قرآن کریم، به بعضی از انتظارات و حوائج افراد، که به دنبال حق و حقیقت بودند پاسخ مثبت داده است. در اینجا به نمونه هایی از آن اشاره می شود:
طبق این آیه شریفه، حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ از خداوند تبارک و تعالی درخواست امنیت شهر مکه و فراوانی رزق و روزی آن را نمود که هر دو انتظار، به زودی از بقعه امکان خارج و درموطن تحقق به وقوع پیوست.[1]
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ روی خود را به طرف آسمان می گردانده و گو این که انتظار رسیدن حکم تغییر قبله را می کشید؛ چون دوست می داشت خدایتعالی با دادن قبله ای مختص به او و امتش، احترامش کند، (نه اینکه از قبله بودن بیت المقدس ناراضی بوده باشد) خداوند تبارک و تعالی هم با جمله: «فلنوّلیّنک فبلهً ترضیها: قطعاً تو را به سوی قبله ای که دوستش داری بر می گردانیم»[2] جواب این انتظار را می دهد و باعث خوشحالی حضرت می شود.
حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ از خدای تبارک و تعالی درخواست زنده نمودن را داشت و انتظار این را داشت که خدای متعال او را از حقیقت زنده نمودن آگاهی دهد، پروردگار متعال هم به این انتظار آن حضرت جواب مثبت داد و او را از حقیقت امر آگاهی داد.
طبق این آیات شریف خداوند تبارک و تعالی و عده جهنم و بهشت به خوبان و بدان می دهد و گروه بهشتی در انتظار به وقوع پیوستن این وعده الهی بودند که در قیامت تحقق آن را به روشنی می بینند و رو به اهل جهنم کرده و می گویند ما به آنچه خدا به ما وعده داده بود و در انتظار آن بودیم رسیدیم آیا شما هم وعده خدا را در مورد خود یافتید که می گویند:[3] بله.
حضرت هود ـ علیه السّلام ـ قوم خود را به خدا تبارک و تعالی دعوت می کرد که آنها قبول نمی کنند و آن حضرت می فرماید: بنا براین منتظر عذاب خدا باشید و من هم انتظار عذاب خدا را در مورد شما دارم، که عذاب خدا واقع می شود.[4]
این آیات جریان حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ با ساحران را بیان می کند. طبق این آیات حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ انتظار ابطال سحر آنها را داشت و به آنها هم گوشزد می کند و این انتظار با ابطال سحر آنها و نابود شدن سحر آنها توسط عصای آن حضرت به پایان می رسد.[5]
اصحاب کهف از طرف خدای تبارک و تعالی دعوت هنگام پناهنده شدن به غار، از جانب خدا انتظار رحمتی داشتند و منتظر هدایتی از سوی پروردگا بودند که خداوند تبارک و تعالی هم انتظار ایشان را بی پاسخ نگذاشته و آنها را مورد رحمت خویش قرار داد.[6]
در این آیات، حضرت زکریا ـ علیه السّلام ـ از پروردگار مهربان درخواست فرزندی می کند که بلافاصله این انتظار آن بنده مخلص خدا لباس واقعیت بر تن می کند. آنجا که خدای تبارک و تعالی می فرماید: «یا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیى…؛ ای زکریا به تو بشارت یک فرزندی بنام یحیی را می دهیم».[7]
در این آیات، حضرت یونس ـ علیه السّلام ـ از خدای تبارک و تعالی، انتظار نجات از شکم ماهی را داشت که خدای تبارک و تعالی به انتظار او لباس تحقق پوشاند.[8]
این آیات شریف جریان به آب انداختن حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ را بیان می کند. مادر آن حضرت، بعد از مدتی شیر دادن، طبق آنچه به او از جانب پروردگار وحی شده بود، فرزند خود را به رود نیل انداخت و در دل انتظار رسیدن به فرزند را داشت. آنجا که خدای تبارک و تعالی می فرماید: «وَ أَوْحَیْنا إِلى أُمِّ مُوسى… إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْک»؛ ما (خدا) به مادر موسی وحی کردیم … (واینکه) ما او را به تو باز می گردانیم.
و خدا از تحقق این انتظار در آیات بعد این چنین خبر می دهد که: «فَرَدَدْناهُ إِلى أُمِّه…» ؛ پس ما موسی را به مادرش بازگرداندیم».[9]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سوره انعام آیه 157.
2. اعراف، آیات 23، 14، 15.
3. مریم،7 .
4. اعراف 143 و 160.
5. یونس آیات 88، 89، 90، 101، 102 و 103.
6. کهف، آیات 60 به بعد (رسیدن حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ به حضرت خضر ـ علیه السّلام ـ ).
7. مریم 4 الی 7.
8. انبیاء، آیات 89 و 90.
9. تفاسیر نمونه و المیزان ذیل آیات فوق.
پی نوشت ها:
[1]. بقره/126.
[2]. بقره/144.
[3]. اعراف/40-44.
[4]. اعراف/71-72.
[5]. یونس/80-82.
[6]. کهف/10.
[7]. مریم/1-15.
[8]. انبیاء/87-88.
[9]. قصص/7-13.