با توصیه‌ها و اندرزهاى خود، کوشیده است تا پایه‌هاى حجابى را که زنان ایرانى به عنوان یک فرهنگ ملّى در ظاهر عرف خود رعایت مى‌کنند، در عمق روح آنان متحکّم نماید و از این راه، ضمانت اجراى قانون حجاب را در آینده نیز تأمین نماید و بدین سان، جامعه خویش را در مقابل امکان انحراف‌هاى اخلاقى پنهان، بیمه کند.
قسمتى از پند و اندرزهایى که «اَشو زرتشت» به پیروان خود توصیه نموده را نقل مى‌کنیم، تا این اقدام مهم «اشو زرتشت» بهتر نمایان گردد و حرکت او در جهت تعالى و آموزش ریشه‌هاى «حفظ حجاب» و بیان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهرى با عفّت باطن، روشن‌تر شود.
او مى‌فرماید:
* اى نوعروسان و دامادان! روى سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پى زندگانى پاک مَنشى برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزى، بر دیگرى پیشدستى جوید تا آن زندگانى مقدس زناشویى، با خوشى و خرّمى همراه باشد.
* اى مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروى کنید. هیچ‌گاه گرد دروغ و خوشى‌هاى زودگذرى که تباه کننده زندگى‌اند، نگردید؛ زیرا لذّتى که با بدنامى و گناه همراه باشد، همچون زهر کشنده‌اى است که با شیرینى درآمیخته و همانند خودش دوزخى است. با این‌گونه کارها زندگانى گیتى خود را تباه مسازید.
* پاداش رهروان نیکى، به کسى مى‌رسد که هوا، هوس، خودخواهى و آرزوهاى باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره گردد. کوتاهى و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس، چیز دیگرى نخواهد بود.
* فریب‌خوردگانى که دست به کردار زشت مى‌زنند، گرفتار بدبختى و نیستى خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است؛ ولى زنان و مردانى که به اندرز و راهنمایى من گوش فرا مى‌دهند، آرامش و خوشى زندگى بهره‌شان خواهد بود و سختى و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نیک‌نامى جاودانى خواهند رسید.(3)
و در کتاب «وَنْدى داد» این جمله به طور مکرّر آمده است:
«کلام ایزدى است که کردار زشت را نابود مى‌کند: از تو – اى مرد! – خواهش مى‌کنم پیدایش و فزونى را پاک و پاکیزه ساز! از تو – اى زن! – خواهش مى‌کنم تن و نیرو را پاک و پاکیزه ساز! آرزو دارم صاحب فرزند باشى و شیر تو فراوان شود!».
در کتاب پوشاک باستانى ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیت‌هاى میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتى چنین مى‌خوانیم:
«این پوشاک که بانوان زرتشتى از آن استفاده مى‌کنند، شباهتى بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد؛ چنان‌که روسرى آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسرى بانوان بختیارى است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربى است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندرى است».
دین زرتشت، بر سه اصل اساسىِ، «اندیشه نیک»، «گفتار نیک» و «کردار نیک» استوار گشته است. موبدان در تفسیر اندیشه و کردار نیک مى‌گویند:
«یک زرتشتى مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دیگر دورى جوید».
در اندرز «آذرباد مار اسپند» موبد موبدان آمده است:
«مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مکن».

حجاب در شریعت یهود
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبى نیست که کسى بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورّخین، نه‌تنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفته‌اند، بلکه به افراطها و سخت‌گیرى‌هاى بى‌شمار آنان نیز در این زمینه تصریح کرده‌اند. در کتاب «حجاب در اسلام»، آمده است:
«گرچه پوشش، در بین عرب مرسوم نبود و اسلام، آن را به‌وجود آورد، ولى در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللى که از فکر یهود پیروى مى‌کردند، حجاب، به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام مى‌خواست وجود داشت. در بین این ملت‌ها وجه و کفّین (= صورت و کف دست‌ها) هم پوشیده مى‌شد. حتى در بعضى از ملت‌ها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادتِ سفت و سخت درآورده بودند».
ویل دورانت، که معمولاً سعى مى‌کند موارد برهنگى یا احیاناً تزیینات و آرایش‌هاى زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعى جلوه دهد، در این مورد مى‌گوید:
«در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر مى‌آراستند، لکن به آنها اجازه نمى‌دادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موى سر، خلافى بود که مرتکب را مستوجب طلاق مى‌ساخت. از جمله تعالیم شرعى یکى آن بود که مرد یهودى نباید در حضور زنى که موى سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد».
او در توصیف زنان یهودى مى‌گوید:
«زندگى جنسى آنان على‌رغم تعدّد زوجات، به طرز شایان توجّه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانى محجوب، همسرانى ساعى، مادرانى پُرزا، و امین بودند و از آن‌جاکه زود وصلت مى‌کردند، فحشا به حدّاقل، تخفیف پیدا مى‌کرد».
در کتاب مقدّس یهودیان، موارد متعدّدى یافت مى‌شود که به طور صریح و یا ضمنى، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تأیید قرار گرفته است. در برخى از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است. اینک به پاره‌اى از آن موارد اشاره مى‌گردد.

پوشش کامل در مقابل نامحرم
در «سِفْر پیدایش» تورات، چنین مى‌خوانیم:
و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید:«این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما مى‌آید؟». و خادم گفت: «آقاى من است». پس بُرقعِ خود را گرفته، خود را پوشانید.(9)

عدم تشبّه مرد و زن به یکدیگر
در «تورات» آمده است:
«متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد؛ زیرا هر که این کُند، مکروه یهوه (خداى تو) است».(10)
نزول عذاب در اثر آرایش دختران یهود براى بیگانگان
در «تورات» مى‌خوانیم:
«و خداوند مى‌گوید از این جهت که دختران صهیون متکبّرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه مى‌روند و به ناز مى‌خرام‌اند و به پاهاى خویش، خلخال‌ها را به صدا مى‌آورند * بنابراین، خداوند فَرقِ سر دختران صهیون را کَلْ خواهد ساخت و خداوند، عورت ایشان را برهنه خواهد نمود * و در آن روز، خداوند زینت خلخال‌ها و پیشانى‌بندها و هلال‌ها را دور خواهد کرد*و گوشوارها و دستبندها و روبندها* و دستارها و زنجیرها و کمربندها و عطردان‌ها و تعویذها را* و انگشترها و حلقه‌هاى بینى را * و رداها و شال‌ها و کیسه‌ها را * و آینه‌ها و کتان‌هاى نازک و عمامه‌ها و بُرقع‌ها را * و واقع مى‌شود که: به عوض عطریات، عفونت خواهد شد و به عوض کمربند، ریسمان و به عوض موهاى بافته، کَلى و به عوض سینه‌بند، زنّار پلاس و به عوض زیبایى، سوختگى خواهد بود * مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد * و دروازه‌هاى وى، ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست».
در تورات، از چادر و برقع و روبنده‌اى که زنان با آن، سر و صورت و اندام خویش را مى‌پوشانده‌اند، صریحاً نام برده شده است، که نشانگر کیفیت پوشش زنان است.
براى نمونه در کتاب «روت» مى‌خوانیم:
«بوعز گفت: زنهار کسى نفهمد که این زن به خرمن آمده است. و گفت: چادرى که بر توست، بیاور و بگیر. پس آن را بگرفت و او شش کیل جو پیموده بر وى گذارد و به شهر رفت».
در مورد عروس یهودا مى‌خوانیم:
«پس رخت بیوگى را از خویشتن بیرون کرد. بُرقعى به رو کشید و خود را در چادرى پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست».

لزوم پوشاندن سر از نامحرمان
ویل دورانت مى‌نویسد:
اگر زنى به نقض قانون یهود مى‌پرداخت، چنان‌که مثلاً بى‌آن‌که چیزى بر سر داشت به میان مردم مى‌رفت، و یا در شارع عام نخ مى‌رشت، یا بر هر سنخى از مردان، درد دل مى‌کرد، یا صدایش آن‌قدر بلند بود که چون در خانه‌اش تکلّم مى‌نمود، همسایگانش مى‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه‌اى او را طلاق دهد.
او همچنین مى‌نویسد:
… و به استعمال سرخاب و سرمه، نکوهیده مى‌شمردند. موافق بودند که مرد، باید براى پوشاک زن خویش سخاوتمندانه خرج کند؛ لکن غرض آن بود که زن، خود را براى شوهر خویش بیاراید نه براى سایر مردها.(15)
در کتاب «حکمه الحجاب و ادله وجوب النّقاب»، براى تأیید این‌که منشأ حجاب زنان یهودى، وجوب حجاب در شریعت موسى(ع) بوده، به داستان حضرت موسى و دختران شعیب اشاره شده است که در آن، حضرت موسى به آنان امر کرد تا پشت سر او حرکت کرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند.

حجاب در مسیحیت
همان‌طور که اشاره شد، ادیان الهى، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلّى، جهت و شیوه واحدى دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امرى واجب به شمار مى‌آمده است. «جرجى زیدان»، دانشمند مسیحى در این‌باره مى‌گوید:
«اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتى پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقى مانده است».
مسیحیت نه‌تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخى موارد، قدم را فراتر نهاده و با تأکید بیشترى وجوب حجاب را مطرح ساخته است؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امرى مقدّس محسوب مى‌شد و حتى در کتاب «تاریخ تمدن» آمده است که: ازدواج در سن بیست سالگى اجبارى بود؛ اما از دیدگاه مسیحیت که تجرّد، مقدس شمرده شده است جاى هیچ شبهه‌اى باقى نخواهد ماند که براى از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دورى از آرایش و تزیین، به صورت شدیدترى فراخوانده است.
در این ارتباط، نگاهى به «انجیل» مى‌اندازیم:
«… و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مُزیّن به حیا و پرهیز، نه به زلف‌ها و طلا و مروارید و رخت گران‌بها* بلکه چنان‌که زنانى را مى‌شاید که دعواى دیندارى مى‌کند به اعمال صالحه * …».
«همچنین اى زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضى نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد * چون‌که سیرت طاهر و خدا ترس شما را ببینند * و شما را زینت ظاهرى نباشد از بافتن موى و متحلّى شدن به طلا و پوشیدن لباس * بلکه انسانیت باطنى قلبى در لباس غیر فاسدِ روح حلیم و آرام که نزد خدا گران‌بهاست * زیرا بدین‌گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکّل به خدا بودند، خویشتن را زینت مى‌نمودند و شوهران خود را اطاعت مى‌کردند * مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا مى‌خواند و شما دختران او شده‌اید».
همچنین درباره وقار و امین بودن زن مى‌خوانیم:
«و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امرى امین».
در روایات ما نیز چنین آمده است:
حضرت عیسى فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید؛ زیرا شهوت را در قلب مى‌رویاند و همین، براى ایجاد فتنه در شخصِ نگاه کننده کافى است.
حواریون و پس از آنها پاپ‌ها و کاردینال‌هاى بزرگ که دستورهاى دینى آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم‌الاجرا شمرده مى‌شد، با شدّتى هرچه تمام‌تر زنان را به پوشش کامل و دورى از آرایش‌هاى جسمى فرامى‌خوانده‌اند.
دکتر «حکیم الهى» استاد دانشگاه لندن در کتاب «زن و آزادى» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو مى‌کند:
«زن باید کاملاً در حجاب و پوشیده باشد، الّا آن‌که در خانه خود باشد؛ زیرا فقط لباسى که او را مى‌پوشاند، مى‌تواند از خیره شدن چشم‌ها به‌سوى او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگرى را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید.
براى زن مؤمن عیسوى، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتّى زیبایى طبیعى آن نیز باید مخفى گردد؛ زیرا براى بینندگان خطرناک است».
تصویرهایى که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان مى‌دهد که حجاب در بین زنان، کاملاً رعایت مى‌شده است. «براون و اشنایدر»، در کتاب «پوشاک اقوام مختلف»، برخى از تصاویر مربوط به زنان مسیحى را آورده‌اند که نشان مى‌دهد همگى آنها داراى لباسى بلند و پوشش سر مى‌باشند.

حجاب در شریعت اسلام
اسلام که آخرین آیین الهى و بالطبع کامل‌ترین دین است و براى همیشه و همه بشریت، از طرف خداوند عالم، نازل شده است، لباس را «هدیه الهى» معرفى نموده و وجوب پوشش زنان را با تعدیل و انتظام مناسبى به جامعه بشرى ارزانى داشته است. از انحرافات و یا افراط و تفریطهایى که پیرامون پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشریح قانون، حدّ و مرزى متناسب با غرایز انسانى را در نظر گرفته است.
در حجاب اسلامى، سهل‌انگارى‌هاى مضر و سختگیرى‌هاى بى‌مورد، وجود ندارد. حجاب اسلامى آن‌گونه که غرب تبلیغ مى‌کند، به معناى حبس زن در خانه یا پرده‌نشینى و دورى از شرکت در مسائل اجتماعى نیست؛ بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موى سر و اندام خود را بپوشاند و به جلوه‌گرى و خودنمایى نپردازد.
با توجّه به غریزه قدرتمند جنسى، احکام و دستورهاى اسلام، تدابیرى است که خداوند براى تعدیل و رام‌کردن و همچنین ارضاى صحیح این غریزه، تشریح فرموده است.

حجاب در قرآن کریم
در قرآن کریم، آیاتى چند به طور صریح، در مورد وجوب حجاب و حد و کیفیت آن نازل شده است. در سوره نور، طى آیه مفصّلى آمده است:
«… و به مردان مؤمن بگو که چشم‌هاى خود را فروپوشند و نیز دامان خویش را، که براى ایشان پاکیزه‌تر است. همانا خداوند به آنچه انجام مى‌دهند، آگاه است. و به بانوان با ایمان بگو چشم‌هاى خود را فرو پوشند و عورت‌هاى خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینت‌هاى خود را جز آن مقدارى که ظاهر است، ننمایند و زینت‌هاى خود را آشکار نسازند، مگر براى شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، زنان هم کیششان، کنیزانشان، مردان سفیهى که تمایلى به زنان ندارند، و یا کودکانى که از امور جنسى بى‌اطلاع‌اند (غیر ممیز). و پاهاى خود را بر زمین نکوبند تا زینت‌هاى پنهانشان آشکار شود. و همگى به‌سوى خداوند بازگردید، اى مؤمنان! باشد که رستگار شوید».
همچنین در سوره احزاب آمده است:
«اى پیامبر! به همسران و دختران خویش و بانوان با ایمان بگو که روپوش خود را برگیرند تا به عفاف و حُریّت شناخته شوند و مورد آزار و تعرّض هوسرانان قرا نگیرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است».
«اى زنان پیامبر! شما اگر تقوا داشته باشید، همانند دیگران نیستید. بنا براین، هرگز نرم و نازک با مردان، سخن مگویید تا آن‌که دلش بیمار است، به طمع افتد. بلکه متین و نیکو سخن بگویید و خانه را منزلگاه خویش قرار دهید و هرگز مانند دوره جاهلیت نخستین،(براى نامَحرمان) آرایش و خودآرایى نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خدا و رسولش اطاعت نمایید».

حجاب در روایات
پیامبر گرامى اسلام(ص) و معصومین(ع) علاوه بر تأکیداتى که بر رعایت حجاب داشته‌اند، با ارائه دستورالعمل‌هایى، جامعه اسلامى را به‌سوى تهذیب و پاکى، رهنمون گشته‌اند که در این قسمت، برخى از آنها را نقل مى‌کنیم.

پرهیز از پوشش بدن نما و نازک
روزى، اسماء – که خواهر زن پیامبر بود – ، با جامه بدن‌نما و نازکى به خانه پیامبر آمد. پیامبر، روى خود را از او برگرداند و فرمود:
اى اسماء! زن، وقتى به حدّ بلوغ رسید، نباید جایى از بدن و اندامش دیده شود، مگر صورت و دست‌ها».
نهى از آرایش و استعمال عطر در خارج از خانه
پیامبر، در ضمن حدیثى، نهى فرمودند از این‌که زن، براى دیگران، خود را بیاراید، و فرمود: «اگر براى غیر شوهر، خود را آرایش نمود، لازم است خداوند او را با آتش بسوزاند».

پرهیز زنان از شبیه ساختن خود به مردان
پیامبر(ص) فرمود:
خداوند، مردانى را که شبیه زن مى‌شوند و زنانى را که خود را شبیه مرد قرار مى‌دهند، نفرین کرده است».
امام باقر(ع) نیز، در ضمن حدیثى فرمودند:
«جایز نیست که زن، خود را شبیه مرد نماید؛ زیرا پیامبر، مردانى را که مشابه زنان مى‌شوند و همچنین زنانى که خود را شبیه مردها قرار مى‌دهند، نفرین کرده است».
در قرآن و روایات، علاوه بر دستورهایى که در مورد حفظ حجاب زنان آمده است، مسئولیت‌هایى نیز به مردان واگذار شده است که ذیلاً به آنها اشاره مى‌گردد:

عفّت نسبت به زنان مردم
پیامبر فرمود:
«نسبت به زنان مردم، عفیف باشید تا زنان شما عفیف بمانند».
دورى از چشم‌چرانى‌
از امام صادق(ع) نقل شده که مى‌فرماید:
«چشم چرانى، تیرى است مسموم از تیرهاى شیطان؛ چه بسا، نگاهى که حسرت‌هاى طولانى را درپى دارد».

در نگاه فقیهان و دانشمندان مسلمان
همان‌طور که اشاره شد، حجاب، از ضروریات اسلام است و تمام فِرَق اسلامى، آن را واجب مى‌دانند، و در این‌که زنان باید به هنگام اداى نماز و در حضور مردان بیگانه، موى سر و تمامى اندام خود را به استثناى صورت و دست‌ها (از مچ به پایین) بپوشاند، اتفاق نظر دارند؛ البته شافعیان و برخى از علماى شیعه پوشاندن صورت را نیز در حضور بیگانگان، لازم شمرده‌اند.
پایان این نوشتار را به پرسشى از امام خمینى(ره)، در مورد حجاب و حد آن، و پاسخ ایشان، که مى‌تواند نشانگر نظرات دانشمندان مسلمان باشد، اختصاص مى‌دهیم:
آیا حجاب از ضروریات اسلام است و منکر آن و کسانى که به این دستور الهى مخصوصاً در جامعه اسلامى بى‌اعتنایى مى‌کنند، چه حکمى دارند؟
اصل حکم حجاب از ضروریات است و منکر آن، حکمِ منکر ضرورى را دارد و منکر ضرورى، محکوم به کفر است، مگر این‌که معلوم باشد که منکر خدا یا رسول نیست.
حدود حجاب اسلامى براى بانوان چیست؟ براى این منظور، لباس آزاد و شلوار و روسرى کفایت مى‌کند؟ و اصولاً چه کیفیتى در لباس و پوشش زن در برابر افراد نامحرم باید رعایت شود؟
واجب است تمام بدن زن بجز قرص صورت و دست‌ها تا مچ، از نامحرم پوشیده شود و لباس مذکور اگر مقدار واجب را بپوشاند، مانعى ندارد؛ ولى پوشیدن چادر، بهتر است و از لباس‌هایى که توجّه نامحرم را جلب کند، باید اجتناب شود.

بررسى نهایى
از بررسى و مقایسه حد و کیفیت حجاب در ادیان چهارگانه استنباط مى‌گردد که حجاب در ادیان دیگر، نسبت به اسلام از شدّت بیشترى برخوردار بوده است. به طور مثال، پوشاندن صورت، گرچه در زمان زرتشت معمول نبوده و بعد از او در میان زرتشتیان معمول شده است، اما طبق آنچه گذشت، چادر و روبنده از ارکان اخلاقى مسیحیان و یهودیان محسوب مى‌شده است؛ درحالى‌که بنابر نظر اکثر فقهاى اسلامى، پوشاندن صورت واجب نیست. لزوم کناره‌گیرى کامل زن در حیض در دین زرتشت، محق دانستن مرد در طلاق زنى که صدایش در کوچه شنیده شده بدون پرداخت مهریه از طرف دین یهود، رکن بودن چادر و روبند و ذکر نام آن دو به طور صریح در کتاب مقدّس مسیحیان و وجوب سکوت زن نزد بیگانه و در کلیسا از طرف مسیحیت، بهترین گواه بر این مطلب است.
بنابراین، نه‌تنها اسلام واضع قانون حجاب نبوده است، بلکه در جهت جلوگیرى از افراط و تفریطهایى که در طول تاریخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم آن همت گماشته است و آن را به صورتى متعادل، صحیح و متناسب با فطرت انسانى زن و غیرتمندى مرد، ارائه نموده است.
منبع: حجاب در ادیان الهى، على محمدى، انتشارات اشراق
انتخاب و تلخیص با اندکى دخل و تصرف: سعید عسگرى

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید