نظر جالب و متفاوت علامه فیض کاشانی درباره «رجعت»

نظر جالب و متفاوت علامه فیض کاشانی درباره «رجعت»

اشخاصى مثل مرحوم فیض کاشانى معتقدند رجعتى که در آینده خواهد شد، نه این است که مرده‏‌ها از قبر زنده مى‏‌شوند، بلکه معنایش این است که عده‏‌اى از ارواح در یک وضع خاصى در این دنیا ظاهر مى‌‏شوند.

متفکر شهید آیت‌الله مرتضی مطهری در کتاب معاد، مطلب جالبی درباره رجعت مطرح کرده است که می‌تواند طرح بحث خوبی برای تحقیقات محققان باشد.

استاد مطهری در آن کتاب که در مجموعه آثار استاد، جلد 4 صفحه 562 نیز آمده است چنین می‌گوید:

سؤال دوم (که مسأله رجعت – که شیعه مى‌‏گویند- یا مسأله زنده شدن عُزَیر آیا با همین بدن است یا با بدن دیگرى؟) مثل سؤال اول است، البته این ساده‌‏تر است.

مسأله «احیاء» که اصلا به قیامت مربوط نیست، اما مسأله رجعت: رجعت مثل قیامت نیست.

تفاوت رجعت با قیامت

قیامت از ضروریات اسلام است و اگر کسى منکر قیامت باشد اصلا نمى‌‏شود او را مسلمان شمرد، ولى مسأله رجعت به این شکل نیست؛ خود کسانى هم که معتقد به رجعت هستند مى‌‏گویند که از ضروریات و مسلّمات مذهب شیعه است [نه از ضروریات همه مذاهب اسلامى.]

از مرحوم آقا شیخ عبدالکریم (مراد، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری،‌ موسس حوزه است) هم که راجع به شریعت سنگلجى (که منکر رجعت بود) سؤال کردند، گویا جواب داده بود: رجعت از ضروریات اسلام نیست، و شاید گفته بود از ضروریات شیعه هم نیست.

البته شاید در علماى شیعه یک نفر، دو نفر هم نمى‏‌شود پیدا کرد که رجعت را انکار کنند.

نظر محدثین شیعه درباره کیفیت رجعت

آنهایى هم که قائل به رجعت هستند، بعضى به سبک محدثین معتقدند که عینا مثل قیامت واقعا همین مرده‌‏ها از همین خاک زنده مى‌‏شوند. این گروه اصلا در مقام توجیه بر نمى‏‌آیند و بحثى نمى‌‏کنند، مى‌‏گویند به ما گفته‏‌اند رجعت، ما هم مى‏‌گوییم رجعت، ما چه مى‏‌دانیم کیفیتش چگونه است.

نظر جالب علامه فیض کاشانی درباره رجعت

ولى عده‏اى دیگر (مثل مرحوم فیض کاشانی) معتقد هستند که رجعت نظیر این چیزى است که امروز علماى ارواح مى‌‏گویند (این حرف علماى ارواح تا چه حد درست است یا نادرست، به جاى خود) که مثلا کثیراً مشاهده شده که یک نفر در حال بیدارى، روح میّتى را به صورت یک شبح و یک جسم خاص رقیقى که با این جسم‌ها فرق داشته [حاضر] کرده و آن را دیده‌‏اند.

و اگر حرف اینها را قبول نکنیم، نظیر این را اهل مکاشفه زیاد گفته‏‌اند؛ اهل مکاشفه زیاد ادعا مى‌‏کنند که ما در حال خاصى از مکاشفه، ارواح مؤمنین را مشاهده مى‌‏کنیم و مى‏‌بینیم و مى‏‌آیند و با ما حرف مى‏‌زنند.

از مرحوم آقا سیدجمال گلپایگانى از این قضایا زیاد نقل مى‌‏کنند و واقعا هم مرد فوق‌‏العاده و خیلى پاک و وارسته‌‏اى بوده.

از جمله از پسرشان پرسیدند (اتفاقا من خودم آنجا بودم)، گفت پدرم بعد از نماز شب به من گفت: برو ببین آقا ضیاء (آقا ضیاء عراقی از بزرگان علمای نجف) فوت کرده؟ رفتم تحقیق کردم، دیدم همان شب در همان لحظات قبل فوت کرده.

قضیه چه بود؟ گفت پدرم گفت: من در قنوت نماز وَتْر، مرحوم آقا شیخ محمدحسین (آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی اصفهانی از بزرگان حوزه علمیه نجف) را دیدم در حالى که مى‏‌آمد. گفتم: کجا مى‌‏روى؟ گفت: آقا ضیاء فوت کرده، من به تشییع جنازه او مى‌‏روم.

نظیر اینها را البته اهل مکاشفه زیاد ادعا کرده‏‌اند. در اخبار و احادیث ما هم این چیزها خیلى زیاد است.

یک نمونه‌‏‌اش اینکه وقتى حضرت زهرا علیهاالسلام مى‌‏خواستند به دنیا بیایند و زن‌هاى اهل مکه از کمک کردن به حضرت خدیجه علیهاالسلام امتناع کردند، چهار زن آمدند براى اینکه به او کمک بدهند.

پرسید: شما کى هستید؟ یکى گفت: من حوّا هستم، دیگرى گفت: من آسیه هستم، دیگرى گفت: من مریم هستم و … این همان تجلى کردن و ظاهر شدن روح‌هاست با بدن‌هاى مثالى در این دنیاى مادى.

و اگر حرف علماى ارواح- که امروز ادعا مى‏‌کنند- راست باشد، این یک تأیید علمى است بر آن چیزى که اولیاى دین یا اولیاى عرفان و مکاشفه گفته‌‏اند.

اشخاصى مثل مرحوم فیض کاشانى معتقدند رجعتى که در آینده خواهد شد، نه این است که مرده‏‌ها از قبر زنده مى‏‌شوند، بلکه معنایش این است که عده‏‌اى از ارواح در یک وضع خاصى- به همین شکلى که عرض کردم- در این دنیا ظاهر مى‌‏شوند.

نظر جالب آیت‌الله شاه‌آبادی درباره برخی از ملائکه

افرادى مثل مرحوم شاه‏آبادى (که در تهران بود و مرد باذوقى بود) و بعضى افراد دیگر معتقدند در بسیارى از مواردى که در قرآن نام «ملائکه» آمده، مقصود همان ارواح‏‌ هستند نه ملائکه‌‏اى که از سنخ انسان نبوده‌‏اند.

مثلا قرآن تصریح مى‌‏کند که در جنگ بدر یا جنگ‌هاى دیگر گروهى از ملائکه به نصرت مؤمنین آمدند.

این عده – که به نظر من حرفشان درست است – مى‏‌گویند آن هزار ملائکه‌‏اى که قرآن مى‏‌گوید در جنگ بدر آمدند که شما را یارى کنند (که یارى‌‏شان هم به تعبیر قرآن فقط براى تقویت قلب بود نه یارى عملى) اینها انسانهایى بودند که آنها را رجعت (به همین معنایى که گفتیم) داده بودند، یعنى انسان‌هایى بودند که از عالمى دیگر در این دنیا ظاهر شده بودند.

بنابراین، مسأله رجعت با مسأله قیامت فرق مى‏‌کند. اولا خود مسأله رجعت یک مسأله‏ صد درصد قطعى مثل قیامت نیست. ثانیا کیفیت رجعت با کیفیت قیامت فرق مى‏‌کند، چون در کیفیت قیامت در قرآن تصریح شده که حشر از قبور مى‌‏شود ولى ما در باب رجعت چنین حرفى را نداریم. بعید نیست به این شکلى باشد که گفتیم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید