در ابتدا به طور خلاصه به این نکته می پردازیم که شیطان یعنی چه و کیست؟ و ابلیس چه نسبت و رابطه ای با شیطان دارد، آنگاه ببینیم آیا ابلیس ملک بوده یا اینکه غیر ملک بوده و صاحب اختیار؟
شیطان چیست و کیست؟
شیطان در لغت یعنی خبیث و پست و موجودی سرکش و متمرد، و از موارد استعمال آن در قرآن نیز بر می آید که شیطان به موجودی که سعی می کند دو دستگی ایجاد نماید و اختلاف و فساد به راه اندازد گفته می شود، چنانکه می خوانیم: «شیطان می خواهد بین شما عداوت ایجاد کند…»[1] و به موجود خاصی اطلاق نشده بلکه حتی به انسانهای شرور نیز اطلاق گردیده است. آنجا که می خوانیم: «این چنین در برابر هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم…»[2] بنابراین شیطان، اسم عام است، ولی ابلیس اسم خاص است برای شیطانی که تمرّد خدا را نمود و در مقابل آدم ـ علیه السلام ـ سجده نکرد و علت اینکه به او شیطان اطلاق می شود فساد و شرارتی است که در او وجود دارد.[3]
ابلیس و ملائکه:
آیا ابلیس از ملائکه بوده است یا نه؟ بعضی گفته اند که ابلیس از جنس ملائکه بوده چون قرآن او را از ملائکه استثناء نموده و فرموده:(… فسجد الملائکه الاّ ابلیس) و این استثناء دلیل بر این است که ابلیس جزو ملائکه بوده، ولی این قول درست نیست، زیرا ابلیس از جنس ملائکه نبوده به چند دلیل:
1. ملائکه معصومند و قرآن پاکی و عصمت آنها را بیان نموده و فرموده است: آنها (فرشتگان) بندگان شایسته اویند، هرگز در سخن بر او پیشی نمی گیرند، و (پیوسته) به فرمان او عمل می کنند.»[4] مرحوم علامه طباطبایی (ره) از این آیه استفاده نموده که اگر ابلیس از جنس فرشتگان بود هرگز چنین عصیانی را مرتکب نمی شد.[5]
2. قرآن کریم تصریح نموده که ابلیس از جنس فرشتگان نبوده بلکه از طائفه جن است، چنانکه می خوانیم: «به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که از جن بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد».[6]
3. از دلائل واضحی که مدعای ما را اثبات می کند این است که قرآن از یک سو می فرماید: «و جن را از شعله های مختلط و متحرک آتش خلق کرد.»[7] و از سوی دیگر هنگامی که ابلیس از سجده بر آدم سرپیچی کرد منطقش این بود «من از او بهترم، مرا از آتش آفریده ای و او را از گِل»[8] پس ثابت می شود که شیطان همانند سایر جن ها از آتش خلق شده، در حالی که ملائکه از نورند نه از آتش.
4. قرآن کریم برای ابلیس ذریه و فرزندانی قائل شده و فرموده است: «آیا او (شیطان) و فرزندانش را به جای من، اولیای خود انتخاب می کنید در حالی که آنها دشمن شما هستند؟»[9] و حال آن که فرشتگان ذریّه ندارند.
5. ما روایاتی داریم که تصریح دارند ابلیس از جنس ملائکه نبوده است که در اینجا به دو روایت اشاره می نمائیم:
1ـ در کتاب «عیون اخبارالرضا» از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرمود : «به لطف خداوند متعال فرشتگان همگی معصومند و محفوظ از کفر و زشتیها می باشند، راوی می گوید: به امام عرض کردم مگر ابلیس فرشته نبود؟ حضرت فرمود: نه او از جن بود آیا سخن خداوند رانشنیده ای که می فرماید: «به یاد آرید زمانیرا که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، آنها همگی سجده کردند جز ابلیس که از جن بود…»[10]
2ـ در تفسیر عیاشی از جمیل بن درّاج نقل شده که گفت از امام صادق ـ علیه السلام ـ پرسیدم آیا ابلیس از ملائکه بود و یا مأمور بعضی از امور آسمانی بوده؟ فرمود: از ملائکه نبود و در آسمان هم مأموریتی نداشت، او از جن بود ولی همراه فرشتگان بود آن چنانکه ملائکه او را از جنس خود می پنداشتند ولی خداوند می دانست که او از آنها نیست….»[11]
پس ابلیس به خاطر این که در کنار ملائک جا گرفته و سالیان سال همراه آن ها عبادت کرده بود، از ملائک استثنا شده است، نه این که ابلیس از ملائکه باشد بلکه ابلیس از طائفه جن بوده است.
نتیجه:
از پنج دلیل و شاهد فوق نتیجه می گیریم که ابلیس از جنس ملائکه نبوده بلکه از جن بوده و چون جن بوده مانند سایر اجنه صاحب اختیار بوده و عصیان امر الهی را نموده است. (و کان من الجنّ ففسق عن امر ربّه) ؛ او (شیطان) از جن بود و از فرمان پروردگارش بیرون شد.
پی نوشت ها:
[1] . مائده/ 91. «انما یرید الشیطان اَنْ یوقع بینکم العداوه و البعضاء».
[2] . انعام/ 112. «و کذلک جعلنا لکلّ نبی عدواً شیاطین الانس و الجنّ».
[3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ حیدری، 1372، ج 1، ص 192ـ191.
[4] . «بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بأمر یعملون) انبیاء/ 27.
[5] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1364، ج 8، ص 26.
[6] . کهف/ 50. «و اذ قلنا للملائکه اسجدوا لِآدم فسجدوا الاّ ابلیس کان من الجنّ ففسق عن امر ربّه».
[7] . الرحمن/ 15. «و خلق الجانّ من مارج من نّار».
[8] . اعراف/ 12. «قال اَنا خیرٌ منهُ خلقنی من نّار و خَلقْتَهُ من طین».
[9] . کهف/ 50. «افتتّخذونه و ذرّیتَهُ اولیاءَ مِن دونی و هم لکُم عدوٌّ بئسَ للظّالمین بدلا».
[10] . عبدالعلی الحویزی، نور الثقلین، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1412 هـ ق، ج 3، ص 267.
[11] . همان.