در کتاب تعلیم و تربیت شهید ثانی مطالبی آمده است که راه گریز از ستیزه‌جویی با مردم، سکوت یا جلوگیری از جدال است، حال سؤال این است: پس جدال احسن که در قرآن بیان شده است برای چیست؟ مگر با همین جدال ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ احتجاج نمی‌کردند؟

در کتاب تعلیم و تربیت شهید ثانی مطالبی آمده است که راه گریز از ستیزه‌جویی با مردم، سکوت یا جلوگیری از جدال است، حال سؤال این است: پس جدال احسن که در قرآن بیان شده است برای چیست؟ مگر با همین جدال ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ احتجاج نمی‌کردند؟

در مورد سؤال، ابتدا مفهوم«جدال»، و «اقسام آن در قرآن» را مورد بررسی قرار داده و در پایان به ویژگی‌های جدال و مناظرات ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ اشاره می شود.
مفهوم جدل: جدال به معنای گفت و گو برای غلبه برطرف مقابل و نیز پیچاندن او است و در اصل به معنای پیچاندن طناب می‌باشد.[1] جدال در قرآن: جدل در قرآن کریم، هم به معنای پسندیده (حق) و هم ناپسند معنای مذموم (باطل) استعمال شده است.
و مقصود از جدل پسندیده (حق) آن است که انسان در پی اثبات حق و ارشاد و هدایت مردم باشد. و منظور از جدال احسن همان جدل حق است که خداوند متعال در قرآن، پیامبر را به جدل احسن فراخوانده است، فرمود: «و جادلهم بالّتی هی احسن.»[2] امّا مراد از جدل ناپسند (باطل) آن است که انسان به دنبال اثبات باطل، اغفال مردم و به دست آوردن جاه و مال باشد.[3] مناظرات ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ
با این بیان روشن شد که، جدال مورد قبول قرآن کریم، «جدال احسن» می‌باشد که خدای متعال، پیامبر(ص) را به این  نوع از جدل سفارش نموده است. بی‌تردید ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ که جانشینان حقیقی رسول گرامی اسلام می‌باشند، نیز در مناظرات و مباحثات خود با شیوه ی «جدال احسن» به گفت و گو می پرداختند.
برای آشنایی بیشتر به مناظرات و گفتمان ائمه (ع) به نمونه های از آن اشاره می شود:
«مفضل بن عمر» می‌گوید من در کنار قبر پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودم و در عظمت مقام پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌اندیشیدم، ناگهان ابن ابی العوجاء وارد شد و در گوشه‌ای نشست، به طوری که سخنش را می‌شنیدم، هنگامی که دوستانش اطراف او جمع شدند، بسیار شیطنت آمیز و حساب شده، سخنان کفر آمیزی ‌گفت که نتیجه آن انکار نبوت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ و از آن بالاتر انکار خداوند تبارک و تعالی بود.
من از شنیدن سخنان او سخت خشمگین و ناراحت شدم. برخاستم و فریاد زدم: ای دشمن خدا! چرا راه الحاد پیش گرفتی وخداوندی که تو را در بهترین صورت آفرید انکار کردی؟
«ابن ابی العوجاء» رو به من کرد و گفت: تو کیسی؟ اگر از دانشمندان علم کلام هستی، دلیل بیاور تا از تو پیروی کنیم، و اگر از دانشمندان نیستی سخن مگو، و اگر از پیروان جعفر بن محمد صادق هستی، او این چنین با ما سخن نمی‌گوید و مانند تو برخورد نمی‌کند. او از این بالاتر از ما شنیده است، هرگز به ما فحش و ناسزا نگفته، در پاسخ به ما راه خشونت و تعدی نپیموده، او مردی بردبار، عاقل، هوشیار و متین است، که هرگز سبک‌سری دامن‌گیرش نمی‌شود. او به خوبی به سخنان ما گوش فرا می‌دهد، حرف‌های ما می‌شنود و از دلایل ما آگاه می‌شود، هنگامی که تمامی حرف‌های خود را زدیم و گمان کردیم که ما بر او پیروز شدیم با متانت شروع به سخن می‌کند، با جمله‌های کوتاه و سخنانی فشرده تمام دلایل ما را پاسخ می‌گوید، و بهانه‌های ما را قطع می‌کند،‌ آن چنان که قدرت بر پاسخ گفتن نداریم، اگر تو از یاران او هستی این چنین با ما سخن بگو.»[4] آنچه بیان شد به دست می آید که: اولاً، مقصود از جدال که روایات از آن نهی نموده‌اند، جَدَل باطل است که به منظور تحقیر و اغفال طرف مقابل صورت می‌گیرد و «جدال احسن» نه تنها مورد نهی واقع نشده بلکه در قرآن کریم به آن تصریح شده است. ثانیاً، ائمه اطهار نیز به منظور اثبات حق و هدایت مردم از جدال احسن استفاده می‌نمودند و بر اساس موقعیت شخص مخالف با او گفت و گو و مناظره می کردند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 17، ص 307.
2. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج 18، ص 87 و ج 20، ص 20 تا 27.
3. تاریخ الجدل، محمد ابوزهره، بیروت، دار الفکر العربی.
4. اصول الجدل وآداب المحاجه فی القرآن الکریم، محمد علی نوح قوجیل، لیبی، جمعیه الدعوه الاسلامیه العالمیه، ص 42.
5. الاحتجاج.
6. معیار های نقد و بررسی از دیدگاه قرآن، پایان نامه ی سطح 3 حوزه اثر اصغر بابابی ساخمری.

پی نوشت ها:
[1] . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق گیلانی، بیروت، دار المعرفه، ص 89.
[2] . نحل/ 125.
[3] . ر.ک: فخر رازی، تفسیر کبیر، بیروت، دار الفکر، 1415، ج 3، ص 182.
[4] . توحید مفضل، به نقل از تفسیر نمونه، ج 18، ص 89.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید